امروز بیشتر سیستمهای حساس ما متصل به سیستمهای کامپیوتری هستند و توسط این سیستمها حرکت و توسعه پیدا میکنند. در آینده این اتصال و ارتباط بسیار فشردهتر خواهد بود و تصمیمات بیشتری بهصورت خودکار و اتوماتیک گرفته خواهند شد. زندگی خصوصی ما بر کمکهای مجازی تکیه خواهد زد و اینترنت اشیا یا همان IoT به قسمتی جداییناپذیر از زندگی روزانه ما تبدیل میشود. خودروهای خودکار امر جابهجایی را آسانتر از همیشه خواهند کرد و تمام اطلاعات شخصی بهصورت مجازی و برروی رایانش ابری قرار خواهند گرفت! جاییکه ما کنترل کامل برروی گردش و دسترسی این اطلاعات نخواهیم داشت.
در این میان پیچیدگی ارتباطات این سیستمها تاثیر مستقیمی برروی سطح آسیبپذیری آنها خواهند گذاشت.
در ۱۰ سال آینده سازمانهای شبه دولتی به منظور دفاع از خود و گاهی برای حمله به دیگران به ارتقای تکنولوژیهای استفاده شده در حملات سایبری میپردازند و گروه های خلاف کار و مجرم به راه خود برای حملات پول ساز ادامه میدهند. گروههای تروریستی جبهه خود را به فضای سایبری تغییر مسیر خواهند داد و سرانجام افراد معمولی که در ظاهر قصدی برای تخریب ندارند و تنها اطلاعات تکنیکی پایینی در مورد امنیت آنلاین دارند به مهاجمان و سازوکار این حملات کمک غیر مستقیم خواهند کرد.
چالش دیگری که در دفاع سایبری با آن مواجه خواهیم بود این است که هر کسی در فضای سایبری میتواند دشمن ما باشد و مانند دنیای فیزیکی فقط رقبا و افرادی که سلاح در دست دارند خطرناک نخواهند بود. ما در هر نقطه از دنیا در دسترس خواهیم بود و این موضوع برای همه عیان خواهد بود که هر مهاجمی میتواند به سلاحهای استراتژیک که نیاز به زیرساخت و هزینه بالایی ندارد، دسترسی داشته باشد. یکی دیگر از مسایل روبهرو که اهمیت ویژهای پیدا خواهد کرد این است که حملات سایبری بهصورت خودکار و توسط باتهایی که سرتاسر شبکه را برای یافتن نقطه ضعفها و آسیبپذیریها بررسی میکنند انجام خواهد گرفت. این باتها به دنبال هدفهای جذاب و آسیبپذیر میگردند تا به آنها حمله کنند و ما تنها نیاز داریم که نقطهای آسیبپذیر داشته باشیم تا به سادگی هدف و طعمه آنها باشیم. این بدین معنی است که تکتکِ افراد هدف خواهند بود.
ساز وکار دفاع سایبری میبایست خردمندانهتر شود و همچنان به پیشرفت خود ادامه دهد تا بتواند با این حجم عظیم داده و اطلاعات روبهرو شود. در مرحله اول میبایست سیستم دفاعی خود را به گونهای پردازش کنیم تا بتواند بهصورت همزمان ( Real Time) فعالیت کند. برای مثال دروازه شبکه ما میبایست اطلاعات را با ابزار و دستگاههای خصوصی ما به اشتراک بگذارد. دوما این نکته را باید در نظر بگیریم که تجزیه و تحلیل انسانی قادر نخواهد بود که با این حجم گسترده اطلاعات همگام باشد پس باید برای تصمیمگیری صحیح به هوش مصنوعی تکیه کند. ما همچنین نیاز خواهیم داشت که متخصصانی را برای نسل بعدی پرورش دهیم که بدانند چگونه سیستمهای جدید را تولید و هدایت کنند. بنابراین مشاغل تخصصی جدیدی شکل خواهد گرفت. همچنین باید نظارت بیشتری برروی سیستمهای خود داشته باشیم. در این میان دولتها نقش پٌررنگتری در حفاظت از ساختارهای بزرگ مانند زیرساختها ( برق و انرژی – کنترل ترافیک شهری و همه چیزهایی که در اطراف ما هستند) دارند. سازمانهای بزرگ میبایست اطلاعات سرورهای را خود چه در بستر فضای ابری و چه فیزیکی و چه موبایلها محافظت کنند. ممکن است که ما مرکز اطلاعات امنی داشته باشیم اما چنانچه اطلاعات ما از طریق شرکتهای خدمات ابری و یا موبایلها نشت کنند بسیار آسیبپذیر خواهیم بود.
در مجموع ما در ۱۰ سال آینده با سیستمهای امنیتی بسیار باهوشتر و پیچیدهتری که قادر به مدیریت مقادیر اطلاعات بسیار عظیمی هستند روبهرو خواهیم بود که با هوش مصنوعی خود همیشه خود را بهروز نگه خواهند داشت. سیستمی که میتواند با اتصال به مرکز دادههای اشتراکی در لحظه تصمیمگیری و از ما محافظت کند.
در پایان تا جاییکه به عموم مردم مربوط میشود، امن نگه داشتن خود در فضای سایبری تبدیل به امری عادی مانند مراقبت از امنیت فیزیکی میشود. اگر امروز همه ما میدانیم که باید در هنگام خروج از خانه درب منزل را قفل کنیم و یا در هنگام رانندگی کمربند ایمنی خود را ببندیم در ۱۰ سال آینده همین درجه از آگاهی با پیچیدگی بیشتر را در مورد امنیت فضای سایبری نیاز خواهیم داشت.