آیا تا به حال این فکر کردهاید که آیندهی ما در سالهایی بسیار دور چگونه خواهد بود؟ اگر وضعیت زندگی و شرایط حاکم بر زندگی بشریت در چند صد سال قبل را با امروز مقایسه کنیم، شاهد تغییراتی چشمگیر در زمینههای علم، فناوری، ابزار، تمدنها، مرزبندیهای جغرافیایی و … هستیم. حال تصور کنید که این مسئله را در مقیاسی هزار ساله مورد بررسی قرار دهیم! سفر به آینده و به طور کلی سفر در زمان، همواره یکی از رویاهای انسان بوده است. برای مطالعهی گذشتهی نیاکان خود، میتوانیم به کتابهای تاریخی گوناگونی مراجعه کنیم، اما در مورد آینده چطور؟ در سال 1921 میلادی، یک معلم سوئیسی-اتریشی با نام پاول آمادیوس (Paul Amadeus Dienach) به دلیل مشکلات سلامتی خود به کما رفت. او به مدت یک سال در کما به سر میبرد و در این مدت به آینده و به طور دقیقتر، به سال 3906 میلادی سفر کرد!
در رابطه با این داستان شگفت انگیز، حتی یک کتاب هم به چاپ رسیده است؛ نویسندگان اظهار داشتهاند که مردمان آینده، به طور دقیق این وضعیت عجیب و غریب پزشکی پاول آمادیوس را درک کردهاند. مردمانی که در آینده زندگی میکنند، تمامی وقایع تاریخی بین قرنهای 21 تا 39 میلادی را برای او بازگو کردهاند. اما مسئلهی عجیب اینجاست که آنان از رویدادهای دقیق قرن بیستم (عصر فعلی)، اطلاعات چندانی را برای پاول آمادیوس تشریح نکردهاند. به نظر میرسد مردمانی که پاول آمادیوس ضمن سفر به آینده با آنها ملاقات داشته است، از بازگو کردن حقایق و رویدادهای عصر امروز خودداری نمودهاند؛ چرا که بازگو کردن این حقایق میتواند منجر به تغییر در گذشتهی تاریخی تمامی انسانهای زمین شود!
زمانی که پاول آمادیوس از حالت کما خارج شد، در سال 1922 به هوش آمد. اما او حقایق شگفتآور و خارقالعادهای را برای بازگو کردن داشت؛ چرا که او در طول یک سال، توانسته بود ضمن سفر به آینده ، قرنهای بعد را به وضوح مشاهده کند!
از آنجا که پاول آمادیوس میدانست فرصت برای بازگو کردن این وقایع و رویدادها ناچیز است، تصمیم گرفت داستان سفر به آینده را در قالب یک کتاب به چاپ برساند. او تصمیم گرفت هرآنچه را که از این تجربه شگفتانگیز به خاطر میآورد، برای آیندگان به ثبت برساند. نکته جالب این است که پاول آمادیوس، هیچ تجربهای در زمینه نویسندگی، سرودن شعر یا زمینههای مشابه با آن نداشت؛ از این رو حتی تصور نمیکرد که داستان شگفتانگیز او از سفر به آینده ، تا این اندازه سر و صدا کند.
پیشگوییهای پاول آمادیوس برای آینده بشریت
سالهای 2000 تا 2300 میلادی – بشریت همچنان با مشکلاتی از قبیل ازدحام بیش از اندازه جمعیت، تخریب محیط زیست، معضلات اقتصادی، سیستمهای پولی، عدم تغذیه مناسب برای تمامی افراد و جنگهای داخلی کشورهای مختلف دست و پنجه نرم میکند. انسانها درگیر مشکلات ریز و درشت مالی بوده و دیگر فرصتی برای اصلاح درون و باورهای معنوی ندارند.
سال 2204 میلادی – تعداد 20 میلیون از انسانها، در سیاره مریخ سکونت دارند و کولونیسازی بر سطح این سیاره به حد قابل قبولی رسیده است. اما یک رویداد طبیعی در سال 2265 منجر به نابودی همهی انسانهای ساکن در مریخ میشود. این رویداد موجب میگردد که انسان برای همیشه سیاره سرخ را ترک کند.
سال 2309 میلادی – در نتیجهی مشکلات حل نشدهی حاکم بر زمین، فاجعهای دیگر سرنوشت بشریت را تغییر میدهد. وقوع جنگ جهانی بزرگ موجب نابودی خیل عظیمی از انسانها میشود. بخش بزرگی از تمدن موجود بر روی زمین نابوده شده و نژادهای زرد و سیاه پوست، بیشترین قربانیها را در طول این جنگها خواهند داشت.
سال 2396 میلادی – این تغییر بزرگ، منجر به شکلگیری آخرین پارلمان جهانی بر روی زمین با عنوان سازمان ملل یا ایالتها میشود. این پارلمان جهانی تازه تاسیس، اعضای خود را از طریق سیستم رایگیری توسط ملتها انتخاب میکند. اما این بار به جای استفاده از سیاستمداران، از نیروهای متخصصی همچون دانشمندان، مردان تکنولوژی و چهرههای بشردوستانه استفاده میگردد. پول به آن شکلی که ما میشناسیم دیگر وجود ندارد! منابع موجود در سیاره زمین بین ساکنین زمین تقسیم شده و هر فرد به اندازهی کافی از این منابع برخوردار است. در پی این تغییرات، مشکلاتی همچون افزایش بیرویه جمعیت، آب و هوا، تغذیه و زیست محیطی برطرف میشوند.
زندگی انسانها سادهتر شده و افراد در طول زندگیشان کمتر و کمتر کار میکنند. یه اتفاق جالب توجه اینکه از سال 2396 به بعد، مجددا شمارش سالهای میلادی از عدد 1 آغاز خواهند شد. با این حال، پارلمان جهانی حاکم بر جهان، در واقع یک رژیم حکومتی متمرکز در قدرتی مرکزی است. از این رو برخی دولتها به طور مستقیم یا غیر مستقیم با تصمیمات پارلمان جهانی به مخالفت برمیخیزند. هنوز مردمانی با باورهای ناسیونالیستی، حاضر به تغییر عقاید خود نبوده و به فکر توسعه اهداف بشردوستانه برای آیندهی زمین نیستند.
مشکلات اقتصادی به آن شکلی که ما میشناسیم وجود ندارد، اما در زمینه کنترل تکنولوژی و سطح دسترسی به آنان در بین مردم، نابرابریهایی وجود دارد. مردم از لحاظ عقاید معنوی بسیار سست و ضعیف هستند، این “عصر تاریکی عجیب و غریب” تا سال 3400 به طول میانجامد.
سال 3382 میلادی – یک پدیده قابل توجه و بسیار مهم در زندگی بشریت رخ میدهد. انسانها یکی پس از دیگری و به صورت کاملا اتفاقی به یک توانایی جدید با عنوان “بینایی فوقالعاده” دست پیدا میکنند. علاوه بر این، یک جهش ناگهانی در مغز، منجر به دسترسی مستقیم به دانش پیشرفته برای دستاوردهای خلاقانه میگردد.
سالهای 3400 تا 4000 میلادی – عصر طلایی درست در همین دوران شکل میگیرد. بعد از گذشت 1000 سال از عصر تاریکی، سرانجام دورانی بسیار قابل تحسین بر زندگی بشریت سایه افکنده است. در این دوره از زندگی انسان، مردان تکنولوژی و دانشمندان در پارلمان جهانی نقشی ندارند. به جای آن، از افرادی با عنوان “سازندگان جهانی” استفاده میشود. آنها اشخاصی هستند که به طور همزمان در زمینههای مختلفی همچون فلسفه، هنر، علم، عرفان و … مهارت و تخصص دارند. همه چیز در دنیا رایگان و برای همه قابل دسترس است! امکاناتی همچون لباس، غذا، خانه، حمل و نقل و … برای همه افراد در سطحی یکسان است.
موفقیتهای زندگی افراد، بر مبنای سرمایهی مالی و یا افتخارات تکنولوژیکی نخواهد بود، به جای آن، انسانها توجه ویژه ای بر مسائل عاطفی، معنوی و رشد ذهنی خود خواهند داشت. انسانها در کل دوران زندگی خود تنها به مدت 2 سال به کار مشغول هستند، البته این در حالیست که عمر هر فرد به طور متوسط بین 17 تا 19 سال است. جمعیت کره زمین کمتر از 1 میلیارد نفر است و منابع موجود برای زندگی افراد به اندازه کافی وجود دارد. قوانین موجود برای جوامع زمین به کمترین تعداد ممکن رسیده و جرم و جنایت به مقدار ناچیزی کاهش پیدا کردهاند.
فقط سه نوع قانون در دنیا حکمفرماست:
1- قوانین مرتبط با اشتغال 2 سالهی افراد
2- قوانین مرتبط با رفتوآمد و توزیع کالا
3- قوانین مرتبط با کنترل جمعیت (زاد و ولد)