از گذشته تا به امروز بازیهای Jrpg (بازیهای نقش آفرینی کلاسیک ژاپنی که از شیوه مبارزات خاصی برخوردار هستند) نقش مهمی در صنعت بازیهای ویدیویی داشتهاند. اگر به گذشته نگاه بیاندازیم، میبینیم که بازیهای زیادی در این سبک ساخته شدهاند که جدای از جذب مخاطبان زیاد، توانستهاند به موفقیتهای زیادی دست پیدا کنند. حتی در این بازه زمانی که اکثر بازیهای نقش آفرینی و مجموعههای قدیمی رو به مدرن شدن میروند، هنوز سازندههایی هستند که بازیهای خود را با همان ساختار قدیمی توسعه میدهند. ولی نمیتوان منکر این شد که بازیهای Jrpg روز به روز در حال از دست دادن طرفداران خود هستند. دلیل این اتفاق این نیست که گیمرها علاقهای به این دسته از بازیها نشان نمیدهند بلکه، سبک Jrpg سالها است در یک مسیر ثابت در حال حرکت بوده و هیچ گونه تغییر و تحولی را در بازیهای این سبک شاهد نیستیم. قطعا اگر سازندهها از المانهای جدیدتری در سبک Jrpg استفاده کنند، میتوانند بار دیگر این دسته از بازیها را احیا کرده و گیمرها را سرگرم کنند.
زمانی که بازی Persona 5 معرفی شد و مراحل ساخت خود را سپری میکرد، سازندهها گفته بودند که این بازی سبک Jrpg را متحول خواهد کرد و به عبارتی پرسونا 55 ناجی بازیهای نقش آفرینی شرقی خواهد بود. حال مدتی است که این بازی روانه بازار شده است و آیا بازی Persona 5 توانسته است سبک Jrpg را متحول کند؟
به یاد داشته باشید، چیزی به نام دنیای واقعی وجود ندارد؛ مواردی که هر شخص آنها را میبیند و حس میکند، مواردی هستند که واقعیت را شکل میدهند. این موردی است که به دنیا یک پتانسیل تمام نشدنی میبخشد. حتی اگر شما حس کنید که تنها تاریکی پیش روی شما است، تا زمانی که دستهای یکدیگر را گرفته باشید، با هم متحد باشید، دنیا هیچوقت تمام نخواهد شد. دنیا درون همهی شما وجود خواهد داشت.
داستان بازی حول گروهی از بچههای دبیرستانی مدرسه شوجین میچرخد؛ اشخاصی که هرکدام مشکلات شخصی خود را دارند و رفته رفته در طول بازی میفهمند که از نیرویی ویژه به نام پرسونا برخوردارند. در اول متن به یکی از دیالوگهای بازی اشاره کردم که در مورد واقعی بودن دنیا و اتحاد سخن میگفت. در واقع دنیای بازی و اتفاقات پرسونا 5 بر اساس همین گفته بنا شده است. داستان بازی بر اساس ذات انسانها روایت میشود. امکان دارد در دنیای واقعی شخصی را ببینید که خیلی خوب و متواضع است ولی در درون خود، ذات متفاوتی داشته باشد. از اینرو این گروه کوچک که خود را Phantom Thieves of Hearts نامیدهاند، به سراغ قلب این دسته از آدمها رفته و آن را میدزدند! با این کار ذات و پلیدی آنها تغییر خواهد کرد. بگذارید قضیه را بازتر کنم تا بهتر متوجه پایه و اساس بازی شوید. در دنیای پرسونا 5 اشخاصی هستند که در طول زندگیشان بر اساس افتخاری که کسب کردهاند یا موقعیتی که در آن قرار دارند، مغرور شده و تکبر قلب آنها را سیاه کرده است. با توجه به همین نکته، ذات و خواستههای قلبیشان نیز تغییر کرده و به آدم دیگر تبدیل شدهاند. نکتهی دیگری که در این میان وجود دارد، نوع ارتباط این اشخاص با هریک از اعضای گروه Phantom Thieves of Hearts است.
حال زمانی که در نقطهی مورد نظر در داستان هر شخصیت قرار میگیریم، شاهد آزاد شدن پرسونای آنها هستیم. در واقع پرسوناها نیروی قلبی و باورهای هر شخصیت است که با آزاد کردنشان، میتوانید با پلیدی درون آدمها بجنگید. در واقع زمانی که شخصیتهای اصلی بازی، به تاریکی درون خود غلبه کنند، پرسونای خود را آزاد خواهند کرد. از نظر شخصیت پردازی و داستانسرایی، بازی پرسونا 5 در سطح کاملا خوبی قرار دارد. خوب از این نظر که به خوبی شخصیتهای بازی به شما معرفی شده و نوع تعامل آنها با شخصیت اصلی داستان در پیش روی بازی تاثیر میگذارد. شخصیتهای فرعی بازی نیز به شکل و شمایلی دیگر در گیمپلی بازی تاثیرگذار هستند و نمیتوان گفت که کدام یک از آنها نسبت به دیگری برتری دارد. در واقع سبک بازی کردن شما و خواستههایتان است که مفید بودن یا نبودن تعامل با شخصیتهای دنیای بازی را رقم میزند.
مورد دیگری که در داستان بازی پرسونا 5 شدیدا حائز اهمیت است، انتخابهای شما در طول بازی است. در یک نقطه از داستان به بعد، روایت جوری میشود که سه پایان مختلف برای شما رقم خواهد خود و حال دو دسته از بازیکنان در این میان وجود دارند. اشخاصی که پس از ۷۰-۸۰ ساعت بازی را به اتمام رسانده و خود را سرزنش میکنند و اشخاصی که پس از ۱۱۰ ساعت بازی را به صورت کامل به اتمام میرسانند.
اولین مورد در گیمپلی بازی که باید آن را بدانید و این مسئله از طریق Velvet Room به شما توضیح داده میشود، Confidentهای بازی هستند که رابطهی مستقیمی با شخصیتهای دنیای پرسونا دارند. در واقع کانفیدنتها کارتهایی از گروههای مختلف پرسوناها هستند که هرکدام وظایف خاصی را برعهده دارند. حال تعامل شما با شخصیتهای مختلف، سبب میشود تا سطح کانفیدنت بالا رفته تا در نهایت بتوانید آنها را به آخرین سطح خود (سطح ۱۰) برسانید.
برای مثال تعامل شما با شخصیت سوجیرو ساکورا جدای از اینکه کانفیدنت وی را ارتقا میدهد، یک سری مزیت دیگر نظیر درست کردن قهوه برای خود و دریافت استامینا در اختیارتان قرار میدهد. به همین دلیل است که تعامل شما با شخصیتها میتواند فاکتور مهمی در موفقیت شما باشد. مورد دیگری که دانستن آن به بازی کردن شما کمک میکند کسب اطلاعات در مورد سه بخش Velvet Room، ممنتو و قصرها است. ولوت روم جایی است که شما پرسوناهای خود را ارتقا میدهید یا آنها را با سایر پرسوناهای دیگر ترکیب کرده و پرسونای جدیدی خلق میکنید. همچنین میتوانید قدرت سایر پرسوناها را به پرسونای فعلی خود داده تا جدای از ویژگیهای اصلی خود، به ویژگیهای جدیدتری مجهز شود. در طول مبارزات بازی، دشمنانی را میبینید که از نقطه ضعف و قوتهای مختلفی برخوردار هستند و هیچوقت با تک پرسونا نمیتوانید با آنها مقابله کنید. از اینرو اهمیت بخش ولوت روم بیش از پیش خود را نشان خواهد داد و قابلیتهای این اتاق اسرار آمیز به خوبی با سیستم گیمپلی بازی همخوانی داشته و اگر از آن به درستی استفاده کنید، هیچوقت ناامید نخواهید شد.
مورد دیگر، ممنتو است. ممنتوها در کنار قصرهای بازی پرسونا 5 حکم مراحل فرعی و اصلی بازیهای دیگر را دارند. در ممنتو که نمایانگر قلب توکیو است، میتوانید به سراغ افراد عادی و شهروندان رفته و قلبشان را تغییر دهید. از اینرو در دنیای ممنتو که شامل چندین لایه مختلف است، میتوانید به گشت و گذار پرداخته و آیتمهای ارزشمندی را نیز به دست بیاورید. اما در دنیای بازی پرسونا 5 هفت قصر مختلف به عنوان هفت مرحله اصلی تعبیه شده است. با ورود به قصرها در واقع به درون اشخاص مورد نظر میروید. قصرها نمایانگر دید آنها به دنیا و اتفاقات است و منظور از دزدیدن قلب افراد، این است که در انتها باید گنجینهای را که در اختیار دارند در اختیار بگیرید. گنجینهای که باعث و بانی تمامی این اتفاقات است. گنجینهی یکی پول ویکی دیگر مدال المپیک است. از اینرو با دزدیدن آنها، در واقع قلب اشخاص را تغییر دهید. ممنتو و قصرها در واقع دنیایی خیالی هستند. دنیایی که با وارد شدن به آن شکل و شمایل گروه Phantom Thieves of Hearts را به خود خواهید گرفت.
به عبارتی در بخشی از زندگی خود، به عنوان یک شهروند توکیو خواهید بود و در بخش دیگر زندگی خود، رهبر گروه Phantom Thieves of Hearts هستید که وظیفه شما نابودی تاریکی درون آدمها است. تمامی اهمیت یک بازی Jrpg، به سیستم مبارزاتی آن و مکانیزمهایی است که در دل این سیستم تعبیه شده است. تمامی این موارد را گفتم تا سیستم مبارزات و دنیای بازی را بهتر درک کنید. دنیای بازی پر شده است از المانهای مختلف که اگر تیم سازنده نتواند به خوبی از آنها استفاده کند، شاهد نقص در سیستم گیمپلی خواهیم بود ولی اتلوس، سازنده بازی Persona 5، به خوبی این نکته را رعایت کرده است. سیستم مبارزات بازی پرسونا 5 یک سیستم مبارزهای نوبتی است که فاقد محدودیت زمانی بوده و برای انجام حرکات خود آنقدر زمان در اختیار شما قرار داده شده است که بتوانید از مبارزهی خود لذت ببرید. در طول مبارزات میتوانید دشمن را آنالیز کرده یا از حرکات ترکیبی میان خود و سایر همتیمیهایتان استفاده کنید که این اتفاق زمانی صورت میگیرد که کانفیدنت همتیمیهایتان را به سطح مشخصی رسانده باشید. جدای از آن هر شخصیت سه نوع حمله در اختیار دارد. اولین نوع، ضربه زدن از طریق اسلحهی اصلی است که هر شخصیت اسلحههای مخصوص به خود نظیر چاقو، شمشیر و سایر موارد را دارد. دومین نوع حمله، مربوط به سلاح ثانویه است که تمامی شخصیتها، تفنگهای مختلفی نظیر کلت یا ریوولور و مواردی دیگر در اختیار دارند. سومین و جذابترین نوع حمله بر میگردد به استفاده از پرسوناها که همان قدرت جادویی شما بوده و در طول مبارزات شلوغ و مهم بازی، باید مراقب نوار استامینا خود باشید زیرا با خالی شدن این نوار دیگر نمیتوانید از پرسونای خود استفاده کنید.
دشمنان شما در طول بازی نیز در واقع روی پلید آدمها هستند که به صورت حیوانها یا آدمهای عجیب و غریبی آنها را مشاهده میکنید. همانطور که حریف شما نقاط ضعف و قوتی دارد، شما هم نقاط ضعف و قوت خود را دارا هستید که با توجه به در اختیار گرفتن پرسونای مورد نظر میتوانید آنها را تغییر دهید. جدای از حملات، در طول مبارزات خود میتوانید از آیتمهای مختلفی نظیر پر کردن نوار سلامت یا استامینای خود نیز استفاده کرده یا هنگامی که میدانید ضربهی بعدی حریف، یک ضربه با میزان آسیب رسانی بالایی است، از گارد گرفتن استفاده کنید. آخرین مورد سیستم مبارزات که شدیدا مبارزات نوبتی بازی را متفاوتتر از قبل کرده، این است که در طول مبارزات زمانی که نوار سلامت حریف خود را به نقطه بحرانی رساندید، میتوانید با آنها دیالوگ برقرار کنید. حال در جریان این دیالوگ برقرار کردنها میتوانید از آنها پول گرفته یا آیتم بگیرید. همچنین اگر نوع صحبت کردن خود را به دقت انتخاب کنید، میتوانید پرسونای آنها را نیز در اختیار بگیرید. نکتهی جالب دیگر این بخش، این است که همانطور که این اتفاق برای دشمنان رخ میدهد، امکان دارد گریبانگیر همتیمیهای شما نیز شود. از اینرو در انتخاب دیالوگهای خود دقت داشته باشید. البته بار دیگر کانفیدنتهای هر شخصیت نیز میتواند به کمک شما آمده و در صورت اشتباه به شما فرصت دیگری داده شود تا بتوانید دیالوگهای درست را انتخاب کنید.
تا به اینجای کار نیمی از زندگی دانشآموزان دبیرستانی مدرسه شوجین را در قالب گروه Phantom Thieves of Hearts بررسی کردیم. نیمهی دیگر، زندگی شما به عنوان یک شهروند است. جایی که بخش دیگری از ویژگیهای بازی نظیر مهربانی، دانش، جذابیت یا جرات را با انجام کارهای نیمه وقت میتوانید افزایش دهید. در واقع زندگی عادی و انجام کارهای روزمرهای نظیر کار کردن، بازی کردن یا خرید کردن میتواند نوع شخصیت شما را شکل دهد. قطعا این موارد در بازی بیهوده تعبیه نشده است و میتوانید به واسطهی ارتقای آنها، در روابط خود با سایر شخصیتها عملکرد بهتری داشته باشید. با تمام این بخشهای خوب و کاربردی، بازی پرسونا 5 خالی از عیب و ایراد نیست. بزرگترین و اصلیترین ایرادی که میتوان به بازی گرفت، مربوط به تعداد رویدادهای بازی است. در واقع رویدادهای بازی بازههای زمانی هستند که بین هر چپتر بازی تعبیه شده و شما در این بازه زمانی وقت دارید تا وارد قصر شخص مورد نظر شده و قلب وی را تغییر دهید. تعداد کم این رویدادها نسبت به نسخه پیشین و از طرفی آزادی عملهای بیشتر در دنیای بازی سبب شده است تا در طول بازی کردن یک حس سردرگمی و بیبرنامگی برای شما به وجود آید. اینکه ندانید در ابتدا کدام کانفیدنتها را تا آخرین سطح پیش ببرید یا اینکه کدام ویژگی شخصیتی خود را ارتقا دهید همگی عواملی هستند که به دلیل بازههای زمانی و تعداد رویدادهای کم در اختیار شما قرار داده میشود.
البته با به اتمام رساندن بازی، وارد نیوگیم پلاس خواهید شد و میتوانید مابقی پیشرفتهای خود را به سرانجام برسانید ولی اگر به جای استفاده از نیوگیم پلاس، دنیای بازی از نظر زمانی گسترش مییافت، مخاطب بیش از پیش از بازی لذت میبرد. پرسونا 5 آن قدر بزرگ و پر محتوا هست که با انجام این کار به هیچوجه بازی وارد روندی تکراری نشود. بازی Persona 5 در بخش گرافیک هم حرفهایی برای گفتن دارد. اولین مورد، میانپردهها و گرافیک انیمهای بازی است که در دو قالب مجزا طراحی شده و حس و حال جالبی را به مخاطب القا میکند. حتما مهم نیست یک بازی از گرافیک چشم نواز نسل هشتمی استفاده کند. بلکه مهم این است که در آن سبکی که کار میکند، بهترین استانداردها را در اختیار گیمر قرار بدهد که پرسونا 5 در این بخش به بهترین شکل ممکن عمل کرده است. مهمترین عامل که موجب جذابیت بازی شده است، طراحی مراحل بازی است. در واقع طراحی قصرها، نوع به تصویر کشیدن تاریکی هر شخصیت و ۱۰۰ البته ممنتو به قدری زیبا است که شما را شگفتزده خواهد کرد. همچنین برای سیستم درجه سختی بازی گزینهای ویژه طراحی شده است که در جریان آن بازیکنان تازه وارد به بازیهای Jrpg میتوانند با انتخاب کردن آن از دنیای بازی و مبارزات و داستان لذت ببرند. در این بخش مبارزات آسانتر از حالتهای دیگر خواهد بود. البته این گفته بدین معنا نیست که هوش مصنوعی دشمنان دست کاری شده است بلکه میزان آسیب رسانی و نوار سلامت آنها کاهش یافته است.
به جرات میگویم که بازی Persona 5 یکی از بهترین موسیقیهای این نسل را به خود اختصاص داده است. وجود ساندترکهای متعدد و متنوعی که هرکدام با شرایط خاص بازی تطابق دارد و مهمتر از آن ساندترکهایی که در طول باسفایتها یا گشت و گذار در قصرها آدرنالین شما را افزایش میدهند. نوع دیالوگها و دیالوگ نویسیهای بازی به شکلی است که شدیدا گول زننده به چشم خورده و نیازمند دقت شما است تا در موارد مختلف و تصمیمگیریها موفق باشید.
در آخر بازی Persona 5 آنقدر بزرگ است و محتویات در اختیار شما قرار میدهد که پس از گذراندن ۱۰۰ الی ۱۱۰ ساعت زمان تقریبی برای به اتمام رساندن بازی، مکانها و کانفیدنتهای زیادی را از دست خواهید داد که برای به دست آوردن آنها نیوگیم پلاس بازی را شروع خواهید کرد. جدای از این موارد اگر قصد دارید یک بازی Jrpg تمام عیار را تجربه کنید یا برای اولین بار وارد این سبک شوید، بازی پرسونا 5 بهترین گزینه برای شما خواهد بود. این بازی در بعضی از جهات این سبک را وارد مرحلهی جدیدی کرده است و به واسطهی بخشهایی نظیر موسیقی و طراحیها، میتوان آن را بهترین بازی Jrpg دو نسل اخیر دانست.
Persona 5
بازی Persona 5 با اینکه از کم بودن رویدادهای بازی رنج میبرد ولی همین هفت رویدادی که برای شما در نظر گرفته شده است، میتواند ساعتها شما را سرگرم کرده و به هیچوجه گذر زمان را حس نکنید. همچنین مکانیزمهای گیمپلی به همراه روایت داستانی بیعیب و نقص بازی سبب شده است با یکی از بهترین بازیهای Jrpg طرف باشیم.
نقات قوت
- – داستان سرایی عالی
- – شخصیت پردازیهای بیعیب و نقص
- – سیستم گیمپلی غنی بازی
- – طراحی مراحل عالی
- – موسیقی گوشنواز و دیالوگهای بازی
- – وجود ممنتو