بیوگرافی سعیده قدس؛ موسس محک
متولد 1330 در تهران، یک بشردوست و خیّر و از معدود افرادی است که به بهبود دسترسی به استانداردهای درمان سرطان توجه ویژه نشان داده است. انگیزهی قدس برای تاسیس محک ابتلای دختر خود او به سرطان در سن دو سالگی بود. در جریان درمان فرزندش، قدس شاهد کمبودها و مشکلات فراوانی بود که برای والدین بیبضاعت کودکان مبتلا پیش میآمد و گاهی حتی زندگی آنها را فلج میکرد. درد و رنج این افراد قلب قدس را به درد آورد و باعث شد بگوید: «وقتی ناراحتی آنها را دیدم، از بیقراری خودم خجالت کشیدم.»
بر اثر این تجربه، قدس تصمیم گرفت دست به اقدامی بزند و کاری کند تا افرادی که با این مشکل روبرو میشوند، احساس تنهایی و ناتوانی نکنند. او نذر کرد که اگر دخترش شفا یافت، هر کاری لازم باشد برای کمک به خانوادههای بیبضاعت و فرزندان بیمار آنها انجام دهد. خوشبختانه دختر او درمان شد و حالا بزرگ شده و مدرک MBA از دانشگاه استنفورد گرفته است. قدس هم به وعدهی خود عمل کرد و با کمک دوستان و خانواده، محک یا «موسسه خیریه حمایت از کودکان مبتلا به سرطان» را تاسیس کرد که وظیفهی آن خدمترسانی به کودکان مبتلا به سرطان و خانوادههای دردمند آنهاست. محک در سال 1370 به عنوان یک موسسهی غیردولتی و غیرانتفاعی به ثبت رسید و در تمام این مدت تنها با اتکا بر حمایت خیرین به کار خود ادامه داده است. برگذاری بازارهای خیریه، توزیع قلکهای کمک و جلب عضو به عنوان یاور، همگی راههای مختلف محک برای کسب حمایت و کمکهای مردمی بوده است. با استفاده از این کمکها و حمایتها، محک موفق شده به جایی برسد که تمامی کودکان مبتلا به سرطان زیر 14 سال را تحت حمایت قرار دهد.
در ابتدا، گروه محک تنها یک زیرزمین را در اختیار داشت؛ اما امروزه به لطف پشتکاری که سعیده قدس ، حامیان و داوطلبان نشان دادهاند، این سازمان تبدیل به نامی معتبر و بینالمللی شده که تاکنون بیش از 22 هزار کودک بیمار را تحت حمایت قرار داده است. محک موفق شده مقام مشورتی را از شورای اقتصادی-اجتماعی سازمان ملل متحد (ECOSOC) کسب کند، در سازمانهای بینالمللی مرتبط با درمان کودکان سرطانی عضو شود و در سال 1386 هم بیمارستان فوقتخصصی کودکان سرطانی را با زیربنای 18000 مترمربع افتتاح کند. محک که در حوزهی درمان، تحقیق، پیشگیری، خدمات، بهداشت و رفاه کودکان سرطانی فعال است، بزرگترین مرکز درمان تخصصی کودکان مبتلا به سرطان در خاورمیانه به شمار میرود.
علاوه بر محک، سعیده قدس در توسعهی سازمانهای غیردولتی دیگری مانند ISCC (انجمن بینالمللی کودکان مبتلا به سرطان)، BCSI (انجمن سرطان سینهی ایران) و GFI (جبههی سبز ایران) هم نقش داشته که کار آنها ارتقای درمان سرطان در ایران و حمایت از محیطزیست است.سعیده قدس همچنان به سفر در ایران و جهان به هدف جمعآوری کمک و ارتقای دانش مردم در زمینهی درمان سرطان ادامه میدهد و بر اساس تجربیاتی که داشته، کتاب «کیمیا خاتون» را به رشتهی تحریر درآورده است. در سال 2005، سعیده قدس موفق شد جایزهی پروین اعتصامی را برای «کیمیا خاتون» به دست بیاورد. در سال 2008، جایزهی بانک توسعهی اسلامی به او تعلق گرفت و در همان سال، مجلهی والاستریت ژورنال او را در میان 50 زن برتر سال اعلام کرد.
توضیحات سعیده قدس دربارهی محک
سرطان فرآیند دردناکی است که نه تنها کودک بیمار را درگیر میکند، بلکه خانوادهها را نیز در شرایطی بسیار سخت قرار میدهد و بنیان روانی، اقتصادی و اجتماعی آنها را متزلزل میسازد و در موارد بسیاری، به نابودی و از هم پاشیدگی خانواده منجر میشود. موسسه خیریه حمایت از کودکان مبتلا به سرطان –محک- برای کمک به این بیماران کوچک و خانوادههای آنها تاسیس شد و هدفی مقدس و بسیار دشوار را فرا روی خود قرار داد. تشکیل محک از فکر همدردی انسانها منشا گرفت. گمان میکنم همهی افراد میتوانند بذر فکر نو را بکارند. همه با رنج روبرو هستند. مانند تولد یک بچه که مقدمهی آن دردی توانفرساست، هر اتفاق سرنوشتساز، مقدمهی آن رنجی در ابعاد گسترده بوده است.
با توجه به درک مستقیم از ابعاد رنج غیرقابل تفسیر و تصور که به کلمه در نمیآید، اینکه مادری شاهد پرپر شدن فرزندش باشد و درد کشیدن او را ببیند، اینکه عزیزترین فرد زندگی خود را از دست میدهی و کاری نمیتوانی بکنی، این درد زمانی فرساینده میشود که بدانی کارهایی هست که بتوان انجام داد، ولی تو نمیتوانی از عهدهی آن برآیی. بخش مشیت و مقدرات الهی درست است، ولی اینکه تو باور کنی که کارهایی هست ولی تو نمیتوانی برای فرزندت انجام دهی، این غم را به خشمی سرکش تبدیل میکند. این زمان قادر خواهید بود با پنجههایتان جهان را پارهپاره کنید. این خشم بیامان به زندگی شخصی و خود انسان بر میگردد و اینکه من لیاقت ندارم، پول، پارتی یا علم آن را ندارم. این آرزوهای مکرر بود که در برخورد با مادران میدیدم. اینکه پدر و مادر هم با بیماری سخت فرزند ناتوان شدهاند، اینکه به آنها کمک کنیم تا یاوری داشته باشند.
…
سعیده قدس می گوید: گاهی به این آگاهی نرسیدهایم که باید خودمان قدم اول را برای حل مشکل برداریم. ولی باید بتوانیم توانایی خودمان را ارزیابی کنیم و آن را به کار ببندیم. حال اگر این کار در خدمت به دیگران باشد، به کار مهمی تبدیل میشود و بدیهی است امکانات در کار جمعی تصاعدی بالا میرود. چون از تلفیق اندیشه و توان انسانهایی تشکیل میشود که مشکل مشترک دارند و به سمت مناسب میرود. ما با این فرهنگ که منتظر اقدامی از سوی دیگران نباشیم، شروع کردیم. اینکه به دولت غر نزنیم و منتظر نباشیم به در خانه بیاورند. این فرهنگ نوعی خواست میان جمع شد. درک اینکه برای فرد منفرد در تمام جوامع همیشه محدودیت هست. حضور در جمع است که میتواند راهگشا باشد. اینکه هر فرد میتواند برای کمک به دیگران و باز کردن گره از کار آنها، دستی باشد و برای تعداد زیادی مفید واقع شود.
لطفی که خدا کرد، این بود که هر دو موضوع ما یعنی کودک و سرطان، هر گوشی را شنوا و هر دلی را به درد میآورد و خود موضوع در ابتدای راه، کار را بسیار تسهیل کرد. ولی نکتهای که در ادامه مهم بود، همهی آحاد مردم که آمادهی کمک بودند، به طور جدی و با آغوش باز این موضوع را پذیرفتند. مدیریت، مسطح بود و شکل هرمی و سلسلهمراتبی نداشت. کار گروهی و عاشقانه بود.
…
برای محک هیچ کمکی در هر سطحی تفاوتی با هم ندارد. ثروتمندی که میلیونها تومان پول کمک میکند با خانمی که یک کار ساده را داوطلبانه انجام میدهد، همه یکسان هستند. مهمترین مسئله، احساس رضایت و تاثیرگذاری است که میان اعضا وجود دارد. محک را یاوران اولیهی آن که بیشترشان خانمهای خانهدار بودند، جان بخشیدند.
…
ما افرادی معمولی بودیم، ولی این خرد را در تمام طول کار به خرج دادیم که روی جایی، کسی، دولت و سایر منابع حسابی باز نکنیم … ابتدا همه در دایرهی یک شهر و افراد خیر بودیم. زنان خانهدار با همتی والا و خلاق کار را جلو میبردند. بعد به ابعاد کشوری رسیدیم و باز هم جذب کمکهای مالی مردمی ما را جلو میبرد. ولی الان در ابعاد منطقهای و بینالمللی شناسایی شدهایم.