در این موضوع شکی وجود ندارد که استودیوی دیزنی در بازسازی Beauty And The Beast «دیو ودلبر» ریسک بالایی را پذیرفته‌است. بازسازی فیلمی با آن محبوبیت در قالب لایو اکشن ماموریتی بسیار دشوار است که کارگردان فیلم، بیل کاندن (Bill Condon) در هنگام قبول کردنِ این وظیفه، به صورت کامل بدان واقف بوده‌است. حضور بازیگران تراز اول شامل اما واتسون (Emma Watson)، دن استوینز (Dan Stevens)، لوک اونز (Luke Evans)، جاش گد (Josh Gad)، ایوان مک‌گرگور (Ewan McGregor)، ایان مک‌کلن (Ian McKellen) و اما تامپسون (Emma Thompson) نشان از حساسیت بالای فیلم دارد. نقدهای اولیه این فیلم به تازگی و چیزی حدود دو هفته زودتر از اکران عمومی آن منتشر شده‌است. در زیر می‌توانید تعدادی از این نقدها را به صورت خلاصه مشاهده کنید. لازم به ذکر است که نقدهای زیر هیچکدام داستان فیلم را لو نمی‌دهند. با سینماگیمفا همراه باشید.

هالیوود ریپورتر – لزلی فلپرین

این امکان وجود دارد که برخی از طرفدارانِ سطحی نگر به تغییرات بنیادین ایجاد شده ایراد بگیرند اما این کار بسیار اشتباه است چرا که معمولا داستان‌های افسانه‌ای در صنعت سینما خود را با پیشرفت زمان وفق می‌دهند. در مورد این فیلم نیز این تغییرات وجهه انسانی آن را بالا برده و گرمی خاصی را بدان بخشیده است. ضعیف‌ترین جنبه فیلم چهره کاراکترهای دیجیتالی آن است. با اینکه افکت‌های استفاده شده برای بهبود چهره دیو و خدمت‌کاران پرشمار او از نظر بافت، فوق‌العاده هستند (مخصوصا پوست خزه مانند دیو و سطوح سرامیکی و برنجی که می‌توان تاثیرات محیط اطراف را به وضوح در آنها مشاهده کرد) اما چهره‌های موجود در نشان دادن احساس کاراکترها به خوبی عمل نمی‌کنند و خشک به نظر می‌آیند.

کولایدر – مت گلدبرگ

لوک اونز به طرز شگفت‌انگیزی نقشِ گاستون را خوب بازی کرده‌است و فرو رفتن او در عمق این نقش به صورتی است که شما در عین لذت بردن به این موضوع فکر نمی‌کنید که او دارد ادای شخصیت کارتونی را در می‌آورد. جاش گد نیز به صورت حیرت آوری خنده دار است و این طور به نظر می‌رسد که تبدیل کاراکتر او از کارتون به لایو اکشن بهتر از بقیه صورت گرفته‌است. متاسفانه علی‌رغم هزینه بالای ساخت، کاندن دقیقا آن چیزی که این موزیکال بدان نیاز دارد را در فیلم اعمال نکرده‌است: عشق و آهنگ‌های دلنشین. او داستان اصلی را خوب پرداخت نکرده‌است چرا که رسیدن کاراکترهای مرکزی به مرحله عشق بسیاری از زمان فیلم را به خود اختصاص می‌دهد و وقتی هم که به آن نقطه می‌رسیم کماکان نمی‌توانیم با دیو ارتباط برقرار کنیم.

وراییتی – اوِن گلیبرمن

فیلم جدید دیو و دلبر احساسی، تاثیرگذار و به شدت تماشایی است و گاهی اوقات تجربه لحظاتی از آن این موضوع را اثبات می‌کند که چرا فیلم ساخته شده‌است اما کماکان به صورت کامل شما را قانع نمی‌کند که دنیای کنونی به این فیلم نیاز داشت.

The Wrap – دن کالاهان

مورد انتقادترین قسمت این فیلم قرار دادن کاراکتر لِفو (جاش گد)، دوست نزدیک گاتسون، در قالب فردی هم‌جنس‌گرا است که به هیج وجه آن را نمی‌پذیریم. شاید ایده استفاده از آن درست به نظر بیاید اما این طور به نظر می‌رسد که کاندن و فیلم‌نامه نویسان پروژه، اِون اسپیلیوتوپوس و استفن چباسکی، سعی می‌کنند از زیر توجیه این کار در بروند که نتیجه این کار سردرگمی و عدم ارتباط مخاطب با کاراکتر و به طور کلی فیلم است.

EW – کریس ناشاوتی

دیو و دلبر فیلمی است که نمی‌تواند به این سوال پاسخ دهد که قصد دارد چه چیزی را بگوید که قبلا در کارتون سال ۱۹۹۱ گفته نشده‌است. فیلم خوب و شیرین است و برخی از آهنگ‌های آن پتانسیل فراگیر شدن را دارند اما من هنوز به عنوان یک منتقد این موضوع را متوجه نمی‌شوم که چرا فیلم ساخته شده‌است و حال که تصمیم به ساخت آن گرفته شده‌است، چرا محصول نهایی چیز زیادی برای گفتن ندارد.

به صورت خلاصه باید گفت که درست است که ساخت فیلمی که بتواند بهتر از نسخه قبلی که بدون نقص بوده‌است، باشد چیزی نزدیک به غیرممکن است اما این موضوع نباید دیزنی را از تلاش بیشتر باز می‌داشت. همانطور که انتظار می‌رفت، عناصر جلوه‌های ویژه در اکثر نقدهای منتشر شده جزو نکات مثبت فیلم دسته‌بندی شده‌اند اما به طور خاص کمی زمان می‌برد که به خدمتکاران قلعه عادت کنیم. واتسون، اونز، استیونز و گد باعث ایجاد دو دستگی در بین منتقدان شده‌اند، بدین صورت که برخی از منتقدان به عملکرد بازیگران نمره قبولی داده و برخی دیگر آن را جزو نکات منفی فیلم قلمداد کرده‌اند.

در مورد جنجنال اخیر پیرامون موضوع اعلام همجنس‌گرایی شخصیت لِفو نیز باید گفت که اکثریت عمده منتقدان نسبت به آن واکنش منفی نشان داده و آن را حرکتی صرفا نمادین و غیرضروری دانستند که تنها باعث پایین آمدن ارزش فیلم شده‌است. در واقع آنها تنها این کار را کردند، چون به نوعی گویا فقط می‌خواستند این کار را کرده‌باشند. البته این بدین معنی نیست که فیلم به طور کلی خالی از لحظات خوب وشیرین است، بسیاری از مخاطبان کم سن و سال به طور قطع با تماشای این فیلم لحظات خوبی را تجربه خواهند کرد و بزرگسالان نیز در بدترین شرایط ممکن خواهند توانست آن را تحمل کنند.

فیلم Beauty And The Beast به صورت عمومی در تاریخ ۲۷ اسفند راهی سینماها خواهد شد.

توسط حمیدرضا قهرمانی

گیمفا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *