برای موفقیت باید عاشق درد و سختیها باشید
برای موفقیت عوامل زیادی میتواند تاثیرگذار باشد. در مقالههای قبلی در مورد روشهایی که شما را به موفقیت نزدیک میکنند صحبت کردیم و از عوامل تاثیرگذار آن مثل برنامه ریزی، سحرخیزی، داشتن ثبات قدم و ایجاد عادتهای مثبت گفتیم. اما موفقیت در هر زمینهای درست مانند سکه دو قسمت دارد، یک قسمت بخشی است که افراد دیگر معمولا آن را میبینند و بر اساس آن شما را قضاوت میکنند و برای شما ارزش قائل میشوند. اما بخش دیگر که مهمترین قسمت برای موفقیت و رسیدن به اهداف است سختیها و مشکلات راه است.
در این مطلب با رابرت گرین نویسنده کتاب “قوانین قدرت” همراه میشویم تا نظریه او که میگوید عاشق درد باشید را بررسی کنیم:
رابرت گرین یک نویسنده تواناست که کتاب قوانین قدرت او بسیار معروف است. او در این کتاب که حاصل ۲۰سال تحقیق اوست به این موضوع پرداخته است که چه طور برخی توانستند که سرنوشت خود و دیگران را به دست بگیرند و در اصل معنی قدرت، چیزی که همه به دنبال به دست آوردن آن هستند چیست؟
یکی از مهمترین مباحثی که در این کتاب مطرح میشود و افراد موفق بسیاری آن را تایید کردند، این است که باید عاشق درد باشید. شاید در ابتدا به نظر جمله عجیبی باشد اما اگر این قسمت از کار را بپذیرید میتوانید مطمئن باشید که به موفقیت در آن کار خواهید رسید.
عاشق درد باشید
بگذارید با یک مثال توضیح دهم، شما تصمیم میگیرید که برای داشتن اندام متناسب کمی لاغر شوید و در یک باشگاه ورزشی ثبت نام میکنید. در چند روز ابتدایی بعد از انجام هر حرکت ورزشی احساس درد شدیدی خواهید داشت حتی ممکن است شب از درد خواب خوبی نداشته و کلافه باشید، اما شما تمام دردها را تحمل میکنید برای چه؟ برای اینکه میدانید به زودی این دردها از بین خواهند رفت و هدفتان قویتر از هر چیز دیگری است.
شما شاید هنگام برداشتن وزنه یا حتی نشستن درد داشته باشید و حتی حس کنید که کافی است و دیگر نمیخواهم ادامه دهم یا شاید حتی از تعداد حرکاتتان کم کنید اما همچنان ادامه میدهید و در پایان چند ماه با دیدن شرایط جدید، چنان احساس خوب و رضایتمندی از خودتان دارید که هیچ کدام از آن دردها کوچکترین اهمیتی نخواهند داشت.
ادامه دهید
حالا این تفکر را در تمام مسائل زندگی وارد کنید، برای موفقیت شما باید باور کنید که عاشق درد باشید و آن را در آغوش بکشید، بعد از آن بخشهای فوقالعادهای از زندگی را خواهید دید. وقتی با خستگی و کلافگی در مسیر رسیدن به اهدافتان روبرو میشوید که میتواند یک بحران بزرگ بسازد، کافی است با مهارت آن را تبدیل به بخشی لذت بخش کنید به ذهنتان این باور را بدهید که سختی بخشی لذت بخش از هر کاری است.
مثلا اگر برای موفقیت در یادگیری برنامهنویسی، در ابتدا به خودتان بگویید که من شش ماه بی وقفه تلاش خواهم کرد و در پایان میتوانم خودم را یک برنامهنویس معرفی کنم، خودتان را در لحظهای تصور کنید که یک برنامهنویس حرفهای شدهاید و کار مورد علاقهتان را انجام میدهید، در این شرایط نظرتان در مورد سختیها چیست؟ احتمالا فکر میکنید که خیلی هم بد نبودند. پس با قدرت بیشتری ادامه میدهید و برای موفقیت به قول معروف پا پس نخواهید کشید.
با موانع پیشرفت کنید
حقیقت این است که اگر هیچ مقاومت و مانعی سر راه شما نباشد هرگز پیشرفت نخواهید کرد، موانع باعث میشوند شما جسارت بیشتری برای ابتکار عمل و ادامه دادن در مسیری که به آن باور دارید پیدا کنید. گرین در کتابش میگوید: میدانید به نظر من بدبختترین افراد دنیا چه کسانی هستند؟ بچههای لوسی که هر زمان هرچه خواستند در اختیارشان قرار داده شده است، آنها هرگز معنی تلاش برای موفقیت را نمیفهمند و بدتر آنکه هیچ وقت لذت قدرت به دست آوردن را هم تجربه نخواهند کرد.
شاید با خودتان فکر کنید که هر کسی دوست دارد بدون هیچ زحمت خاصی آن چه را که دوست دارد بدست آورد. اما حقیقت این است که ذهنتان بر این باور نیست و شما را با این عبارت گول میزند. وقتی شما برای بدست آوردن چیزی تلاش میکنید و با سختی آن را به دست میآورید، قدرت واقعی خودش را به شما نشان میدهد در آن لحظه حس میکنید که به هر چه اراده کنید میرسید و این عین واقعیت است. این حس قدرت انرژی زیادی را هم برایتان خواهد داشت که باعث میشود به سرعت پلههای موفقیت را طی کنید.
پس این بار وقتی با یک مانع یا مشکل مواجه شدید، از آن با روی باز استقبال کنید و آن را کنار نزنید، چون همین مشکلات هستند که میتوانند قدرت به دست آوردن چیزها را برای ما لذت بخش کنند.