زمان ممکن است تغییر کند، ولی افسانه ها همیشه باقی می مانند. یک جادوگر خبیث، یک شاهزاده در خطر و در نهایت یک پسر شجاع که تنها امید باقی مانده برای سرزمینش می باشد. مانند تمام داستان های شاه و پریان مشهوری که توسط بزرگ تر ها در دوران کودکی برایمان نقل می شد، ماجرا های حماسی Link و شاهزاده زلدا نیز از زمان خلق شدن، دستخوش تغییرات فراوانی شدند. در هر نسل از بازی های رایانه ای، باری دیگر و به شیوه جدید تری نقل شدند، اما همه ما می دانیم که هیچ گونه انتها و نقطه پایانی برای این ماجرا وجود ندارد. اگر تا به اینجای کار متوجه سخنانمان نشده اید، پس مفتخریم که به شما یک تلنگر کوچک وارد کنیم. سری بازی های The Legend of Zelda مجموعه ای متشکل از عناوین فانتزی و خیالی در سبک اکشن و ماجراجویی می باشد که برای اولین بار در سال ۱۹۸۶ توسط دو بازی ساز ژاپنی به نام های Shigeru Miyamoto و Takashi Tezuka خلق شد. بازی از همان ابتدا توسط کمپانی بزرگ نینتندو ساخته و منتشر شده بود. گیم پلی اصلی بازی شامل فعالیت هایی مانند مبارزات اکشن، حل پازل های مختلف و ماجراجویی بود. سری حول محور شخصیت اصلی به نام Link می چرخد که در اکثر مواقع وظیفه دارد تا شاهزاده ای به نام زلدا را نجات دهد و سرزمین Hyrule را از دستان خبیث Ganon که شخصیت منفی اصلی سری می باشد، امن و امان نگه دارد. بازی از زمان عرضه نسخه اول، ۱۹ عنوان رسمی و تعداد زیادی نسخه فرعی را بر روی تمامی کنسول های شرکت نینتندو پوشش داده است و در عین حال پر فروش ترین فرنچایز نینتندو نیز می باشد. بازی های سری بر اساس آمار سال ۲۰۱۶ بیش از ۷۵ میلیون نسخه در سراسر جهان فروش داشته و از پر فروش تری فرنچایز های تاریخ نیز به حساب می آیند. بسیاری از عناوین این سری به عقیده بسیاری از حاضران و فعالان این صنعت، از مهم ترین و بزرگ ترین بازی های تاریخ به حساب می آیند. سال ها از نسخه اول گذشت و این سری فراز و نشیب های فراوانی را به خود دید؛ ولی با تمام این وجود این نسخه The Legend of Zelda: Ocarina of Time بود که در سال ۱۹۹۸ یکی از مهم ترین انقلاب های تاریخ صنعت بازی را یک بار برای همیشه رقم زد. بازی از همه جهت با گرافیک مجذوب کننده سه بعدی و عناصر گیم پلی که تا به آن روز در هیچ عنوانی دیده نشده بود، توسط بازیکنان و منتقدان ستایش شده و توانست میانگین نمراتی برابر با ۹۹ را از وبسایت معتبر متاکریتیک کسب کند که تا به امروز بالا ترین نمره در بین بازی های رایانه ای می باشد. سال ها گذشته و بازی مذکور که حال تبدیل به یک کلاسیک شده است، از اکثر منابع لقب بهترین بازی تاریخ را دریافت کرده و همچنان در حال تدریس به عناوین موجود در این صنعت می باشد؛ با این حال نمی شود که به مانند Link در گذشته گیر کرد و در آن جا ماند. پس از گذشت نزدیک به ۲۰ سال از آن عنوان شاهکار، گویا باری دیگر قرار است تا همه توجهات و نگاه ها به سمت کمپانی نینتندو و عنوان خارق العاده اش که تمام دنیای را تکان داد جلب شود.
بیش از ۳۰ سال از حضور پرنسس زیبا و سرباز دلیرش در دل بازیکنان سراسر جهان می گذرد و همزمان با عرضه جدید ترین کنسول از سوی شرکت سرگرمی ها و لوازم دیجیتالی نینتندو دست به خلق جدید ترین و یکی از بزرگ ترین عناوینش زده است. بازی ابتدا در سال ۲۰۱۳ برای کنسول سابق نینتندو یعنی Wii U معرفی شد و سپس در سال یعد در طی مراسم سالیانه E3 به همگان نمایش داده شد. بازی همانند نسخه The Legend of Zelda: Ocarina of Time مدت زمان ۴ ساله را برای توسعه طی کرد و در نهایت در سال ۲۰۱۷، ما شاهد عرضه رسمی عنوان جدید فرنچیز زلدا تحت عنوان The Legend of Zelda: Breath of the Wild در سراسر جهان برای پلتفرم های Nintendo Switch و Wii U بودیم. گیم پلی و مکانیک های بازی جدید، مجموعه ای از تمامی المان ها و فرمول های عناوین گذشته سری در قالبی کاملاً جدید و نسل هشتمی می باشد که درون یک جهان آزاد در کنار یکدیگر چیده شده اند. اگر کیفیت بالای بافت ها و موتور بسیار قدرتمند فیزیکی بازی را حساب کنید، متوجه می شوید که یکی از مهم ترین عناوین موجود در نسل هشتم بازی های رایانه ای عرضه شده است. پس از عرضه، The Legend of Zelda: Breath of the Wild نیز مانند جد بزرگ خود موفق شد تا از دیدگاه منتقدان، لقب یکی از بزرگ ترین بازی های تاریخ را برای خود دست و پا کند و همچنین توانست میانگین نمرات فوق العاده ۹۸ از ۱۰۰ را از وبسایت متاکریتیک دریافت کند که پس از نسخه دیگر سری یعنی The Legend of Zelda: Ocarina of Time دارای بیشتری نمره در این سایت می باشد. با توجه به عظمت فوق العاده بازی و جو کنجکاو و متعجب بازیکنان که در حال حاظر دور و اطراف بازی را گرفته و آن را احاطه کرده اند، می خواهیم سفری داشته باشیم به تار و پود این عنوان بی نظیر و ناب تا ببینیم که آیا تا این حد هم که از آن تعریف می شود، ارزشمند است یا اینکه تمامی این ها جو تشدید شده ای است که به زودی فروکش می کند و این عنوان نیز درون تاریکی گم خواهد شد. با گیمفا همراه باشید.
تا به امروز هیچ نسخه کوچک و ضعیفی که نام فرنچایز بزرگ The Legend of Zelda را با خود حمل کند، وجود نداشته است (البته غیر از Zelda: The Wand of Gamelon که به هیچ وجه جزوی از خانواده زلدا حساب نمی شود و لقب یکی از مزخرف ترین بازی های تاریخ برازندش است!). از زمانی که فرنچایز در سال ۱۹۸۶ کار خود را آغاز کرد، برخی از عناوین سری مانند Ocarina of Time و A Link to the Past توانسته اند به عنوان عظیم ترین و مهم ترین عناوین تاریخ بازی ها و دست آورد های برتر این صنعت شناخته شوند. حتی نوشته هایی که به عنوان عامل اصلی تعامل بازیکن با بازی مطرح شدند نیز به نوبه خود این سری را چند قدم به سمت جلو پرتاب کردند و سیستم چند نفره و رقابتی نیز تواست با ورودش به سری، نظر بسیاری از بازیکنان را نسبت به هسته اصلی مکانیک سری زلدا تغییر دهد. در حال حاظر نیز پس از سال ها توسعه و تاخیر های فراوان، در نهایت شاهد رسیدن آخرین نسخه موجود از یک ابر فرنچایز در میان بازی های رایانه ای هستیم که در قالب یک ترکیب جدید و شگفت انگیز به بازیکنا ارائه می شود: یک بازی جهان آزاد عظیم و گسترده. از بسیاری جهات، The Legend of Zelda: Breath of the Wild بزرگ ترین عنوان در سری زلدا می باشد. جدا از حضور معمولی و ساده ای که در کنسول سابق شرکت نینتندو یعنی Wii U داشت، این بازی در اصل پرچمدار و معرف اصلی و مهم سیستم تازه نفس و جدید نینتندو، یعنی Switch می باشد. این موضوع از چند جهت قابل بحث است: یکی اینکه با حضور قدرتمندی که The Legend of Zelda: Breath of the Wild توانست در عرضه به جهانیان نشان دهد، بسیاری را به صف های خرید کنسول کشانده و یکی هم اینکه این کنسول ترکیبی و مقداری عجیب و غریب به همراه بازی قدرتمندش، آخرین سیگنال های عمر Wii U محسوب می شوند. جهانی که در بازی های سری زلدا به تصویر کشیده شده، متشکل از سرزمین ها و زمین های متعدد است؛ اما قطعاً مهم ترین و کلیدی ترین آن ها سرزمین Hyrule باشد که توسط آقای Shigeru Miyamoto طراحی شده و در The Legend of Zelda: Breath of the Wild نیز شاهد وجود آن هستیم؛ اما در این مورد خاص شاهد یک تفاوت اساسی میان Hyrule این نسخه با سایر بازی های زلدا هستیم: جهانی آزاد. جهان Hyrule عاری از هیچگونه مرز و خط ویژه ای است و دست بازیکنان را کاملاً جهت گشت و گذار در نقاط مختلفش باز گذاشه است. شاید یکی از دلایل اصلی موفقیت بی نظیر بازی به طور کامل با جهانش ارتباط داشته باشد. جهان بازی می تواند این حس را در شما به وجود بیاورد که همزمان هم در حال تجربه یک عنوان خالص از فرنچایز The Legend of Zelda هستید و همچنین یک دنیای سراسر شادی و عشق به همراه ریز ترین جزئیات ممکن، زیر دستانتان قرار دارد. شما نه نیاز دارید تا یک بازیکن قدیمی در این فرنچایز باشید و نه آشنا با این سبک و این دسته از بازی ها؛ شما تنها نیاز دارید که وارد دنیای The Legend of Zelda: Breath of the Wild شوید تا خود را برای چندین و چند ساعت آینده در جهان تسخیر کننده آن زندانی ببینید. اگر برای وقت خود ارزش قائل هستید و نمی خواهید از فعالیت های مهم زندگی غافل شوید، شدیداً توصیه می کنیم که از صد فرسنگی این بازی نیز عبور نکنید.
شاید پیش خود فکر کنید که بازی های بسیاری در بازار وجود دارند که جهان های عظیم و پر جزئیاتی را برای جلب توجه مشتری ارائه می دهند و این قابلیت را در اختیار بازیکن ها قرار می دهند که مسیر خود را در این جهان عظیم بسازد؛ اما تفاوتی که بازی های مذکور با The Legend of Zelda: Breath of the Wild دارند این است که میزان تعاملی که بازیکن با جهان و شخصیت های موجود در این بازی برقرار می کند، به هیچ وجه حسی به این کاملی را در آن بازی ها به شما نمی دهند. از زمانی که Link برای گذراندن بخش تمرینات بازی، از یک بلندی به پایین می پرد، تک تک حرکات بازیکن، کاملاً به غریزه وی بستگی دارند. حس آزادی و نجوای زندگی به صورت آهسته و کم کم به سراغتان می آید و زمانی که شما می آموزید که از محیط زیست تنها به عنوان یک منبع بزرگ برای یافتن اسلحه و موارد مورد نیاز جهت مبارزه با دشمنان استفاده نکنید، آنجاست که کم کم شاهد حس ترحم و بخش لطیف جهان بازی می شوید. تسلیم شدن به شرایط سختی مانند سرمای طاقت فرسای یک کوهستان یا موجودات عظیم الجثه ای که تنها با یک ضربه دخلتان را می آورند، می تواند بسیار دردناک باشد، اما بازی The Legend of Zelda: Breath of the Wild یک عنوان بخشنده می باشد و همیشه در های مختلفی برای برگرداندن شما به این گود جادویی باز می باشد تا بهتر بتوانید این سیستم اصولی را درک و در آن زندگی کنید. تک تک ضرباتی که در دنیای عظیم Hyrule وارد می کنید، بدون هیچ شکی برایتان یک پدیده جدید را به عمل می آورد، حال این پدیده می تواند دشمنی وحشتناک و طاقت فرسا باشد، یا اینکه پاداشی پنهان در زیر خاک. صندوقچه های گنج که محتویات آن ها اسلحه های قدرتمند و کارآمدی است، درون غار هایی در بالای صخره ها پنهان شده اند و بهتر است پیش از آغاز ماجراجویی در این جهان بدانید که بخش ماموریت های جانبی در این بازی به هیچ وجه متوقف نمی شوند، پس پیش از به دست گرفتن تمای کنترل ها، باید یک سری کار از پیش تعیین شده را انجام دهید و لازم نیست که نگران از دست دادن چیزی شوید، زیرا چه بخواهید و چه نخواهید، بازی آنقدر محتوا دارد که ناخودآگاه چیز های زیادی را از دست خواهید داد! بازی هیچگاه به خود این اجازه را نمی دهد که مانع شما در هیچ کاری شود؛ پس هر زمان که دوست داشتید، مسیر خود را کج کرده و به هر سمتی که می خواهید بروید. قطعاً حس خوبی دارد که در یک سرزمین افسانه ای متشکل از اجزای بی نظیر غرق شویم، ولی مشکل اصلی این است که دنیای واقعی و زمان سپری شده در بازی با یکدیگر تناقض دارند و قطعاً ساعت های فراوانی را برای سفر بین دو سرزمین یا بالا رفتن از یک کوهستان از دست خواهید داد.
حس کنجکاوی، از مهم ترین عناصر تشکیل دهنده The Legend of Zelda: Breath of the Wild می باشد که بازیکن را وادار می کند تا قدم به حیات وحش گذاشته و چیز های جدید و تازه ای را تجربه کند. عکس العمل دشمنان در مقابل حرکات شما، کاملاً تصادفی بوده و الگو های آب و هوایی نیز هر لحظه می توانند به یک نحو تغییر کنند و سازندگان نیز کاملاً از این موضوع اطمینان حاصل کرده اند که هر بازیکن یک تجربه متفاوت و خاص نسبت به بازیکن دیگر از این عنوان کسب کند. شما ممکن است نتوانید فعالیتی را که در حال انجام آن هستید را به درستی به اتمام برسانید، آن هم تنها به این خاطر که امکانات و قابلیت های آن لحظه شما برای انجام آن ماموریت کافی نبوده است؛ ولی این نکته را هم در نظر بگیرید که نوشیدن یک اکسیر خاص در شرایط خاص، و تغییر دادن مسیرتان از خط مستقیم به یک مسیر فرعی، ممکن است شما را به یک پدیده مخفی هدایت کند. عناوین گذشته سری زلدا نیز قابلیتی مشابه با این نسخه ارائه می دادند که در آن توهم پدیده های متفاوت با هر بار تجربه بازی را به شما القا می کردند؛ ولی باید بدانید که دیگر خبری از هیچ گونه توهم و خطای دید نمی باشد. حتی در ماموریت های اصلی نیز شاهد تفاوت های مختلفی در تجربه های متفاوت بازی هستیم. چیز دیگری که از نسخه های گذشته سری زلدا به The Legend of Zelda: Breath of the Wild ارث رسیده است، سیستم حل معما ها و پازل ها می باشد؛ ولی مانند سایر امکانات بازی، این سیستم نیز به شیوه ای کاملاً جدید در بازی پیاده شده است. سیاه چال ها نیز نقش بسیار مهمی را در طی سری زلدا ایفا می کنند. سیاه چال های اصلی در The Legend of Zelda: Breath of the Wild کوچک تر از سیاه چال های عناوین سابق سری می باشند؛ ولی بهره مندی از جزئیات فوق العاده در کنار طراحی جمع و جور و این نکته که زیاد شما را درون خود نگه نمی دارد و حوصلتان سر نمی رود نیز از نکاتی هستند که باید به آن ها توجه کرد. Link می تواند کنترل هر سیاه چال را به دست گرفته، آن ها را جهت حل پازل ها و معما ها دور بزند یا به سادگی با ایجاد تغییراتی در آن ها، راه های تازه ای برای خود باز کند. شکست دادن باس های چالش برانگیز این سیاه چال ها، اغلب به شما پاداشی ارزشمند داده که بر جنبه های مختلف اکتشافات و مبارزات آینده شما تاثیرات فراوان و هیجان انگیزی می گذارد؛ به عنوان مثال: قابلیت انجام یک حمله فوق العاده قدرت مند در زمان نیاز. اگر همچنان از کوچک بودن و متفاوت بودن سیاه چال ها ناراحت و نا امید شده اید، پس باید بدانید که تک تک این نا امیدی ها با ورود به معبد های درون بازی به طور کامل از بین می رود. بیش از ۱۰۰ ها معبد پراکنده در سراسر جهان بازی وجود دارد که به شما سیستم پازل های سکو بازی سنتی را پیش کش می کنند که به تونایی های ویژه Link و درک و بصیرت بازیکنان تکیه کرده اند. این معبد ها حتی گاهی با چالش های مبارزاتی و تهدیدات محیط زیستی نیز آغشته شده اند که باید پیش از ورود به معبد، از میان برداشته شوند. زمانی که هر معبد را آزاد کنید، تبدیل به یک نقطه ثابت برای سفر های سریع (Fast Travel) می شوند که می توانید به سادگی بین آن ها رفت و آمد کنید. مواجه شدن با شخصیت های مختلف در روستا ها، می تواند شما را به سوی ماجرا ها و معما های پیچیده تری سوق دهد و گاهی اوقات ممکن است که شما درون موقعیت هایی فرو بروید که فرا تر از توانتان باشند و شما را تلو تلو خوران به سمت لایه های جدیدی از فتنه هل می دهند. اما نگران هیچ چیزی نباشید، زیرا تقریباً هر توسعه ای که در بازی رخ می دهد که می تواند حاصل پدید آمد فاجعه ای بزرگ یا کشفی شگفت انگیز باشد، بستگی به میزان کنجکاوی و سرک کشیدن خود شما در محیط بی پایان بازی دارد.
چالش های موجود در بازی بسیار فرا تر از تفکرات شما و حل کردن چند پازل و معمای ساده رفته اند و مستقیماً با زنده ماندن و بقای Link ارتباط دارند. The Legend of Zelda: Breath of the Wild به هیچ وجه بازی ساده ای نیست. بازی در حالی شروع می شود که Link از خواب ۱۰۰ ساله ای بر می خیزد و به سرعت نیز به دنیای عظیم الجثه بازی آن هم با مقدار کمی آموزش وارد می شود. آماده سازی برای وارد شدن به مهلکه، مهم ترین کلید گشت و گذار در دنیای بازی است؛ آن هم دنیایی که از همان ابتدا به تمام قسمت های آن دسترسی دارید؛ البته این بدین معنی نیست که می توانید با امکانات اولیه تان، از پس تک تک مناطق بازی بر بیایید. به عنوان مثال: نزدیک شدن به آتش فشان ها آن هم بدون حمل معجون های ضد حریق، مرگی دردناک بر اثر سوختگی را برایتان به ارمغان می آورد. همچنین نپوشیدن لباس مناسب، آن هم زمانی که در حال سفر به شمال سرزمین Hyrule هستید، باعث می شود که سرمای بی انصاف، از سر تا نوک پایتان را منجمد کرده و به تسخیر خود در بیاورد. خوشبختانه اگر درگیر یک نبرد سهمگین شوید و یا در یک موقعیت خطرناک گیر کنید، Checkpoint ها همیشه به کارتان می آیند. با توجه به درجه سختی بازی، شما اغلب مرگ را تجربه می کنید، ولی مطمئن باشید که این سختی، پاداش های خود را دارد و شما را بیش از پیش با این محیط خطرنک و وحشی ادغام می کند. از مهم ترین عوامل آماده سازی، مجهز کردن Link با تجهیزاتی چون لباس، غذا و اسلحه ها می باشد که تقریباً همه جا یافت می شوند. آماده سازی غذا و معجون های سلامت جهت بازیابی میزان خونتان، کار راحتی است و بسیار نیز لذت بخش است که در مسیرتان، مواد مورد نیاز این وسایل را جمع آوری کنید تا ببینید که می توانید چه چیز هایی پدید بیاورید. مثلاً ترکیب کردن گوش و قارچ که حاصلش افزایش دهنده سلامتی در قالب یک کباب خوشمزه است، بسیار سرگرم کننده می باشد! همچنین یافتن مواد مورد نیاز نایاب جهت خلق معجون های بسیار قوی از اجساد هیولا ها و حشرات از موارد دیگر هیجان انگیز تر است. شما هیچگاه کمبود شمشیر، تیر و کمان و ضره را احساس نخواهید کرد، ولی فرسوده شدن یا به اتمام رسیدن اسلحه ها در اثر استفاده مکرر از نکاتی است که پیش از ورود به یک مبارزه بزرگ، باید آن را در نظر بگیرید. همچنین پرتاب کردن یک شمشیر شکسته که در حال کشیدن آخرین نفس هایش است، حس خوبی به شما می دهد (در صورت تجربه عناوینی مانند Dying Light به خوبی با این حس آشنا هستید) و وجود این مکانیک فرسوده شدن اسلحه ها در عین اینکه مقداری شما را در دردسر خواهد انداخت، ولی این باور را در ذهنتان ایجاد می کند که همیشه پی بزرگ ترین ها را بگیرید و به اسلحه های ضعیف و کوچک قانع نباشید تا بتوانید بیشترین پیشرفت را در بازی بکنید. با توجه به سیستم اسلحه ها، همچنین باید بزودی آماده یک سری صحنه اکشن و ناب از این بازی ماجراجویی باشید.
اگر با آثار بزرگ شرکت انیمیشن سازی مطرح ژاپنی یعنی Studio Ghibli آشنایی داشته باشید، باید متوجه شده باشید که گرافیک هنری بازی تا چه حد از آثار این استودیو الهام گرفته است. این استایل هنری به زیبایی هر چه تمام تر توانسته جزئیات فوق العاده بازی را به تصویر بکشد و شامل هزاران حرکات انیمیشن برای شخصیت ها و اشیای موجود در محیط بازی می باشد. گرافیک The Legend of Zelda: Breath of the Wild یک دست آورد بسیار عظیم در صنعت بازی های رایانه ای محسوب می شود. Hyrule بسیار عظیم است و سیستم های متفاوت محیط زیست بازی که دارای لایه های فراوانی از کف زمین تا مرتفع ترین نقطع بازی می باشند، کمک فراوانی به القای حس ماجراجویی در شما می کنند. شای تنها مشکلی در رابطه با گرافیک بازی مطرح باشد، مربوط به نرخ فریم نا پایدار بازی در هنگام مبارزات است که آن هم تنها زمانی قابل مشاهده است که دشمنان فراوانی در آن واحد درون صفحه قرار دارند و تازه محیط هم که در آن در حال مبارزه هستید، یک جنگل پر از درخت می باشد. با وجو دامنه گسترده بازی، The Legend of Zelda: Breath of the Wild باری دیگر توانست قدرت فوق العاده نینتندو را در جهت خلق یک بازی بدون هیچگونه مشکلات ریز و درشت، به رخ بکشد که می توانند به راحتی به تجربه یک اثر خوب ضربه بزنند. دنیای جدید Hyrule بسیار مجذوب کننده است و بسیار غافلگیرتان می کند وقتی که متوجه شوید، تمام ویژگی های مثبت سری با رشدی دیوانه کننده در یک بازی تمام نسل هشتی در اختیارتان قرار گرفته اند. این موضوعات نشان دهنده یک مسیر جدید و عمیق برای یکی از بزرگ ترین فرنچایز های موجود در میان بازی های رایانه ای می باشد و همچنین یک چراغ سبز برای عناوین جهان آزاد ناقص امروزی که نیازمند یک گردگیری اساسی می باشند. برای اولین بار در سری می باشد که شخصیت های مهم با استفاده از دیالوگ های زبانی واقعی با یکدیگر مکالمه می کنند و صدا پیشگی های بی نظیری را هم در این میان شاهد هستیم. در ابتدا شاید بسیار حیرت زده شوید وقتی که صدای Zora و Goron ها را بشنوید، ولی بیشتر مکالمه های طولانی در بازی، برای جریان داستان اصلی بازی کنار گذاشته شده اند. حتی روایت سنگینی نیز به در بازی وجود دارد. بازیکنان آزادند تا انتخاب کنند که چگونه می خواهند با خط داستانی بازی برخورد کنند. شما حتی می توانید کاملاً این پروسه را بی خیال شده و شروع به تقویت امکانات خود، جهت برخورد با غول مرحله آخر بازی کنید، یا برای ساعت ها تنها به یک نقطه در دوردست خیره شوید و از نما های فوق العاده بازی لذت ببرید. با وجود همچین رویه آرامش بخشی که بر فضای پیش روی در گیم پلی بازی حاکم است، به نظر می رسد که راوی داستان، جلا دهنده اصلی این جریان خالص می باشد. با این وجود داستانی که در The Legend of Zelda: Breath of the Wild تعریف می شود دست به ریسک بسیار بزرگی زده که تا به حال نمونه ای برای آن در هیچ یک از نسخه های اصلی دیگر سری زلدا وجود نداشته است. سوال های بسیاری وجود دارند که پس از تجربه چند ساعت اول بازی در ذهن طرفدار قدیمی سری نقش می بندد و رسیدن به جواب های این سوال ها نیز بستگی به میزان دقت و خلاقیت شما در برخورد با عوامل ناشناخته در سراسر Hyrule دارد. اگر هم بازیکن تازه ای برای این سری محسوب می شوید، پس دیگر نیاز نیست نگران هیچ چیزی باشید، زیرا ندانستن شما در این مقطع برابر با درک بالاترتان از سایر بازیکنان دانای سری می باشد.
بقا درون این جهان، در نهایت به یک هدف مهم و نهایی ختم می شود: شکست دادن Ganon. در The Legend of Zelda: Breath of the Wild شخصیت اصلی ما یعنی Link در تلاش نیست تا جلوی اقدامات شیطانی Ganon را بگیرد، زیرا وی از همان ابتدا در بازی قابل مشاهده است و حتی زمانی که Link از خواب بر می خیزد نیز در فاصله دور می توان شاهد حضور او بود. حضور شر و شیطانی وی تقریباً در هر نقطه از بازی بر روی نقشه قابل مشاهده است که یک چراغ چشمک زن نگران کننده می باشد. مطمئن نیستیم که در اثر حضور Ganon در نقاط دور است یا مقابله با یاران شیطانی وی، ولی وقتی از همان ابتدا در جریان هدف نهایی بازی هستیم، شکست دادن غول مرحله آخر یک جورایی تبدیل به یک هدف کلی و خاص برای ما می شود که تمامی حرکات و فعالیت هایمان را تحت الشعاع قرار می دهد. زمانی هم که بلاخره تصمیم به رو در رویی با این هیولای شیطانی گرفتیم، حسی عجیب و به اندازه سال ها تلاش و فعالیت درونمان شروع به جوش و خروش کرد و پس از پایان یافتن این ماجرا نیز احساس آرامش سراسر وجودمان را فرا گرفت. باقی داستان نیز دارای پیچیدگی خاصی نمی باشد و برای کسانی که هرگز دستشان به یکی از نسخه های سری زلدا نخورده نیز قابل فهم است؛ ولی شیوه که به مخاطب ارائه می شود بسیار تحسین برانگیز است. دخیل شدن در ماجرای حماسی دو قهرمان همیشگی سری یعنی Link و زلدا، که بدون شک احساسات شما را به نحوی تحریک خواهد کرد، و همراه شدن با این قهرمانان مبارز و دانستن این نکته که ماموریت آن ها در این عنوان، بسیار سخت تر از چیزیست که در نسخه های گذشته سری زلدا شاهد آن بودیم و فشار سنگینی که بر روی شخصیت ها وارد است، به خوبی در میان پرده های بازی قابل مشاهده است. داستان بازی حتی به فعالیت ها و شیوه هایی که شما با آن برخورد می کنید نیز بستگی دارد و ممکن است به طور کلی توسط شما تغییر کند. هیچ عنوان جهان آزاد دیگری از جمله شاهکار چند سال اخیر یعنی The Witcher 3: Wild Hunt نیز نتوانسته اند از جهت ظرافت و خلاقیت در طراحی مراحل تا این حد به مراحل اصلی و فرعی The Legend of Zelda: Breath of the Wild نزدیک شود. در رابطه با ویژگی های شخصی Link نیز تقریباً چیزی در سایر بازی های سبک اکشن و ماجراجویی برقرار است، وجود دارد؛ یعنی شما دارای یک مقدار خاصی درجه استقامت هستید که با دویدن، بالا رفتن از دیوار ها و پرواز، از آن کم می شود و همچنین قلب های کلیدی و به یاد ماندنی که نمایانگر سیستم جان و سلامتی شما است. همچنین یک سیستم سرد و گرم در بازی وجود دارد که اگر بدن Link به دمای غیر قابل تحملی برسد، به شما هشدار می دهند. سیستم ها و قابلیت های فراوان دیگری در بازی وجود دارند که تنها با پیش روی در بازی است که می توانید آن ها را درک کرده و از ویژگی شان بهره ببرید؛ پس در نتیجه حرفی از آن ها نمی زنیم تا برایتان تازگی داشته باشند (همانند خطر اسپویل که در برخی متن ها به چشم می خورد).
در بازی راه هایی جهت گسترش فضای ذخیره سازی اشیا نیز وجود دارد که به نوبه خود، سرگرم کننده بوده و حکم یک سری پازل ساده را دارند. Link توانایی استفاده از اسلحه های فراوان و متنوعی را دارد و شما می توانید به طور مداوم اسلحه های تازه ای مانند: شمشیر ها، تبر ها، نیزه ها، تیر و کمان ها و همینطور سپر ها را پیدا کنید که هر کدام سطح و قابلیت های مخصوص به خود، دوام و سنگینی و برخی حتی دارای نیروی ویژه ای مانند رعد و برق و آتش دارند. شما حتی لباس های متفاوتی را پیدا خواهید کرد (یا می توانید آن ها را از تاجران بخرید). لباس ها گاهی اوقات فراتر از یک پوشش ساده عمل کرده و می توانند کار های مختلفی انجام دهند؛ برخی قدرت های فوق العاده ای دارند و به شما برای پیش روی در بازی کمک می رسانند. اگر بتوانید شخصیت های خاصی را پیدا کنید، می توانید از طریق آن ها این لباس ها را تهیه کرده و حتی شخصی سازی کنید. شاید یکی از اساسی ترین مشکلاتی در اکثر بازی های جهان آزاد وجود دارد، این است که تنها برای راضی کردن یک قشر خاص از جامعه بازی، تقویت یک بخش را فدای بخش های دیگر می کنند؛ خوب باید بدانید که در The Legend of Zelda: Breath of the Wild از این خبر ها نیست. می توانید اطمینان حاصل کنید که هرگز در زندگی خود، عنوان جهان آزادی به مانند این تجربه نکرده اید. مراحل فراوان و پر تعداد بازی گویا به شکل خیلی پیچیده ای، درون یکدیگر بافته شده اند و به هم مرتبط اند. قطعاً نزدیک ترین مثالی که می توان به میان آورد سری Dark Souls باشد که آن هم یک عنوان جهان آزاد نمی باشد. هر دو بازی در تلاشند تا عظمت مراحلشان را همانطور که هست، با تمام محتویاتش به رخ بکشند، نه اینکه تنها تمرکز اصلی را بر روی یک عامل قرار دهند و این همان جادوی اصلی The Legend of Zelda: Breath of the Wild می باشد که آن را تا این حد خاص و مهم جلوه می دهد و هیچ گونه شکی وجود ندارد که با یکی از مهم ترین بازی های عرضه شده در طی چند سال اخیر طرف هستیم. عنوان یک بازی نسل هشتمی است که حامل تمامی نسل های گذشته بازی های رایانه ای بوده و به طور قطع در آینده بازی های رایانه ای نیز تاثیر های فراوانی خواهد گذاشت. مهم نیست که یک بازیکن قدیمی و از عُشاق این سری افسانه ای باشید یا کاملاً با این سری غریبه هستید؛ تنها چیزی که اهمیت دارد این است که سعی کنید در اولین فرصت ممکن این عنوان بی نظیر و بی همتا را تهیه و خود را درون جهان و دنیای روان آن غرق کنید.