انتقاد روزنامه جوان از هزینه برگزاری جشنواره فیلم فجر
روزنامه جوان نوشت: جشنواره فیلم فجر که در ابتدای انقلاب اسلامی به انگیزه ارتقای هنر انقلاب در سینمای ایران آغاز به کار کرد و قرار بود نمادی از روح متعالی هنر در کشور باشد، امروز علاوه بر محتوای وارونه آثارش به نمادی از بیبندوباری و بیانضباطی مالی و البته اشرافیگری در عرصه هنر تبدیل شده است.
هرچه پیش میرویم این گزاره كه جشنوارهها با منش و روش فعلی هیچ خیری برای فرهنگ و هنر كشور ندارند، بیش از پیش قابلیت اثبات پیدا میكند. روز گذشته سامانه دسترسی آزاد به اطلاعات در پاسخ به سؤالی درباره میزان بودجه و هزینه سی و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر در دو بخش ملی و جهانی رقم 20 میلیارد را اعلام كرد؛ رشدی بیسابقه برای برگزاری یك جشنواره آن هم در وضعیتی كه كشور اساساً باید اقتصاد مقاومتی را سرلوحه كار قرار دهد که به نوعی طنز تلخ رویكردهای دولت تدبیر و امید است!
جشنوارهای كه ایوبی را عزل كرد
اینها را بگذارید كنار اینكه از سی و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر به خاطر حواشی و ساختار ضعیف محتوایی و اجرایی به عنوان یكی از ضعیفترین دورههای این جشنواره یاد میشود كه در نهایت منجر به عزل ایوبی از مقام سازمان سینمایی شد.
گویا بریز و بپاش و هزینههای گزاف روندی عادی در دستگاههای اجرایی پیدا كرده است، پس از رسوایی سال پیش درباره فیشهای نجومی، مطالبهای رسانهای برای اعلام فیش حقوقی برخی مدیران سینمایی نیز شكل گرفت كه پس از فروكش كردن تب آن به تدریج دیگر كسی سراغ این موضوع را نگرفت، اما حیف و میل بودجههای دولتی فقط به این موضوع ختم نمیشود و از دل بسیاری از طرحها و مراسمها و هزینهكردهای مختلف رقمهای نجومی خودنمایی میكند. همه اینها در سالهایی اتفاق میافتد كه رویكرد اقتصاد مقاومتی الزامی برای دستگاههای اجرایی قلمداد میشود، هزینه 20 میلیاردی برای برگزاری جشنواره فیلم فجر سال گذشته مشتی از خروار است. هزینه 20 میلیاردی جشنواره فجر در حالی رقم خوردهاست كه هزینه آخرین جشنواره فجر در دولت سابق بیشتر از 5 میلیارد نبوده است. فقط بیش از 8میلیارد این بودجه صرف جدایی دو بخش بینالملل و داخلی فجر شده است؛ اقدامی كه از سوی بسیاری از اهالی سینما غیركارشناسیشده تلقی میشود.
وقتی دبیرجشنواره زیر بار اعلام بودجه نرفت
حتی با محاسبه نرخ رشد تورم كه دولت یازدهم همواره مدعی یك رقمی! شدن آن بوده است، باز هم رقم یاد شده رشدی غیرمنطقی و سرسامآور را نشان میدهد آن هم در شرایط اقتصاد مقاومتی!
گرچه رضا میركریمی (دبیر جشنواره جهانی فیلم فجر) در نشست خبری این جشنواره كه بهار امسال برگزار شد، سؤال خبرنگار درباره میزان بودجه این جشنواره را بیپاسخ گذاشته و گفته بود: «من مجاز نیستم این بودجه را اعلام كنم، چون با وزارت ارشاد قرارداد بستم و آنها وظیفه دارند اگر خواستند براساس سیاستهایشان این بودجه را اعلام كنند»، اما سرانجام رقم دقیق و كامل این بودجه به صورت كلی اعلام شد. با ثبت یك درخواست در سامانه دسترسی آزاد به اطلاعات به میزان بودجه و هزینه سی و پنجمین دوره جشنواره ملی فیلم فجر كه در سال ۹۵ و سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر كه در بهار سال ۹۶ برگزار شده است، سرانجام این رقم به تفكیك اعلام شد. این سامانه اعلام كردهاست: براساس اطلاعات ارائهشده در این سامانه، رقم دقیق بودجه و هزینه سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر در بخش ملی معادل 11 میلیارد و ۶۷۱ میلیون و ۴۹۹ هزار و ۹۷۳تومان بوده است و هزینه و بودجه سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر در بخش جهانی نیز، معادل ۸ میلیارد و ۴۵۲ میلیون و ۷۱۳ هزار و ۹۴۳ تومان اعلام شده است.
اختلاف 9 میلیاردی بودجه با هزینه كرد
جالب است كه پیش از این روابط عمومی سازمان سینمایی بودجه جشنوارههای فجر را ۱۱ میلیارد تومان اعلام كرده بود. آیا این اختلاف رقم صرفاً برای گمراه كردن اصحاب رسانه مطرح شده بود یا روابط عمومی سازمان سینمایی تنها هزینه بخش ملی جشنواره فجر را ارائه كرد تا زمینه توجیه بعدی را باز گذاشته باشد. جلیل اكبری صحت، مدیر روابط عمومی سازمان سینمایی روز گذشته در گفتوگویی كوتاه با باشگاه خبرنگاران با تأیید رقم هزینهكرد سازمان سینمایی برای برگزاری جشنواره فیلم فجر لفاظی و كوچه علی چپ را به عنوان روشی كارآمد كه این سالها خوب جواب میدهد، انتخاب كرده و گفتهاست: «انتشار آمار در قالب سامانه دسترسی آزاد به اطلاعات برای شفافسازی امور انجام میشود كه در نتیجه كمك میكند به این نكته كه تمام نهادهای دولتی و غیردولتی كه از بودجه عمومی بهرهمند میشوند، میزان هزینهكردشان را به مردم اطلاع دهند.»
اشرافیگری كه پنهان نیست
ریخت و پاش در سازمان سینمایی چیزی نیست كه فقط از طریق بودجه اعلامی بتوان آن را حس كرد، تحولات مادی در زندگی مدیران سازمان موضوع قابلانكاری نیست. طبق شنیدهها رقم واقعی ریخت و پاشهای جشنواره فجر سال گذشته بیش از این حرفهاست، منطق نداشتن رقمهای اعلامی برای برگزاری جشنواره فیلم فجر را كه كنار برخی مصادیق دیگر بگذاریم بیاختیار واژه پولشویی برایمان تداعی میشود. برای مثال مبالغ هنگفتی به بهانه اكران فیلمهای جشنواره فجر در فرانسه و كانادا به یك فرد حقیقی ارائه شده است. این در حالی است كه گفته میشود سازمان سینمایی فقط 20 میلیارد بدهی مالیاتی دارد. این رقم برای سازمانی كه به دلیل امور فرهنگی از بسیاری از معافیتهای مالیاتی برخوردار است، اعجابآور است.
بیبركتی افسارگسیخته فرهنگی
حجتالله ایوبی را باید پایهگذار هرج و مرج مالی در سازمان سینمایی قلمداد كرد، كسی كه با ژستهای دهان پركن و تصمیمات خلقالساعه بودجههای نجومی را به پای اقدامات غیركارشناسیشده ریخت و جالب است كه خلف او یعنی محمد مهدی حیدریان نیز به رغم سردادن شعار تحول ساختاری تا به حال صرفاً پا جای پای سلف خود گذاشتهاست و میتواند به برگزاری پرهزینهترین جشنواره فجر تاریخ كشور افتخار كند! بخش عمدهای از بودجهخواری سینمایی به نام جشنواره فجر به بهانه تفكیك بخش ملی و بینالمللی این رویداد رقم خورده است، جشنواره جهانی فیلم فجر نهتنها از نظر دیپلماسی فرهنگی هیچ آوردهای برای كشور نداشته، بلكه تنها یك نمایش تبلیغاتی برای پر كردن كارنامه مدیریتی ایوبی بود، كسی كه به جای ارائه تصویری درست و زیبا از ایران، برخلاف همه جشنوارههای بینالمللی، تمام اعتبار خود را به پای تنها یك ژانر سینمایی یعنی رئالیسم افراطی و نمایندگان سینماییاش در ایران ریخت.
این پولها در جیب چه كسانی رفته است؟
باید مدیران سینمایی ریز هزینهكرد این 20میلیارد را در اختیار رسانهها قرار بدهند تا مشخص شود چقدر از این بودجه صرف مدیران، معاونان و مشاوران جشنواره شده است؟ چقدر صرف استخدام آقازادگان بدون رزومه در سینما در تیم مدیریت جشنوارههایی مانند جهانی فجر شده است؟ مثلاً بد نیست بدانیم هزینههای تبلیغاتی، ستاد خبری و هزینه برگزاری افتتاحیه و اختتامیه و ستاد خبری جشنواره چقدر است و به چه كسانی داده شده است. با اعلام رسمی رقم ریخت و پاشهای جشنواره فیلم فجر و نادیدهگرفتن رقم حیف و میلهای غیررسمی این رویداد دولتی بار دیگر پشت پرده برگزاری جشنوارههای هنری مختلف در كشور خودنمایی میكند؛ جشنوارههایی كه یك شبه آفریده میشوند و با یك سروصدای رسانهای صرف، چنگی بر بیت المال میزنند و جیب عدهای را پر میكنند و به طور طبیعی اثر آن در ارتقای فرهنگ و هنر كشور بیبركتی مطلق است؛ چراكه از تاراج ثروت ملی تنها بیبركتی و خشكسالی فرهنگی عاید كشور میشود، وضعیت سینمای تلخ و ضدملی ایران این موضوع را تأیید میكند. یادمان نرود كه جشنواره فجر قرار بود نمونه و نمادی برای سینمای فجر انقلاب اسلامی باشد.