ادگار رایت در «بیبی راننده» ساختار اصلی و اساسی فیلم های جنایی مثل «سامورایی» ژان پی یر ملویل و «راننده» والتر هیل را با پوششی از فیلم های عامه پسند ترکیب کرده. رایت سلیقه صوتی و بصری منحصر به فردش را (که در فیلم هایی مثل «شان در میان مردگان» و «پلیس خفن» شاهدش بودیم) با ضدقهرمان های کم حرف و قدرتمند فیلم های اکشن و جنایی کلاسیک تلفیق کرده و از این طریق ترکیبی سرگرم کننده و جذاب ساخته. تاثیرگذاری این فیلم در بهترین حالت، شبیه تاثیری است که ترکیب گاز خنده و آدرنالین روی بدنمان می گذارد.
فیلمی با سر و شکل سرخوشانه مثل این، باید هم شبیه یک رانندگی پر از هیجان و بی وقفه به نظر برسد که در آن حقه های نبوغ آمیز یکی پس از دیگری رو می شوند. و «بیبی راننده» واقعا هم به این صورت است.
تا موقعی که رایت ایده های بصری و کارگردانی نوآورانه خودش را ارائه می دهد، فیلم شبیه یک خیال پردازی باانرژی عمل می کند. در یکی از صحنه های پرجنب و جوش ابتدایی، وقتی تعقیب و گریز افتتاحیه فیلم به پایان می رسد، بیبی با پای پیاده سمت کافی شاپی به اسم اکتان می رود تا برای اعضای گروه قهوه بخرد. و رایت این ماموریت کوچک او را تبدیل به یک باله خیابانی می کند.
در فیلم ها و ویدئوکلیپ هایی که ساخته ام در چند صحنه این ایده را پیدا کرده بودم، ولی دلم می خواست این ایده را در کل یک فیلم هم امتحان کنم. جوری که کنش و واکنش های فیلم با آهنگی که کاراکترها در هر صحنه گوش می دهند شکل بگیرد. برای همین هم تمام آهنگ هایی که در فیلم می شنوید، در خود صحنه جریان دارد و موسیقی متن نیست. و چون قبل از این فیلم های کمدی کارکرده بودم، ساخت یک فیلم جدی تر کمی برایم چالش برانگیز بود. اگرچه هنوز هم فیلم حس و حال و شوخ طبعی مخصوص به خودش را دارد.
کاملا معلوم است که از سکانس تعقیب و گریز و دور زدن ماشین ها با ترمزدستی در «پلیس خفن» خیلی خوشتان آمده. انگار این سکانس ها که در فصل آخر آن فیلم می بینیم نوعی تمرین برای «بیبی راننده» بوده.