رئیس خوب ( The Good Boss) فیلمی کمدی با بازی خاویر باردم است که بهعنوان نماینده کشور اسپانیا به اسکار ۲۰۲۲ معرفی شده است. با نقد این فیلم همراه زومجی باشید.
رئیس خوب (The Good Boss)، یک کمدی تراژیک است که بیشترین جذابیت خود را مدیون کاریزمایی است که خاویر باردم ( Javier Bardem) به آن بخشیده. The Good Boss سروصدای خوبی را در اسپانیا بهراه انداخت و جوایز متعددی را هم بهدست آورد. این فیلم مخاطبپسند، حرفهای زیادی برای گفتن دارد و در بهتصویر کشیدن خواستههایش نیز موفق عمل میکند. این اثر از آن کمدیهایی است که سعی خود را بر این داشته، تا درون ماهیت واقعی فیلم کمدی را جای گیرد و به انتقاد از آنچه که در جامعهی سرمایهداری، بنگاههای اقتصادی و روابط انسانی میگذرد، بپردازد.
طنز تاریک رئیس خوب که با درخشش خاویر باردم (نامزد اسکار برای فیلم ریکاردو بودن/ Being The Ricardos) تماشاگر را بهسمت خودش کشیده است، تلاش بسیاری دارد که این تلالو را نیز در فیلمنامهی خودش به اثر بنشاند. متنی واقعگرا بههمراه یک بیوگرافی دقیق از کارکتر بلانکو که به کمک باردم آمده است. رئیس خوب که در آکادمی فیلم اسپانیا در ۲۰ رشته نامزد جایزه شد و اغلب جوایزها، از جمله جایزهی بهترین بازیگر نقش مرد، بهترین فیلمنامه و بهترین فیلم را نیز نصیب خود کرد، بهعنوان نمایندهی سینمای این کشور، در فهرست ۱۵ تایی اسکار هم حضور داشت.
در ادامه بخشهایی از داستان فیلم رئیس خوب مشخص میشود
باردم (Javier Bardem) در رئیس خوب نقش یک کارخانهدار مثلا دلسوز را بازی میکند. بلانکو که افتخار شدیدی نسبت به کسبوکارش دارد، برای مدیریت این شرکت ترازوسازی تلاشهای زیادی را انجام میدهد و سعی دارد که پرستیژ این شرکت خانوادگی را حفظ کند. بعد از آنکه مشکلات اقتصادی و منابع نیروی انسانی در آستانهی بازدید یک کمیتهی محلی، شانس برنده شدن باسکولاس در جایزهای معتبر را به خطر میاندازد، بلانکو برای حفظ اعتبار و موجودیت خود و ترازوسازیاش مجبور میشود که در زندگی کارکنانش دخالت کند.
رئیس خوب فیلمی است که حرفهای زیادی برای گفتن دارد اما قبل از هرچیز این فیلم یک کمدی استخواندار است که جهانبینی فیلمساز را با بُعدی قابل درک بهنمایش درآورده و توانسته، ماهیت طنز را در محتوای عمیقاش بهخوبی بهتصویر بکشد. The Good Boss همهی قصهاش را حول یک شخصیت شکل داده است، بلانکویی که هر کاری انجام میدهد تا بتواند جایزهی مهمی را بهدست آورد؛ و این دقیقا همان چیزی است که یک کمدی برای جذب تماشاگر بدان نیاز مبرمی دارد. کارکتری که قرار است یک خط داستانی پُررنگ را پیش ببرد و با پرداخت پُر پیمان خود هیچ امتیازی را برای شکلگیری هجو قائل نباشد.
بهبیان دیگر این شخصیت آنچنان قصهی دراماتیک و شایستهای را ترتیب داده تا فیلم استعداد بارگذاری هیچ خلایی را برای شکلگیری لودگی و شوخیهای بدون فکر نداشته باشد. و این همان تکرار چیزی است که در آثار چاپلین، باسترکیتون و… شاهد پرداختاش بودیم. شخصیتهایی که ابتدا ویژگیها و هدفهایشان تعریف شده و قصه حول محور آنها شکل گرفته است، استن لورل یکسره باید کودن و احمق میبود و در اینجا هم بلانکو ارادت شدیدی به تعادل و ترازو دارد و تنها چشماش بهدنبال جایزهی کمیته است.
فیلم رئیس خوب (The Good Boss)، سعی بر این دارد تا در قالب ژانر کمدی میلیمتر به میلیمتر حرکت کند و از پارامترهای اینگونهی سینمایی بهره ببرد که در این بین سری هم به زیرژانر کمدی سیاه میزند و با طعنههای دلنشیناش نگاههای غضبآلودی به سرمایهداری و خشونت میاندازد. شخصیتهای مکملی که در آثار کمدی کنار قهرمان داستان میایستند، در فیلم رئیس خوب نیز برای پیشبرد اهداف کارکتر اصلی بهخوبی در دل قصه جای گرفتهاند.
میرالس که با همسرش مشکل دارد، کارگری که فرزندش یکسره دردسر درست میکند، کارگر دیگری که برای اعتراض مقابل کارخانه چادر زده و از سمتی دیگر کارآموزی که عاشق بلانکو شده است. و در میان همهی اینها بلانکویی که باید به مشکلات آنها رسیدگی کند، چراکه او بهشدت عاشق تعادل و کسبوکارش است و اگر او چنین عشقی به کارش نداشت، همهی این آدمها را به یکباره از سرش باز میکرد. این شخصیتها آنقدر بهجا و دراماتیک به هدف قهرمان اصلی وصل میشوند و خصوصیت مهم او را نشانه میگیرند که مخاطب بهراحتی وارد عمق کمدی داستان میشود و خندههایی تلخ میزند.
فیلم رئیس خوب از محور طنز استفاده کرده تا مسائل مهمی را با لطافت هرچه تمامتر بهتصویر بکشاند، حرفهایی که گفتنشان در قالبی غیر از این، به مانند شعارهایی با بلندگوهای بلندی میمانند که گوش مخاطب، پیش از این از صدای آنها پُر شده است. تبعیض، شکاف طبقاتی، ماهیت سرمایهداری، روابط انسانی بر مبنای سود و زیان، خشونت، قتل، عدالت و غیره. ایدههایی هستند که The Good Boss برای آنها ساخته شده و فیلمنامه نیز کموبیش موفق شده است که این مولفههای تابوگونه را با تعادلی خوب در درام بنشاند و وارد بُعد کمدی ماجرایشان کند.
بلانکو یک شخصیت سرمایهدار مثلا خیرخواه است که فیلمساز با کمک کارکترهای فرعیاش خیرخواه بودن او را به تمسخر و طعنه میگیرد. او برای اینکه راندمان کارخانهاش در آستانهی بازدید کمیته پایین نیاید، از همسر کارمندش سیلی میخورد و بلیت رقص بالهی مراسم شهردار را به نگهبان شرکت میدهد. سرمایهدار خیرخواه در فیلم یک ایدهی تصنعی و ساختگی از دنیایی است که ما در آن زندگی میکنیم. باردم بهطرز خیلی درخشانی دوگانگی شخصیت بلانکو را به عمق فیلم میآورد و نزول تدریجیاش را به سمت جنون و ناامیدی، آنهم بهشیوهای درگیر کننده نشان میدهد. درواقع بلانکو خودش هم توسط ماشین بزرگ سرمایهداری تحت فشار است و راهی را میرود که پدرش بهصورتی ناخودآگاه به او القا کرده است.
The Good Boss یک کمدی تراژیک و هوشمندانهای است که اسطورهی سرمایهداری خیرخواهانه را به تمسخر میکشد و در عین حال نیز خطرات آن را با نیش طنز و لحنی گَس افشا میکند. اوج افشاگری از ایدهی سرمایهداری زمانی است که بلانکو از فرزند کارگرش میخواهد که یک گوشمالی به کارمند اخراج شده بدهد. پلانهایی که زندگی دو نفر بهخاطر بقای پول و سرمایه تباه میشود. فیلم رئیس خوب، از حیث فیلمنامهای که پرداخت وبُعدی عمیق به شخصیت بلانکو داده، اثری قابلتوجه است.
انتخاب هوشمندانهی شغل این شخصیت و استعارهای که او از خودش بهجای میگذارد، بهخوبی توانسته اجزای فیلمنامه را به یکدیگر ربط دهد و جهانبینی فیلمساز را با لحنی خاص در فرمی کمدی تزریق کند. بلانکو ترازو میسازد، عاشق تعادل است و به عدالت اهمیت خاصی میدهد. همین شخصیت عادل با جنونی که از سرمایهاش میگیرد، تضاد و کشمکشی فوقالعاده هرچند کمرنگ را در کارکترش خلق میکند و فیلمساز نیز بهواسطهی همین شغل استعاری به کمدی سیاهی که بهدنبالش بود، میرسد.
تانی کال