منصوریان در نهایت به وعدهاش عمل کرد و حرف زد، نه در کنفرانس مطبوعاتی که روی آنتن شبکه سه و برنامه نود. از آن روز وعده داده شده توسط منصوریان تا امروز که باز هم منصوریان در کنفرانس مطبوعاتی حاضر نشد چندین و چند کنفرانس مطبوعاتی برگزار شده و چندین و چند غیبت مقابل نام سرمربی استقلال خورده است. غیبتهایی که حالا شاید باعث حسرت او شود. حرفهای منصوریان و واکنشهای آن مانند سیلی روی تیم استقلال آوار شده است. این آوار با یک برد و دو برد درست نمیشود. شکستن این سکوت سی و اندی روزه تبعات زیادی داشت. مانند آبی که قطره قطره جمع شد و سیلش به بنیان تیم زد.
منصوریان اگر در همان روز وعده شده و کنفرانس مطبوعاتیهای بعد از آن حاضر میشد، حرف میزد وجواب میداد شاید این قطرهها جمع نمیشد تا تبدیل به سیل شود. تا قبل از اتفاقهای دیشب همه چیز در حد یک بحران خفته بود. بحرانی که شاید با یک یا دو برد میشد برای مدتی دیگر در خواب نگهش داشت اما حالا این بحران از خواب پریده است و همه جا را فراگرفته. دیگر نه تنها برد مقابل ذوبآهن که حتی برد در دربی هم نمیتواند شرایط این تیم را به حالت عادی برگرداند.
منصوریان رابطه اش با مدیرعامل، هیات مدیره و بازیکنان را در چند دقیقه نابود کرد و دیگر چیزی برای درست شدن باقی نمانده است. اگر شکست با ۶ گل در آسیا و سه شکست پیدر پی هم زورش به برکناری منصوریان نرسید اما شکست اخیر او آنقدر سنگین بود که دیگر جایی برای ماندن برای او باقی نخواهد گذاشت. شکستی که به دست خودش و به زبان خودش رقم خورد. شاید به همین خاطر هم او، دوباره به روند قبل برگشته و با غیبت در کنفرانس مطبوعاتی پیش از بازی با ذوب آهن، روزهای جدید سکوت را آغاز کرده است.