اسکارلت جوهانسون (Scarlett Johansson) در بیست و دوم نوامبر سال ۱۹۸۴، همزمان با بیست و یکمین سالگرد ترور جان اف کندی در شهر نیویورک به دنیا آمد. پدرش کارستن جوهانسون، معمار دانمارکی و مادرش ملانی اسلون تهیه کنندهی لهستانی الاصل است که در مقطعی مدیر برنامههای دخترش نیز بود. پدربزرگ پدری اسکارلت، اینجر جوهانسون هم فیلمنامهنویس و کارگردان تلوزیونی بود که در سال ۲۰۰۱ درگذشت. اسکارلت یک خواهر و یک برادر بزرگتر از خود به نام های ونسا و آدرین و یک برادر دوقلو به نام هانتر دارد. کریستین جوهانسون نیز برادر ناتنی اوست که حاصل ازدواج اول پدرش است.
ملانی یک خورهی فیلم بود و بیشتر وقتش را صرف دیدن فیلمهای کلاسیک میکرد. او بعد از دیدن فیلم بربادرفته تصمیم گرفت از آنجا که خودش همنام شخصیت ملانی همیلتون بود نام دخترش را نیز تحت تاثیر اسکارلت اوهارا، اسکارلت بگذارد. اسکارلت در کنار مادرش با سینما آشنا شد و در همان کودکی، در حالی که فقط سه سال داشت رویای بازیگر شدن را در ذهنش پروراند. او در ادامه در کنار آدرین برای حضور در تبلیغات تلوزیونی تست داد که بر خلاف برادرش پذیرفته نشد. به گفتهی خودش در ۸ سالگی، بعد از دیدن فیلم سکوت برهها (The Silence of the Lambs) بود که احساس کرد حسش به بازیگری به تکامل رسیده و رویاهایش شکل جدیتری به خود گرفتهاند.
در زندگیم این شانس را داشتم که هر کاری را که باب میلم بوده انجام دهم و پدر و مادرم نیز همیشه نسبت به من دید روشنفکرانهای داشتند. من از بچگی عاشق فیلم، موسیقی و رقص بودم و خوشحالم که امروز رویاهایم رنگ حقیقت به خود گرفتهاند. این را میدانم که خیلیها در تمام طول زندگیشان هرگز چنین فرصتی را بدست نیاوردهاند.
اسکارلت در همان سال در کلاسهای بازیگری موسسهی لی استراسبرگ شرکت کرد و به واسطهی بازی در نمایشی با نام سفسطه، برای اولین بار به روی صحنه رفت. او در این نمایش در برابر ایتن هاکی قرار گرفت که در آن زمان مسیر ستاره شدن را میپیمود. اسکارلت پس از این اجرا برای حضور در چند فیلم سینمایی تست داد که نهایتاْ برای بازی در نقش کوتاهی در فیلم شمال (North) به کارگردانی راب رینر انتخاب شد. فیلم بعدی وی دلیل موجه (Just Cause) بود که او در آن نقش دختر شون کانری را بازی کرد. این فیلم با استقبال نسبتاْ خوب تماشاگران همراه شد و به تبع آن اسکارلت هم بیش از گذشته در معرض توجه قرار گرفت و این امکان فراهم شد تا او برای اولین بار در نقش اصلی یک فیلم ظاهر شود. مانی و لو (Manny & Lo) کمدی مستقلی به کارگردانی لیزا کروگر بود که بخشی از استعدادهای اسکارلت را نمایان کرد. او برای بازی در این فیلم از جانب منتقدان بسیار مورد ستایش قرار گرفت و در شرایطی که فقط ۱۲ سال داشت نامزد دریافت جایزهی جشنوارهی ایندیپندنت اسپیریت در شاخهی بهترین بازیگر زن شد. اسکارلت در این مقطع در چند فیلم دیگر از جمله قسمت سوم تنها در خانه (Home Alone 3)، پاییز (Fall) و اگر لوسی شکست بخورد (If Lucy Fell) در نقشهای فرعی حضور پیدا کرد که البته این آثار دستاورد فوق العادهای برایش به ارمغان نیاوردند. منتقدان بر این باور بودند که او اگرچه نقشهای کوتاه و شاید کم اهمیتی را بازی میکند ولی در همین نقشها هم تا آنجایی که جای کار دارد به شخصیتهایش جان میدهد و آنها را از حالت سطحی خارج می کند، چیزی که هم سن و سالان او کمتر از عهده این کار بر می آیند. آنها همچنین صدای گوش خراش اسکارلت را نه تنها نامناسب نمیدانستند بلکه از آن به عنوان عاملی یاد میکردند که باعث میشود از کودکان و نوجوانان دیگر شیرینتر به نظر برسد.
در سال ۱۹۹۸ جوهانسون این شانس را پیدا میکند که به عنوان یکی از نقشهای اصلی فیلم نجواگر اسبها (The Horse Whisperer) به کارگردانی رابرت ردفورد افسانهای، در کنار بازیگران بزرگی همچون کریستین اسکات توماس، دایان ویست، سام نیل و خود ردفورد قرار بگیرد. او در این فیلم، نقش دختر نوجوانی به نام گریس را بازی میکند که در هنگام سوارکاری دچار حادثه شده و در ادامه با توجه به جراحاتی که برداشته و همینطور مشکلات اسبش، وضعیت دشواری را تجربه میکند. با وجود اینکه بیشتر داستان روی رابطهی دو شخصیت بزرگسال خود تمرکز دارد ولی اسکارلت در طول کار هیچگاه در برابر ستارگان بزرگ فیلم عقب نمینشیند. منتقدان بازی او در این فیلم که معتبرترین فیلم کارنامهاش تا آن زمان هم به حساب میآمد را بسیار یکدست و دلنشین توصیف کردند و در پایان سال نیز وی نامزد دریافت جوایز متعددی از جمله جایزهی بهترین ستارهی نوظهور (آینده دارترین بازیگر) از انجمن منتقدین شیکاگو شد.
اسکارلت جوهانسون و رابرت ردفورد در نمایی از فیلم The Horse Whisperer
جوهانسون در سال ۲۰۰۱ در سه فیلم بازی کرد: مردی که آنجا نبود (The Man Who Wasn’t There) به کارگردانی برادران کوئن، دنیای ارواح (Ghost World) به کارگردانی تری زوئیگاف و راپسودی آمریکایی (An American Rhapsody) به کارگردانی اوا گاردوس که دو فیلم اول جزو مطرحترین آثار سال بودند. در ادامه مردی که آنجا نبود (The Man Who Wasn’t There) که تنها فیلم سیاه و سفید کوئنها به حساب میآید جایزهی بهترین کارگردانی جشنوارهی کن را از آن خود کرد و دنیای ارواح (Ghost World) نیز نامزد جایزهی اسکار بهترین فیلمنامهی اوریجینال شد. جوهانسون هم برای بازی در فیلم دنیای ارواح (Ghost World) از طرف حلقه ی منتقدین نیویورک و جامعهی منتقدان بوستون، نامزد دریافت جایزهی بهترین بازیگر نقش مکمل زن شد و جایزهی انجمن منتقدین تورنتو را نیز تصاحب کرد .
جوهانسون در سال ۲۰۰۳ به دانشگاه نیویورک رفت و در آنجا بیش از گذشته به مطالعهی سینما پرداخت. در همان سال در سه نقطهی متفاوت از جهان در سه فیلم نقش آفرینی کرد: نمره ی کامل (The Perfect Score) در ونکوور کانادا ، گمشده در ترجمه (Lost in Translation) در توکیو ژاپن و دختری با گوشوارهی مروارید (Girl with a Pearl Earring) در لوکزامبورگ. اسکارلت در گمشده در ترجمه (Lost in Translation) به کارگردانی سوفیا کوپولا، نقش زن متاهل جوانی را بازی میکند که در شهر توکیو وارد رابطهای با یک مرد پا به سن گذاشته با بازی خیره کنندهی بیل موری میشود. تم اصلی فیلم، مثل تعدادی دیگر از آثار کوپولا شهرت و تنهایی است. جوهانسون و موری با ظرافت تمام نقش دو انسان تنها را بازی میکنند که در دل شهری بیگانه به هم پناه آوردهاند. فیلم با بودجهی فقط ۴ میلیون دلار ساخته شد و بعد از استقبال فوق العادهی منتقدان و در ادامه تماشاگران، به فروش جهانی ۱۲۰ میلیون دلاری دست یافت که برای فیلمی با چنین فضایی، رقمی قابل توجه است. راجر ابرت، منقد سرشناس سینما در نقد ویژهاش بر این فیلم عنوان کرد که عاشق فیلم و بازی جوهانسون و موری شده است. سرگرمی هفتگی هم در مطلبی از بازی اسکارلت ۱۸ ساله در نقش زنی ۲۵ ساله تقدیر کرد. اسکارلت ۱۰ روز پس از اتمام تصویرداری فیلم به لوکزامبورگ میرود و سر صحنهی تصویربرداری دختری با گوشوارهی مروارید (Girl with a Pearl Earring) حاضر میشود. فیلم بر اساس رمان پرفروش تریسی شوالیه ساخته شده است که به رابطهی یوهانس فرمیر با دختر مدل در نقاشی معروف گوشوارهی مروارید میپردازد. کارلا کاوانا در نوشتهای ضمن ستایش از بازیگران فیلم، بازی اسکارلت را یک سر و گردن بالاتر از نقش آفرینی سایر بازیگران دانست و پل ورنون، منتقد گاردین نیز طی مقالهای در کنار تایید حرفهای کاوانا، سال سپری شده را سال اسکارلت جوهانسون نامید. در ادامه کار به جایی رسید که تعدادی از مجلات او را با مریلین مونرو و لورن باکال مقایسه کردند. اسکارلت در مدت کوتاهی تبدیل به ستارهی جشنواره ها شد و در این میان، تمام گزارشگران و علاقهمندان را با مصاحبههای پر شور و بازیگوشانهاش شگفت زده کرد. او در ادامهی موفقیتهایش در پایان سال برای هر دو فیلم مطرحش نامزد دریافت جایزهی گلدن گلوب شد و برای گمشده در ترجمه (Lost in Translation)، جایزهی بهترین بازیگر زن جشنوارهی ونیز و بفتا را از آن خود کرد. در همین زمان بود که قرار ندادن نام او در لیست نهایی نامزدهای جوایز اسکار، باعث حیرت تمامی منتقدان و علاقهمندان سینما شد.
در هالیوود هر کسی را که می بینی لاغر و استخوانی است. به خاطر همین گاهی اوقات به خودم میگویم نکند به اندازهی کافی لاغر نباشم. در این صنعت همه تحت فشارند و تلاش میکنند تا خود را سر حال نگه دارند. برای مثال من خودم ناچارم همواره از مواد صنعتی ضد پیری استفاده کنم. زندگی در هالیوود واقعاْ سخت و بیرحمانه است.
اسکارلت در سال ۲۰۰۴ در فیلمهای متعددی بازی کرد که در این میان، موفقترین نقش آفرینی وی به فیلم مستقل ترانهای عاشقانه برای بابی لانگ (A Love Song for Bobby Long) برمیگردد که سومین نامزدی گلدن گلوب را برای او به ارمغان آورد. یک سال بعد اسکارلت با بازی در درام غافلگیر کنندهی امتیاز نهایی (Match Point) به کارگردانی وودی آلن، همکاریش را با این هنرمند کهنه کار آغاز کرد. ترکیبی که در دو فیلم دیگر آلن یعنی اسکوپ (Scoop) و ویکی کریستینا بارسلونا (Vicky Cristina Barcelona) نیز ادامه پیدا کرد. اسکارلت در آثار آلن بیش از فیلم های دیگرش زیبا به نظر می رسید و همین نکته، خود آلن را نیز به تحسین وا داشت.. در نهایت جوهانسون به واسطه ی بازی در امتیاز نهایی (Match Point) دوباره نامزد جایزهی گلدن گلوب شد.
وودی آلن، اسکارلت جوهانسون و هیو جکمن در نمایی از فیلم Scoop
اسکارلت در همین مقطع با چند کارگردان مشهور دیگر نیز همکاری داشت: با مایکل بی در فیلم پرخرج جزیره (The Island) که در آن جایگزین جسیکا آلبا شد و نتیجهی کار نیز چیزی در حد و اندازههای یک شکست بود. با برایان دی پالما در فیلم نوآرگونهی کوکب سیاه (The Black Dahlia) که این اثر نیز فاصلهی زیادی با آثار درخشان سالهای دور دی پالما داشت و در نهایت با کریستوفر نولان در فیلم خلاقانهی پرستیژ (The Prestige) که بر خلاف دو فیلم دیگر مورد ستایش منتقدان قرار گرفت. جزیره (The Island) نخستین فیلم بلاک باستری بود که اسکارلت در آن به ایفای نقش پرداخت ولی در آیندهای نزدیک همین فیلمهای تجاری بخش اعظمی از کارنامهی حرفهای وی را در برگرفتند و چه بسا ضربههایی هم به مسیر هنری او وارد کردند، بطوریکه در این چند سال اخیر، او دائما از یک فیلم ابرقهرمانی به فیلم ابرقهرمانی دیگر هدایت میشود.
من عاشق بازی در ژانرهای مختلف هستم. ژانرهای اکشن و علمی تخیلی بسیار سرگرم کننده و هیجانانگیز هستند چرا که برای چند ساعت هم که شده باعث میشوند که از زندگی واقعی فاصله بگیریم یا حتی آن را فراموش کنیم .
جوهانسون به عنوان اولین تجربهی موزیکالیش برای اجرای نسخهی نمایشی آوای موسیقی (در ایران معروف به اشک ها و لبخندها) به روی صحنه رفت و در ادامه راهی هند و سریلانکا شد و مدت ۱۰ روز را در کنار زنانی که در این مناطق مورد خشونت خانگی قرار گرفتهاند سپری کرد و با کودکان بازمانده از سونامی سریلانکا همدردی کرد. او در ژوئن ۲۰۰۷، اولین آلبوم موسیقیش را با نام هرکجا که سرمو بذارم (Anywhere I Lay My Head) ضبط کرد که شامل بازخوانی تعدادی از آهنگهای تام ویتس و یک آهنگ اوریجینال بود. ابتدا قرار بود این مجموعه آهنگها به طور شخصی باقی بمانند ولی در نهایت با اصرار دوستان و آشنایان وی، آلبوم در هشتم ماه می انتشار یافت و بلافاصله با واکنشهای متفاوت منتقدان روبرو شد به طوری که بسیاری آلبوم او را غافلگیر کننده، درخشان و شجاعانه عنوان کردند و عدهای از جمله منتقدان مجلهی موسیقی اسپین، توانایی خوانندگی وی را معمولی و بدون داشتن کوچکترین نکتهی خاصی توصیف کردند. هرکجا که سرمو بذارم (Anywhere I Lay My Head) توسط مجلهی موسیقی بریتانیایی NME به عنوان بیست و سومین آلبوم برتر سال ۲۰۰۸ انتخاب شد.
من از یازده، دوازده سالگی تا به امروز، همیشه آهنگهای تام ویتس را گوش میکنم. آهنگهای وی ملودی فوق العادهای دارند و طرز اجرای خودش نیز کاملا منحصر به فرد است. تمام تلاش من این بود که طوری آهنگها را اجرا کنم که اینطور به نظر نرسد که دارم ادای ویتس را درمیآورم. در حال برنامه ریزی هستم تا در آینده آلبومی را منتشر کنم که قطعاتش کاملاْ متعلق به خودم باشد.
خاطرات پرستار بچه (The Nanny Diaries) و فیلم تاریخی دختر دیگر بولین (The Other Boleyn Girl) از دیگر فیلمهای این سالهای اسکارلت بودند. او در سال ۲۰۱۰ در نمایشنامهای از آرتور میلر با عنوان چشم اندازی از پل (A View from the Bridge) برای اولین بار در برادوی به روی صحنه رفت و به واسطهی اجرای فوق العادهاش برندهی جایزهی تونی در شاخهی بهترین بازیگر زن شد. اسکارلت که از همان کودکی حضور در برادوی را چون رویایی دست نیافتنی میپنداشت، در هنگام گرفتن جایزه حسابی اشک ریخت به طوری که تمام حاضران را تحت تاثیر قرار داد. اسکارلت پس از این موفقیت برای بازی در نقش ناتاشا رومانوف، یک مامور سری بسیار جذاب به گروه بازیگران قسمت دوم فیلم مرد آهنی (Iron Man) پیوست. نقشی که در سالهای بعد دوباره آن را در مجموعه فیلمهای انتقامجویان (Avengers) و کاپیتان آمریکا (Captain America) نیز تکرار کرد. او در سال ۲۰۱۳ پس از بازی در فیلم هیچکاک (Hitchcock) دوباره به برادوی بازگشت و در نمایش گربه ای روی شیروانی داغ (Cat on a Hot Tin Roof) بر اساس نمایشنامهی تنسی ویلیامز به ایفای نقش پرداخت.
اسکارلت جوهانسون در نقش ناتاشا رومانوف
یکی از نکات عطف کارنامهی هنری جوهانسون، حضورش در فیلم او (Her) به کارگردانی اسپایک جونز و صحبت کردن به جای یک سیستم عامل پیشرفته است. او (Her) پر از خلاقیتهای داستانی و بصری است و بازی گیرا و احساسی بازیگران هم مزید بر علت شده تا فیلم حسابی به دل بیننده بنشیند. در این میان نقش اسکارلت در این موفقیت بزرگ بسیار پررنگ است به طوری که صدای او و لحن صحبت کردن دلپذیرش در صحنههای مختلف حال و هوایی وصف ناشدنی به فیلم میدهد. عملکرد اسکارلت در فیلم، نقدهای بسیار مثبتی را در پی داشت به طوری که منتقدان این عملکرد را یک دستاورد هنری فوق العاده میدانستند و در پایان سال نیز او در اتفاقی نادر، بدون حضور فیزیکی در فیلم، برندهی جوایز متعددی از جشنوارههای معتبر آمریکایی و اروپایی شد.
یکی دیگر از نقش آفرینیهای ماندگار جوهانسون به فیلم علمی تخیلی زیر پوست (Under the Skin) به کارگردانی جاناتان گلیزر برمیگردد که وی در آن نقش زنی فضایی را بازی میکند. آشپز (Chef) فیلم دیگر اسکارلت بود که در آن با ستارگانی چون رابرت داونی جونیور و داستین هافمن همبازی شد و در ادامه در فیلم اکشن لوسی (Lucy) با لوک بسون، کارگردان ماجراجوی فرانسوی همکاری کرد که این اثر در سطح جهان، به فروش شگفت انگیزی دست یافت.
جوهانسون یک سال بعد با همراهی چهار تن از دوستانش، گروه موسیقی سینگلز را تاسیس کرد که چندی پیش، اولین آهنگ گروه با نام کندی منتشر شد. وی در ادامه در فیلم درود بر سزار (Hail, Caesar!) دوباره با برادران کوئن همکاری کرد.
اسکارلت از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۱ همسر رایان رینولدز، بازیگر مشهور سینما بود و در سال ۲۰۱۴ با رومن داریاک فرانسوی، صاحب یک آژانس تبلیغاتی ازداوج کرد که از او صاحب دختری به نام رز است.
به نظرم برای بازیگران بسیار دشوار است که بتونند با آدمهای عادی وارد رابطه شوند، چرا که معمولا هنرمندان آدمهای دمدمی مزاجی هستند و از آن گذشته بازیگرها معمولا از مردم به دورند.
اسکارلت یک دموکرات است و پیش از انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا، از هر تریبونی برای اعلام مخالفتش با وی استفاده کرد و یک روز پس از تحلیف ترامپ نیز، در خلال تظاهرات گسترده ی زنان در واشینگتون به سخنرانی پرداخت.
ترامپ فردی غیرقابل پیش بینی و به شدت خودبزرگ بین است. شعار طرفداران وی این است که بیایید کاری متفاوت انجام دهیم و این در حالی است که اکثریت آنها معنای دقیق این عبارت را نمیدانند. برنامه های ترامپ احمقانه و ناامید کننده است.
اسکارلت جوهانسون در کنار همسرش رومن داریاک
نکات جالب
- پدر و مادرش وقتی که 13 ساله بود از هم جدا شدند.
- سه دقیقه از برادر دوقلویش هانتر بزرگتر است. خودش این سه دقیقه را مهمترین لحظات زندگیش میداند.
- در سال ۲۰۰۴ عضو هیئت داوران جشنوارهی ونیز بود.
- کارگردان محبوبش وودی آلن است.
- در سال ۲۰۱۲ یک ستاره به نام او در پیادهروی مشاهیر هالیوود نصب شد.
- فیلم اکشن محبوب وی مخمصه (Heat) به کارگردانی مایکل مان و کمدی محبوبش نیز عمه میم (Auntie Mame) به کارگردانی مورتون داکوستا است.
- در محلهی لوس فیلیز نیویورک، همسایهی ستارگانی چون براد پیت، مارک روفالو، کریستن استوارت، کریس پاین و رابرت پتینسون است.
- اسکارلت عناوین پولسازترین بازیگر سال ۲۰۱۶، یکی از ده بازیگر پولساز تاریخ سینما و پولسازترین بازیگر زن تمام دوران ها را در اختیار دارد.
- از نام اسکارجو که رسانهها برایش انتخاب کردهاند بیزار است.
- از مطرحترین پیشنهادات بازیگری که اسکارلت در سالهای اخیر آنها را رد کرده میتوان به نقشهای سوزان استورم در چهار شگفتانگیز (Fantastic Four)، دکتر رایان استون در جاذبه (Gravity) و لیزبث سلندر در دختری با خالکوبی اژدها (The Girl with the Dragon Tattoo) اشاره کرد.
فهرست فعایتهای هنری اسکارلت جوهانسون:
زمینه | کارگردان | نام | سال |
فیلم سینمایی | راب رینر | North | ۱۹۹۴ |
فیلم سینمایی | آرن گلیمچر | Just Cause | ۱۹۹۵ |
سریال تلویزیونی | پل شاپیرو | The Client | ۱۹۹۵ |
فیلم سینمایی | لیزا کروگر | Manny & Lo | ۱۹۹۶ |
فیلم سینمایی | اریک شفر | If Lucy Fell | ۱۹۹۶ |
فیلم سینمایی | اریک شفر | Fall | ۱۹۹۷ |
فیلم سینمایی | راجا گاسنل | Home Alone 3 | ۱۹۹۷ |
فیلم سینمایی | رابرت ردفورد | The Horse Whisperer | ۱۹۹۸ |
فیلم سینمایی | اریک فلمینگ | My Brother the Pig | ۱۹۹۹ |
فیلم سینمایی | برادران کوئن | The Man Who Wasn’t There | ۲۰۰۱ |
فیلم سینمایی | تری زوئیگاف | Ghost World | ۲۰۰۱ |
فیلم سینمایی | اوا گاردوس | An American Rhapsody | ۲۰۰۱ |
فیلم سینمایی | الروی الکایم | Eight Legged Freaks | ۲۰۰۲ |
فیلم سینمایی | سوفیا کوپولا | Lost in Translation | ۲۰۰۳ |
فیلم سینمایی | پیتر وبر | Girl with a Pearl Earring | ۲۰۰۳ |
فیلم سینمایی | برایان رابینز | The Perfect Score | ۲۰۰۴ |
فیلم سینمایی | شینی گیبل | A Love Song for Bobby Long | ۲۰۰۴ |
فیلم سینمایی | مایک بارکر | A Good Woman | ۲۰۰۴ |
انیمیشن سینمایی | استیون هیلنبرگ و مارک ازبورن | The SpongeBob SquarePants Movie | ۲۰۰۴ |
بازی ویدئویی | شیراز امل | The SpongeBob SquarePants Movie | ۲۰۰۴ |
فیلم سینمایی | پل ویتز | In Good Company | ۲۰۰۴ |
فیلم سینمایی | وودی آلن | Match Point | ۲۰۰۵ |
فیلم سینمایی | مایکل بی | The Island | ۲۰۰۵ |
انیمیشن سریالی | متیو سنریچ | Robot Chicken | ۲۰۰۵ |
فیلم سینمایی | وودی آلن | Scoop | ۲۰۰۶ |
فیلم سینمایی | برایان دی پالما | The Black Dahlia | ۲۰۰۶ |
فیلم سینمایی | کریستوفر نولان | The Prestige | ۲۰۰۶ |
فیلم سینمایی | شری اسپرینگر برمن و رابرت پالسینی | The Nanny Diaries | ۲۰۰۷ |
فیلم سینمایی | جاستین چادویک | The Other Boleyn Girl | ۲۰۰۸ |
فیلم سینمایی | وودی آلن | Vicky Cristina Barcelona | ۲۰۰۸ |
فیلم سینمایی | فرانک میلر | The Spirit | ۲۰۰۸ |
فیلم سینمایی | کن کواپیس | He’s Just Not That Into You | ۲۰۰۹ |
فیلم سینمایی | جان فاورو | Iron Man 2 | ۲۰۱۰ |
فیلم سینمایی | کامرون کرو | We Bought a Zoo | ۲۰۱۱ |
فیلم سینمایی | جاس ویدون | The Avengers | ۲۰۱۲ |
فیلم سینمایی | ساشا گرواسی | Hitchcock | ۲۰۱۲ |
فیلم سینمایی | جوزف گوردو لویت | Don Jon | ۲۰۱۳ |
فیلم سینمایی | جاناتان گلیزر | Under the Skin | ۲۰۱۳ |
فیلم سینمایی | اسپایک جونز | Her | ۲۰۱۳ |
فیلم سینمایی | جان فاورو | Chef | ۲۰۱۴ |
فیلم سینمایی | جو و آنتونی روسو | Captain America: The Winter Soldier | ۲۰۱۴ |
فیلم کوتاه | فیونا گادایویه | Deep Down | ۲۰۱۴ |
فیلم سینمایی | لوک بسون | Lucy | ۲۰۱۴ |
مینی سریال | دیوید ادیو | Assassin Banana | ۲۰۱۵ |
فیلم سینمایی | جاس ویدون | Avengers: Age of Ultron | ۲۰۱۵ |
فیلم سینمایی | برادران کوئن | Hail, Caesar! | ۲۰۱۶ |
فیلم سینمایی | جان فاورو | The Jungle Book | ۲۰۱۶ |
فیلم سینمایی | جو و آنتونی روسو | Captain America: Civil War | ۲۰۱۶ |
انیمیشن سینمایی | گارث جنینگز و کریستوف لوردلت | Sing | ۲۰۱۶ |
فیلم سینمایی | روپرت سندرز | Ghost in the Shell | ۲۰۱۷ |
فیلم سینمایی | لوسیا انیلو | Rough Night | ۲۰۱۷ |
فیلم سینمایی | جو و آنتونی روسو | Avengers: Infinity War | ۲۰۱۸ |
Zoomg