بِن هور صلاح‌الدین بِن دافیرنزه!

نویسنده: سعید زعفرانی

“این مقاله در راستای سلسله همکاری‌های پردیس‌گیم و مجله بازینامه منتشر می‌شود”

نقش محوری سینما در مسائل فرهنگی و آموزشی، از همان ابتدا مورد توجه افراد و شرکت‌های بزرگی قرار گرفت که یا تحت تاثیر دولت و حاکمیت و یا آموزه‌های اخلاقی و دینی درونی شده در خودشان به عنوان وظیفه یا دغدغه بنا داشتند از این ابزار شگرف استفاده کرده و داستان‌های تاریخی را نقل کنند. برهه‌های تاریخی داستان برای روایت زیاد دارند و تهیه‌کنندگان سینما همه‌ی ظرفیت‌های این داستان‌ها را شناخته و تقریبا برای همه‌ی ادوار تاریخی فیلم‌سازی کرده‌اند. کارگردانان و نویسندگان بسیاری از نقل‌های تاریخی برای داستان‌های خود وام گرفته‌اند و بسیاری از فیلم‌ها موضوعات تاریخی جذاب را بارها تکرار کرده‌اند. تا این‌جا می‌شود اذعان کرد که تقریبا هیچ داستانِ مهم تاریخی باقی نمانده که در سینما بازخوانی و بازنویسی نشده باشد و همه‌ی ذائقه‌های فیلم‌سازی، اعم از جدی، طنز، رئال، فانتزی و… به سراغ این داستان‌ها رفته‌اند. از هزاران سال قبل از میلاد، تا تاریخِ معاصر یکی دو سال پیش، دامنه‌ی فیلم‌های تاریخی (که حالا باید به تعریف درستی از آن‌ها هم برسیم) چنان گسترده شده که می‌شود گفت یکی از بهترین معلم‌های تاریخ دوران، سینما و فیلم‌های از این دست هستند.

داستان‌های تاریخی

داستان‌های تاریخی (Historical Fiction) اساسا به گونه‌ای از ادبیات داستانی اطلاق می‌شود که در گذشته اتفاق می‌افتد. در این‌گونه داستان‌ها، صحتِ اتفاقات تاریخی که بازگو می‌شوند مورد نظر نیست و یک داستان تاریخی می‌تواند در هر برهه‌ای از گذشته اتفاق بیفتد صرف نظر از این‌که واقعیت داشته باشد یا نداشته باشد. سرمنشا بسیاری از فیلم‌های سینمایی تاریخی همین داستان‌های تاریخی هستند که نویسندگان در آن‌ها، بیش از هر چیز به اوضاع معیشت و سبک زندگی در آن دوره‌ اهمیت می‌دهند و سعی می‌کنند داستان خود را در یک بستر (Setting) منطبق با آن‌چه تاریخِ مکتوب بیان می‌کند روایت کنند. بسیاری از نویسندگان این طور داستان‌ها، از شخصیت‌های حقیقی آن زمان نیز برای پیشبرد داستانِ خود کمک می‌گیرند و با وارد کردن آن‌ها به داستان، هم رنگ و بوی واقعیت را به آن اضافه می‌کنند و هم توجیهی برای اتفاقات گذشته می‌سازند که بدون شک از جذابیت بالایی هم برخوردار هست.

داستان‌های تاریخی طرفداران زیادی دارند. به همین خاطر هم هست که تنها در یک مدیوم باقی نمانده و به فرم‌های مختلف اشاعه پیدا کرده‌اند. از قرن دهم تا شانزدهم که این نوع داستان‌ها رواج زیادی داشتند، اصولا حرفه‌ی نمایش در به وجد آوردن مخاطب با بازگویی اتفاقات تاریخی حرف اول را می‌زده. با فراگیر شدن رمان‌ها در قرن نوزدهم، عده‌ی زیادی از نویسندگان به این سبک روی آوردند. «الکساندر دوما» شاید اولین اسمی باشد که با شنیدن نامِ رمانِ تاریخی به ذهن خطور کند. همین روندِ پر شور ادامه دارد تا قرن بیستم و طلوع سینما که سرآغازی است برای بهره‌برداری هر چه بیشتر از این داستان‌ها. هم آن‌هایی که از قبل، یعنی از قرن‌ها قبل وجود دارند و هم آن‌هایی که تازه به رشته‌ی تحریر در می‌آیند، بارها مورد اصابت گلوله‌های نورانی دوربین‌های فیلم‌برداری قرار می‌گیرند.

از هیستوریکال فیکشن‌ها زیرشاخه‌های ژانری هم که در ادبیات مورد استفاده و توجه نویسندگان و مخاطبین قرار می‌گیرند، در سینما هم مستفاد می‌شوند. از این جمله می‌شود به «تاریخِ متناوب» و «فانتزی تاریخی» اشاره کرد. که اولی روایتِ تاریخی را در یک نقطه‌ی بحرانی تغییر می‌دهد و سرنوشت را عوض می‌کند (مثل پیروزی رایش در جنگ جهانی در کتابِ فرزند خورشید) و دومی هم در گذشته‌ای مشخص دست به خلق فانتزی می‌زند. از این نمونه‌ها در سینما بسیار است. اما ژانر اصلی داستان‌های تاریخی در سینما چیست، چه تعریفی دارد و چه چیزی روایت می‌کند؟ مهم‌ترین فیلم‌ها کدام‌اند و تاثیرگذارترین کارگردان‌ها چه کسانی هستند؟

درامِ تاریخی دوره‌ای

درامِ تاریخی دوره‌ای یک ترجمه‌ی تحت‌ لفظی است از “Historical period drama” که شاخه‌ی اصلی هنرهای نمایشی در بازتابِ داستان‌های تاریخی محسوب می‌شود. درام تاریخی را همه‌ می‌شناسند. اساسا به فیلم‌هایی که داستان آن‌ها در گذشته‌ (دور یا نزدیک) می‌گذرد می‌گویند. این گذشته البته سر و شکل خاصی دارد و به تفکیک دوره‌های مختلف تاریخی، می‌شود آن‌ها را از هم جدا کرد. به طور کلی در سینما، حدِ بازگویی داستان‌های تاریخی مشخص نیست، اما مرز دوره‌های زمانی کاملا واضح است. درام‌های تاریخی می‌توانند در ژانرهای مختلف و متفاوت رخ بدهند، اما مهم‌ترین آن‌ها هیستوریکال فیکشن، رومانس‌ها، ادونچرها و بالاخره سواشباکلرها هستند.

بنابراین اگر در میان فیلم‌های تاریخی که این‌جا و آن‌جا لیست می‌شوند به نام‌های آشنایی مثل «جنگ و صلح» و «سه تنفگ‌دار» برخورد کردید، تعجب نکنید، چون این‌ها تلاش‌های سینمایی کردن داستان‌های آشنایی هستند که نویسندگان زبر دست در سیاقِ «داستان‌های تاریخی» به یادگار گذاشته‌اند. طبیعتا، سینماگران از محبوبیت و اغتنای این دست داستان‌ها استفاده کرده و در طول تاریخ سینما سعی داشته‌اند این داستان‌ها را به زبان تصویر بازگو کنند. همین مسئله در مورد رومانس‌ها هم صدق می‌کند. ژانری به شدت پرطرفدار که شاید مهم‌ترین و محبوب‌ترینِ مثال‌ها در این مورد همان «بی‌نوایان» ویکتور هوگو باشد. همان‌طور که در مقاله‌ی قبلی در مورد فیلم‌های علمی-تخیلی اشاره کردیم، اقتباس‌های سینمایی از آثار ادبی رواج زیاد و آوازه‌ی بلندی دارند. چه بسا این‌که فیلم‌های تاریخی را بتوان اجماعاً در زمره‌ی فیلم‌های اقتباسی قرار داد و فقط درصد کمی از آن‌ها را از این دسته غربال کرد. دیگر مثالِ مشهور که شاید بینِ این دو زیرشاخه سرگردان قرار می‌گیرد و قدمت و عظمت بسیاری از لحاظ تاریخی و ادبی دارد فیلم «تروی» است. اما در نهایت فیلم‌های شاخه‌ی سواشباکلر که مشخصه‌دارترین زیرژانر فیلم‌های تاریخی هستند.

فیلم‌هایی که بدونِ در نظر گرفتن تعاریفِ متعدد و تنها با ذکر یک مثال می‌توان به چگونگی آن‌ها پی برد: «دزدان دریایی کارائیب». شخصیتِ محوریِ داستان‌های این دست، یک جوانمرد آرمان‌گرا است که در شمشیرزنی حریف ندارد و رفتارهای وزین از او سر می‌زند. و همین‌طور یک قهرمانِ دوست‌داشتنی به اسم «رابین‌هود» ساخته می‌شود. معمولا شخصیت‌های محوری این‌چنینی با سایدکیک‌های متعدد احاطه می‌شوند و دشمنان بسیاری هم دارند. سواشباکلر از زیرشاخه‌های ادبیاتِ ماجرایی اروپا است و بعد از این‌که در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۶۰۰ میلادی توسط برخی کارگردانان جدی گرفته شد،‌ به یکی از ژانرهای سینمایی هم بدل گشت. ژانری که بعدا به دلیل جذابیتِ بالای «دزدان دریایی» و معماهای زندگی آن‌ها، با این مفهوم تلفیق شد و دیگر کم‌تر فیلمی را می‌شود پیدا کرد که در این ژانر ساخته شده اما با دزدان دریایی گره نخورده باشد. «زورو» و «رابین‌هود» مهم‌ترین شخصیت‌های این سبک و دست‌مایه‌ی بسیاری از فیلم‌ها و مجموعه‌های تلویزیونی هستند.

جنگ

بخش اعظمی از تاریخ بشریت را جنگ‌ها فراگرفته‌اند. دوره‌های پیش و پس از جنگ، دوره‌های مهمِ تاریخی هستند که فیلم‌های زیادی در مورد آن‌ها ساخته شده است. بسیاری از فیلم‌هایی که در مورد این دوره‌ها ساخته می‌شوند، سعی در نشان دادن واقعیت دارند و بیشتر به تبعاتِ جنگ می‌پردازند و یا روندِ شکل‌گیری جنگ را تفسیر می‌کنند. کارگردانان بزرگی فیلم‌های تاریخی مهمی در مورد این برهه‌های زمانی ساخته‌اند. مثلا «پیانیست» کارگردان لهستانی «رومن پولانسکی» یکی از فیلم‌های مهم تاریخی به شمار می‌رود که صرف نظر از میزانِ حقانیتِ تاریخی (که مبحث بسیار مبهمی است) سرتاسر توسط جنگ احاطه شده است. فیلم‌های دیگری مثل «فهرست شیندلر» ساخته‌ی «استیون اسپیلبرگ» هم از این دست هستند که به طور مستقیم به وقایای جنگ نمی‌پردازند اما یک واقعه‌ی مهمِ تاریخی را در حاشیه‌ی جنگ دنبال می‌کنند. به همین ترتیب، دسته‌ی دیگری از فیلم‌های تاریخی به وجود می‌آیند که مستقیما به جنگ‌ها می‌پردازند.

این لکه‌های ننگ بر پیکر هویتِ تاریخی بشر فراوان‌اند و فیلم‌های ساخته شده در مورد آن‌ها هم تمامی ندارند. سینما در این‌جا حتا جزئی‌تر از حد تصور عمل می‌کند و از میانِ صدها فیلمی که در مورد مثلا‌ «جنگ ویتنام» ساخته شده است، هر کدام به یک اتفاق یا یک عملیاتِ این جنگ پرداخته و با این‌حال بدون شک هنوز هم قضایایی هستند که دست‌نخورده باقی مانده‌اند. در این میدان هم البته نقشِ اقتباسِ سینمایی را نباید دست کم گرفت و باید سینمای داستانی را مدیونِ داستان‌های تاریخی متعددی دانست که توسط نویسندگانِ بزرگ نگاشته می‌شوند و ظرفیتِ ساخت فیلم را ایجاد می‌کنند. فیلم‌های شاخصِ جنگی هم در برهه‌های تاریخی متعددی یافت می‌شوند. فیلم‌های «اسپارتاکوس» (۱۹۶۰- استنلی کوبریک) و «تروی» (۲۰۰۴-ولفگانگ پترسون) به عنوان مثال، در دوره‌ی پیش از سقوط امپراطوری روم می‌گذرند. فیلم‌های «پلی بر رودخانه‌ی کاوای» (۱۹۵۷) «دکتر ژیواگو» (۱۹۶۵) «نجات سرباز رایان» (۱۹۹۸- استیون اسپیلبرگ) «مالنا» (۲۰۰۰- جوزپه تورناتوره) و «فیوری» (۲۰۱۴) فقط یک دست‌چینِ خالی از انبوه فیلم‌های مهمِ جنگی است که نه تنها دامنه‌ی گسترده‌ای از زمان را (جنگ‌های جهانی) در بر می‌گیرد بلکه از روسیه تا ایتالیا و امریکا کشیده می‌شود. نشان به این نشان که لیستِ کاملِ فیلم‌های تاریخی ساخته شده را باید در نیمی از صفحات این مجله به چاپ رساند!

مستندها و مستندواره‌ها

وقتی صحبت از فیلم‌های تاریخی می‌شود، منظور آن فیلم‌های داستانی هستند که بر اساس یک واقعه‌ی تاریخی موثق تولید شده‌اند و یا داستانِ‌ آن‌ها در دوره‌ای تاریخی می‌گذرد. اما فیلم‌های مستند و مستندوار هم می‌توانند در رده‌ی فیلم‌های تاریخی قرار بگیرند، با این تفاوت که آن‌ها را نباید و نمی‌توان در کنارِ فیلم‌های داستانی قرار داد. بدین معنا که با وجودِ حقانیت تاریخی بسیار زیاد فیلم‌های مستند، آن‌ها به دلیلِ فقدانِ کارکردِ داستانی سینما، در این زمره شناخته نمی‌شوند. این بدیهی است که برای آموختن مسائل تاریخی می‌توان به فیلم‌های مستند رجوع کرد، اما این فیلم‌ها به دلیل این‌که بعدِ سرگرمی بسیار کم‌رنگی را دارند، مورد توجه عده‌ی زیادی از مخاطبین سینما قرار نمی‌گیرند و برتری را همین‌جا از دست می‌دهند. اما مستندواره‌ها یا مستندهای جعلی، آن دست از فیلم‌های داستانی هستند که راجع به یک واقعه‌ی تاریخی ساخته شده و دوربینِ مستند را برای روایتِ داستان خود انتخاب کرده‌اند. این‌گونه فیلم‌ها را می‌توان شاخه‌ای دیگر از فیلم‌های تاریخی به حساب آورد. فیلم «سی‌دقیقه‌ی بامداد» (۲۰۱۲- کاترین بیگلو) در این دسته فیلم‌ها جای می‌گیرد.

سینمای تاریخی سینمای پر و پیمانی است. در این مقاله فقط گوشه‌های مهمی از این سینما را یاد کردیم و از برخی آثار مهم و ارزشمند نام بردیم. حقیقت این است که در سینما هم به مانند ادبیات، اتفاقات جهانِ پیرامون هنرمند هستند که داستان‌ها را خلق می‌کنند. هنرمندان، خاصه سینماگران، در احاطه‌ی رخدادهای دوران خود و دورانِ پیش از خود هستند و کسی نمی‌تواند نقشِ پررنگ تاریخ در هنر و فرهنگ را کتمان کند. از این رو، فیلم‌ها همه در تاریخ می‌گذرند. چه بر اساس یک واقعه‌ی تاریخی باشند چه نباشند، خود به خود بازتابی از تاریخ هستند! اما به هر حال، ما فقط برخی از فیلم‌ها را به عنوان فیلم‌های تاریخی می‌شناسیم و آن‌هایی که شاخص‌تر هستند را در ویترین فیلم‌های تاریخی قرار می‌دهیم. همین الان اگر شما عبارت “Historical Films” را در گوگل جستجو کنید، طیف گسترده‌ای از فیلم‌های تاریخی به شما معرفی می‌شود. در مورد بازی‌های رایانه‌ای هم تقریبا همین مسئله است. بازی‌های زیادی هستند که در مورد وقایع تاریخی ساخته شده‌اند و یا سعی دارند وقایع تاریخی را به زبانِ خودشان بازگو کنند. درست است که گستردگی و شمول بی‌نظیر دنیای ادبیات و سینما را ندارند، اما بازی‌ها هم مدیوم قدرتمندی برای تدریس تاریخ به شمار می‌روند. برخی از بازی‌ها از این ظرفیت به بهترین نحو ممکن استفاده کرده‌اند و آن‌ها را به همین دلیل به عنوان بازی‌های شاخصِ تاریخی می‌شناسیم.

توتال وار

از میان بازی‌هایی که به نوعی به تاریخ پیوند خورده‌اند، منطقی‌ترین و واضح‌ترین مثال مجموعه بازی‌های «توتال‌وار» است. هر بازی‌کننده‌ی منصفی می‌تواند به این امر اذعان کند که توتال‌وار از همان قسمت‌های ابتدایی تا همین آخری‌ها درس‌های تاریخی مهمی به مخاطبان خود داده و آن‌ها را بهتر از هر معلمی با دوره‌های مختلف تاریخی آشنا کرده است. توتال‌وار علاوه بر ایجاد فضای تاریخی، نوع حکومت و وضعیتِ سیاسی-اجتماعی زمانی که در آن می‌گذرد را هم به نحو قابل قبولی بازتاب داده است.

اولین قسمت از این بازی‌ها در ژاپن فئودال قرن ۱۵ و ۱۶ میلادی می‌گذرد و ما را به دورانی می‌برد که در سرزمین آفتاب، قبیله‌های کوچک متعدد بر اوضاع حاکم بودند. قسمت بعدی که «مدیوال» نام دارد، همان‌طور که از اسمش پیداست از قرون وسطی صحبت می‌کند و ما را به آن دوره می‌برد. یک برهه‌ی زمانی مهم و تاثیر گذار از لحاظ سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و مطمئنا مذهبی و پر از اتفاقاتی که می‌توانند در قالب یک بازی رایانه‌ای بازتاب داده شوند. در این بازی، دامنه‌ی قلمرو تحت کنترل بازی‌کننده به وسعت اروپا، شمال آفریقا و خاورمیانه است. این اولین بازی از مجموعه است که شخصیت‌های حقیقی تاریخی هم در آن حضور دارند و از آن‌ها استفاده شده است. بازی بعدی این مجموعه، «روم» نام دارد که به عنوان بهترین و موفق‌ترین عنوان توتال‌وار هم شناخته می‌شود. در این بازی، که تقریبا از همه‌ی جهات، در داستان و گیم‌پلی تکامل یافته است، عوامل تاثیرگذار دیگری همچون فرهنگ و تجارت هم دخیل شده‌اند و با بازی کردن این عنوان می‌توانید یک شمای کلی از امپراطوری روم را تصور کنید. کاری که شاید هیچ داستان قدرتمندی هم قادر به انجام آن نباشد.

در واقع، استفاده از ابزاری به جذابیت بازی کمک کرده است تا تاثیرگذاری حقایق تاریخی بیش از دیگر منابع باشد. این بازی البته یک گروکشی تاریخی هم می‌کند و به شرطی که شما بتوانید بازی را یک‌بار با قبایل رومی به پایان برسانید، حکومت «اشکانیان» را برای بازی کردن در اختیار شما قرار می‌دهد و دامنه‌ی سیطره‌ی تاریخی خود را تا ایران می‌گستراند. در قسمت دیگری از این بازی‌ها با نام «امپایر» مواردی همچون شیوه‌های حکومت، انقلاب، دموکراسی و علم و تکنولوژی هم به بازی اضافه می‌شوند و بعد تاریخی بازی همچنان پر رنگ و تاثیرگذار باقی می‌ماند. این قسمت همچنین اولین باری است که مجموعه‌ی توتال‌وار به آمریکا می‌رسد و هماهنگی این موضوعات با کشف قاره‌ی امریکا در بازی نشانه‌ی بسیار خوبی برای قدر بودن آن محسوب می‌شود. درس‌های تاریخی این  مجموعه بازی تا زمان «آتیلا» هم کشیده می‌شود و فعلا معلوم نیست در قسمت‌های بعدی به کجای کتابِ قطور تاریخ سر خواهد زد. (البته بعد از تمام شدن قسمت‌های مربوط به «وارهمر» که سنخیت تاریخی ندارند).

فرقه قاتلین

از اساسی‌ترین وجوه جذابیت این مجموعه بازی پرطرفدار، ریشه‌های مبهم شکل‌گیری آن است. ریشه‌هایی که گویا با دنبال کردنِ سرنخ آن‌ها، به حسن صباح و گروه مخوف حشاشین می‌رسیم. بخشی از تاریخ که با داستان و افسانه‌های جذاب پیوند نزدیکی دارد و از سر مرموز بودن، مورد توجه است. از این گذشته، این بازی با ورود خود اعلام کرد که قصد دارد داستانی تاریخی از سر بگذراند و در قسمت‌هایی که تا کنون از آن منتشر شده در این کار موفق عمل کرده است. بازی‌های مجموعه‌ی «فرقه اساسین» (یا فرقه‌ی قاتلین) تقریبا همه‌ی مشخصه‌های درام تاریخی را دارند. در این بازی‌ها، اولا بخشی از تاریخ روایت می‌شود که مشخصه‌های اصلی و اصیل خود را حفظ کرده است.

 مثلا در قسمت دوم این بازی‌ها، به ایتالیای دوره‌ی رنسانس سفر می‌کنیم. ایتالیایی که از همه لحاظ در آن دوره‌ی مهم تاریخی قرار گرفته و آن‌چنان به دقت و وسواس ساخته شده است که می‌شود با گشت و گذار در آن، اطلاعات زیاد تاریخی را فراگرفت. به علاوه بازی بسیاری از اتفاقات تاریخی و شخصیت‌های حقیقی که نقش پررنگی در شکل‌گیری وقایع مهم و تاثیرگذار در آن دوره داشته‌اند را دست‌مایه‌ی داستانی خود قرار می‌دهد و آن‌ها را به دقت به ما می‌شناسد و با جذابیت بالایی درس تاریخ می‌دهد. در همان قسمت دوم، شخصیت‌هایی مثل «لئوناردو داوینچی» و «نیکولو ماکیاولی» به ما شناسانده می‌شوند و بازی‌کننده می‌تواند با آن‌ها هم‌صحبت و هم‌نشین شود. چه افتخاری از این بالاتر؟ در شماره‌های بعدی این بازی روند بازتاب تاریخ را ادامه می‌دهد و سیر داستانی تغییر چندانی نمی‌کند.

سازندگان این بازی سعی دارند در هر قسمت به سراغ یک زمان و مکانِ جذاب در تاریخ بروند و تا کنون تقریبا موفق بوده‌اند. شماره‌ی سوم این بازی به امریکا سفر می‌کند و به عنوان مثال ما را به خانه‌ی «بن فرانکلین» می‌برد. اتفاقات مهم تاریخی را از جلوی چشم ما می‌گذارند و به یکی از بهترین بازسازی‌های تصویری از تاریخِ امریکا در یک زمانِ حساس و حیاتی برای این کشور تبدیل می‌شود. در قسمت مهم بعدی این بازی به قلب اروپا، پاریس سفر می‌کند. و در جدیدترین قسمت هم به شهر لندن، در دوره‌ی ملکه‌ ویکتوریا می‌رود. سازندگان این بازی، تقریبا از همه‌ی ظرفیت‌های موجود استفاده می‌کنند تا یک روایت جذابِ داستانیِ تاریخی ارائه دهند. این بازی از همه‌ی بازی‌های دیگر به درامِ تاریخی نزدیک‌تر است.

همچنین این بازی‌ها مشخصه‌های ژانر سواشباکلر را هم دارند. یک شخصیت محوریِ ایده‌آل‌گرا در جامعه‌ای فاسد که سعی دارد همه چیز را به تنهایی و با کمک معدود افرادِ نخبه‌ی جامعه‌ی خود به آرمان نزدیک کند. موضوعی که شاید بازی بخش اعظمی از جذابیت خود را به آن مدیون باشد. مبارزات و قرارگیری در موقعیت‌های جسورانه‌ در خلال روایتی دیگر از قضایای تاریخی از رموز موفقیت این بازی‌ها به شمار می‌روند. فرمولی که بعید است به این زودی‌ها جذابیت خود را از دست بدهد و نخ‌نما شود.

بازی‌های جنگی

بدونِ شک بازی‌های جنگی از سردمداران بازی‌های تاریخی محسوب می‌شوند. اکشن‌هایی که در آینده اتفاق می‌افتند به کنار، تقریبا همه‌ی بازی‌هایی که از جنگ روایت می‌کنند، یک پشتوانه‌ی تاریخی دارند. جنگ جهانی اول و دوم، بازی‌های مدال افتخار و ندای وظیفه، جنگ ویتنام، جنگ سرد، جنگ ایران و عراق، هر جای تاریخ که جنگی اتفاق افتاده باشد، یک بازی تاریخی می‌توانسته و می‌تواند شکل بگیرد. بازی «مدال افتخار» یکی از بازی‌های اکشنی است که با روایتی سینمایی از تاریخِ جنگ‌های جهانی به محبوبیت فراوان رسیده و برخی از نبردهای مهمِ جنگ را هم بازسازی کرده است که از آن جمله می‌توان به نبرد نورماندی اشاره کرد. (مشابه فیلم نجات سرباز رایان) بازی «بتلفیلد ۱» که مدتی دیگر منتشر خواهد شد، بازگشتی به سوی جنگ جهانی محسوب می‌شود و باید منتظر یک روایتِ تاریخی متفاوت در این بازی باشیم. به هر حال، همچون سینمای جنگی، بازی‌های جنگی هم به حد قابل توجهی وام‌دار تاریخ هستند. تاریخ ننگینی که پیش‌تر هم حرف آن رفت.

ادبیات، سینما یا بازی، فرق چندانی نمی‌کند. وقایع تاریخی در هر مدیومی که بتوانند جذاب روایت شوند جای می‌گیرند و شکل و قالب اهمیت زیادی ندارد. ارائه‌ی داستان‌های تاریخی، محدود به تغییر دکور و لباس به سبکِ گذشتگان نیست، حد و مرز نمی‌شناسد و دامنه‌ی وسیعی دارد. آن‌چه در این مقاله مورد اشاره قرار گرفت، مهم‌ترین‌های این موضوع بود و برای معرفی بیشتر باید از فرصت‌های دیگر هم استفاده کرد. به عنوانِ یک پیشنهاد برای حسن ختام: بد نیست بازیِ «گربه و کودتا» که در مورد کودتای ۲۸ مرداد و جریان براندازی دکتر مصدق است را هم از استیم دانلود کرده و بازی کنید. این بازی شاید ایرانی‌ترین بازی تاریخی باشد که گیرتان می‌آید.

پردیس گیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *