عناوینی مثل «Hellblade» همیشه در صنعت بازی کمیاب بوده و معمولا در سیل بازیهای پرهزینه امروزی گم میشوند، به همین علت است که صحبت کردن دربارهی چنین بازیهایی همواره مشکل بوده است. خاصیت اصلی این عناوین همیشه متفاوت بودن با سطح انتظارات مردم بوده و طبق تجربهی سالیان اخیر، معمولا عنوانی نیستند که عموم مردم قبل از عرضه، انتظار آن را میکشند. نه اینکه بدتر باشند و نه اینکه بهتر، فقط به دلیل خارج بودن از چارچوب بازیهای امروزی، در جذب بسیاری از بازیکنها ناموفق عمل میکنند.
Hellblade هم از این قائده مستثنا نیست و از آن سبک بازیهاست که میتواند بازیکنها را به دو دسته تقسیم کند. در واقع همه چیز وابسته به خود شما و سطح انتظاراتتان است. شاید اگر مجبور باشیم سبکی برای این بازی انتخاب کنیم، طبقه اکشن ماجراجویی جای مناسبی برای آن باشد، اما باید این نکته را هم در نظر بگیریم که Hellblade یک عنوان مستقل محسوب شده و قیمت آن چیزی معادل ۳۰ دلار است. عنوانی ۳۰ دلاری که فقط ۸ ساعت گیمپلی دارد، بازیای که اگر زیاد بمیرید، سیوتان را پاک خواهد کرد (چیزی که در واقع حقیقت ندارد)، آیا واقعا اینها مسائلی هستند که Hellblade را تعریف میکنند؟
موضوع «سلامت روانی» تم اصلی بازی است، مسئلهای که باعث میشود افراد چیزهایی ببینند و بشنوند که واقعا وجود ندارد، شاید این مشکل از دید بسیاری از مردم قضیه ملموسی نباشد و انتخاب این موضوع توسط یک استودیو بازیسازی معروف، در یک عنوان AAA، کاری غیرمعمول به نظر میرسد. اما با همهی اینها، استدیو نام آشنا «Ninja Theory» این ریسک را پذیرفته است و قصد ایجاد تجربهای منحصر به فردی برای شما دارد. Hellblade داستان دختری به نام «Seuna» در دنیایی عجیب و در عین حال غمانگیزی را بیان میکند، دنیایی که در آن تشخیص سراب از واقعیت کار دشواری به نظر میرسد. Seuna در واقع قصد نجات روح معشوقه خود در اعماق جهنم را دارد و در حین انجام این کار، با سختیهای زیادی روبهرو میشود. بزرگترین سختی Seuna رنج بردن از مشکلات سلامت روانی است. او دائما در ذهن خود صداهای متعددی میشنود که هر بار او را تضعیف، گیج، مسخره و یا مهیج خواهد کرد و این دقیقا همان جایی است که یکی از بهترین ویژگیهای بازی، خودش را نشان میدهد. در طول انجام بازی، چنین صداهایی دائما در گوش شما خواهند بود و مطابق با شرایط بازی متفاوت میشوند، اما اگر شما Hellblade را با هدفون تجربه کنید که توصیه سازندگان بازی هم همین است، فقط خدا میداند که چه تجربه استرسزایی برای شما رقم خواهد خورد. باید گفت Ninja Theory در قسمت صداگذاری، سنگ تمام گذاشته است. از دیالوگهای شخصیت اصلی گرفته تا دیگر صداهای درون ذهن Seuna، همه و همه با دقت و وسواس خاصی طراحی شده و تاثیر زیادی در خلق اتمسفر گیرای بازی دارد.
گیمپلی Hellblade ترکیبی از راهرفتن، حل کردن پازلها و مبارزات تنبهتن بوده و بر خلاف تصور بسیاری، به هیچوجه حتی در درجههای سختی بالا، عنوانی مشکل محسوب نمیشود. در واقع این استرس و جو بازی است که تجربه آن را خاص میکند. سازندگان سعی کردهاند با عدم قرار دادن راهنمایی برای بخشهای مختلف، بازیکنان را به چالش بیشتری بکشند اما وجود این مسئله، تا حدودی به تجربه بازی آسیب زده و ممکن است بسیاری از بازیکنان را حتی تا اواسط آن، در شناخت مکانیکهای مختلف گیمپلی، گیج بکند. در حالی که کیفیت بازی در ارائهی مبارزات و پازل ها قابل قبول بوده، اما شبیه بودن اکثر پازلها بههم، بخش عمدهای از گیمپلی را یکنواخت کرده است. در واقع میتوان گفت بزرگترین مشکل Hellblade، نداشتن ویژگیهای یک بازی مدرن است، به طوری که شما شاهد هیچگونه از سیستمهایی مثل قابلیت آپگرید، Craft کردن و حتی انتخاب سلاح در بازی نیستید و سازندگان هم، هیچ تمایلی برای اضافه کردن این موارد به عنوان خود نداشتهاند. از طرف دیگر مبارزات بازی در عین سادگی، نفسگیر و راضیکننده هستند، شما ضربات سبک و سنگین مختلف را علاوه بر امکان دفاع و جاخالی دادن در اختیار دارید و با سرعت تقریبا پایین مبارزات، فرصت انتخاب صحیح از بین این ضربات را در بیشتر صحنهها پیدا خواهید کرد. نکته جالب دیگر در مورد این عنوان، به پایان رسیدن به موقع آن است. همانطور که اشاره شد، بازی تقریبا ۸ ساعت گیمپلی دارد و پایان این زمان دقیقا همان جایی است که بازیکن احساس میکند تمامی بخشهای بازی در حال تکراری شدن است. خوشبختانه سازندگان بازی داستان را بیش از اندازه طول نداده و در زمان مناسب بازی را به پایان میرسانند.
واضح است که استدیو سازنده یعنی Ninja Theory، هدف و پیام خاصی از تولید این بازی داشته و از اضافه کردن ویژگیهای که ممکن است به تجربه آن آسیب بزند، خودداری کرده است. Hellblade بیشتر شبیه به یک شبیهساز راه رفتن است تا یک بازی اکشن ماجراجویی اما این مسئله الزاما ضعف آن محسوب نمیشود. از نظر گرافیکی با یکی از عناوین شاخص این نسل روبرو هستیم، در بعضی از مراحل آنقدر جلوههای بصری بازی زیبا کارشدهاند که بارها برای خود من پیش میآمد که ترجیح میدادم برای مدتی به آرامی قدم بزنم و به تماشای محیط اطراف و گوش دادن به صداهای درون ذهن Seuna مشغول شوم. بهعلاوه اینکه مدل شخصیت اصلی، چه از لحاظ فنی و چه از لحاظ بازیگری بسیار عالی کار شده است، بهطوری که با نگاه کردن به چشمهای او واقعا متوجه مصائب و غم درونش خواهید شد.
Hellblade عنوانی برای همه گیمرها نیست، ولی اگر شما از آن دسته از افراد هستید که دنبال تجربهای خاص در میان بازیها میگردید، یا به مسائل روانشناسی و اساطیر اسکاندیناوی علاقه دارید، این بازی برای شما ساخته شده است. داستان بازی حتما شما را درگیر خود خواهد کرد و استرس و اتمسفر آن، ضربان قلب شما را بالا خواهد برد. وجود عناوینی مانند Hellblade، از آن جهت بسیار مهم است که به ما اجازه تجربهای تازه، خارج از چهارچوب اکثر بازیهای امروزی را میدهد، اما متاسفانه عدم وجود تبلیغات مناسب برای آن و همچنین اطلاعات نادرست همچون پاک شدن سیو بعد از مرگهای متعدد یا درجه سختی بالا، آسیبهای جبران ناپذیری به شناخت بازی برای عموم زده است. مطمئنا اگر شما قبل از تجربه بازی، انتظار خود را از آن دقیقا بدانید، لذت بیشتری از آن خواهید برد. در نهایت باید بدانید که نکات منفی این عنوان به اندازهای نیست که تجربه آن را تحت تاثیر قرار دهد و اگر فکر میکنید این بازی مطابق با سلیقه شماست، مطمئن باشید از آن لذت زیادی خواهید برد.