برند سازی برای استارتاپها در سال 2018
در جهانی که با سرعت بیسابقهای در حال رشد و دگرگونی است، ما انسانها به دنبال تعلق به گروههایی هستیم که از این نشانهها و سمبلها بهعنوان ابزاری برای بیان نظرات و شناساندن شخصیت خود به دیگران، برای جدا کردن خود از دیگران و برای نشان دادن اینکه در این دهکده جهانی چهکسی هستند، استفاده میکنند. ما همگی در پی عضویت در این گروهها هستیم تا از احساس قدرت حاصل از آن به نفع خود و در جهت رشد شخصی بهرهبرداری کنیم و البته نشان دهیم چهکسی هستیم یا دستکم میخواهیم در آینده چهکسی باشیم.
علاوه بر بهرهبرداری از مزایای درک مشترک از قدرت، از قدرتی جمعی برای ایجاد تغییری تاثیرگذارتر بهرهمند میشویم. هر چه در گروههایی که مفاهیم مشترک را به اشتراک میگذارند عضو میشویم، شانس موفقیت افزایش پیدا میکند. این موفقیت گاه در قالب پیروزی در بازی فوتبال و گاه به شکل مجموعهای از ارزشهای مشترک انعکاس پیدا کرده و در نهایت به هدفی بزرگتر و ماندگارتر ختم میشود. آنچه در سایه تعلق خاطر مشترک به دست میآید، ایجاد اعتماد است. اعتماد نیرویی قدرتمند برای هر فرد و البته سازمان بهشمار میرود. زمانی که در میان افرادی که دارای ارزشها و باورهای مشترک هستند حضور داریم، (مثل اعضای خانواده، اعضای تیمهای ورزشی، اعضای باشگاههای مختلف) ریسک بیشتری را میپذیریم، روشهای متعددی را میآزماییم و سختتر تلاش میکنیم. چرا؟
بدون شک، اطرافیان ما در صورت شکست به کمکمان خواهند آمد. در آزمودن تجربهای جدید ما را یاری خواهند کرد و در یادگیری بیشتر حامی ما خواهند بود. همه اعضا میدانند که فقط در کنار یکدیگر قادر به ساخت آسمانخراشها و پلها، گذر از اقیانوسها، ساخت کشتیهای عظیم و سفر به ماه هستیم. حتی اگر دائما در حال رقابت هم باشیم، به دلیل تمایل برای زنده ماندن و گرایش ذاتی به «بقای اصلح» بیشتر از همیشه نیاز به تعلق خواهیم داشت.
برند قوی بهعنوان شتابدهنده تصمیمات
همانطورکه فرآیندها سریعتر میشوند و گزینههای موجود برای انتخاب چند برابر، سرعت و کیفیت تصمیمات به بهترین عامل کسب موفقیت تبدیل میشوند. پیدا کردن شرکای مناسب، یافتن افراد مورد اطمینان و اطلاعات مناسب راهی برای خلق مزیت رقابتی در آینده است، هم برای ما انسانها و هم برای سازمانها. افراد به ابزارهایی برای جهتگیری نیاز دارند، چیزی که آنها را قادر به تصمیمگیری صحیح و سریع با نتایج بهتر و پایدارتر میکند. در حقیقت، برندهای موفق چنین کاری میکنند. نامهای تجاری مجموع عباراتی هستند که به منبع و گزاره ارزشی خاص دلالت دارند. به این ترتیب، برندها افراد را در هدایت جهانی که بزرگتر از هر زمان دیگری شده است، یاری میکنند.
بهرهبرداری از پتانسیل واقعی برند
امروزه یکی از اصلیترین چالشها این است که اصطلاح برند اغلب بهعنوان کنایهای از یک سازمان یا شرکت به کار گرفته میشود، این امر منجر به درک نامناسبی از ماهیت برندها و قابلیتهای آنها شده است. عباراتی نظیر «فلان نام تجاری فکر میکند» یا «نامهای تجاری فلان کار را میکنند»، شما را ناخودآگاه به این تصور وا میدارد که برندها همان شرکتها یا تولیدکنندگان محصولات هستند. اما چنین برداشتی صحیح نیست.
نامهای تجاری عباراتی هستند که میتوان به آنها شکل داد یا آنها را تغییر داده و مدیریت کرد. برندها نه شرکتها هستند و نه محصولات یا افراد خاص، نامهای تجاری حتی نمیتوانند آینده را بسازند و این تنها قابلیت ما انسانهاست. اما نامهای تجاری قدرت و تاثیرگذاری خاصی دارند. بنابراین چگونه رهبران میتوانند از قابلیتهای نامهای تجاری به بهترین شکل ممکن بهرهبرداری کنند؟
برای اطمینان از بیان موثر گزاره ارزش سازمان، بسیار مهم است که برند بهعنوان بخشی از هر تصمیم تجاری مورد توجه قرار گیرد و اقدام به طراحی و توسعه محصول از ابتدا انجام شود. این درک از نام تجاری میتواند یک تفاوت واقعی در شکل دادن به نتایج نهایی ایجاد کند. توجه به این فرآیند و قدرت نام تجاری، شکلدهنده تاثیر آن برکارکنان عملیاتی است و توانایی سازمانها را در استفاده کامل از قابلیتهای برندهایشان تعیین میکند.
کیفیت گزاره – که مستلزم تغییر و انطباق با نیازهای مخاطبان است – و همچنین ترجمه آن، هر دو تعیینکننده میزان رشد برند، ایجاد تجارب استثنایی برای مشتریان و بر جای گذاشتن تاثیری پایدار در عملکرد کارکنان عملیاتی هستند. از جنرال موتورز گرفته تا کوکاکولا، آیبی ام، گوگل و بسیاری دیگر، این استراتژی برای همه شرکتها صادق است. فقط سازمانهایی که به درک عمیقی از چگونگی شکلگیری برند و نقش مفهوم برند در سراسر فرآیند تصمیمگیری سازمان دست یافته باشند، قادر خواهند بود بهطور کامل قدرت برندسازی موثر را که در طول زمان به تکامل و رشد سازمان منجر میشود، درک کنند. نام تجاری باید از سوی کلیه نقشهای کلیدی سازمان درک شود، تا از این موضوع اطمینان حاصل شود که گزاره ارزش مورد نظر بهطور موثر در تمامی اشکال ارتباطی سازمان با ذینفعانش به خوبی تفسیر میشود.