آیا تا به حال پیش آمده که به سادگی قرارها را فراموش کنید و یا وظایفتان یادتان برود؟ آیا پیش خودتان نگرانید که عقلتان را از دست بدهید؟ اصلا نترسید شما و خیلی های دیگر هر روز با یک مشکل مشابه درگیر هستید. ما در دنیایی پر سرعت زندگی می کنیم که ارتباطات بسیاری دارد به همین دلیل فراموش کردن کارهای روزمره اتفاق می افتد. درباره اش فکر کنید. ۳۰ سال پیش می توانستید با استفاده از حافظه شماره ای را بگیرید و اصلا هم به خودتان زحمت ندهید. حالا دیگر به لیست مخاطبین گوشی همراهمان وابسته شده ایم و اصلا نیازی به حفظ کردن آنها نداریم.
زمانی که می خواهیم یک چیز را به خاطر بسپاریم و حس می کنیم نمی توانیم چه اتفاقی می افتد؟ برای حل این مشکل در زمان به عقب می رویم ، راهکارهای قدیمی را پیدا و جدیدشان می کنیم.
خلاق شوید و همه چیز را آهنگین کنید
یکی از ساده ترین راه ها برای به خاطر سپردن چیزی این است که به آن قافیه دهیم و یک آهنگ بسازیم. برای مثال به خاطر دارم وقتی کودک بودم به اشتباه ولنتاین را دائم ولنتایم می گفتم برای اینکه مجبور شوم این کلمه را درست ادا کنم شعر ” will you be my Valentine ” را حفظ کردم چون با خواندنش مجبور می شدم ولنتاین را درست تلفظ کنم. همیشه به خاطر آوردن چیزی که ریتم دارد برای مغز ساده تر است چون آهنگش ما را به یاد آن خواهد انداخت.
اگر در به خاطر سپردن عادی مشکل دارید آن موضوع را با چیزهای دیگر همراه کنید
نام ها یکی از شایع ترین چیزهایی است که ما فراموششان می کنیم، مخصوصا بعد از اینکه با کسی ملاقات می کنیم. به من گفته بودند وقتی با کسی ملاقات کردی برای فراموش نکردن نامش آن را چند بار پشت سرِ هم بگو اما من بیشتر اوقات این کار را بی فایده دیدم. من برای به خاطر آوردن نام دیگران سعی می کردم بین نامشان و یک شخصیت، وسیله یا هرچیز مربوط ارتباطی ایجاد کنم. با این روش به خاطر آوردن نام ها ساده تر می شود.
تصور کنید از کلمات تصویر بسازید
گاهی از کلمات پر می شویم و فراموش می کنیم که می توانیم پا از آنها فراتر بگذاریم. از تصاویر استفاده کنید تا اطلاعات را به خود یاد آوری کنید. اگر تصوری پویا داشته باشید و عادت به تصویر سازی از قبل در شما شکل گرفته باشد می توانید به سادگی از این ترفند استفاده کنید.
قبل از انجام کاری کمی مکث کنید و نیازهای خود برای انجام آن را تصور نمایید
چند بار تا به حال برایمان پیش آمده که به یک اتاق برویم و فراموش کنیم اصلا چرا به آن اتاق رفته ایم؟ مسلما شما هم تجربه اش کردید و خیلی هم آزار دهنده است اما مطمئن باشید به سادگی می توانید از آن جلوگیری کنید. کمی مکث کنید و به این فکر کنید که از آن اتاق چه می خواستید. فرض کنیم برای خوردن یک لیوان آب به آشپزخانه رفته اید قبل از رفتن به آن اتاق به چیزی که میخواهید فکر کنید و هنگامی که وارد آشپزخانه شدید نیز به همین شکل ادامه دهید نگذارید هیچ چیز ذهنتان را منحرف کند.
از همه مهمتر به همه اطلاعاتی که حاضر هستند توجه کنید
مطمئنم همه شما می گویید اما من که توجه می کنم! کاملا درک می کنم اما وقتی با کسی در این باره به تازگی صحبت می کنم معمولا فک می کنیم که توجه می کنیم در حالی که چنین نیست. وقتی نام ها را فرموش می کنیم بیشتر به این خاطر است که تحت شعاع محیط و نگرانی دیدار با کسی قرار گرفته ایم. وقتی به آشپزخانه می رویم و یادمان می رود برای چه آنجاییم به این خاطر است که یکباره به جهت های مختلف کشیده می شویم. کمی صبر کنید، نفسی عمیق بکشید و با دقت به اطلاعاتی که در دست دارید توجه کنید.
با دنبال کردن همین کارهای ساده خواهید دید آنقدرها هم که فکر می کنید فراموشکار نیستید.