حقایق تاریخی که در داستان بازیهای Assassin’s Creed نهفته است “بخش دوم”
“به قلم Richard Archer از وبسایت PlayStation Universe”
سری بازی “طریقت یک قاتل”، دارای پیچیدگیها و جزئیات فراوان بوده و همواره بابت شخصیتپردازیهای غنی خود، توسط بسیاری از منتقدان تحسین شده است. اما شرکت فرانسوی یوبیسافت تا چه حد در زمینهی روایت داستان و پرداخت این شخصیتها دقیق عمل کرده است؟ برای پاسخ میخواهیم یک بازنگری مختصر اما دقیق را نسبت به منابع و ریشههای داستان این سری بازی داشته باشیم، ریشههایی که کاملا با حقایق تاریخی در هم تنیده شدهاند.
پردیسیهای عزیز اوایل هفته با قسمت اول این مقاله همراه شما بودیم و اکنون میتوانید قسمت دوم و پایانی را مطالعه نمایید.
حقایق مربوط به نسخه چهارم؛ Assassin’s Creed IV
روایت داستانی و گیمپلی نسخه چهارم سری “طریقت یک قاتل”، در قرن هجدهم و در دریای کارائیب روی میدهد؛ دورانی که از آن به عنوان دوره طلایی و اوج دزدیهای دریایی(1) یاد میشود. یوبیسافت بار دیگر به تاریخ چنگ انداخته تا در بازی جدید خود، به داستان زندگانی بلکبرد (Blackbeard)، دزد دریایی مشهور بپردازد، اما نقش وی در بازی تا حدودی مجهول باقی میماند. بلک برد یا “ادوارد تیچ” (2) شخصیتی جالب از دنیای سری بازی محبوب یوبیسافت، یعنی “طریقت یک قاتل” است. همانطور که احتمالا میدانید بلک برد، دزد دریایی اهل انگلستان بود که طبق آنچه گفته شده، از سال ۱۷۱۶ تا ۱۷۱۸ میلادی، سعی در ترساندن و دزدی از کشتیهای غوطهور در دریای کارائیب داشت. کشتی ادوارد تیچ، Queen Anne’s Revenge نام داشت و حدود ۴۰ تفنگدار را در کابین کشتی مشغول خدمت و دزدی بودند.
یکی از حقهّهای بلکبرد، مخفی کردن دینامیت درداخل ریش و کلاه خود بوده است. خدمه کشتیهایی که توسط بلکبرد مورد حمله قرار میگرفتند، در صورت عدم مقاومت، بخشیده میشدند و کسی کاریشان نداشت. بلک برد با وجود تمام دزدیهایش، در مقطعی توسط حکومت بریتانیا مورد عفو قرار گرفت، اما پس از آنکه یک بندر را به صورت کامل تصرف کرده و راهبندان ایجاد کرد، بار دیگر به لیست سیاه حکومت بازگشت. او بسیار ثروتمند شده بود، اما با این حال دست از دزدی برنمیداشت و نیروهای بریتانیایی از آن پس دیگر نمیتوانستند حضور او را در دریای کارائیب نادیده بگیرند. در نهایت دو کشتی کاملا مجهز، توانستند کشتی قدرتمند بلکبرد را شکست داده و برای اثبات پیروزی خود سرش را از تنش جدا کرده و با خود به بریتانیا بردند.
حقایق مربوط به Assassin’s Creed Unity
بازی بعدی از سری “طریقت یک قاتل”، نسخه Unity میباشد که در این بازی شما در نقش شخصیتی به نام آرنو دوریان ظاهر میشوید. اما اگر بخواهیم به لحاظ تاریخی این بازی را بررسی کنیم، بازی یونیتی، روایتگر بخشی از زندگی یکی دیگر از مشاهیر فرانسه و جهان میباشد؛ یعنی ناپلئون بناپارت. البته نه آن ناپلئون، پادشاه قدرتمند فرانسه، بلکه ما در بازی با ناپلئون جوانی روبهرو میشویم که افسر توپخانه میباشد. بازی از ده سالگی ناپلئون شروع میکند که نشان میدهد وی در مدرسه نظامی مشغول تحصیل است و به دلیل استعداد خوبی که داشته، بعد از فارغالتحصیلی برای تحصیلات عالیه به برترین آکادمی نظامی آن زمان، یعنی «Ecole Militaire» در شهر پاریس فرستاده میشود و در آنجا تحت عنوان افسر توپخانه فارغالتحصیل میشود.
بیشتر داستان بازی یونیتی حول انقلاب فرانسه در پاریس (سال ۱۷۸۹ میلادی) میگردد و ناپلئون هم به عنوان یکی از همراهان و حامیان ژاکوبین (Jacobin) معرفی میشود. وی در حمایت از ژاکوبین، شورشی را در زادگاه خود یعنی جزیره «Corsica» راه میاندازد. در DLC بازی یونیتی با نام «Dead Kings»، اطلاعات بیشتری از ناپلئون نقل میشود و بازی در نهایت با سقوط انقلابیها از قدرت و دستگیری ناپلئون به پایان میرسد. این موضوع نیز کاملا مطابق با اطلاعات تاریخی صحیح است. البته در تاریخ میخوانیم که در ادامه، ناپلئون نجات یافته و دوباره بازمیگردد و راه خود را برای رسیدن به سرنوشت خود، یعنی امپراطوری فرانسه، ادامه میدهد.
حقایق مربوط به Assassin’s Creed Syndicate
لوکیشن مربوط به نسخه سیندیکیت، شهر لندن، پایتخت انگلستان است و داستان در زمان حکومت ملکه ویکتوریا روی میدهد. در بازی شخصیتهای معروف و شاخص فراوانی مشاهده میشود، اما آن کسی که قرار است در این مقاله راجع به آن صحبت کنیم، یکی از شخصیتهای در سایه میباشد، منظورم “جک قاتل” (Jack the Ripper) است.
جک یک قاتل سریالی بود که در سال ۱۸۸۸ اقدام به قتل زنان بدکاره در منطقه Whitechapel لندن مینمود. وی نامش را از رسانهها دریافت کرده است، که البته رسانهها نیز با الهام از نامه خود جک که در محل یکی از قتلهایش پیدا شده بود، این نام را به وی داده بودند.
سیندیکیت شما را به تحقیق و تفحص در رابطه با این موضوع وا میدارد و جایگاه جک نیز، از یک قاتل در واقعیت، به یک قاتل در بازی ارتقا مییابد. در بازی، فردی به نام فردریک آبرلین (Fredrick Abberline) که در واقع یکی از کارآگاهان مربوط به پرونده جک قاتل بوده، شما را تشویق به تفحص درباره جنایات جک قاتل، از قتلهای نه چندان مشهورگرفته تا جنایتهای پر سروصدایی مثل Lambeth Asylum می کند. بازی تقریبا همه آنچه در رابطه با جک قاتل میدانیم را به خوبی روایت کرده و علاوه بر آن، حتی به تئوریهای توطئه راجع به هویت اصلی جک قاتل میپردازد.
حقایق مربوط به Assassin’s Creed Origins
نسخه جدید”طریقت یک قاتل” به زودی عرضه خواهد شد و تا جایی که مشخص شده، وقایع آن در کشور مصر روی میدهد. البته ما فعلا چیزهای بسیار کمی راجع به بازی جدید یوبیسافت میدانیم اما تا جایی که مشخص شده، بازی مربوط به دوره «بطلمیوسی»(3) مصر می باشد، دورانی که ۳۲۳ سال پیش از میلاد آغاز شده و سال ۳۰ قبل از میلاد به پایان میرسد. با توجه به اطلاعات منتشر شده، قهرمان اصلی بازی “بایِک” نام داشته و یک “مِجای” میباشد. از کلمه مجای میتوان دو حالت را در نظر گرفت؛ اول این که مجایها مردمانی ساکن شمال سودان بودند و یک قبیله بودهاند، دوم آنکه مجایها بخشی از پیشاهنگهای ارتش مصر بودند. البته حالت دوم منطقیتر به نظر میرسد؛ پیشاهنگ بودن بیشتر به یک قاتل میخورد، نه؟
همچنین لازم به ذکر است که گفته شده در بازی، کلئوپاترا (4) نیز حضور خواهد داشت که در سال ۳۰ پیش از میلاد، به مقام ملکه مصر نائل گردید، یعنی همن سالی که دوران “بطلمیوسی” به پایان میرسد. اینکه کلوئوپاترا حامی قاتلین است یا تمپلارها، و اینکه چگونه قرار است ملکه مصر به قهرمان بازی مرتبط شود هنوز مشخص نیستند. به طور طبیعی بازی که در سرزمین مصر روی میدهد قاعدتا باید اهرام مصر را نیز در خود داشته باشد. اهرام مصر از سال ۲۶۳۰ پیش از میلاد وجود داشتهاند و معروفترین آنها که در شهر Giza قرار دارند، از جمله The Great Pyramid، حتما در بازی وجود خواهند داشت. به نظر شخصی من، تنها بازی که میتواند عنصر باقی مانده از عجایب هفتگانه را ارائه دهد که تاریخ و فانتزی را در هم به خوبی میآمیزد.
مهمترین موضوع تاریخی که اهمیت فراوانی داشته و به احتمال خیلی زیاد در بازی Origins وجود خواهد داشت، پایان دوره استقلال مصر و شروع وابستگی آن پس از فتح شدن توسط رومیان در سال ۳۰ پیش از میلاد میباشد، رویدادی که اتفاقا به کلئوپاترا نیز مربوط است. اگر به سری “طریقت یک قاتل” نگاه دقیقتری داشته باشید و پرداختن آن به انقلابها و جنگها را ببینید، جنگ داخلی آمریکا تا انقلاب فرانسه را به یاد آورید، میتوانید به خوبی نتیجه بگیرید که احتمالا پایان نسخه Origins نیز مانند پیشینیان خود، به جنگ ختم خواهد شد. اینکه “بایک” در کدام سمت خواهد جنگید و به نفع کدام امپراطوری کار خواهد کرد، مشخص نیست؛ اما آنچه مشخص است این است که مانند دیگر شخصیتهای پروتاگونیست”طریقت یک قاتل”، احتمالا نقش عمدهای در شکلدهی به تاریخ خواهد داشت.
توضیحاتی اضافی:
1- دوران طلایی دزدی دریایی: یک اصطلاح رایج برای اشاره به یک یا چند طغیان دزدی دریایی در تاریخ دریانوردی است. در مقبولترین تعریف، دوران طلایی دزدی دریایی از دههٔ ۱۶۵۰ شروع و تا ۱۷۳۰ خاتمه مییابد، یک دورۀ ۸۰ ساله که با فجیعترین نبردها و غارتهای دریایی همراه بود. غارتهایی که در غرب عمدتاً توسط ملوانان اروپایی و در شرق نیز توسط دزدان دریایی چینی صورت گرفت. با کشف قاره آمریکا توسط کریستف کلمب که تنها مسیر رفتن به آنجا آبهای اقیانوس بود، انواع کشتیهای باربری و نظامی به سوی این قاره سرازیر شدند و تشکیل کلونیهای جدیدی دادند. در حقیقت اولین غارتگر و استعمارگر این منطقه شاید به تعبیری خود کلمب باشد. (1)
2- ادوارد تیچ: ادوارد تیچ که بیشتر به نام ریش سیاه شناخته میشود، یک دزد دریایی بدنام انگلیسی بود که در دریای کارائیب و سواحل مستعمرههای آمریکایی فعالیت میکرد. گرچه اطلاعات چندانی از کودکی و جوانی او در دست نیست، او به احتمال زیاد در بریستول انگلستان به دنیا آمد. او در سال ۱۷۱۶ به افراد یک دزد دریایی در جزایر کارائیب به نام کاپیتان هورنیگلد پیوست. هورنیگلد او را به فرماندهی یکی از قایقهای جنگیاش گماشت و این دو با هم به تعداد زیادی دزدی دریایی دست زدند. بعداً در سال ۱۷۱۷ هورنیگلد بازنشست شد و تیچ جای او را گرفت. (2)
3- بطلمیوسی: دودمان بطلمیوسی یا بطالسه نام دودمانی یونانینژاد بود که از ۳۰۵ تا ۳۰ پیش از میلاد نزدیک به سیصد سال بر مصر باستان فرمان راندند. این دودمان به دست بطلمیوس یکم یکی از سرداران اسکندر مقدونی و پس از مرگ وی پایهگذاری شد. مصریان اینان را به زودی به عنوان فرعون پذیرفتند. شناختهشدهترین فرد این خاندان کلئوپاترای هفتم بود که نقش عمدهای در جنگهای رومیان میان ژولیوس سزار و پمپئوس و سپس میان اکتاویان و مارکوس آنتونیوس داشت. با چیرگی روم بر مصر و خودکشی کلئوپاترا به زندگی این دودمان نیز پایان داده شد. (3)
4- کلئوپاترا: کلئوپاترا آخرین فرعون مصر باستان بود. او از اعضای دودمان سلطنتی بطالسه بود. بطالسه خاندانی یونانینژاد بودند که پس از مرگ اسکندر در عصر هلنیستی بر مصر فرمان میراندند. بطالسه در سرتاسر تاریخ خود به زبان یونانی تکلم میکردند و از تکلم به زبان مصری خودداری میکردند. کلئوپاترا در ابتدا به همراه پدرش، بطلمیوس دوازدهم آولتس، و سپس به همراه برادرانش، بطلمیوس سیزدهم و بطلمیوس چهاردهم، مشترکاً بر تخت سلطنت نشست اما در نهایت به تنها فرمانروای مصر مبدل شد. به عنوان فرعون مصر، کلئوپاترا درگیر رابطهای نامشروع با ژولیوس سزار شد که او را در رسیدن به تخت و تاج و استحکام بخشیدن به قدرتش یاری کرده بود. او پسرش از سزار، سزاریون، را تا مقام فرمانروای مشترک مصر ترفیع داد. (4)