معرفی انیمیشن کوتاه Exode
آموزشگاه MOPA، اولین آموزشکدهی تحصیلات عالی در کشور فرانسه است که تماما خود را وقف آموزش طراحی و خلق تصاویر سه بعدی کامپیوتری یا همان CGI کرده. این آموزشکده به مدت هفده سال است که در حال پرورش انیماتورهای مستعدی است که بعضا توانستهاند وارد استودیوهای بزرگی همچون Illumination ،Aardman ،Double Negative و غیره شوند و نامی برای خود بهم بزنند. درست مثل تمامی مدارس فیلم سازی یا انیمیشن سازی، دانش آموزان MOPA نیز در دورهی تحصیل خود اقدام به ساخت انیمیشنهایی کوتاه به عنوان پروژه فارغ التحصیلی خود میکنند که در میان آنها نام آثاری همچون The Garden Party که موفق به کسب عنوان نامزدی دریافت جایزهی اسکار بهترین انیمیشن شده است، به چشم میخورد. یکی از این انیمیشنهای کوتاه، اثر خوب و خوش ساختی است به نام Exode (به فرانسوی؛ هجرت). این اثر توسط پنج دانش آموختهی MOPA به نامهای کتلین کارتیر، سندری گیمنز، نیکلاس میرکی، باپتیست ری و توماس سائز ساخته شده است. با وجود اینکه از این انیمیشن به عنوان برجستهترین محصول MOPA نام برده نمیشود، اما این اثر توانست در چندین جشنوارهی بین المللی به موفقیتی نسبی دست پیدا کند و مورد استقبال تماشاچیان قرار بگیرد.
جانور (به گفتهی سازندگان دایناسور) عظیم الجثهی کهنسالی در کویری وسیع به سوی جلو قدم برمیدارد. از حال و روز این جانور پیدا است که در حال کشیدن نفسهای آخرش است، اما این نکته تنها مسئلهی مهم دربارهی او نیست؛ با نگاهی نزدیکتر به پیکر غول آسای او متوجه میشویم که بر پشت پهناور این جانور گروهی از انسانها سکونت دارند که تکانهای بیهوا و حال و روز بد این خانهی متحرک زندگی را نیز برای آنها سخت کرده است. نهایتا روزی این جانور از پا درمیآید و ساکنان آن تصمیم میگیرند برای پیدا کردن محل زندگی جدید خود راهی سفری بلند و خطرناک شوند.
همانطور که از خلاصهی داستان مشخص است، «هجرت» در یک دنیای فانتزی جریان دارد. با وجود اینکه مهمترین برگ برنده در اغلب آثار فانتزی، ساخت و ارائهی دنیایی تازه که بعضا حتی با قوانین طبیعی جدیدی همراه هستند، است اما در این انیمیشن ما با بازیافت ایدههایی از داستانهای قدیمی طرفیم که همه ریشه در اسطوره شناسی و یا داستانهای کهن ملل مختلف دارند. در طول روایت داستانی انیمیشن «هجرت» تمرکز نه بر شخصیتها و جزییات، که بر واقعهی اصلی در حال رخ دادن است و تمامی مهرههای دیگر داستان بیشتر وظیفهی ایفای نقش خود در نمادگرایی استعاره گونهی داستان را بر عهده دارند. البته با وجود اینکه ساکنان در حین هجرت در این انیمیشن نه جداگانه که کلا همه یک شخصیت به حساب میآیند، اما حین پردازش داستان مشخص است که تیم کارگردانی برای جلوگیری از بیش از حد ساده شدن اثر روی یک گروه خاص از آنان تمرکز میکند و سعی میکند روح انسانی ساکنان را با انعکاس ابعادی از شخصیت آنها در این گروه نشان دهد.
از اینکه «هجرت» قصد دارد با داستانش چه بگوید میتوان تعابیر متفاوتی به میان آورد. شاید واضحترین مسئلهای که میتوان از آن برداشت کرد، موضوع چرخهی بین پایان و آغاز باشد که غروب هر رویداد با طلوع رویدادی دیگر همراه است و نباید با رسیدن به پایان راه و شکست از پا نشست و جستجوی آغازی دیگر در مکانی متفاوت یک التزام است. داستان و مفهوم آن هر چه باشد، از نمادگرایی زیبای جاری در صحنههای این اثر نمیتوان گذشت. نماها و تصاویر مفهومی به لطیفترین حالت ممکن در تار و پود «هجرت» گنجانده شدهاند و همین مسئله ممکن است باعث شود که در تماشای اول این اثر مفهوم یا تضمینهای برخی از نمادگراییها را متوجه نشوید یا بعضی از این تصاویر از زیر دست شما در بروند، پس توصیه میکنم این انیمیشن را حتی الامکان بیش از یک بار و با دقت تماشا کنید.
انیمیشن به طرز چشم نوازی پر جزییات است. فقط کافی است به الگوهای بدن جانور، زمین یا آسمان نگاه کنید تا متوجه تفاوت سطح ریزپردازی در این انیمیشن با خیلی از آثار مدرسهای شوید. این طراحی فوق العاده نه فقط در پردازش جزییات، بلکه در تصویر نگاری زیبای توام با نمادگرایی هم خود را نشان میدهد. بعد از تماشا و تحسین طراحی خوب محیط، به انسانهای حاضر در «هجرت» میرسیم؛ انسانهای شبیه سنگی که هر کدام ظاهر و رفتارهای خاص خودشان را دارند. هنری که سازندگان در طراحی شخصیت انسانها به خرج دادهاند بیننده را به یاد برخی از آثار بزرگ سینما میاندازد. خلق انسانهایی از جنس سنگ نشان از یگانگی هویت آنها با طبیعتی است که در آن قرار دارند و طراحی سادهی چهرههای آنها به این دلیل است که به ما خاطر نشان کند که باید در تفسیر داستان آنها را یک شخصیت در نظر بگیریم.
سازندگان از همان صحنهی اول به مخاطب نشان میدهند که با اثری هوشمندانه مواجه هستند؛ آنها با استفاده از صداگذاری، حرکت آهسته و عمق بخشی به تصویر با افزودن مه با ظرافت خاصی اندازهی واقعی جانور را به مخاطب نشان میدهند. این انیمیشن تا زمانی که به سراغ انسانهای ساکن بر بدن جانور نرفته، ضرب آهنگی آهسته دارد اما همه چیز با نشان دادن تقلای انسانها برای زنده ماندن سریعتر رخ میدهد و حتی برای جلوگیری از کسل کننده شدن اثر، صحنهای اکشن که آنقدرها هم با روند معنایی انیمیشن همخوانی ندارد، در اثر گنجانده میشود. این سرعت تا زمانی که انسانها از پیکر جانور به پایین میآیند حفظ میشود و آنجا با هدف معنایی مشخص شاهد پایین آورده شدن سرعت پیشروی داستان هستیم.
انیمیشن «هجرت» نمونهی بارز یک اثر با مغز است که حساب شده به سمت آنچه که میخواهد باشد قدم برمیدارد.