حقایق تاریخی که در داستان بازیهای Assassin’s Creed نفهته است “بخش اول”
“به قلم Richard Archer از وبسایت PlayStation Universe”
سری بازی “طریقت یک قاتل”، دارای پیچیدگیها و جزئیات فراوان بوده و همواره بابت شخصیتپردازیهای غنی خود، توسط بسیاری از منتقدان تحسین شده است. اما شرکت فرانسوی یوبیسافت تا چه حد در زمینهی روایت داستان و پرداخت این شخصیتها دقیق عمل کرده است؟ برای پاسخ میخواهیم یک بازنگری مختصر اما دقیق را نسبت به منابع و ریشههای داستان این سری بازی داشته باشیم، ریشههایی که کاملا با حقایق تاریخی در هم تنیده شدهاند.
پردیسیهای عزیز با قسمت اول از این مقاله همراه ما باشید.
حقایق مربوط به نسخه اول؛ Assassin’s Creed
در نسخه اول بازیکنان در نقش شخصیتی به نام الطائر ظاهر میشوند. الطائر شخصیتی قرن دوازدهمی است که دوران زندگیاش مصادف شده با سومین سری از جنگهای صلیبی. وی در شهر مصیاف*، یکی از شهرهای سرزمین مقدس زندگی میکند؛ اما این اطلاعات تا چه حد درست و دقیقاند؟ شواهد تاریخی نشان میدهند که در طول جنگهای صلیبی سوم، گروهی از قاتلین در قلعهی مصیاف به مدت چندین سال فعالیتهای فراوانی انجام میدادهاند. این گروه از قاتلین توسط یک مبلغ ایرانی به نام حسن صباح* پایهگذاری شده بود و او از قاتلها برای کشتن یا ترساندن رهبران و سیاستمداران آن زمان استفاده میکرد. این قاتلها، مثل خود الطائر، همگی افراد فرهیخته و دانایی بودند که در هنرهای رزمی نیز تبحر زیادی کسب کرده بودند. در بعضی مواقع به جای آن که کسی را بکشند، وی را با انجام کارهای مختلف، به ترس وا میداشتند و به این طریق، مردم و رعیتها بیشتر از قبل به سمت صباح و اعتقادات وی کشیده میشدند.
“قلعهی مصیاف”
میبینیم که نسخه اول این بازی به ما در رابطه با قاتلها اطلاعات تقریبا درستی میدهد، اما در مورد دشمنان قسم خورده قاتلها چه؟ در تاریخ آمده که شوالیههای تمپلار (Knights of Templar)، همچون قاتلها، در طول جنگهای صلیبی رو آمدند؛ اما نقطه آغاز کار تمپلارها مربوط میشود به مدتها قبل از جنگهای صلیبی. شوالیههای تمپلار نام گروه خیریهای بود که برای محافظت از افراد مهاجر به سرزمین مقدس تشکیل شده بود. مانند هر گروه خیریهای در آن زمان، به ازای هر میزان تبلیغی که انجام میدادند، از پاپِ آن زمان مقداری پول دریافت میکردند. این همان عاملی بود که باعث شد هویت شوالیههای تمپلار تغییر کرده و به صورت افسارگسیختهای قوی و قویتر شوند و تبدیل شوند به یک نیروی نظامی بسیار قدرتمند. با همین روال، تمپلارها کم کم وارد عرصههای جنگی شدند و در جنگهای صلیبی سوم نقش مهمی را ایفا نمودند.
“نمایی از قامت یک شوالیهی تمپلار”
در حین گشتوگذارهای الطائر در سرزمین مقدس در نسخه نخست سری طریقت یک قاتل، شوالیههای زیادی با لباس و کتهای سفید و صلیبهای سرخ روی لباس دیده میشد که با توجه با اسناد تاریخی، روایت درستی است. تمپلارها معمولا در کارهایی چون نگهبانی، مدیریتهای دولتی و پزشکی نقش ایفا میکردند و با کمک کردن به مردم، تلاش میکردند که آنها را در خود نگه دارند. با این حال توجه به این نکته بسیار حائز اهمیت است که تمپلارها برخلاف آنچه در سری طریقت یک قاتل دیده میشود، پس از جنگهای صلیبی بسیار افول میکنند و بیشترشان دستگیر شده، شکنجه شده و مجبور میشوند به گناهانی که مرتکب نشدهاند اعتراف کنند، در نهایت نیز بیشترشان را میسوزانند. به گواهِ تاریخ گروه تمپلارها به طور کامل از بین رفت، با این حال تئوریسینهای توطئه همچنان باور دارند که تمپلارها امروزه نیز در قالبی جدید و نوین، همچنان در دنیای امروزی نیز نقش ایفا میکنند؛ هرچند هیچ سند و گواه تاریخی دال بر این موضوع وجود ندارد.
حقایق مربوط به نسخه دوم؛ Assassin’s Creed II
نسخه دوم سری “طریقت یک قاتل”، در کشور ایتالیا و در دوره رنسانس (قرن ۱۴ میلادی) روی میدهد. در این بازی، با شخصیتی دیگری به نام “اتزیو آئودیتوره دا فرینتزه” مواجهیم که با تمپلارها به سردستگی “رودریگو بورجیا”، پاپ فاسد آن زمان مقابله میکند. رودریگو فقط یک پاپ ساده نیست، بلکه رئیس تمپلارها نیز هست که دستش به جنایات و خشونتهای فراوانی آلوده میباشد. حال اگر نگاهی به تاریخ بیندازیم، در آن زمان فردی به نام رودریگو بورجیا، در سال ۱۴۹۲، به مقام پاپی نائل گردید. پاپ مذکور، دقیقا به همان بدی پاپ داخل بازی است.
آنچه درباره رودریگو در تاریخ آمده، بیان میکند که مقام پاپی را با رشوه و تقلب انتخاباتی به دست آورده است. گفته میشود وی وقتی قدرت را به دست گرفت، تمام اعضای خانواده خود را به مقامهای عالی رتبه منصوب ساخت و حتی زمانی که دیگر مقام خاصی برای انتصاب باقی نمانده بود، مقامهای جدیدی تعریف میکرد و افراد باقیمانده را به آن کار میگماشت. دوره قدرت وی به قتل و کشتن رقیبان، دامنزدن به جنگهای داخلی اروپا و قرار گرفتن در کنار هرکسی که میتوانست وی را قدرتمندتر کند گذشت.
“رودریگو بورجیا ملقب به پاپ الکساندر ششم”
پس از مدتی پادشاه فرانسه رم را به تسخیر در آورده و قصد داشت قدرت پاپ را نیز از بین ببرد، اما رودریگو با انتصاب فردی به مقام کاردینالی* که چشم و گوش شاه بود، در نهایت توانست خودش و قدرتش را حفظ کند. حکومت بدترین پاپ تاریخ همچنان ادامه داشت، تا اینکه در سال ۱۵۰۳ و در سن ۷۲ سالگی دار فانی را وداع گفت و مرد. البته برخی معتقدند که وی به مرگ طبیعی نمرده بلکه با زهر کشته شده، هرچند هیچ منبع موثقی وقوع این ماجرا را به این شکل تایید نمیکند.
حقایق مربوط به نسخه سوم؛ Assassin’s Creed III
نسخه سوم سری “طریقت یک قاتل”، در رابطه با شخصیتی به نام کانر (Conner) بود و روند بازی در آمریکا روی میدهد. کانر که یک قاتلها است، به دنبال بیرون راندن و شکست تمپلارهایی میرود که در سرزمینش مشغول ظلم و ستم و فسادند. کانر اصالتا دورگه بوده و اهل قبیله موهاک (Mohawk) است و رگ دیگرش نیز مربوط به یک قبلیه بومی آمریکایی دیگر است. این قبیله، معروف بوده به مقاومت در مقابل نیروهای بریتانیایی و حمایت از جرج واشینگتون، رهبر نیروهای آمریکایی. وارد کردن شخصیت تاریخی معروفی چون جرج واشینگتون به بازی، انتخابی بزرگ و البته منطقی برای شرکت یوبیسافت بود. جرج واشینگتون سرنوشت ایالات متحده را رقم زد و روایات تاریخی که از وی وجود دارد، به همان اندازه که در بازی مطرح شده، جذاب و هیجان انگیز میباشند.
واشینگتون شهرت زیادش را مدیون آن است که به عنوان نخستین رئيس جمهور ایالات متحده انتخاب شده و همچنین، فرماندهی نیروهای آمریکایی در زمان انقلاب آمریکا را نیز بر عهده داشته است. او به راستی از اصلیترین بنیانگذاران ایالات متحده میباشد و زندگی واقعی او پر است از وقایع و اتفاقات بسیار جالب و هیجانانگیز؛ اما در این مقاله ناچاریم تنها به مختصری از آنها و همچنین مطالبی که مربوط به بازی میشود اشاره کنیم.
“جرج واشینگتون”
در تاریخ هیچ سندی مبنی بر حضور قاتلها در دوره جرج واشینگتون وجود ندارد، اما بسیاری از پیروزیهای وی در مقابل نیروهای بریتانیایی، خیانت “بندیکت آرنولد” (Benedict Arnold) و دستگیری “چارلز لی” (Charles Lee) پس از جنگ Monmouth، همگی وقایعی واقعی هستند که در بازی Assassin’s Creed III به درستی به آنها اشاره شده است. البته، جرج واشینگتون هم دستش از جنایت*، چندان هم خالی نبوده است. وی دستور اجرای کاری را داد که در نهایت منجر به از بین رفتن ۴۰ قبیله بومی آمریکایی شد. به هر حال، استفاده یوبیسافت از شخصیتی تاریخی همچون جرج واشینگتون و استفاده از روایتی تاریخی مثل Revolutionary War برای ساخت بازی، عملی خردمندانه و زیرکانه بوده است.
توضیحاتی اضافی:
حسن صباح: شیوهٔ حسن صباح در از بین بردن مخالفان کشتن مستقیم افراد به همراه جانفشانی قاتل بود. مکتب صباح که به الموتیان نیز شناخته میشد، به نام فدائیان معروف بود. آنها اولین افرادی بودند که هدف را برتر از وسیله میدانستند و به خود اجازه میدادند با تظاهر و تزویر، به سازمان دشمن نفوذ کنند (1)
مصیاف: مصیاف یک شهر باستانی در سوریه است که دلیل شهرت آن بیشتر به خاطر قلعهٔ مرکزی آن است. قلعه مصیاف بعدها توسط نیروهای مسیحی در جنگهای صلیبی محاصره میشود و متروک میماند. در افسانهها آمده که در پشت قلعهٔ مصیاف باغی خرم وجود داشته که توسط نیروهای حسن صباح ساخته شده بود (2)
کاردینال: کاردینال مقام رسمی کلیسایی و بالاترین مقام کاتولیکها بعد از پاپ است. کاردینالها ردایی سرخ رنگ به همراه کلاهی سرخ رنگ بر تن میکنند. کاردینالها وظیفه انتخاپ پاپ را نیز بر عهده دارند. در دوران ساسانیان و همزمان با شروع جنبش مزدک گروهی در ایران آن روزگاران بوجود آمدند که تقریباً همین ویژگیهای ظاهری را داشتند، مزدک نیز خود ردایی سرخ بر تن میکرد. (3)
جنایتهای جرج واشنگتن: پجرج واشنگتن را “ویرانگر شهرها” نامیدهاند، زیرا به دستور مستقیم او بود که 28 شهر از 30 شهر اصلی قوم سینیکا طی چند سال با خاک یکسان شد. (4)
در بخش دوم مقاله باید منتظر چه چیزی باشید؟ از حکایت جک قاتل تا پسزمینههای حقیقی که در درون داستان Assassin’s Creed Origin وجود دارد!
دوستان عزیز به پایان بخش اول مقاله رسیدیم. خوشحال میشویم دیدگاه خود در مورد داستان سری AC را به اشتراک بگذارید …