یکی از خصوصیتهای زندگی رابین ویلیامز
مهم نیست که از چه کسی، در چه زمانی و در چه مکانی سوال کنید مردم همیشه قدردان کسانی خواهند بود که آنها را میخندانند.
رابین ویلیامز بزرگ و فقید، در طول حرفهی کاری خود هم در فیلم و هم در صحنه برای میلیونها نفر از طرفدارانش در سراسر دنیا همین کار را انجام داده است. چه شما با داستان زندگی او آشنا باشید و یا فقط برخی از آثار بسیار معروف او را تحسین کرده باشید بدون شک این یک حقیقت است که صنعت سرگرمی هنوز هم باید یک مرد با استعداد، شوخطبع و مهربان را به خود ببیند.
رابین ویلیامز، کارش به عنوان یک استندآپ کمدین را در سانفرانسیسکو آغاز کرد . سپس در مجموعه تلویزیونی “مورک و میندی” به ستاره تبدیل شد. از آغاز شهرتش کاملا مشخص بود که ویلیامز را باید یک نیروی قوی در عرصه سینما محسوب کرد. با این حال، بسیاری از خندهدارترین سکانسهایش در طول نمایشهای آخر شب او بود که مهارتهای ژرف او در کمدی بداهه کانون توجهات را به خود جلب کرد. تواناییهای او در اشاره به نکات اصلی داستان با جملاتی طنز نیز مخاطبان را پای برنامهاش میخکوب میساخت.
به نظر میرسد از آن زمان به بعد بود که موفقیت در پی ویلیامز آمد. اگرچه در کمال تعجب، ویلیامز نقشهای سنگینتر و دراماتیکتری را به عهده گرفت و خود را به عنوان بازیگر در فیلمهایی مانند “انجمن شاعران مرده” و “ویل هانتینگ خوب” نیز به اثبات رساند. رابین ویلیامز برای فیلم “ویل هانتینگ خوب” جایزه اسکار را برد. علیرغم این که بسیاری از این مسئله اطلاع ندارند ولی او در سری نمایشهای تئاتر «برادوی»، نقش «استراگون» را در نمایش “در انتظار گودو” نیز ایفا کرد و در سال 1996 در نقش «اوسریک» در فیلم اقتباسی «هملت» بازی کرد. البته، او به فعالیت در فیلمهای کمدی همچنان ادامه میداد که از جملهی آنها، نقشهای نمادینش به عنوان خانم «داوتفایر» در فیلم «خانم داوتفایر» و به عنوان «جنی» در فیلم «علاءالدین» بود.
صرفنظر از موفقیتهایش، جالب است بدانید آنچه که ویلیامز را به یک الگوی الهامبخش تبدیل کرد در چیزی فراتر از زندگی حرفهای او نهفته است. رابین ویلیامز خود یک بشردوست بود. به سبب فعالیت و همکاریاش با سازمان خدمات ایالات متحده (USO).رابین ویلیامز نزد نیروهای آمریکایی در خارج از کشور رفت و در تلاش برای تقویت روحیه آنها در طول خدمت خود، نمایشهایی اجرا کرد. رابین ویلیامز همچنین از استعدادهای خود برای جمعآوری اعانه و در طول بازدیدهایش در بیمارستانها و مراکز درمانی مختلف بهره میبرد
ویلیامز شور و نشاطش را به همکاران کمدین خود در این صنعت نیز منتقل میکرد از جمله آنها «کنن اوبراین» بود که در دورهای که زندگیش تیره و تار بود، رابین از روی شوخی یک دوچرخه سبز ایرلندی نو برایش خرید و به خانهاش برد. وقتی که ویلیامز زمانش را صرف امور کاری خلاقانه نمیکرد، برای حمایت از دیگران همانند کارش سخت تلاش میکرد.
پس از آن که رابین ویلیامز در11 آگوست 2014 به زندگیاش پایان داد بسیاری به این حقیقت پی بردند که ویلیامز با وجود صرف کردن عمرش برای خنداندن میلیونها نفر، از افسردگی رنج میبرد و مشکل سوءمصزف مواد و الکل را در طول زندگیاش داشت. اگرچه از زمان مرگ او سه سالی میگذرد شوک این خبر هنوز باقی مانده و یاد و خاطرش همچنان با ما است. با این حال، زمانی نیست که پای یکی از فیلمها و یا برنامههای کمدیاش بنشینیم و بیاختیار نخندیم و از صمیم قلب دلتنگش نشویم.
به سلامتی میراث قوی به جا مانده و به سلامتی مردی که به دیگران آموخت که چگونه فارغ از سختیهای زندگی مهربان باشند.