طلاق عاطفی به شرایطی گفته میشود که زن و شوهر دیگر هیچ علاقه و محبتی به هم ندارند ،فقط در یک خانه زندگی میکنند و هر کدام از آنها به دنبال زندگی و علائق شخصی خود هستند. بسیاری از زوج ها بدون اینکه خود متوجه آغاز طلاق عاطفی باشند،به این نقطه میرسند. بسیاری اوقات نقطه آغاز طلاق عاطفی همان روزهای اول زندگی مشترک است.
توجه داشته باشید هنگام انتخاب همسر به خانواده اش توجه کنید و هرگز افرادی را انتخاب نکنیم که خانواده اش با معیارهای ما هماهنگ نیستند.
باید بپذیرید شوهر ینی مرد و متعلقاتش و البته این مسئله در مورد زنان هم صدق میکند ،متعلقات همان افراد خانواده میباشند ،به یاد داشته باشید همسر بدون خانواده محال است.حتی اگر در ابتدا بگوید به خاطر طرف مقابلش حاضر است خانواده اش را رها کند، قطعا مدتی بعد از ازدواج به سمت خانواده اش بر میگردد. خانواده همسر در زندگی مشترک ما بسیارتاثیر گزار هستند و حتی بسیاری اوقات ک ما با همسرمان مشکل نداریم ،خانواده او و اختلافات ما باآنها مشکل ساز میشود.
یکی دیگر از این عوامل آغاز طلاق عاطفی مقایسه زندگی خود با دیگران است. آنچه ما از زندگی دیگران میبینیم ظاهر زندگی آنهاست.هرگز باطن زندگی خود را با ظاهر زندگی دیگران مقایسه نکنید.
چندبار تاکنون برایتان اتفاق افتاده این جملات را به همسرتان بگویید:
چه هدیه گران قیمتی برای همسرش خرید !چه قدر خوشحال بودند و می خندیدند،حتمادر زندگیشان مشکلی ندارندو ….
این مقایسه ها ما را از زندگی دلزده میکند و کم کم موجب سرد شدن روابط زناشویی میشود.
در پایان به یاد داشته باشید از همان ابتدای زندگی هر چه خراب شد، چه وسایل زندگی و چه ارتباط با همسرمان، آن را از نو بسازیم؛ اگر به مشکلی برخوردیم و از هم دلخور شدیم نگذاریم تداوم داشته باشد.به هم فرصت دهید تا آرام شوید.
wikiravan