تا انتهای بخش اول سری مقالات آموزش بازی سازی راه چندانی نداریم و با احتساب این مقاله تنها دو مقالهی دیگر در خدمت شما خواهیم بود. برای همین قبل از شروع موضوع اصلی این مبحث با هم مروری بر مطالب گفته شده تا اینجا خواهیم کرد.
بدون در نظر گرفتن مقالهی پیشرو تا الان در ۱۶ مقالهی آموزش بازیسازی در خدمت شما بودهایم که هر چند مختصر ولی در آنها در مورد ۴ بخش کلی صحبت شده است. ۴ مقاله در زمینهی چرخهی بازیسازی، ۲ مقاله در زمینهی سند طراحی بازی، ۶ مقاله در زمینهی موتورهای بازیسازی و نرمافزارهای کاربردی صنعت بازیسازی و یک مقاله هم در مورد ساختار تیمهای بازیسازی در خدمت شما بودهایم. شاید در نگاه اول این تعداد مقاله چیز دندانگیری نباشد اما برای شروع کار و آشنا کردن علاقمندان دنیای بازیسازی با حداقلهایی که باید به آن اهمیت بدهند، آنچنان هم کم اهمیت نیست. اگر شما تمامی مقالههای قبلی را مطالعه کرده باشید، کم و بیش در مورد مراحل ساخت یک بازی آگاهی دارید و میدانید که در مسیر تولید یک بازی اگر از هر چیزی چشمپوشی کنید نباید سند طراحی بازی را فراموش کنید. در کنار آن به خوبی میدانید که برای تولید یک بازی خوب هیچ اجباری برای تشکیل یک تیم بزرگ نیست و تنها کافی است ایدهی خود را چکشکاری کرده و متناسب با آن نرمافزارها و موتور بازیسازی مناسبی را انتخاب کنید و حتی تا حدودی با گزینههای پیشروی خودتان هم آشنایی دارید. برای همین پربیراه نگفتهایم اگر بگویم که به جایی رسیدهاید که میتوانید برای ساخت بازی خود و آن هم به صورت اصولی اقدام کنید.
البته شاید در اینجا این سوال پیش بیاید که «آیا واقعا در حال حاضر من میتوانم یک بازی بسازم؟» که در پاسخ به آن باید بگوییم که بله شما میتوانید! تعجب نکنید، واقعا شما میتوانید از همین نقطه برای ساخت ایدههای درون ذهنتان اقدام کنید ولی باید چندین نکتهی مهم را در این مسیر آویزهی گوش خود کنید و تنها در هوای ساختن یک بازی عالی دست به تلاشهای بیهوده و بیهدف نزنید. با طرح چند سوال موضوع اصلی مقالهی امروز را شروع میکنیم. به نظر شما آیا رانندگی یک وسیلهی نقلیه، چیزی جز مدیریت فرمان و پدالهای گاز، ترمز و کلاچ است؟ شما به راحتی و در طول یک یا دو دقیقه میتوانید کارکرد تمامی این موارد را به یک نفر آموزش دهید اما آیا پس از آن میتوانید بگویید که او رانندگی را یاد گرفته است؟ بدون شک دلیلی وجود ندارد که کسی به دلیل دانستن روال انجام کاری در انجام آن کار نیز مهارت داشته باشد. دفعهی اولی را که پشت فرمان ماشین نشستهاید به یاد بیاورید. با اینکه همهی ما کارکرد و روال مدیریت تمامی اجزایی را که با آنها سر و کار داشتیم میدانستیم ولی تجربهای عملی همهی ما با گفتههایی که شنیده بودیم بسیار متفاوت بود. کلاچ را رها کن و همزمان به نرمی گاز بده … و معمولا پس از چندین بار زوزه کشیدن ماشین (به دلیل بالا رفتن دور موتور) با یک پرش کوچولو ماشین خاموش میشد! شاید دهها بار همین حرکت ساده را تمرین کردیم تا در انتها توانستیم یک ماشین چهارچرخ ساده را از جای خودش آن هم نه به آرامی ولی حرکت بدهیم. خب الان تازه نوبت به تمرین حرکات سادهای از قبیل مستقیم برو جلو و مستقیم برگرد عقب میرسید و باز هم باید این حرکت را پشت سر هم انجام میدادیم. در این بین باز هم پیش میآمد که به دلیل تمرکز روی موضوع جدید دوباره چندین بار برای شروع حرکت ماشین را خاموش میکردیم.
بدون شک دلیلی وجود ندارد که کسی به دلیل دانستن روال انجام کاری در انجام آن کار نیز مهارت داشته باشد
واقعیت همین است. اگر همین الان که معمولا بیشتر مدیریت رانندگی یک ماشین را با استفاده از ضمیر ناخودآگاه خود انجام میدهید توجه کنید، باز هم مشاهده میکنید که کلیت مسئله در همین موارد خلاصه میشود: مدیریت فرمان و پدالهای گاز، ترمز و کلاچ. البته درست است که رانندگی تنها به همین موارد خلاصه نمیشود و وضعیت کف جامعه هم به وضوح چنین چیزی را نشان میدهد اما بدون شک کلیت موضوع را همین موارد تشکیل میدهد. در مواقع بحران هم کنترل همین موارد از دست ما خارج میشود و آنچه نباید رخ بدهد پیش میآید. در بازیسازی هم همینگونه است. شما اگر چه بسیاری از موارد را میدانید اما تا زمانی که پشت فرمان ننشینید و با یک ماشین واقعی این موارد را تمرین نکنید، هرگز نمیتوانید آیندهای را که در آن بازیساز شدهاید مشاهده کنید. باید صبر و تحمل خود را افزایش دهید و قدم به قدم به دانستههای خود جامعهی عمل بپوشانید. برای همین ما در این مقاله برای بیان تعدادی از همین گامهای ابتدایی به خدمت شما رسیدهایم. در ابتدای موضوع توصیه میکنیم ویدئوی زیر را ببینید. خوشبختانه ویدئو یک زیرنویس فارسی دست و پا شکسته هم دارد!
مطالبی که درون این ویدئو گفته شد در واقع همان مسائلی است که اگر برای بازیسازی اقدام کرده باشید، حتما تعدادی از آنها را مشاهده کردهاید. البته چند نکتهی دیگر نیز وجود دارد که به آنها اشارهای نشده و برای همین ما به آنها میپردازیم.
یکی از نکاتی که میتواند در مسیر بازیسازی شما بیشترین تاثیر را داشته باشد مسئلهی تمرینهای هدفدار است. هر یک از ما از همان ابتدایی که به بازیسازی علاقمند شدهایم، برای ساخت بازی در سبک مشخصی رویاپردازی میکردیم. حال که میخواهیم به صورت عملی برای بازیسازی اقدام کنیم، چرا نباید تمرینها و تجربیات عملی ما نیز در همین راستا باشد. البته مسئله به همین سادگی هم نیست و روال مشخص خودش را دارد. مثلا در مرتبههای اولی که برای بازیسازی اقدام میکنید باید اصل توجه شما تنها به فعل ساخت یک محصول قابل بازی کردن باشد. بعد از انجام این مهم و کسب مقداری تجربه حالا نوبت به این میرسد که به سرعت برای تمرینها و ساختههای خود برنامهریزی کنید. مثلا ما میخواهیم در آیندهای نزدیک برای تولید یک بازی دوبعدی پلتفرمر اقدام کنیم. واضح است که در حال حاضر چنین توانایی در ما وجود ندارد و باید موارد بسیاری را در این باره یاد بگیریم. یکی از بهترین کارهایی که ما میتوانیم برای رسیدن به هدف خودمان انجام دهیم، مشخص کردن بخشها و عناصر اساسی بازی درون ذهنمان و نوشتن آنها روی کاغذ است. شاید در جریان پیشرفت ما بخشهای زیادی از ایدههای ابتدایی دچار دگرگونی شوند اما باز هم به نسبت تمرینهای بیهدف، برای ما بسیار مفیدتر خواهند بود. پس از انجام این موضوع مثلا مشاهده میکنیم که بازی مورد نظر ما دارای یک سیستم حرکت مشخصی خواهد بود.
یکی از نکاتی که میتواند در مسیر بازیسازی شما بیشترین تاثیر را داشته باشد مسئلهی تمرینهای هدفدار است
این سیستم حرکتی در کنار حرکتهای ساده به چپ و راست و انجام پرشهای متداول بازیهای پلتفرمر، باید ویژگیهایی از قبیل پرش دوگانه، راهرفتن روی دیوارها و انجام حرکت سر خوردن روی زمین را هم درون خودش داشته باشد. در این نقطه برای اینکه تمرینهای ما بیشترین بازده ممکن را داشته باشد از مسئلهای به نام مینیگیمها استفاده میکنیم. مثلا برای پیادهسازی هر چه بهتر قابلیت راه رفتن روی دیوارها یک مینیگیم جمع و جور طراحی میکنیم که در آن مکانیک اصلی بازی انجام همین حرکت راهرفتن روی دیوار است. البته همیشه سعی کنید سادگی مینیگیم خود را حفظ کنید و هیچ پیچیدگی خاصی را وارد آن نکنید و همیشه به خود تذکر بدهید که هدف ما از ساخت این بازی یادگیری مهارتی مشخص برای هدفی بزرگتر است و نیازی به طراحی با جزئیات بسیاری از موضوعات نیست. به همین ترتیب بازی خود را طبق روالی که قبلا برایتان گفتیم در مدت کوتاهی که درون ویدئو هم در مورد آن پیشنهاداتی داده شد بسازید و محصول نهایی را برای ارزیابی در اختیار افراد دیگر بگذارید و از آن بخواهید که جدای از خود بازی در مورد سیستم راهرفتن روی دیوار آن نیز نظر دهد و اگر پیشنهادی هم دارد آن به شما منتقل کند. البته گاهی اوقات میتوان همزمان چندین مورد را درون یک مینیگیم قرار داد ولی هر تصمیمی که میگیرید سعی کنید سادگی مینیگیم بهمنخورد و فرآیند ساخت آن طولانی نشود.
اگر اینگونه عمل کنید پس از مدتی مشاهده میکنید که نه تنها توانستهاید تعدادی مینیگیم تولید کرده باشید بلکه به مقدار زیادی هم خود را برای تولید بازی اصلی آماده کردهاید. در کنار این موارد به شدت پیشنهاد میدهیم که برای ساخت این مینیگیمها از همان موتوری استفاده کنید که احتمالا در بازی نهایی هم استفاده خواهد شد، چرا که در این صورت و با برخورداری از مقداری نظم و ترتیب در انجام کارها، احتمالا میتوانید از بخشهای آماده بازیهای قبلی خود در بازی جدید استفاده کرده و سرعت ساخت بازی خود را افزایش دهید.
یکی از موارد دیگری که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که معمولا برای یک بازیساز تازهکار از همان ابتدا جنبههای فرعی ساخت یک بازی بر جنبههای اصلی آن غلبه میکند و اگر این مهم درست مدیریت نشود در نهایت منجر به این میشود که فرد مورد نظر ما در انتها به جایی برسد که تنها به یک دستگاه کپی کنندهی ایدههای افراد شاخص فعال در صنعت بازیسازی تبدیل میشود. مثلا به جای اینکه مبنای کار ما درک این موضوع باشد که «چگونه یک بازی خوب بسازیم» به این سمت میرویم که «چگونه یک بازی خوشرنگ و لعاب برای فروش بسازیم». برای همین بدون توجه به شاخصههای اصلی صرفا تمرکزمان روی جنبههای فنی بازی و فروش هر چه بیشتر آن میرود و میشود آنچه که بیشتر از هر مورد دیگر، امروزه گریبان صنعت بازی ایران و حتی جهان را گرفته است. هر روز بیشتر از روز قبل مسائلی از قبیل گرافیک بالا و تبلیغات پر زرق و برق مورد توجه بازیسازان و ناشران قرار میگیرد و کمتر به جوهرهی سرگرمکننده و لذتبخش بازیهای پرداخته میشود. بازیسازان کوچکتر هم بدون اطلاع از ساز و کار مشکلدار کمپانیهای بزرگ و حتی بدون داشتن پشتوانههای ارزشمند این کمپانیها صرفا به تقلید از آنها میپردازند و به نوعی با دست خود تیشه بر ریشهی نوپای خود در صنعت بازیسازی میزنند.
توجه کنید که شما با هر سطحی از تواناییهای هنری یا هر سطحی از توانایی برنامهنویسی و … ظرفیت این را دارید که یک بازی عالی یا حتی شاهکار خلق کنید و اصلا نیازی نیست که بازی شما دارای گرافیکی بالا به همراه جهانی وسیع و به همراه هزاران کدخط برنامه برنامهنویسی شده باشد. کدنویسی، گرافیک و … هر کدام در جای خود اهمیت دارد ولی همهی آنها تنها وسیلههایی برای جانبخشیدن به ایدههای ذهنی ما هستند و نباید بیشتر از این هم به آنها اهمیت داد. دقت داشته باشید که هم یک بازی همانند Minecraft یک بازی شاهکار به حساب میآید و هم بازی همانند Uncharted با آن دنیای وسیع و بزرگش این چنین است و این در حالی است در هر سطحی این دو بازی با یکدیگر از زمین تا آسمان تفاوت دارند.
شما با هر سطحی از تواناییهای هنری یا هر سطحی از توانایی برنامهنویسی و … ظرفیت این را دارید که یک بازی عالی و یا حتی شاهکار خلق کنید
همهی ما میدانیم که یک غذا هر چقدر هم زیبا و پر زرق و برق باشد در انتها مزهی آن اهمیت دارد. بازی نیز همین گونه است. هر چقدر هم به جوانب فنی بازی اهمیت بدهید ولی به جوهرهی اصلی بازی توجه خاصی نکنید در انتها نمیتوانید مخاطب خود را راضی کرده و حتی انتظار فروش خوب آن را هم داشته باشید. در مسیر بازیسازی خود همواره سعی کنید بخش مهمی از وقت خود را صرف جست و جو در رابطه با این فرمول جادویی بکنید که تنها در پس تجربیات عملی شما در بازیسازی و بررسی نمونههای موفق این صنعت پر پیچ وخم نهفته است و چیزی نیست که در تئوری بتوان آن را آموزش داد یا به صورت ژنتیکی آن را منتقل کرد. از همان ابتدا به این مهم توجه کنید و نگذارید زرق و برق یک بازی بزرگ مسیر حرکت شما را تحت تاثیر قرار بدهد.
اگر بتوانید به موارد گفته شده درون ویدئو و همچنین نکات گفته شده درون متن جامعهی عمل بپوشانید به شما قول میدهم که میتوانید روزی بدون مشکل آنچه را که در ذهن دارید عملی کرده و به رویاهای خود جان ببخشید. البته این مهم تنها در پس پشتکار فراوان، تمرینهای مداوم و تسلیم نشدن در برابر مشکلات به دست میآید و گنجی نیست که بتوان به همین راحتی آن را به دست آورد. در انتها از شما میخواهیم که تجربهی خود در زمینهی ساخت اولین بازیتان را با ما و دیگر دوستان علاقمند حوزهی بازیسازی در بخش نظرات به اشتراک بگذارید و برای ما از چالشهایی که با آنها مواجه شدید بگویید.