در این مطلب قصد داریم به مرور حقایقی که در سریال The Walking Dead از دید مخاطب پنهان مانده است بپردازیم. در ادامه با ما همراه باشید.
سریال The Walking Dead را به عنوان یکی از پرطرفدارترین مجموعههای حال حاضر در سینمای خانگی میشناسیم و همان طور که در جریان هستید، فصل هفتم این سریال مدتی قبل به اتمام رسید و سوالات بیپاسخ زیادی را از خود بر جای گذاشت. با این حال در این فرصت قصد نداریم به شرح و بسط وقایع مربوط به فصل هفتم سریال بپردازیم. بر خلاف تصور بسیاری از بینندگان، برخی از تئوریهای مرتبط با سریال The Walking Dead همواره مورد توجه بسیاری از تحلیلگران این حوزه قرار گرفته و از از آنجایی که گوشهای از این تئوریها پایانبندی کلی سریال را هدف قرار داده است، از این رو نمیتوان ماهیت مبهمی که دارند را نادیده گرفت. لذا در این فرصت چند مورد از مرموزترین و بزرگترین تئوریهای سریال The Walking Dead را که احتمال میدهیم اطلاعی از وجود آنها ندارید را بررسی میکنیم.
هر آن چیز که در اپیزود اول فصل ابتدایی سریال نادیده گرفتهاید
جذابیت فصل ابتدایی سریال The Walking Dead چیزی نیست که بتوان به سادگی آن را انکار کرد. برخلاف تصور عموم مخاطبین، فصل ابتدایی سریال The Walking Dead حرفهای زیادی برای گفتن دارد؛ سکانسهایی که شاید در نگاه اول به سادگی از کنارشان عبور کرده و هیچ توجهی به ماهیت مهم و ارزشمندش نکرده باشید. مصداق بارز همین اتفاق نیز در ثانیههای ابتدایی قسمت اول به وقوع میپیوندد. اگر به خاطر داشته باشید افتتاحیه فصل اول در ابتدای کار شما را به لوکیشنی دعوت میکند که در آن ما شخصیت ریک را برای اولین بار ملاحظه میکنیم. کسی که به نظر میرسد برای مقداری سوخت بنزین وارد محلی مخروبه شده است و به وضوح مشاهده میکنید که در این لوکیشن نهتنها حضور جنبندهای احساس نمیشود، بلکه اساسا با یک محیط آخرالزمانی طرف هستیم؛ جایی که اتومبیلها وارونهاند، زمین با خون رنگی شده است، انسانها به بدترین شکل ممکن به قتل رسیدهاند و اکنون خوراک حشرات شدهاند و از طرفی ریک را داریم که با این قضیه تقریبا هیچ مشکلی ندارد. این سکانس جنجالی چند تئوری بسیار بزرگ را برای تحلیلگران حوزه پدید میآورد که در ادامه به شرح چند نمونه از آنها خواهیم پرداخت. اما سوال اصلی این است؛ ریک تا انتهای سریال زنده میماند؟
وقایع مرتبط با لحظات آغازین افتتاحیه فصل اول سریال، ممکن است این سوال را برای بینندگان بوجود آورده باشد که شخصیت ریک در جریان اپیزود آغازین و تحت اتفاقی به کما میرود و تازه پس از بیداری مجدد اوست که وی متوجه آخرالزمان پر از زامبی اطرافش میشود. در واقع سناریوی اصلی فصل اول نیز بر همین پایه استوار است؛ ما شخصیتی را در اپیزود ابتدایی داریم (ریک) که طی واقعهای به کما میرود و پس مدتها زمانی که از خواب بلند میشود، دنیای اطرافش را دگرگون شده مییابد. اما سوال اصلی زمانی کلید میخورد که ما کمی به سکانس آغازین اپیزود اول توجه میکنیم؛ چطور ممکن است که ریک پیش از آغاز سناریوی اصلی و پیش از تولد زامبیها با یک مورد از آنها رو به رو شده و دقیقا پیش از شروع ماجرا (آخرالزمان) و قضیه به کما رفتن او چنین اتفاقی افتاده است؟ این موضوع تنها یک پاسخ میتواند داشته باشد و این پاسخ را در ادامه بررسی خواهیم کرد، اما درحال حاضر با قاطعیت میتوان گفت که سکانس آغازین اپیزود اول فصل ابتدایی به طور کلی از جریان این برهه زمانی مستقل است و وقایع آن مربوط به دوره پسا آخرالزمان خواهد بود و نه پیش از آن. حال با این توصیفات میتوان چنین برداشت کرد که وقایع این سکانس مرتبط با پایانبندی کلی سریال است؛ چرا که ما در آن ریکی را میبینیم که داخل محیطی مخروبه، پر از جانباخته و از آن مهمتر، با یک زامبی دختربچه میبینیم. پس اگر این فرضیه واقعیت داشته باشد؛ شخصیت ریک تا پایان داستان زنده خواهد ماند؛ پایانی که در آن شاهد سقوط زامبیها و نابودیشان خواهیم بود!
زامبیها سرانجام به طور کلی نابود میشوند؟
با استناد به حرفهایی که پیشتر خدمت شما اعلام کردیم، میتوان گفت که چنین اتفاقی اصلا و ابدا دور از ذهن قلمداد نمیشود. باز هم به همان سکانس مهم باز میگردیم؛ ریک قدم زنان از میان اتومبیلهای وارونه و مخروبه عبور میکند و لبخند بر دهان دارد. وارد ایستگاه پمپ بنزینی میشود تا از این طریق سوخت لازم برای اتومبیل خودش را پیدا کند؛ تمامی این اتفاقات در محیطی پسا آخرالزمانی درحال به وقوع پیوستن است. کمی از جستجوی ریک برای یافتن سوخت میگذرد که ناگهان صدایی توجه ریک را به خودش جلب میکند؛ خیلیها در همان ثانیههای ابتدایی حدس میزنند که این موجود بیبرو و برگرد یک زامبی است. پیشتر ثابت کردیم که وقایع این سکانس به هیچ طریقی نمیتواند با فصل ابتدایی سریال مرتبط باشد. ریک کمی ردپای این موجود را دنبال میکند تا سرانجام به یک زامبی دختربچه میرسد که عروسکی در دست دارد و صورتش گریم سنگینی را متحمل شده است. مهمترین بخش از سکانس ابتدایی آن لحظهای است که ریک با دیدن دختر بچه تعجب میکند و با کمی آه و ناله فریاد میزند که نه! دوباره نه! با چنین اتفاقی برای جمعی از تحلیلگران حوزه سوال پیش آمد که رفتار ریک با توجه به محیط پسا آخرالزمانی اطرافش به شدت عجیب است و او جوری با دیدن زامبی دختربچه ناله میکند که انگار برای مدتی از شر آنها خلاص شدهاند. چرا؟ چون در همان لوکیشین ابتدایی ما مردههای زیادی را ملاحظه میکنیم که حشرات درحال نوش جان کردن آنها هستند؛ لذا دیدن زامبی در کنار این همه جانباخته قطعا نمیتواند تعجب آور باشد. مگر این که درمانی قطعی برای این بیماری کشف شده باشد و زامبیها برای مدتی طولانی صحنه سریال را ترک کرده باشند که دیدار دوباره ریک و زامبیها تا این اندازه تعجب آور به تصویر کشیده میشود. پس میتوان نتیجه گرفت که زامبیها حداقل در برههای از سریال (که حدس میزنیم مربط با فصل نهایی آن باشد) به طور کلی نابود میشوند و پس از اتمام تمامی خطوط داستانی، تیم کارگردانی با نشان دادن این زامبی دختربچه میراث سریال The Walking Dead را نابودنشدنی خطاب میکنند. چنین چیزی اصلا دور از ذهن نخواهد بود؛ اگر چه همچنان در حد یک تئوری است.
دروغی که خودش یک دروغ است!
بدون شک، بسیاری از شما مخاطبین سریال The Walking Dead در این عقیده که این مجموعه از فصل سوم به بعد با سراشیبی بزرگی در نحوه روایت داستانش رو به رو شد با ما موافق هستید. به جرأت میتوان گفت که ورود یوجین، ابراهام و رزیتا به خط اصلی داستان برگ جدید و ارزشمندی از دفتر سریال را برای بینندگان ورق زد؛ واقعا چه چیزی میتوانست در آن شرایط جذابتر از کشف درمانی برای این بیماری باشد؟ سازندگان با ورود یوجین، این امید را زنده کردند که در آینده گروه ریک وظیفه بسیار مهمی را بدوش میکشند. نامسلامتی بحث سر کشف درمان این بیماری و اتمام آخرالزمان است. همه این تصورات رنگی پس از یک سکانس شوم و واقعا ناراحتکننده به یک دروغ بدل شد. یوجین ترسش را بهانهای برای گفتن دروغی به این بزرگی کرد. اما سوال اصلی این است که چرا یوجین هم مقصد مشخصی دارد و هم علم کافی را. او در گذشته چه جایگاهی در جامعه داشته است؟ چرا یوجین طی یک فصل کامل سعی میکند که به هر طریقی آبراهام و اعضای گروه ریک را به مقصدی مشخص بکشاند؛ نه به یک پایگاه و محل سکونت جدید، به یک مقصد مشخص! در جریان فصل هفتم سریال The Walking Dead و طی تعاملات شکل گرفته، مساله دانشمند بودن یوجین تقریبا به مخاطب اثبات میشود و از طرفی او خود را به شخصیتی بدل میکند که گویا در گذشته انسان درستی نبوده است؛ در حالی که تا انتهای فصل هفتم نیز یوجین آزارش به یک مورچه هم نمیرسد. این مساله که ایا دروغ یوجین در رابطه با کشف درمان بیماری، خود نیز یک دروغ است هر لحظه بیشتر قوت مییابد. سریال شخصیتهای بزرگی را حذف میکند، اما کاراکتر دسته سومی مانند یوجین همچنان جان سالم به در برده است. با تمامی این اوصاف یک چیز را قاطعانه میتوان بیان کرد؛ یوجین هرچه نباشد یک ترسوی واقعی است. لذا اگر دروغ خطاب کردن هدفش در جریان فصل چهارم ناشی از ترس او بخاطر جمعیت بسیار زیاد زامبیها در آن منطقه باشد، میتوان به پاسخی منطقی رسید.
با تمامی این اوصاف میتوان با توجه به وقایع مربوط به فصل هفتم به یک جمع بندی کامل رسید و پاسخ برخی سوالات را پیدا کرد. موضوعات گفته شده، مسائلی هستند که برای جمع کثیری از منتقدین و تحلیلگران این حوزه در سرتاسر دنیا چیزی بیشتر از چند عدد تئوری به حساب میآیند؛ اطلاعات مرتبط با این دسته از تئوریها میتواند در مقابل بسیاری از علامت سوالهای موجود پاسخی کامل و واضح قرار دهد. با توجه به گفته نویسنده و تیم کارگردانی سریال The Walking Dead، این مجموعه حداقل تا سال 2020 میلادی توسط شبکه AMC پخش خواهد شد و همین موضوع میتواند روند کلی سریال را از آنچه که در فصل ابتدایی مشاهده کردید منحرف سازد. با این حال تئوریها و موضوعات گفته شده، همچنان محتملترین اتفاقات آینده سریال به شمار میروند. شما چطور فکر میکنید؟ آیا شما در زمره بینندگانی قرار میگیرید که با این تئوریها به نتایج جدیدی رسیدهاند؟ دیدگاهتان را با ما به اشتراک بگذارید.
گیم شات