بهترین فیلمهای آلفرد هیچکاک
استاد آلفرد هیچکاک از برترین کارگردانان تاریخ سینما است که بسیاری وی را به عنوان برترین کارگردان تاریخ قبول دارند. در این مقاله به معرفی بهترین آثار او میپردازیم.
هیچکاک بدون شک از بزرگترین و برترین کارگردانانی است که سینما به خود دیده است و به عقیده بسیاری، هنوز کارگردانی در حد هیچکاک دیده نشده است. در فیلمهای وی، اغلب ترس موج میزند، البته نه آن ترسی که سینمای امروز در ذهن بینندهها ایجاد کرده است. ترس در سینمای هیچکاک، معنی دیگری به خود گرفته و در فیلمهای وی، ترس به شکلهای گوناگون وجود دارد؛ حال بخواهد چیزی ساده مانند ترس از ارتفاع باشد یا تبدیل پرندگانی زیبا به ترسی حیرت انگیز! به راستی هیچکاک استاد ترس است و این توانایی وی در خلق ترس، محدودیت ندارد و این را زمانی متوجه میشوید که آثار وی را دیده باشید. هیچکاک در آثارش حتی سادهترین و تکراریترین اتفاقات زندگی را چنان شکل داده که ترسی عجیب و فضایی مرموز آن را فرا گیرد. البته در سینمای هیچکاک، روابط عاشقانه اکثراً جذاب و پیچیده دیده میشود که با فیلمهای این روزه کاملاً تفاوت دارد. هیچکاک در به تصویرکشی روابط، بیشتر بر روی عواطف شخصیتها تمرکز دارد تا فرعیات که چنین چیزی در آثار امروزه میتوان گفت حتی دیده نمیشود! عاشقانههای هیچکاک، با ترکیب شدن با ترسی تصورناپذیر ارزش تماشای آثار وی را دو چندان میکند و بیننده نیز توانایی درک لقب “برترین کارگردان تاریخ سینما” را خواهد داشت. در این مقاله، به بررسی آثاری جذاب و قابل تامل از هیچکاک میپردازیم که جزو آثار شایسته وی در سینما محسوب میشوند و ارزش تماشای بالایی دارند.
1- Vertigo
اگر اهل سینمای کلاسیک باشید، غیرممکن است از شاهکار روانشناختی جنایی Vertigo گذشته باشید. چیزی که در این فیلم موجود است، تنها معما و است و رمز و راز. Vertigo نمادی از تواناییهای هیچکاک است؛ تواناییهایی که سینما و سینما دوستان هرگز از یاد نخواهند برد. در ابتدای این فیلم به نظر اثری ساده میآید ولی به مرور، به حدی پیچیده میشود که با خود میگویید چنین چیزی برای سینمای آن دوران غیرممکن است! مخاطب در جریان فیلم به طور مداوم شکه خواهد شد و رویدادها به قدری مرموز و عجیب میشوند که فیلم را تبدیل به اثری به یاد ماندنی میکنند. داستان فیلم درباره کارآگاهی اهل سانفرانسیسکو است که از ترس از ارتفاع رنج میبرد و همین واقعیت، تاثیر زیادی بر روی روحیات و حتی شغل وی در موقعیتهای خطرناک تعقیب و گریز گذاشته است. یکی از دوستان قدیمیاش از او میخواهد که رفتار عجیب زنش را در نظر بگیرد و دلیلی برای تغییر حالات روحی روانی وی بیابد که اخیراً رخ داده است. جریانات فیلم با مرور و پیشروی در داستان معنای واقعی ژانر رمز و راز را به ببینده القاء خواهد کرد و از طرفی، وی کاملاً متوجه مهارت هیچکاک در ساخت این اثر میشود زیرا تبدیل یک داستان عاشقانه به چنین اثر پیچیده و متفاوتی تنها از دستان توانای وی بر میآید. البته با خود نگویید که فیلم تنها در زمینه معمایی بودن خوب عمل است، زیرا این اثر به مانند تمام کارهای هیچکاک یک عاشقانه ناب نیز هست. آثار هیچکاک اکثراً محوریت عاشقانه داشته و رخدادهای فیلمهایش اکثراً پیرامون زوجی عاشق، اتفاق میافتد. Vertigo نیز از این قاعده مستثنی نیست ولی تفاوت آن با دیگر آثار موجود در لیست، هنرنمایی استاد در تبدیل آن به یک اثر معمایی جنایی است که هر کسی توان این کار را ندارد. فیلم همانند اسمش در پایان بیننده را دچار سرگیجهای عجیب کرده و حتی ممکن است درک جریانات آن، ممکن نباشد! اگر از آثاری با پایانی عجیب و کاملاً شوکه کننده خوشتان میآید، Vertigo گزینه بینظیری است و شما ضمن دیدن یک اثر با پایانی شوکه کننده و معماهای عجیب، نگاهی نیز به سینمای بیمانند هیچکاک انداخته و تا حد زیادی نبوغ و مهارت وی را درک خواهید کرد.
2- Psycho
فیلم Psycho، از بهترینهای سینمای ترسناک است. البته تنها فاکتور ترس در جذابیت و صد البته شاهکار بودن Psycho دخیل نیست بلکه عناصر فراوانی این اثر را به اثری دیدنی تبدیل کردهاند. یکی از این عناصر، شخصیت پردازی بینظیر و فوق العاده شخصیت منفی است. در ابتدای فیلم، نورمن بیتس به قدری آرام و و خوش برخورد است که بیننده حتی کوچکترین گمانی در مورد وی به خود راه نمیدهد. شخصیت نورمن را به جرات میتوان از پیچیدهترین شخصیتهای تاریخ سینما دانست که خلق چنین فردی تنها با دستان توانای هیچکاک ممکن است. فیلم ترس و هیجان عجیبی دارد که به جرات میتوان گفت تا به حال تجربه نکردهاید! ترس فیلم مانند آثار امروزه سبک ترسناک نیست که سعی در طراحی موجودات و اتفاقاتی غیر طبیعی دارند؛ Psycho تنها با نشان دادن ماهیت انسان و دگرگونی و نزول وی ترسی را خلق میکنند که مانند آن بسیار کم است. این نوع ترس نسبت به ترسی که آثار امروزه خلق میکنند گیرایی بیشتری دارد، زیرا چیزی که ماورایی است منطق آن را قبول ندارد در نتیجه ممکن است میزان ترس آن در بینندهها، متفاوت باشد ولی زمانی که این ترس تبدیل به ترس از یک انسان و اعمال وی میشود، به خودی خود بیننده ارتباط نزدیکتری با اثر حس کرده و قطعاً بیشتر در وحشت فرو میرود زیرا میداند اتفاق مذکور حقیقتی بیش نیست. هیچکاک در Psycho این را به خوبی ثابت میکند. یکی از ویژگیهای جذاب فیلم این است که هیچکاک تا حدی سعی کرده اثری نوآر خلق کند و ما در پس زمینه فیلم، شاهد استفاده از صحنههای تاریک، دود و … هستیم که فیلم را تا حد زیادی به آثار نوآر فرانسوی نزدیک کرده است. البته جنایی بودن نیز تا حد زیادی فیلم را پیش برده و بیننده به غیر از حس وحشت، کنجکاوی عجیبی خواهد داشت. فیلم تا حدی روایتی دو گانه را در پیش دارد، حالت اول زمانی است که شخصیت اصلی یعنی مارین سعی دارد فرار کند و با پولهایی که به دست آورده، آینده خود را عوض کند. این بخش فیلم، بیشتر دراماتیک است تا ترسناک و جنایی؛ البته همین بخش نیز خود هیجاناتی را به بیننده القاء میکند که مبادا پلیس وی را دستگیر کند. نیمه دوم، زمانی شروع میشود که خواهر مارین و کارآگاهی به دنبال وی رفته و سعی در برملا کردن راز مفقود شدن وی دارند. این نیمه فیلم، ژانرهای وحشت و جنایت را به فیلم تزریق میکنند و در این نیمه ما شاهد نهایت هنر هیچکاک هستیم. البته نمیتوان گفت کدام از نیمههای فیلم بهتر است زیرا مکمل یکدیگر هستند و هیچکدام بدون دیگری ممکن نمیبودند. در هر دو نیمه نیز شاهد صحنههایی هستیم که به اصطلاح، اوج فیلم را نمایان میسازد. موسیقی، حرکات دوربین و حتی بازی بازیگران در این صحنهها دست به دست هم دادهاند تا اگر سالها نیز از ساخت Psycho بگذرد، این صحنهها از ذهن بیننده پاک نشود. یکی از این صحنهها، صحنه قتل مارین است. در این جا ترس وی را شاهد خواهیم بود و بیننده به طرز عجیبی شوکه میشود زیرا فیلم هنوز پایان نیافته ولی شخصیت اصلی به پایان خود رسیده است! دوربین و حتی موسیقی در این صحنه به قدری دقیق به کار رفتهاند که آن را تبدیل به شاید یکی از برترین صحنههای سینمایی کنند! زیبایی این فیلم، در وجود چنین صحناتی و البته تکنیکهای بینظیر در فضاسازی و دوربین است که در اکثر فیلمهای هیچکاک چنین چیزی دیده میشود؛ خصوصاً صحنههای خیره کننده که بیننده حتی بعد از گذشت چند سال از تماشای فیلم با کوچکترین اشارهای آنان را به یاد آورد.
3- North By Northwest
شاهکار North By Northwest از آثاری است که با دیدن آن، آدرنالین خونتان بسیار بالا رفته و حس کنجکاوی شدیدی به شما دست میدهد. این ویژگی بارز فیلم است که سوالاتی برای مخاطب ایجاد کند و به شیوهای کاملاً مناسب و در جاهایی دور از انتظار، به آنان پاسخ دهد به طوری که بعد از اتمام فیلم، احساس رضایت در چهره بیننده قابل مشاهده باشد! معماها و سوالات فیلم به شیوهای جذاب و نوآورانه ارائه و پاسخ داده میشوند؛ برای مثال در اوایل فیلم شخصیت اصلی دچار گرفتاریها و مشکلاتی میشود که بیننده کمی بعد دلیل تمام اینها را در مییابد. فیلم برخلاف اکثر آثار، سعی نکرده تماشاگر را سوال پیچ کند و سر انجام در پایان طوفانی از جوابها را به وی بدهد بلکه جواب هر سوال در فیلم در زمان مناسب آن داده میشود و این گونه نیست که تا پایان فیلم بیننده درگیر فکر کردن بر سر یک سوال باشد. البته این ویژگی، مختص به North By Northwest نیست بلکه تمام فیلمنامههای آثار هیچکاکی از این قاعده پیروی میکنند، قاعدهای که امروزه به ندرت یافت میشود. فیلم شباهت انکار ناشدنی با Vertigo و Rear Window دارد ولی تفاوتهایی نیز دارد که بیشتر به عناصر جذابیت آن تبدیل گشتهاند. در Rear Window داستان بیشتر در یک اتاق روایت میشود و ما به ندرت خارج از آن را مشاهده میکنیم ولی در این اثر، شخصیت اصلی برای اثبات بیگناهی خود مدام در حال سفر کردن و دیدن جاها و موقعیتهای مختلف است. داستان فیلم درباره مردی به نام راجر تورنهیل است که توسط سازمانی به اشتباه به عنوان جاسوس در نظر گرفته میشود. وی در راه فرار از افراد آن سازمان، با زنی به نام اِوا کندل آشنا میشود که او نیز خود به بار معمایی فیلم افزوده و تنش و هیجان آن را افزایش میدهد. North By Northwest صحنههای اکشن زیبایی نیز دارد که هنرمندی هیچکاک حتی در آنان نیز به چشم میآید. این یکی از تفاوتهای عمده فیلم نسبت به ساختههای هیچکاکی مشابهاش است. فیلم تیم بازیگری نسبتاً خوبی دارد؛ Cary Grant نقش تورنهیل را به زیبایی هرچه تمامتر اجرا کرده و اگر بازیگر دیگری را به غیر از وی برای این نقش در نظر بگیریم، قطعاً درصد زیادی از زیبایی فیلم کاسته میشود! البته کمی میتوان به بازی Eva Marie Saint ایراد وارد کرد زیرا هم سنش از نقشش بیشتر بود و هم بازی وی بر خلاف بازی Grant، حالتی خشک دارد که بیننده بنمیتواند به راحتی با وی ارتباط برقرار کند. به طور کلی میتوان گفت North By Northwest در سینمای هیچکاک جایگاه ویژهای دارد که این جایگاه را به سبب فضا، شخصیت پردازی و … به دست آورده است. در مقایسه آن با 2 اثر بزرگ هیچکاک یعنی Rear Window و Vertigo میتوان گفت که جنبه تاریک ندارد و بیشتر ماجراجویی در آن مهم است تا وضعیت ذهنی قهرمان داستان که این خود از تفاوتهای بارز فیلم نسبت به دو اثر دیگر است.
4- Strangers On a
فیلم Strangers On a Train یکی دیگر از فیلمهای دلهره آور هیچکاک است. البته این فیلم قطعاً در حد Psycho دلهره آور نیست، ولی تا حد زیادی میتوان آن را دلهره آور دانست. فیلم جذابیت خاصی دارد و این جذابیت را مدیون ایده منحصر به فردش است. میتوان گفت ایده این اثر در میان آثار هیچکاک کاملاً متفاوت است و وجود همین ایده برای تماشای فیلم کافی است! Strangers On a Train روایت “گای”، یک قهرمان تنیس است که زن دیگری را دوست دارد و قصد دارد از زن فعلی خود طلاق بگیرد، البته کار به همین سادگی تمام نمیشود و زنش به طلاق رضایت نمیدهد که این عصبانیت “گای” را بر میانگیزد. وی در قطار، با فردی با نام “برونو” آشنا میشود که خود را طرفدار او معرفی میکند. در این جا، ما شاهد اصلیترین و بخش فیلم، یعنی ایده آن هستیم که کل اتفاقات و رویدادها حول آن میچرخند. برونو به گای میگوید که میتواند همسرش را بکشد ولی او نیز در عوض بایستی پدرش را بکشد و به نوعی آن دو باید کسانی که میخواهند از راه برداشته شوند را عوض کنند! قطعاً بیننده نیز در زمان بیان این سخن، به اندازه شخصیت اصلی مبهوت میشود زیرا به راستی نقشهای کاملاً بینظیر است و امکان دستگیر شدن آن، تقریباً وجود ندارد. فیلمنامه این اثر بر اساس رمانی از “پاتریشیا هایاسمیت” نوشته شده و به خوبی توانسته شخصیتهای این اثر را به تصویر بکشد. وحشت در این فیلم، همانطور که پیشتر نیز ذکر شد، وحشتی خاص است که انسان را سرمنشاء آن قرار میدهد و به هیچ وجه قرار نیست بیننده به کمک موجوداتی غیر واقعی و زاده تخیل بترسد. این اثر و دیگر آثار هیچکاک (بهترین مثال از بین کارهای وی، Rope است) با نشان دادن انسانهایی فروپاشیده از بعد روانی و یا ایدهآل گراهایی که به قدری در امور خود غرق شدهاند و خود را بالا میبینند که حتی قتل نیز برایشان عادی شده است، سعی میکند نوع جدیدی از وحشت را به بیننده نشان دهد. Strangers On a Train ممکن است نتواند کاری کند که بیننده کابوس دیده و یا در تنهایی صحنههای ترسناک فیلم سراغش بیایند ولی ماهیت واقعی انسان را جوری نشان میدهد که هر بینندهای به خوبی درک کند انسان توانایی انجام چه چیزی را دارد و به راستی یک انسان، چقدر وحشتناکتر از موجودات خیالی است. در این فیلم، برونو آن فردی است که بار وحشت فیلم را به تنهایی حمل میکند، دیوانهای که با انجام جنایتهایی سعی میکند هدفی پلید را به سرانجام برساند. شخصیت پردازی وی و البته دیگر شخصیتهای فیلم به قدری عالی کار شده است که بیننده با تمام وجودش از برونو بترسد! این شخصیت پردازی تنها در دستان توانای هیچکاک امکان پذیر است و وی نیز به قدری زیبا این کار را انجام داده که نتیجه، به چیزی استثنایی تبدیل شده است.
5- Rebecca
فیلم Rebecca اولین اثر هیچکاک در سینمای هالییود است. فیلم از روی رمانی به همین نام، نوشته نویسنده معروف دافنه دوموریه ساخته شده است و داستان زنی جوان را بیان میکند که با مردی ثروتمند به نام ماکسیم دوینتر که به تازگی همسر خود را از دست داده، ازدواج میکند و به قصر بزرگ او، مندرلی میرود. البته زندگی او تحت تاثیر سایه زن قبلی دوینتر یعنی ربکا قرار میگیرد و وی دچار تردیدها و مشکلات زیادی میشود. فیلم تمرکز زیادی بر روی شخصیت ربکا دارد، حتی با این که بیننده در هیچ صحنهای وی را نمیبیند ولی حضور او را به مانند یک روح در تک تک لحظات فیلم حس میکند. تاثیری که ربکا بر روی دیگر شخصیتها و حتی محیط درون فیلم گذاشته است، کاملاً حضور موثر وی را به نمایش میگذارد. شخصیت اصلی فیلم، سعی دارد در زیر سایه ربکا خودی نشان دهد و بگوید او نیز اگر مورد توجه قرار گیرد، ولی این کار عملی نمیشود زیرا هم خانه و هم افراد آن، بسیار تحت تاثیر ربکا قرار گرفتهاند. شخصیت پردازی فیلم در حدی است که بیننده، به طور کامل شخصیتی که ندیده را نیز میشناسد و دست به قضاوت در مورد او میزند! حقایق در این فیلم به قدری روی هم انباشه گشته که بیننده بعد از برملا شدن آن، به راستی تعجب میکند. راز مرموز فیلم، از زمانی که فیلم وارد قصر دوینتر یعنی مندرلی میشود، خود را نشان میدهد و این که در پس این قصر، اتاقهای آن و افراد آن جا راز عمیق و ترسناکی نهفته است در کل مدت زمان فیلم به خوبی احساس میشود. بیننده در هر صحنه با شخصیت اصلی هماهنگ شده و تا حد زیادی احساس وی را پیدا میکند، حال چه شرمندگی باشد و چه دودلی یا نفرت که در فیلم شاهد تمام آنان خواهید بود. هیچکاک در فیلم، احساساتی که ناشی از اختلاف طبقاتی میان شخصیت اصلی و دیگر افراد خانه هستند را به خوبی به تصویر کشیده و میتوان حتی مرجع سردرگمی و احساسی که شخصیت اصلی دارد را به این نسبت داد. این ویژگی در رمان نیز اهمیت زیادی دارد ولی هیچکاک با شخصیت پردازی بینظیری که بر فضای فیلم حاکم کرده است، این ویژگی را به بعد متفاوتی رسانده است. به طور کلی میتوان گفت Rebecca نیز فیلمی همانند دیگر آثار فیلم است که در میان سینمای هیچکاک از اهمیت بالایی برخوردار است و داستان آن به نحوی مرموزتر از دیگر آثار است.