امیلیا کلارک (به انگلیسی: Emilia Clarke) بازیگر انگلستانی است که بیشتر برای ایفای نقش دنریس تارگریان در مجموعه تلویزیونی فانتزی قرون وسطایی بازی تخت و تاج که از شبکه اچبیاو پخش میشود شناخته میشود.
زاده : ۱۹۸۷
لندن, بریتانیا
شغل : بازیگر
سالهای فعالیت : ۲۰۰۷ تاکنون
زندگی
امیلیا کلارک در تاریخ ۱ مه سال ۱۹۸۷ در لندن، انگلستان متولد شد و در برکشایر بزرگ شد. پدر امیلیا یک مهندس صدا در تئاتر، مادر او یک تاجر ، و برادر کوچکتر او در حال مطالعه سیاست است.
او اولین نقش خود در تئاتر در سنت ادواردز و مرکز درام لندن در سال ۲۰۰۹ شروع کرد و در تلویزیون در یک قسمت از Doctors ، و در سال ۲۰۱۰ فیلم Triassic Attack بازی کرد . مدت کوتاهی پس از آن، اوبرای بازی در مجموعه تلویزیونی از Game Of Thrones انتخاب شد. در سال ۲۰۱۱ ، او جایزه Ewwy به عنوان بهترین بازیگر نقش مکمل زن در یک سریال درام برای نقش خود به عنوان Daenerys را به دست آورد.
در سال ۲۰۱۳ ، او در فیلم Spike Island ظاهر شد. امیلیا نیز اولین گام خود را در صحنه Broadway در ماه مارس / آوریل ۲۰۱۳ در Breakfast at Tiffany’s ، که در آن او نقش نخست Holly Golightly را داشت.
امیلیا کلارک در فیلم Dom Hemingway در کنار Jude Law ایفای نقش می کند که در جشنواره فیلم تورنتو ( TIFF ) در ماه سپتامبر ارائه شد.
امیلیا کلارک و مجموعه بازی تاج و تخت
نام شخصیت : دنریس تارگرین
نام و تلفظ انگلیسی : Daenerys Targaryen /dəˈnɛərɪs tɑrˈɡɛərɪən
فصل ها : ۱-۲-۳
دنریس تارگرین شاهزادهٔ تبعید شدهٔ خاندان تارگرین است. دنریس با نام “استورمبورن” (یعنی زادهٔ توفان) نیز شناخته میشود. دنریس و برادرش ویسریس در پایان شورش رابرت به شکل قاچاقی به اسوس منتقل شدند. دنریس هفده سال تحت مراقبت ویسریس بوده است. دنریس از برادرش میترسد چون همیشه از او سواستفاده میکند. ویسریس برای فراهم کردن یک ارتش خواهرش را به ازدواج یک جنگ سالار قدرتمند اهل دوتراکی به نام خال دروگو در میآورد و او را خالیسی، ملکهٔ دوتراکی، میکند.
او در ابتدا از شوهرش میترسد ولی پس از فهمیدن چگونگی ارضای جنسی او و آموختن زبان دوتراکی، موفق به مدیریت آنها در برداشتن موانع پیش رو میشود. او کمکم دروگو را میشناسد و پس از این که به هوش، قدرت رهبری و مهربانی دروگو پی میبرد، واقعاً عاشق او میشود. دنریس پس از پذیرش فرهنگ دوتراکیها در برابر برادرش جسور و سرکش میشود. او از دروگو باردار میشود. فرزند آنها پسری است که دوتراکیها در مورد او پیشگویی کردهاند که “استالیونِ سوار بر جهان” خواهد شد. دروگو پس از مرگ برادر دنریس و تلاش برای کشتن دنریس به دستور رابرت باراثیان، به دنریس قول میدهد هفت اقلیم پادشاهی را برای او و پسرشان تسخیر خواهد کرد.
اما در هنگام سفر آنها دروگو دچار مسمومیت خونی ناشی از جراحت در یکی از جنگها با قبایل سرکش دوتراکی میشود. دنریس ناگزیر به درخواست کمک از یک شفادهنده به نام “میری مز دور” میشود تا با جادوی خونی جان دروگو را نجات دهد. میری با درخواست جان پسر متولد نشدهٔ دنریس به عنوان قربانی برای نجات دروگر، قرار دادن دروگو در حالت جنون و وادار کردن دنریس به کشتن شوهرش؛ دنریس را فریب میدهد. دنریس به خاطر از دست دادن پسر و شوهرش “میری” را با سوزاندن درآتش مجازات میکند. همچنین سه تخم اژدهایی که به عنوان هدیهٔ عروسی دریافت کرده بود را نیز بر روی جسد دروگو میگذارد و خود وارد آتش میشود.
در پایان آن شب و پس از خاموش شدن آتش تنها خالیسی و سه آژدها باقی میماند. دنریس و باقیماندهٔ قبیلهٔ همسرش باید برای حفاظت از خودشان و ادعای دوبارهٔ برای تصاحب تخت آهنین متحدینی پیدا میکردند. اونخستین زنی میشود که رهبری دوتراکی را بر عهده میگیرد. او در فصل دوم در منطقهٔ رد ویست در گسترهای بیابانی گم میشود. سرانجام دنریس و خالسارش (قبیلهٔ همراهش) سر از کارث در میآورند جایی که اشراف و بزرگان آنجا به اژدهاهای دنریس بیشتر از تصمیم او در تصاحب وستروس علاقه دارند.
در کارث اژدهای دنریس توسط “پیات پری” به سرقت میرود و دنریس رای باز پس گیری آنها باید به خانهٔ نمیرها (کسانی که نمیمیرند) برود. او این کار انجام میدهد، پیات را میکشد و اژدهاها را آزاد میکند. در پایان فصل دوم او میزبانش “خارو خوان داخوس” را به جرم کمک کردن پیات زندانی میکند و او و همراهانش تا آنجایی که میتوانند کاخ خارو را چپاول میکنند تا بتوانند یک کشتی بخرند.