وجود روان پزشک و روان شناس از جمله نیاز های اصلی جامعه به حساب می آید حتی شاید بتوان گفت نیاز به روان پزشک برای جامعه از پزشک نیز ضروری تر است. روان پزشک درمان روح جامعه را عهده دار است. اما متاسفانه در کشور ما هنوز هم تابو هایی برای مراجعه به روانپزشک وجود دارد. با دکتر سلام همراه باشید.
امروزه با پیشرفت علم، روشهای درمانی بسیار مؤثری برای بیماریهای روان و اعصاب شناخته شده که نمیتوان جایگاه مناسب داروها را نادیده گرفت. درست است که داروها درد را تسکین میدهند یا مانع از پیشروی بیماری میشوند اما تجویز آنها ازسوی پزشک غیرمتخصص در زمینه آن بیماری و مصرف خودسرانهاش، عواقب و عوارض ناگواری را برای بیمار بر جای خواهد گذاشت. درواقع، مهمترین علت مسمومیتهای دارویی، خوددرمانی است.
دراینزمینه با دکتر ساره امینی، پزشک عمومی گفتوگو کردهایم که در زیر میخوانید:
دیده شده که داروهای اعصاب و روان ازسوی پزشکان غیرمتخصص نیز تجویز میشود یا فرد به خوددرمانی میپردازد، نظر شما در این مورد چیست؟
این فرهنگ خوددرمانی در ابتدا باید ریشهیابی شود و ببینیم علت آن چیست؛ البته در کشور ما بهدلیل نداشتن آمارها، این کار بسیار سخت است. فرد در اینترنت شروع به سرچکردن میکند و با توجه به بیماری خودش، بدون داشتن آن علم، داروی خاصی را برای خود تجویز میکند، بدون آنکه از عوارضش خبر داشته باشد. مورد دیگر که متأسفانه در مملکت ما زیاد دیده میشود، مداخله پزشکان در کار یکدیگر است. پزشکی که تخصص اعصاب و روان ندارد، نباید برای افرادی که دچار بیماریهای روحی هستند، دارو تجویز کند که تمامی اینها بهدلیل نداشتن پروتکل در این مورد است.
اگر یک قانون در وزارت بهداشت و نظام پزشکی تصویب میشد که چه پزشکی مجاز به تجویز کدام دسته از داروهاست، ما با مشکلی به نام مداخله پزشکان در کار یکدیگر روبهرو نمیشدیم؛ مثلا روانپزشک مجاز هست داروهای ضدسایکوز، ضدجنون و… تجویز کند. حال شما فکر کنید ما دراینزمینه پروتکل داشتیم که مثلا پزشک عمومی یا سایر پزشکان، چه دسته از داروهایی را میتوانند، تجویز کنند اما ما در زمینه پزشکی با نوعی عدم مدیریت روبهرو هستیم. من خودم بهعنوان یک پزشک نمیدانم ریشهاش چیست. حتی به ما در دانشگاهها آموزش این را ندادهاند که پزشک عمومی مجاز به تجویز چه دارویی است.
زمانی که پروتکل باشد و بر حسب آن، آموزش داده شود حیطه هر پزشکی مشخص میشود. به عقیده من، این سه زمینه باید روشن و مفهومساز شود:
۱- نوشتن پروتکل، ۲- آموزش دادن آن، ۳- نهادینه کردنش در بخشهای پزشکی کشور.
آیا پزشک عمومی مجاز است که داروهای اعصاب و روان برای بیمارهایی که اختلالات روحی – رفتاری دارند، تجویز کند؟
پزشک عمومی درواقع اولین سطح ارجاع است و مناسبترین آن، این است که او با تشخیص بیماری، فرد را به متخصص ارجاع دهد. درواقع، طرح پزشک خانواده، طرح جامع و کاملی است که در سایر کشورهای جهان جواب مثبت داده و ما هم در ایران در حال راهاندازی این طرح هستیم؛ البته این پزشک خانواده، جای کار بسیاری دارد تا کارش را شروع کند و نهادینه شود. در ابتدا، فرد باید پیش پزشک خانواده برود بر حسب تشخیص آن به متخصص ارجاع داده شود. میبینیم که فرد یک سرماخوردگی ساده دارد اما به دکتر متخصص حلق و بینی میرود.
وقتی ما بهعنوان پزشک عمومی، شرح علائمی چون اختلالات خلقی، رفتاری و… در نهایت مربوط به روانپزشکی را دیدیم، به نظر من چون تنظیمات این داروها بسیار سخت است، بهتر است که پزشک عمومی به تنظیم و تجویز نپردازد و او را به متخصص ارجاع دهد اما خب، در اورژانسها، با این مسئله روبهرو میشویم که پزشکها همگی عمومی هستند، به تبع وقتی با بیماری روبهرو میشوند که مثلا درد قلبی دارد، برای آرامکردن کلردیازپکساید میدهند یا برای جراحیها و تصادفهای ناگهانی، قبل از ورود به اتاق عمل، داروهای آرامبخش میدهند تا درد فرد تسکین پیدا کند اما باز از دید من بهتر است در اورژانس بیمارستانها، مشاور یا روانپزشک نیز وجود داشته باشد که پزشک عمومی این کار را نکند یا مثلا اگر فرد سرپایی به اورژانس رفت، پزشک عمومی او را به روانپزشک اورژانس بفرستد و با تجویز دارو، حرفه خودش را زیر سؤال نبرد.
در زمینه اینکه خود بیمار با مراجعه به پزشک عمومی خواستار این است تا برایش داروهای اعصاب و روان تجویز شود، در این صورت شما بهعنوان یک پزشک عمومی چه میکنید؟
بله، گاهی خود بیمار اصرار دارد که ما برایشان داروهای روان و اعصاب تجویز کنیم، اگر دارویی باشد که ازسوی روانپزشک برایش تجویز شده و حالا تمام شده باشد، از نظر ما اشکالی ندارد و برایش تجویز میکنیم اما اگر قرار باشد برای بار اول این کار را انجام دهیم، درست نیست.
برخی از افراد، از کمخوابی گله دارند و از من پزشک میخواهند که برایشان خوابآور تجویز کنم اما باید بدانند گاهی کمخوابی ناشی از اضطراب است یا افسردگی یا چاقی یا فشارخون و… . درواقع باید علتیابی شود. مخصوصا در مورد تجویز داروهای پام ازسوی پزشک عمومی، که این کار غیرحرفهای است. داروهای روانپزشکی اثرات متعدد دارند و باید دراینزمینه شناخت و اشراف کامل و کافی داشته باشیم. تمامی موارد گفتهشده باز به نبود پروتکل و آموزش ندیدن پزشکان بازمیگردد. درواقع، وجود پروتکل، وظایف هر پزشک با هر تخصص را روشن میکند.
گاهی افراد بهدلیل ترس از برچسبخوردن یا انگزدن از رفتن به روانپزشک خودداری میکنند و به سراغ پزشک عمومی میروند؟
از دید من، این طرز تفکر مربوط به قدیم بود که افراد از رفتن به روانپزشک به دلایلی که شما گفتید، خودداری میکردند اما دراینزمینه ما با رشد خوبی روبهرو شدیم، غیر از روستاها. اگر هم برای برخی افراد اینگونه مسائل پیش میآید، باید پزشک عمومی برای آنها این مسئله را روشن کند که چرا باید بهسراغ روانپزشک بروند، اینکه روانپزشک هم پزشکی است که تخصص عجیب و غریبی ندارد؛ البته هر چقدر رسانهها تبلیغ و فرهنگسازی کنند، بهتر است.
شما در گفتههایتان به پزشک خانواده اشاره کردید، فکر میکنید شانس موفقیت ایران در پیادهکردن این طرح چقدر است؟
طرح پزشک خانواده، طرحی جامع و درست است اما متأسفانه در ایران هنوز خوب اجرا نشده زیرا باید همه جوانب سنجیده شوند. در این مرحله، رسانهها مخصوصا صداوسیما باید به افراد آموزش دهند همانطور که انیمیشنهایی برای راهنمایی و رانندگی ساخته میشود، باید برای پزشک خانواده هم این کار انجام شود تا مردم را بهسمتوسوی پزشک خانواده سوق دهند.
وقایع