در دنیای بی کران و بسیار عظیم بازی های رایانه ای برخی از عناوین و فرنچایزها هستند که هرگز و هرگز و هرگز نمی توان نام آن ها را تنها یک “بازی” گذاشت و خیلی خیلی فراتر از این حرف ها هستند. فرنچایزهایی که علاوه بر صنعت بازی، صنعت سینما و داستان نویسی و ادبیات و بسیاری از حوزه های دیگر را نیز به چالش می کشند و خیلی وقت ها از آثار مختص و صرف آن حوزه ها نیز قدرتمندتر و پررنگ تر عمل می کنند تا به نوعی باعث افتخار هنر هشتم شده و به عنوان پرچمدار این صنعت و هنر محبوب، که روز به روز هم بزرگ تر و وسیع تر می شود، شناخته شوند. آثاری که از هر سو و با هر ذره بینی که به اعماق و لایه لایه های آنها بنگریم کم و کاستی نمی بینیم و هر عینک بدبینی که به صورت بزنیم نیز توان دیدن نقص و ایرادی قابل تامل را در آن ها ندارد و اگر “هنر” مصداقی داشته باشد، آن ها دقیقا همان مصادیق “هنر” ناب هستند. عناوینی که یک بازیباز و یک علاقمند بازی های رایانه ای می تواند با افتخار سینه را سپر کرده و و اعلام کند آهای دنیا! در صنعت محبوب من چنین شاهکارهایی ساخته میشود و به عنوان یک اثر هنری خالص به آن ها اشاره کند. عناوینی که نه تنها توانستهاند قلب و روح گیمرها را تسخیر نمایند بلکه به عنوان یک نماد و یک سمبل برای این صنعت شناخته میشوند و حتی اکثر فیلمها و کتابهای این روزها در برابر پیچیدگی داستان و دنیای آنها شبیه یک شوخی به نظر میرسند. حال به این داستان و دنیای شاهکار یک گیم پلی بینظیر نیز اضافه کنید تا متوجه شوید با چه قدرتی سروکار داریم. قدرتی به اندازه اوج بلوغ یک صنعت و دنیایی به پهنای زیباترین افسانهها.
بدون شک سری بازیهای Metal Gear از همین قبیل بازی ها و یکی از مهم ترین آن ها محسوب میشود که می تواند هر گیمری را عاشق و دلباخته خود کند و البته این کار را نیز کرده است. فرنچایزی که از زمان انتشار اولین نسخه آن همگان فهمیدند عنوانی متولد شده است که با تمام بازی های دیگر فرق دارد و نابغه ای به نام Hideo Kojima وارد این صنعت شده است. نابغه ای که او هم مانند عنوانی که ساخته است با دیگر نوابغ و شاهکارهای این صنعت فرق دارد. کم پیدا می شود کسی که داستانی با پیچیدگی و عمق داستان دنیای Metal Gear را بنویسد و مراحلی مانند مرحل Metal Gear را خلق کند و شخصیتهایی با عمق و عظمت شخصیت های این سری پدید آورد. حال تصور کنید این کارها را که هر کدام به تنهایی برای نابغه خواندن یک شخص کافی است، همه و همه را تنها یک نفر انجام داده است. بله، به همین خاطر است که میگویم Hideo Kojima نیز با دیگر نوابغ این صنعت فرق دارد.
سال ۲۰۰۴ و در نسل ششم بازی های رایانه ای بود که استودیو Konami Computer Entertainment Japan و Konami Corporation نسخه سوم فرنچایز فوق محبوب متال گیر سالید با نام Metal Gear Solid 3: Snake Eater را برای پلتفرم PlayStation 2 منتشر کردند و بازخوردهای بی نظیری که بی شک شایسته بازی بود را نیز دریافت نمودند. طراح و نویسنده و کارگردان و تهیه کننده این شاهکار بی نظیر هم هیدئو کوجیمای نابغه بود که با ساخت این بازی یکی از برترین عناوین تاریخ و بهترین نسخه سری متال گیر را خلق نمود. بازی Metal Gear Solid 3: Snake Eater در زمینه کسب امتیازات بازخوردهای شگفت انگیزی را دریافت نمود و امتیازاتی مثل امتیاز ۹ از Destructoid، امتیاز ۹٫۶ از آی جی ان، امتیاز ۹٫۵ از گیم اینفورمر، امتیاز ۹ از گیم تریلرز و امتیاز ۸٫۷ را از وبسایت گیم اسپات دریافت نمود و نهایتا موفق شد تا متای معرکه ۹۱/۱۰۰ را دریافت نماید که نشانگر یک شاهکار فوق العاده بود. در مطلب امروز قصد داریم تا به بررسی بخش های مختلف و کلیات و جزییات بازی Metal Gear Solid 3: Snake Eater بپردازیم و آن را به همراه شما به طور کامل واکاوی نموده تا از نقاط ضعف نداشته آن و نقاط قوت بسیار زیاد آن آگاه شوید!! پس اگر به هر دلیلی حس می کنید که به این بازی علاقمند هستید یا می خواهید خاطرات شیرین و شگفت انگیز آن برایتان زنده شود و یا شاید دوباره به سراغش بروید، با بنده و گیمفا در ادامه مطلب نقد و بررسی بازی Metal Gear Solid 3: Snake Eater همراه شوید.
باید گفت کوجیما به نوعی پس از نسخه دوم، در خلق داستان نسخه سوم ریسک کرد و باز هم به سراغ دنبال کردن داستان بیگباس رفت و ما را با Snake Eater به سفری عمیق در گذشته برد که گویی حال و هوای یک فیلم سینمایی جیمز باند را داشت که با یکی از برترین تم ها و زمینه های تاریخ بازی های رایانه ای تکمیل شده بود. وقایع داستانی Metal Gear Solid 3: Snake Eater قبل از اتفاقات نسخه اول این سری و در طول جنگ سرد در سال ۱۹۶۴ رخ می داد، جایی که مامور خبره CIA با نام رمز “Naked Snake” (که بعدا ملقب به “Big Boss” خواهد شد) به جنگل های Tselinoyarsk در اتحاد جماهیر شوروی فرستاده شده بود تا دانشمندی به نام Sokolov را که مخفیانه یک تانک بسیار پیشرفته مجهز به نیروی هسته ای به نام “Shagohod” ساخته بود را نجات دهد. همه چیز در ماموریت خوب پیش می رود تا این که The Boss افسانه ای ظاهر می شود و خود را در قالب یک خیانتکار به اسنیک نشان می دهد (البته خیلی واقعی نشان می دهد و بازیباز کاملا باور می کند که مربی محبوب و کاردرست اسنیک یک خیانتکار به وطنش است) و می گوید که در حال کار کردن با Colonel Volgin است. Sokolov توسط واحد Cobra اسیر می شود و اسنیک با جراحاتی بسیار شدید توسط The Boss از یک پل بلند به پایین پرتاب می شود و Colonel Volgin به همراه Sokolov فرار می کنند. در ادامه نیز اتفاقات بسیار جذابی رقم می خورند که به واقع باعث می شوند بازیباز یک لحظه هم نتواند از دنبال کردن داستان دست بردارد و مدام تشنه تر برای ادامه بازی و فهمیدن بیشتر داستان است. این هنر داستان سرایی کوجیماست که سبب شده است تا همواره داستان عناوین سری متال گیر از قدرتمندترین داستان ها در تاریخ بازی های رایانه ای به شمار بیایند و حتی فراتر از بسیاری از فیلم ها و دیگر مدیاهای صرفا داستان گو عمل نمایند که در این بین بدون شک نسخه Metal Gear Solid 3: Snake Eater یکی از برترین هاست.
علاوه بر داستان زیبا و روایت فوق العاده آن، یکی از مهمترین مواردی که در Metal Gear Solid 3: Snake Eater توانسته است در بالاترین سطح ظاهر شود و نقش مهمی در ارتقای سطح کیفی بازی و هر چه جذاب تر شدن داستان بر عهده داشته است، شخصیت پردازی فوقالعاده قوی آن بوده که البته یک سنت همیشگی در سری متال گیر بوده و هست. تکتک شخصیتهای حاضر دز این سری و حتی کم اهمیت ترین آنها چنان توسط استاد کوجیما ساخته و پرداخته شدهاند که ما را حیرت زده میکنند و هر یک پیشینه ای را به ما ارائه می دهند که گویا در دنیای واقعی سال ها زندگی کرده اند و ما را با تک تک علایق و احساسات و اتفاقاتی که در زندگی آن ها رخ داده است آشنا می کنند و گاهی آدم فکر می کند کوجیما این آدم ها را از نزدیک می شناسد و با آن ها زندگی کرده است. شخصیت پردازی در سری Metal Gear به قدری عمیق و پیچیده کار شده است که ما را به یاد پیچیدگی و عمق شخصیت های واقعی می اندازد و هیچ تفاوتی با یک مستند ساخته شده از دنیایی واقعی و شخصیت های واقعی حاضر در آن ندارد. این هنری ناب است که از دست هر کسی بر نمیآید و همین هنر های ناب است که در مجموع با یکدیگر سری Metal Gear را شکل دادهاند که کمتر عنوانی یارای رقابت با آن را دارد. نهایتا باید گفت عنوان Metal Gear Solid 3: Snake Eater از نظر داستان، روایت داستان و همینطور شخصیت پردازی و پیچش های داستانی و بازی کردن با احساس مخاطب، یک عنوان کاملا، دقت کنید “کاملا” بی نقص است و یکی از بهترین داستان و روایت ها را در تاریخ بازی های رایانه ای به خود اختصاص می دهد.
Metal Gear Solid 3: Snake Eater در زمان انتشار خود یکی از شاهکارهای گرافیکی به شمار می رفت و به واقع می توان آن را در بین برترین بازی های نسل ششم از لحاظ جلوه های بصری نیز قرار داد که البته این موضوع نیز یکی از سنت های همیشگی این سری بوده و هست و چه نسخه سوم در نسل ششم، نسخه چهارم در نسل هفتم و یا نسخه پنجم در نسل هشتم جزو خوش گرافیک ترین عناوین نسل خود محسوب می شوند و سری متال گیر همواره به عنوان یکی از قدرتمندترین فرنچایزها از لحاظ بصری شناخته شده و می شود (شاید می گویید مگر در سایر زمینه ها یکی از قدرتمندترین ها نیست؟) و در تمامی نسخه های این سری شاهد یک بازی بسیار زیبا و جذاب از لحاظ گرافیکی بوده ایم. Metal Gear Solid 3: Snake Eater نیز در زمان خود از این قائده مستثنا نبود و نمایانگر قدرت بالای کنسول افسانه ای پلی استیشن ۲ بود. در آن سال های طلایی کونامی، تقریبا تمامی عناوینی که این شرکت می ساخت جزو خوش گرافیک ترین و چشم نواز ترین عناوین دوره خود به حساب می امدند.
Metal Gear Solid 3: Snake Eater از لحاظ گرافیک فنی و هنری فوق العاده بود. در این بازی به هیچ عنوان شاهد باگ یا افت فریم و موارد این چنینی در کل بازی نبودیم و کاملا راحت و روان آن را تجربه می کردیم. کیفیت تکسچرها و بافت ها در بازی در زمان خود فوق العاده بود و تحسین برانگیز. این کیفیت بالا با یک نورپردازی بی نظیر و شاهکار همراه شده بود تا شاهد عنوانی باشیم که از لحاظ گرافیک فنی یکی از برترین عناوین دوره خود محسوب شد. نقش نورپردازی در این عنوان که اغلب در محیط های جنگلی و پر از شاخ و برگ درختان و … بود، بسیار با اهمیت تر از دیگر عناوین بود و تماشای تابیدن اشعه های نور از میان شاخه های درختان در هنگام مخفی کاری (که باعث می شود بیشتر به محیط اطراف دقت کنیم) واقعا لذتبخش و جذاب بود. به واقع نورپردازی در بازی Metal Gear Solid 3: Snake Eater نه تنها یکی از برترین ها در زمان انتشار خود بلکه در کل نسل ششم نیز محسوب می شود.
از لحاظ هنری نیز وضعیت به همین شکل بود. طراحی محیط ها و مراحل بازی که اغلب در مناطق جنگلی بود، بی نهایت عالی انجام شده بود و با وجود غلبه محیط های جنگلی بر کل بازی، بازیباز هرگز احساس خستگی و دلزدگی نسبت به مراحل بازی پیدا نمی کرد و به قدری این مناطق متنوع و متفاوت از یکدیگر و با ساختارهای کاملا مختلف خلق شده بودند که انگار نه انگار اکثر زمان بازی را در محیط های جنگلی دنبال می کنیم و بازی با تنوع بالا و البته زیبایی بی نظیر خود در طراحی محیط ها شما را کاملا خشنود و راضی نگاه می داشت. انواع محیط های زیبا و جذاب در بازی وجود داشتند. از انواع و اقسام محیط های جنگلی و مرداب و صخره و… گرفته تا ساختمان ها و پایگاه های فوق حفاظت شده و سری در بازی وجود داشتند و این گونه تنوع فوق العاده ای را به بازی می بخشیدند. طراحی شخصیت های بازی و همین طور دشمنان و البته در راس آن ها باس های مرگبار بازی نیز بسیار عالی انجام شده بود و از تمامی شخصیت های اصلی گرفته تا دشمنان همگی با دقت و ریزبینی خاص عناوین کوجیما طراحی شده بودند و کیفیت بالایی داشتند. طراحی شخصیت اسنیک به حدی زیبا و واقعی و پر ابهت بود که شما را واقعا مجذوب او می کرد و لذت بازی کردن با اسطوره جاودانه را بسیار بالاتر می برد.
در مجموع باید اذعان داشت که عنوان Metal Gear Solid 3: Snake Eater از لحاظ جلوه های بصری و گرافیک، یک عنوان فوق العاده چشم نواز در زمان خود محسوب می شد و این زیبایی چه در زمینه گرافیک فنی و چه گرافیک هنری کاملا مشهود بود. به واقع فکر می کنم که حتی اگر اکنون نیز بازی را انجام دهید آن گونه نیست که از بازی متنفر شوید و با این که بازی برای دو نسل قبل است، ولی کیفیت خوبی دارد (می توانید در تصاویری که از گیم پلی بازی برای شما عزیزان قرار داده ام این موضوع را مشاهده نمایید) و مخصوصا با گیم پلی بی نظیر خود کاری می کند که گرافیک آن حتی در زمان حال نیز به دل شما بنشیند و از آن دلزده نشوید و قطعا باید گفت کار سازندگان بازی در کونامی و کوجیما پروداکشنز در آن زمان بسیار بسیار قابل تحسین و فوق العاده بوده است. در نهایت و در پایان بحث گرافیکی بازی Metal Gear Solid 3: Snake Eater باید اذعان داشت که این بازی نه تنها یکی از چشم نوازترین بازی های زمان انتشار خود، بلکه جزو زیباترین و خوش گرافیک ترین بازی های نسل ششم بازی های رایانه ای نیز به حساب می آید. Metal Gear Solid 3: Snake Eater از لحاظ گرافیکی نیز به مانند دیگر بخش ها جای هیچ حرف و حدیثی را باقی نمی گذارد.
گیم پلی در عنوان Metal Gear Solid 3: Snake Eater دقیقا به مانند نسخه های قبلی این سری بود البته به همراه بهبودهایی مهم و برخی موارد جدید. بازیباز کنترل اسنیک را بر عهده داشت باید در محیطی پر از دشمنان مختلف به صورت ناشناخته و مخفیانه راه خود را باز می کرد. در واقع اگر چه اسنیک انواع و اقسام اسلحه ها و نارنجک انداز و … را به دست می آورد اما تاکید بازی و راه اصلی آن بر پایه استفاده از مخفی کاری و عدم مبارزه مستقیم با دشمنان بود. برخی آیتم ها و گجت های مختلف در طول بازی در اختیار اسنیک قرار می گرفتند که استفاده از مخفی کاری را برای او آسان تر می کرد، به مانند motion detector ها یا همان حسگر حرکات برای ردیابی مسیر سربازان دشمن و همینطور یکی از امضاهای همیشگی سری متال گیر یعنی جعبه معروف cardboard box که اسنیک می توانست زیر آن مخفی شود تا دیده نشده و حتی می توانست با آن راه برود.
با وجود شباهت بسیار زیاد به نسخه های قبلی، در گیم پلی Metal Gear Solid 3: Snake Eater تعدادی المانهای جدید و مکانیکهای مختلف اضافه شده بود که به بهترین شکل در بازی جا افتاده بودند و در بازی های قبل وجود نداشتند. از این المان ها می توان به camouflage یا استتار یا همرنگ سازی خود با محیط، یک سیستم مبارزه رو در روی جدید به نام “close quarters combat” یا “CQC”، یک نوار استقامت و قدرت بدنی و همینطور مکانیک آسیب دیدن و درمان کردن. تقریبا دو سوم زمان گیم پلی بازی در محیط باز و در جنگل های بارانی اتحاد جماهیر شوروی رخ می داد و استفاده از تمامی پتانسیل این محیط متنوع، کلید موفقیت شما در بازی بود. شما می توانستید از محیط جنگل برای مخفی شدن یا camouflage استفاده کنید و مثلا در بالای درخت یا در بوته های بلند پنهان شده تا توسط دشمنان دیده نشوید. رادار پیشرفته بازی های قبل جذف شده و با یک حسگر حرکتی ساده و سیستم سونار جایگزین شده بود.
یک “میزان درصدی” به نام “شاخص استتار” در بازی وجود داشت که میزان دیده شدن و لو رفتن اسنیک را نشان می داد و از مقادیر منفی (زمانی که خیلی لو رفته بودید و کاملا توجه ها را خود جلب می کردید) تا ۱۰۰% (زمانی که کاملا ناشناخته و غیر قابل دیده شدن بودید) متغیر بود. به منظور پایین آوردن سطح لو رفتن و دیده شدن، بازیباز باید در محیط های مختلف بسته به نوع و رنگ محیط از یونیفرم های استتار مختلف استفاده می کرد و مدام آن ها را تغییر می داد و همین طور از رنگ کردن چهره مطابق با محیط نیز استفاده می کرد. به عنوان مثال پوشیدن یونیفرم سبز ارتشی در محیط های سرسبز جنگلی یا ایتفاده از رنگ صورت راه راه زمانی که بین علف ها پنهان شده بودید بسیار مفید بود. همچنین برخی آیتم های دیگر نیز برای استتار مثلا در زمانی که زیر آب بودید در بازی وجود داشتند و خلاصه این که بازی همه جوره شما را به مخفی کاری و استتار سوق می داد.
پایه و اساس مبارزات نزدیک و رو در رو که عناوین قبلی وجود داشت کاملا از نو تعریف شده و به سیستم CQC ارتقا پیدا کرده بودند. زمانی که غیر مسلح بودید یا سلاحی یک دستی را در دست داشتید، اسنیک می توانست دشمنان را بگیرد و آن ها به نوعی شکنجه و بازجویی نماید و در این حالت کارهای مختلفی را می توانستید انجام دهید از قبیل بیهوش کردن دشمن، خفه کردن وی، بریدن گلوی دشمن یا بازجوبی از آن ها با تهدید چاقو برای گرفتن اطلاعات. در حالی که عناوین قبلی از یک نوار سلامتی ساده استفاده می کردند، Snake Eater سیستم آسیب دیدن قسمت های مختلف بدن را نیز اضافه کرده بود. به عنوان مثال، پرش و افتادن از یک ارتفاع زیاد سبب می شد تا پای اسنیک بشکند و حرکت کردن او را بسیار کندتر کند تا زمانی که آسیب به درستی با آتل و بانداژ کردن درمان شود. در صورت درمان نکردن این آسیب ها اسنیک نمی توانست تا مدتی خط سلامتی خود را به طور کامل پر کند. نوار استقامت یا قدرت بدنی بسیار اهمیت بالایی داشت و در بازی به طور مداوم با انجام فعالیت های مختلف در جال کم شدن بود و اگر آن را با خوردن غذا بازیابی نمی کردید اثر مستقیمی بر روی گیم پلی بازی می گذاشت، مانند کاهش توانایی اسنیک در نشانه گیری سلاحش و همینطور شنیدن صدای قار و قور معده اسنیک توسط دشمنان!!! غذا را می توانستید در کوله پشتی خود ذخیره کنید تا هنگام نیاز از آنها استفاده نمایید. البته برخی غذاها با گذشت زمان فاسد می شدند و خوردن غذاهای فاسد ممکن بود سبب ایجاد درد معده شدید در اسنیک شوند که باعث می شد خط استقامت خیلی زودتر خالی شود.
نکته جالب در گیم پلی بازی این بود که با آن که بازی کاملا شما را به مخفی کاری ترغیب می کرد و خب کلا هم پایه و اساس فرنچایز متال گیر سالید مخفی کاری است، اما شما می توانید کاملا بازی را به صورت اکشن نیز پیش ببرید و برای این کار نیز آیتم های لازم را در اختیار دارید هر چند که کارتان سخت تر خواهد شد مخصوصا در درجات سختی بالا که باید بگویم کارتان وحشتناک خواهد شد! به شخصه فکر می کنم این عنوان را حدود ۵ بار پشت سر هم یعنی بدون این که هیچ بازی دیگری را شروع کنم از ابتدا بازی کردم و تنها یک بار آن را به صورت مخفی کاری رفتم آن هم برای تنوع، چون اصولا به هیچ عنوان نه مخفی کاری بلد هستم و هم این که شدیدا عاشق اکشن بوده و هستم و وقتی بازی مخفی کاری من را نگاه کنید کاملا خنده تان می گید چون در همان اولین حرکت لو می روم!! اعصاب ندارم قایم شوم دیگر!! ولی همان طور که گفتم بازی کاملا دستتان را باز می گذارد که به صورت اکشن نیز بازی را پیش ببرید و شما را محدود نمی کند. در این نسخه تعداد زیادی باس فایت های عالی هم وجود داشتند که نه تنها برترین در این سری، بلکه از برترین باس ها در تاریخ بازی های رایانه ای بودند و عنوان Metal Gear Solid 3: Snake Eater جزو عناوینی با باس فایت های پرتعداد و با کیفیت در تاریخ این صنعت و هنر شناخته می شود.
به واقع باید گفت باسفایت ها در این نسخه جزو به یاد ماندنی ترین، تاریخی ترین و حماسی ترین مبارزات تاریخ می باشند به عنوان مثال مبارزه با Sorrow بسیار متفاوت و هیجان انگیز بود و از هر باس فایت دیگری که دیده بودیم متفاوت بود. جا دارد تا در اینجا به یکی دو مورد از برترین باس های بازی اشاره نماییم. مبارزه با The End را به خاطر دارید؟ از از The End به جرات میتوان به عنوان پدر sniping نام برد. کسی که یکی از بهترین و جذابترین و هیجانانگیزترین باس فایتها را در کل سری و چه بسا در بین تمامی بازیهای این صنعت برای ما به ارمغان اورده است. نام وی از حسی که هنگام حضور در میدان نبرد دارد گرفته شده است زیرا او تنها و تنها روی هدفش و از بین بردن او تمرکز می کند و در واقع پایان کار هدف بیچارهاش محسوب میشود. The End تمام انرژی باقی ماندهاش را ذخیره کرد تا در MGS3 بتواند Naked Snake را از بین ببرد. او نیازی به ردیاب نداشت و برای چشم Snake کاملا نامرئی بود. او این توانایی را داشت که کاملا با محیط یکی شود و توان از دست رفته اش را با استفاده از اشعههای خورشید مجددا بازیابی نماید.
روش از بین بردن The End در MGS3 بسیار جذاب بود، ولی اگر با این روش هیجان انگیز آشنا نیستید بهتر است اینترنت را جستجو کنید زیرا اینجا از اسپویل خبری نیست! همچنین دو راه زیرکانه و به نوعی تقلب گونه برای کشتن وی قبل از باس فایت هم در بازی وجود داشت که می توانید به راحتی در مورد آن ها اطلاعات کسب نمایید. اما برسیم به مبارزه پایانی و دردناک و غمناک بازی… مبارزه نهایی بازی با The Boss را مگر می شود هرگز از یاد برد؟ The Boss… وی نه تنها مادر سبک Close Quarters Combat یا همان CQC بود، بلکه یکی از تلخترین و شاید تلخترین باس فایت سری Metal Gear را برای ما رقم زده است. وی در نسخه سوم بازی یک دشمن خوفناک و یک کابوس مبارزه برای Naked Snake به حساب می آمد، قدرتمند و سریع و مرگبار. همچنین مبارزه با او که در حکم استاد Naked Snake نیز بود بسیار برای وی سخت و احساسی بود ولی گریزی از آن در کار نبود. The Boss یکی از به یاد ماندنی ترین شخصیت ها و برترین باس ها در سری Metal Gear و در تاریخ بازی های رایانه ای به حساب میآید و چنان عاشق کشورش بود که حاضر شد تا همواره از وی به عنوان یک تروریست و خیانتکار به وطنش از وی یاد شود ولی وظبفه خود را به درستی به پایان برساند و دینش را به کشورش ادا کند.
ورژن پلی استیشن ۲ عنوان Metal Gear Solid 3: Snake Eater دارای یک مینی گیم بود به نام “Snake vs. Monkey” که در آن اسنیک باید به نوعی میمون های در حال فرار را می گرفت و در مراحل مختلف این بخش می توانستید آیتم های جایزه ای را آزاد کنید که در بخش داستانی بازی هم می توانستید از آن ها استفاده نمایید. همچنین باید به این موضوع نیز اشاره کرد که در درجات سختی بالا پیشروی در این عنوان بسیار سخت و نفسگیر بود و لذت دیگری داشت. در نهایت باید گفت Metal Gear Solid 3: Snake Eater در زمینه گیم پلی یک عنوان شاهکار و بی نظیر بود. عنوانی که هنوز هم بازی مخفی کاری به کیفیت آن را کمتر می بینیم و به واقع یکی از به یادماندین ترین و جاودانه ترین عناوین مخفی کاری تاریخ و محبوب ترین عنوان سری متال گیر برای بازیبازان محسوب می شود. سیستم مخفی کاری فوق العاده بی نقص، دادن آزادی عمل کامل به بازیباز و مبارزات بسیار عالی و پر هیجان و مقداری دشوار به همراه باس های بی نظیر در تاریخ بازی ها، حال و هوای معرکه ای را به این بازی بخشیده بود و آن را تبدیل به یکی از اسطوره های جاودان سنعت بازی نموده است.
اصلا مگر لازم است که در مورد صداگذاری و موسیقی یک عنوان از سری متال گیر آن هم برترین نسخه آن صحبت خاصی انجام دهیم؟ نه واقعا لازم نیست ولی ما مقداری انجام می دهیم!! صداگذاری در عنوان Metal Gear Solid 3: Snake Eater فوق العاده بود و واقعا وقتی که به بررسی ریزتر و دقیق تر اجرای تک تک شخصیت ها در بازی نگاه می کنیم و با تمرکز بیشتری آن ها را گوش می دهیم و با خیلی از عناوین دیگر مقایسه می کنیم، آن جاست که صداگذاری بی نظیر و شگفت انگیز صداپیشگان شخصیت های مختلف در Metal Gear Solid 3: Snake Eater را بیش از پیش خواهید ستود. لحظه ای، حتی لحظه ای در کوچکترین اجرای کم اهمیت ترین شخصیت ها هم کم کاری صورت نگرفته است و واقعا صداپیشگان شخصیت ها فارغ از اهمیت نقش، یک شاهکار از خود بر جای گذاشته اند که البته واضح است که در این میان اجرای شخصیت های اصلی بازی مانند اسنیک با اجرای شگفت انگیز David Hayter بسیار بیشتر به چشم می آید. صداگذاران بازی واقعا به حدی عالی در قالب این شخصیت ها حرف زده اند که کاملا آن ها را تبدیل به شخصیت هایی واقعی و باورپذیر کرده اند و به همین دلیل هم هست که آن ها تاثیر خیلی بیشتری روی بازیباز می گذارند و حتی می توانند در صحنه هایی مانند پایان بازی اشک وی را نیز سرازیر نمایند.
در زمینه موسیقی نیز وضعیت به همین صورت است و به نظر می رسد که بی نظیر بودن تک تک اجزای این بازی در زمان ساخت، یک قانون بوده است! ساندترک بی نظیر این عنوان را Harry Gregson-Williams و Norihiko Hibino ساخته بودند که واقع باید گفت ساندترک بازی و قطعات موسیقی آن کاملا شایسته و در خور نام و کیفیت Metal Gear Solid 3: Snake Eater بودند و کیفیت آن را بالاتر نیز بوده بودند. چطور می توان تم ابتدایی بازی را که “Snake Eater” نام داشت و توسط Hibino ساخته شده بود را از یاد برد و هنوز که هنوز است گوش سپردن به این تم زیبا و فوق العاده، دنیایی از خاطرات را برای ما زنده می کند و گویی که هرگز تکراری نخواهد شد. لحظه به لحظه و ثانیه به ثانیه موسیقی بازی به طور کامل با حال و هوا و اتمسفر و شرایط بازی همراهی می کند و طوری به نظر می رسد که وقتی تصاویر بازی خلق شده اند این موسیقی ها خود به خود روی آنها بوده است. ترکیبی از قطعات احساسی و عمیق در کنار قطعاتی با ضرب آهنگ سریع تر و گاها حماسی در بازی سبب شده بود تا شاهد خلق ساندترکی باشیم که به تنهایی و جدا از بازی نیز کاملا ارزش گوش دادن را دارد. به طور کلی باید گفت عنوان Metal Gear Solid 3: Snake Eater در زمینه موسیقی نیز مانند سایر بخش ها بی نقص و فوق العاده عمل کرده است و نمره کامل را دریافت می کند.
Metal Gear Solid 3: Snake Eater شاهکاری است که با حداکثر ریزبینی و دقت به جزییات ساخته شده است. شاید اگر اکنون نیز کونامی لعنتی نصف همان دقت و ریزبینی که در ساخت عناوین آن زمان نظیر Metal Gear Solid 3: Snake Eater داشت به کار بندد، عناوین این شرکت حال و روز خیلی بهتری پیدا کنند اما امید به این شرکت چیزی نزدیک به غیر ممکن است. در حقیقت باید گفت اکنون که تکلیف ادامه این سری محبوب با رفتن کوجیما مشخص نیست، احتمال بالایی در گند زدن کونامی به نسخههای بعدی این سری بدون کوجیما وجود دارد زیرا کونامی ثابت کرده است هر کاری بلد نباشد گند زدن به بازیهای خوب خود را به شکل عالی بلد است اما امیدواریم که در مورد سری Metal Gear Solid لااقل این اتفاق رخ ندهد. اگر این سری بدون کوجیما همین روند نسخه پنجم را ادامه دهد شک نکنید که دیگر کمکم کلا تغییر سبک خواهد داد و به کل یک اکشن-ادونچر جهان-آزاد خواهد شد. کوجیما میدانست در نسخه پنجم چطور این مرز را حفظ کند که بازی علاوه بر دیگر المانهایی که دارد هنوز یک مخفیکاری عالی هم باشد ولی تضمینی نیست که کونامی بتواند این مرز باریک را حفظ کند و راستش را بخواهید مطمئن هستم که نمی تواند و این ناتوانی خود را با یک آبروریزی و افتضاح بزرگ به نام متال گیر زامبی محور کاملا نشان داد. شاید در مورد خیلی از شاهکارهای قدیمی بگوییم امیدوار هستیم که باز هم شرابطی فراهم آید تا بتوانیم نسخه ای عالی و جدید از آن ها را تجربه نماییم، اما با وضعیت کنونی کونامی و رفتن کوجیما و… بهتر است بگوییم انشالله که دیگر هیچ وقت نسخه ای از این سری را (مگر ساخته شده توسط کوجیما) نبینیم و کونامی با زامبی محور کردن متال گیر به خاطراتمان گند نزند و خودش را نیز بیش از این منفور و مضحکه نکند.
Metal Gear Solid 3: Snake Eater به هیچ عنوان یک “بازی” شاهکار و عالی نیست بلکه یک پکیج کامل از بسیاری از هنرها و مدیاهاست. Metal Gear Solid 3: Snake Eater تبلور هنر ناب و نبوغ عجیب کوجیماست و ترکیب همگونی از چندین شاخه هنر مانند داستان سرایی و سینما و موسیقی و … آن هم در بالاترین و حداکثر کیفیت ممکن است. این بازی از آن دست عناوینی است که در طول یک یا حتی دو نسل از بازی های رایانه ای تنها چند عدد انگشت شمار شبیه آن منتشر میشوند. عنوانی که بدون شک برترین و زیباترین نسخه متال گیر است و وقتی می گوییم یک بازی برترین بازی در فرنچایزی مانند متال گیر است که همه بازی هایش شاهکار هستند، دیگر همه چیز خود به خود مشخص است. بسیار حیف و البته خیلی عجیب است که گیمر باشید و لذت تجربه Metal Gear Solid 3: Snake Eater را از خود دریغ نموده باشید که گناهی است بسی نابخشودنی مگر تحت عذری خاص! Metal Gear Solid 3: Snake Eater شاهکاری جاودان است که تا همیشه نام پرافتخار و با شکوهش بر پهنه عظیم دنیای بازی های رایانه ای حک شده و بر بلندای عرصه اساطیر بازی های رایانه ای، سیطره گسترانیده است.