روز مادر که میشود بیشتر ما به دوران کودکیمان و زنی که ما را پرورش داده و بزرگ کرده است فکر میکنیم. بسیاری از مادران، بخصوص مادران نسل قبل، به خاطر آن که کودک خود را بزرگ کنند به کلی کار خود را کنار میگذارند و بسیاری از مادران نسل جدیدتر تا زمانی که کودکانشان کمی بزرگتر شوند، پیگیر هیچ شغل نیستند. اگر آمارها صحیح باشند، زنان امروزی که جزو نیروی کار هستند و یک مسیر شغلی را دنبال میکنند، بعد از آن که مادر شدند از هر سه نفر یک نفر به طور دائم یا موقت شغل خود را ترک میکنند.
گرچه 93 درصد از این مادران قصد برگشتن تمام وقت به کارشان را دارند، اما تنها یک نفر از 4 نفر اقدام به انجام چنین کاری میکند، این افراد معمولاً یا به شغل خود باز نمیگردند یا این که به سراغ شغلهای پارهوقت میروند. تنها 9 درصد آنان خود اشغالی را انتخاب میکنند. به همین دلیل است که فکر میکنیم کارآفرینی باید درصد بالاتری را در میان مادرانی داشته باشد که میخواهند به نیروی کار باز گردند. شاید به طنز بتوان گفت که اکثر زنان به دلیل کسب مهارتهای مادرانه، شایسته دریافت سمت کارآفرینی هستند. در واقع این جمله حاوی پیام است چرا که اکثر زنان که دورهای به علت پرورش خانواده از شغل خود دور میمانند اغلب در مورد ورود مجدد به نیروی کار، احساس کمبود، عدم آمادگی و عدم اطمینان میکنند و تعداد بسیار کمی از آنان شرکت راه میاندازند و آن را اداره میکنند. اما حقیقت این است که والدین میتوانند زمینههای آموزشی ایدهآلی را برای بیشتر مهارتهای نرم که برای اداره یک کسب و کار لازمند، فراهم نمایند.
مادرها ترسهای واقعی و غیرواقعی را تجربه میکنند
وقتی فرزند شما به موقع به خانه برنمیگردد، یا مدت طولانی جواب تلفن یا پیام شما را نمیدهد آن موقع است که دیوانه میشوید و تمام سناریوهای ترسناکی که ممکن است اتفاق بیافتند، به ذهنتان خطور میکنند. این تجربه اغلب شبیه ترسهای ساعت 3 صبح است که گاه و بیگاه به سراغ هر کارآفرینی میآید. این که یاد بگیریم تاریکترین ترسهایمان را باور نکنیم و ضمن پیش رفتن، شک و تردیدها را از خود دور نماییم، یکی از مهمترین مهارتهای نرمی است که بنیانگذار یک شرکت باید از آن برخوردار باشد. درست مانند والدین، گاهی اوقات ترسهای ما خیالی یا فرضی نیستند بلکه علت آنها بحرانها یا اضطرارهای واقعی هستند. اما واقعیت این است که بدترین بحرانهایی که ممکن است هنگام راهاندازی یک شرکت با آن مواجه شوید احتمالاً هرگز به پای ترسهایی که مادران هنگام مریضی سخت فرزندانشان تجربه میکنند، نمیرسد. به عنوان یک مادر و یک کارآفرین، باید بدانیم که چگونه ترسهایمان را از خود دور کنیم تا بتوانیم روی کارهایی تمرکز کنیم که اثرات و نتایج منفی کارهای اضطراری را کاهش میدهند.
مادران، کارگزاران تمام و کمال صلح هستند
شاید مادرها فکر کنند که واقعاً شایستگی کارآفرین شدن را ندارند، اما آن دسته ازمهارتهایی که میتوان از مذاکره با کودکان نوپای کاملاً غیرمنطقی و خود محور و به لحاظ احساساتی ناپایدار آموخت، در واقع همان مهارتهایی هستند که برای مواجه شدن با افراد مختلف هنگام تاسیس یک شرکت لازمند. وقتی چالشها به رفتارهای غیرمتعارف کودکان اضافه میشوند، معمولاً این مادران هستند که میتوانند با ترفندهای مخصوص خودشان راهکارهایی را برای حل مسئله پیدا کنند. همین مهارتهای نرم مادرانه که هنگام مذاکره صلح با کودکان نوپای غیرمنطقی به کار گرفته میشوند، میتوانند در محدود کردن احساسات و خشم در محل کار بسیار مفید باشند.
مادران، استاد جمعآوری سرمایه و سازماندهی هستند
مادری تعریف میکرد که بعد از گذشت چند ماه از حضور فرزندش در مدرسه متوجه میشود که آن مدرسه هیچ بودجهای برای کارهای فوقبرنامه مثل اردوهای تفریحی و علمی دانشآموزان ندارد. بعد از گذشت چند روز این مادر توانست ضمن تعامل با مادران دیگر انجمنی تشکیل دهد و با کمک و مشورت آنان و یافتن برخی راهکارها، سرمایه لازم برای مدرسه را فراهم کند. تلاشهای این زن به عنوان مادر برای کمک به مدرسه فرزندش میتواند به همان مهارتهایی بیانجامد که برای جمع آوری سرمایه برای راهاندازی یک استارتاپ لازمند.
یکی از بهترین هدیههای ما به مادران میتواند حمایت از آنان باشد تا هر طور که میخواهند و برای خود مناسب میدانند به نیروی کار بازگردند، به طور حتم آنها بسیار شایستهتر از آن هستند که تصور میشود.