نقد و بررسی بازی CALL OF DUTY: WWII
در اوایل آبانماه خرید نسخه جدید Call of Duty برنامه سالانه بسیاری از گیمرهای علاقهمند به ژانر شوتر است و این تجربه و این حس هر سال تکرار شده است، برخی از سالها نتیجهاش برایمان به طور وصفناشدنی خاطرهانگیز بود و برخی از سالها هم چیزی جز تجربه تکراری نصیبمان نشد؛ اما امسال حکایت فرق میکند! Call of Duty بعد از سالها به جای اصلیاش یعنی جنگ جهانی بازگشته و این بازگشت مصادف شده با کولهباری از انتظاراتِ ما. اما آیا Slegdehammer توانسته که این انتظارات را برآورده کند یا WWII نیز همان جریان نسخههای اخیر است اما در ظاهری جنگجهانی شده؟
از آنجایی WWII احتمالا پرمحتواترین شوتر امسال است، بررسی آن از دید کلی واقعا کار دشواریست پس ابتدا بگذارید از بخش داستانی شروع کنیم؛ شخصا مشکلی که پیش از عرضه با پلات داستانی بازی داشتم این بود که تا حد زیادی ساختار آن و احتمالا سورپرایزهای احتمالیاش برایم مشخص شده بود. مثلا سازندگان تایید کرده بودند که بازی در نرماندی آغاز میشود و در هر مرحله نیز میتوانیم یکی از عملیاتهای مهم جنگ جهانی دوم را تجربه کنیم که از قضا همین هم شده است؛ و یا گفته بودند که بازی از آثاری نظیر Band of Brothers و Saving Private Ryan الهام گرفته و در زمان تجربه متوجه میشوید که ساختار داستان بسیار بیش از آنچه که فکر میکردید به این دو اثر (بخصوص Band of Brothers) نزدیک گشته است.
من با این پیش زمینه پای به بخش داستانی گذاشتم و در مرحله اول که تقریبا اکثر بخشهای آن در نمایشهای بازی وجود داشت، (نرماندی) بشدت ناامید شدم. نرماندی یک مقطع مهم در جنگ جهانی است اما بازی چیزی بیش از آنچه که قبلا از آن دیده بودیم را ارائه نداد و شاید ارائه چیزی بیشتر کار سختی هم باشد! با این وجود درست در لحظاتی که حس میکردم قرار است یک تجربه تکراری دیگر در جنگجهانی را تجربه کنم، WWII بشدت من را سورپرایز کرد و دلیلش هم فقط در یک چیز است: رویکرد نوین و خلاقانهاش در طراحی مراحل و لول دیزاینِ بازی، یعنی دقیقا چیزی که شاید عامل اصلی پسرفت بازیهای Call of Duty طی سالهای اخیر بوده است.
اما WWII سمت چه رویکردی رفته که نتیجهاش یک تجربه بسیار بهتر از نسخههای اخیر شده؟ اصولا ما در بازیهای شوترِ خطی یک ساختار A به B را داریم، به طوری که مرحله در نقطه A آغاز میشود و باید با انواع و اقسام سلاحها دهها دشمن را سلاخی کنیم و احتمالا در این بین سازندهها چند تکنیک سینمایی هم بکار میبرند و سپس به نقطه B و پایان مرحله میرسیم. این فرمولِ کلاسیک بازیهای شوتر است، فرمولی که الان دیگر بسختی جواب میدهد و برای غلبه بر این مشکل سازندگانِ بازیهای شوتر راهحلها و ایدههای زیادی را امتحان کردهاند اما چهار راه نمود بیشتری در سالهای اخیر داشته است. راه حل اول بهرهمندی از عنصر مخفیکاری برای عمق بخشیدن به مراحل بازی است، مانند چیزی که در ولفنشتاین و برخی از مراحل Metro دیدیم. راهحل دوم بهرهمندی از عنصر لذتِ گانپلی در سلاخی دشمنان است که در این حالت مخاطب کمتر متوجه طراحی ساده مرحله شده و صرفا اسیر گیمپلی خونین میشود؛ اوج این هنر را در DOOMدیدیم. راه حل سوم ارائه ایدههای مولتیپلیر محور نظیر دفاع از یک مقر مشخص در کل مرحله است که طی این نسل بازی Gears of War 4 بهترین مثال برای این نوع طراحی محسوب میشد.
اما یک راه حل چهارم هم وجود دارد، یعنی بازی با لولدیزاین و طراحی مراحل؛ مثلا این قالب A تا B خودش به چند راه مختلف قابل بازی باشد و یا ما این خط داستانی را در دو دید مختلف به پیش ببریم، چیزی شبیه به Haloهای کلاسیک و البته برخی از مراحل افسانهای همین CoD.
اما WWII چطور این رویکرد را در گیمپلی ارائه داده؟ شما در بازی نقش “رونالد دنیلز” را بر عهده دارید، خرده سربازی آمریکایی که قرار است ماجراهای او و هم رزمانش را در بازی و در قالب عملیاتهای مهمِ جنگ جهانی دوم تجربه کنید. محور بازی بر پایه رونالد است اما در بسیاری از مراحل بخاطر اینکه روند خستهکننده A تا B برای شما حاکم نباشد، بازی به شما دیدی استراتژیک داده و گیمپلی را در یک منطقه دیگر از خط داستانی برای شما روایت میکند. مثلا در یکی از مراحل شما در محاصره نیروهای نازی قرار دارید، در اینجا اگر سازنده میخواست کلیشهای و غیرمنطقی عمل کند میتوانست کاری کند که شما خیلی حماسیوار با همرزمانتان دهها نازی را بکشید و خط محاصره را بشکنید. اگر میخواست اوضاع کمی منطقیتر باشد، کاری میکرد که همرزمان شما در یک ناحیه دیگر از محاصره باخبر شده و به سمت شما برای شکستن خط محاصره بیایند. اما WWII از این حالت هم فراتر رفته و به یک حالت سوم و ایدهآل رسیده! اما چطور؟ کنترل همان نیروهایی که باید خط محاصره را بشکنند نیز دست شماست! یعنی در یک عملیات عملا شما در دو یا سه جبهه مختلف بازی را به پیش میبرید.
رویکرد WWII در مراحلش بشدت متنوع است. مثلا در مرحله آزادسازی پاریس که به اعتقاد من یکی از بهترین مراحل کل مجموعه است، شاهد یک شاهکار در طراحی هستیم. به طوری که در یک مرحله 30 دقیقهای، شما هم گیمپلی مبتنی بر مخفیکاری را تجربه میکنید، هم نفوذ به دل نازیها به عنوان جاسوس را شاهد هستید، هم یک عملیات بشدت استرسزا برای کار گذاشتن دو بمب بر روی دروازه ورودی به مقر نازیها را پشت سر میگذارید و در انتها شما یک اکشن فوقالعاده را هم در این مرحله دارید! چنین تنوعی را شخصا فقط در نسخههای طلایی این مجموعه نظیر MW2 دیده بودم.
حالا تصور کنید این رویکرد مناسب و درست به طراحی مراحل، در قالب همان گانپلی فوقالعاده لذتبخشی که همیشه در Call of Duty بوده و البته همان تنوع شیوههای رزم (نظیر بازی بصورت پیاده نظام و تانک و نفربر و …) ارائه شده است؛ در نتیجه، یک بخش تکنفره عالی از لحاظ گیمپلی انتظار شما را میکشد. با وجود تمامی تعاریفی که کردم، متاسفانه با اینکه از لحاظ طراحی مراحل و گیمپلی با یک بازی بسیار عالی طرف هستیم، اما بخش تکنفره WWII نمیتواند در کنار بزرگان این سری بازی قرار گیرد.
مشکل WWI مشخص است، بازی از ابتدا دستش از لحاظ داستانی رو میشود زیرا تمامی رویدادهای داستانی بازی بر مبنا حقایق تاریخی هستند و و حتی نوع روایت آن و تیپ شخصیتها هم طوری هستند که به وفور در آثار سینمایی دیدهایم. در این مواقع نویسنده باید به جای اینکه گیمر را صرفا در خطی تاریخی و مشخص حرکت دهد که میداند نتیجهاش پیروزی متفقین است، او را وابسته به خطوط داستانی جانبی کند و در این مسیر، داستانهایی بکر و دستنخورده را برای مخاطب روایت کند. اما مشکل دقیقا اینجاست که از این لحاظ هم بازی قابل پیشبینی است. Band of Brothers الگو اصلی WWII بوده و وقتی شخصیتپردازی برخی از کاراکترهای بازی در ابتدا را میبینیم، تقریبا میتوانیم مطمئن باشیم که کدام افراد در آخر احتمالا کشته میشوند. به طور کلی این رویکرد تست شده و تکراری که بازی در داستانش دارد، باعث شده که لحظات حماسی و احساسی آن برای مخاطب آنطور که انتظار میرود در نیاید. شاید اگر شاهد رویکرد عمیقتر و دستنخوردهتری در نمایش چالشهای جنگجهانی بودیم، دیگر چنین مشکلی رقم نمیخورد و اکنون WWII میتوانست با ارائه عنصرِ ماندگاری در داستان و شخصیتهایش، در کنار بزرگان سری CoD قرار گیرد.
اما همانطور که گفته شد WWII مجموعهای است از بخشهای بسیار متنوع و طبیعتا مهمترین بخش برای هر نسخه از CoD بخش مولتیپلیر آنلاین است. از دید من بخش مولتیپلیر بازی واقعا از لحاظ جذابیت، بار سرگرمی و کیفیت یکی از بهترین مولتیپلیر-شوترهای این نسل است و دلیلش هم در دو بخش خلاصه میشود، یکی در طراحی عالی کلاسها و مپها و تاثیر عالی آنها بر یکدیگر و دومی هم مد War که به طور غیرقابل وصفی اعتیادآور و جذاب است!
در مورد طراحی مپها نکته حائز اهمیت این است که بشدت باز و پویا شدهاند، به طوری که برخلاف برخی از نسخههای CoD (بخصوص آنهایی که در آینده نبودند) به هیچ عنوان ایستا بازی کردن و کمپ کردن جواب نمیدهد و شما باید با دید درستی در محیط حرکت داشته باشید اما این حرکت یک نوع حرکت از جنس حرکتِ بیتدبیرانه و آرکیدگونه نیست، بلکه بدلیل طراحی مناسب مپها، ذهن شما بازی را با حالتی شطرنجی تجسم میکند و در دوراهیهای بازی هم باید بخوبی تصمیم بگیرید که به کدام سمت بروید تا دشمن را در جایگاه احتمالی ببینید. به بیان بهتر این سرعت و ریتمی که در گیمپلیِ بخش آنلاین ایجاد شده، نه تنها به بار استراتژی بازی صدمه نزده بلکه آنرا در مقایسه با نسخههای اخیر ارتقا نیز داده است.
خوشبختانه در سایر بخشها هم مولتیپلیر CoD کیفیت خوبی دارد. مثلا ساختار کلاسها واقعا متنوع و کاربردی در آمده و در هر مپ و هر شرایط بازی انتخاب درستِ اسلحه بر روی پیروزی شما تاثیر بسزایی دارد. اما اینجا یک مشکل باقی میماند. معمولا خیلی از گیمرها معتقدند که مولتیپلیر CoD بیش از حد وابسته به مهارت فردی است و کار تیمی بخصوص در مدهایی مثل Team Deathmatch کمتر دیده میشود و یا وسعت مپها محدود است. اما CoD: WWII با یک بخش فوقالعاده به نام War کاملا این ضعف را تبدیل به یک نقطه طلایی کرده است.
در حالت War ساختار ساده است، بازیکنان در دو تیم دفاعی و تهاجمی تقسیم میشوند و تیم تهاجمی باید به مقر دفاعی حمله کند. این تیم اگر طی زمان مشخص شده نتواند به هدف برسد، شکست میخورد اما اگر بتواند تیم حریف را شکست دهد، آنگاه تیم دفاعی عقب نشینی کرده و در یک موضع خاص کمین میگیرد. این روند تا چهار سطح جلو میرود و اگر تیم دفاعی در سطح چهارم هم شکست بخورد و مقرش به دست نیروهای حریف بیافتد، دیگر به طور کامل بازنده بازی خواهد بود.
مد War چند نکته عالی دارد، اول اینکه این سطوحی که از آن صحبت شد هر کدام در واقع یک مد و حالت بازی هستند، مثلا در سطح اول شما باید نبردی را براساس تصرف یک خانه و کپچر کردن آن تجربه کنید، در سطح دیگر باید درست شبیه به یکی از مدهای معروف Overwatch یک تانک را اسکورت کنید، در یک بخش دیگر هم مثلا باید یک پل را بازسازی کنید تا بتوانید از آن رد شده و به مقر نهایی دشمن حمله کنید! و یا حتی حالتی شبیه به Search and destroy را هم میتوانید تجربه کنید. این رویکرد متنوع در طراحی این بخش باعث شده که تجربه آن نه تنها تکراری نشود بلکه بشدت وابسته به کار تیمی باشد.
همچنین در مد War، بازی محیط وسیعی را در اختیار شما میگذارد و عملا حس حضور در سه یا چهار مپ به شما دست میدهد و در آخر نکته مثبت دیگر این است که بازی دید استراتژیکی به شما میدهد. دیگر با وجود مد War نمیتوان به مولتیپلیر WWII خرده گرفت که استراتزیک نیست و کار تیمی در آن اهمیت ندارد، چون واقعا حتی اگر دو نفر از هم تیمیهای شما هم همکاری نکنند غلبه بر دشمن بسیار سخت خواهد شد.
همچنین نکته بسیار جالبی که دوست دارم در موردش صحبت کنم این است که مد War نمونهای بارز از بخشی است که در آن گیمرها مجبور میشوند برای رسیدن به هدف نهایی از جان خود بگذرند! مثلا برای ساخت پل باید خود را بدون هیچ ابزاری روی آن پرت کنید تا درصدی به ساختش کمک کنید، آن هم درشرایطی که میدانید تکتیراندازهای دشمن از آنسو منتظر سرهای شما هستند! اما بازی با طراحی فوقالعادهای به شما میگوید که برای رسیدن به هدف حتی باید از جان خود بگذرید، ایجاد چنین رویکردی در یک بازی شوتر کار بسیار سختی است و باید Slegdehammer را برای دستیابی به چنین موفقیتی ستایش کرد.
در مجموع بخش مولتیپلیر WWII واقعا تجربه بکر و جذابی است اما متاسفانه و باز هم میگویم متاسفانه مشکلاتی که دارد، در اکثر آنها مقصر سازنده نیست بلکه سیاستهای مالی بازی است. اینکه بازی بشدت در بخش War دچار کمبود مپ است را نمیتوان گردن سازنده انداخت و ایکاش که شاهد رویکرد سخاوتمندانهتری در این حوزهها بودیم. همچنین سرورهای بازی هم گاها شاهد افت و اخیزهای زیادی هستند و نمیتوان از بازی یک تجربه بالانس و متعادل را بخصوص در ایران دریافت کرد. البته به شخصه در اکثر ساعات مشکل جدی را در این زمینه نداشتم اما طبق پیگیریهایی که انجام دادم، فعلا بسیاری از کاربران ایرانی حتی امکان تجربه بازی بصورت آنلاین را ندارند. اما سازندگان وعده دادهاند که در حال کار بر روی مشکلات سرور هستند و این نشان میدهد که این اختلالات در تمامی نواحی جهان وجود دارد.
و اما میرسیم به بخش زامبی! بخشی که به نظر من به محتوای بازی چه از لحاظ کیفی چه کمی کمک شایانی کرده و خیلی عمیقتر از گذشته شده است. در بخش زامبی اوضاع مشخص است، شما در نقش یک کاراکتر هستید که دارای یک پلات داستانی هم است و باید با همکاری دوستانتان برابر موجهای مختلف از زامبیها مقاومت کنید. در این بین شما باید بخشهای مختلف مپ را باز کنید، اسلحه جدید بخرید و برای بقا با همتیمیها همکاری کنید. این ساختار را زامبیهای قبلی CoD هم داشتند اما بخش زامبی WWII به چند دلیل یک پیشرفت هرچند کوچک اما مناسب را رقم زده است.
این عوامل شامل طراحی بهتر و متنوعتر مپِ بازی، خلاقیت عالی در طراحی اسلحهها و نحوه باز کردن بخشهای مختلف مپ، قابلیتها و مهارتهای استثنایی که در طول موجهای مختلف میتوانید استفاده کنید و البته پلات داستانی جالبی که تجربه این بخش را عمیقتر از گذشته کرده، میشود؛ و یا طراحی زامبیهای بازی خیلی خلاقانهتر از پیش شده و این وعده سازندگان که گفته بودند تجربه این بخش شبیه Dead Space است و گاهی اوقات استرس بسیار زیادی را به شما منتقل میکند را کاملا ما نیز میتوانیم تایید کنیم. اما متاسفانه باز هم بازی از بابت سیاست اقتصادیاش در این بخش هم ضربه دیده و بخش زامبی هم بشدت دچار کمبود مپ است. در کنار آن طبیعتا مشکلات سرور در یافتن بازیکن در بخش زامبی نیز مشاهده میشود.
بازبینی تصویری
سرانجام پای هوشمصنوعی چند بعدی نیز به CoD باز شد. در گذشته مراحل مخفی کاری CoD حالت خطی و اسکریپت شده داشتند و براساس یک کارگردانی از پیش مشخص شده باید مخفیکاری میکردیم، اما در WWII هوشمصنوعی چندبعدی دشمنان که حتی به صدای پای شما حساس هستند شکل گرفته و بواسطهی آن تجربهای مشابه بخشهای مخفی مترو و ولفنشتاین در انتظار شماست.
وجود آیتمهای سلامتی در بازی و عدم بازیابی سلامتی به شکل اتوماتیک یک ارجاع جالب به نسخه اول CoD است و خوشبختانه ریتم گیمپلی را هم خراب نکرده. البته این آیتمها فقط در بخش داستانی حضور دارند.
تصویری که مشاهده میکنید یکی از نماهای زیبای جنگلهای غربی آلمان است، اما فارغ از این نماهای زیبا متاسفانه گرافیک بازی در سطح استانداردهای روز اصلا قرار ندارد، بخصوص در بخش آنلاین که بسیار ضعیف ظاهر شده است.
در WWII درست به مانند تمامی نسخههای CoD شما انواع و اقسام نبردها را تجربه میکنید، از جنگ بصورت پیادهنظام بگیرید تا جنگ تانکها! همچنین بارها شما با مشاهده نبردهای خیابانی WWII به گذشته و دوران بازیهای شکوهمند جنگ جهانی PS2 بر میگردید.
WWII یک سری عنصر دکوری اما جالب را دارد، مثل امکان کمک به همتیمیهای زخمی شده و یا انتخاب دیالوگهایی برای ادامه مسیر
اینجا بخشی از مرحله آزادسازی پاریس است. چیزی را اسپویل نمیکنم اما امیدوارم از یکی از بهترین مراحل سالهای اخیر CoD لذت ببرید!
WWII دارای QTE است اما یک الگوی جدید در QTE بکار گرفته شده که مقداری دشوارتر از قبل است و شخصا این الگو را نمیپسندم اما به طور کلی میزان استفاده از آنها در گیمپلی چندان هم زیاد نیست.
WWII فقط در داستانش به گذشته نرفته، بلکه سرورهای بازی هم کاملا خاطرات سرورهای کهنه و قدیمی را برایتان زنده میکند! فعلا Dedicated سرورها به طور کامل غیرفعال هستند و باید بازی را بر مبنا Host تجربه کنید که دردسرهای خودش را دارد. و به شخصه هم درک نمیکنم یک بازی با این حجم از بودجه و سرمایهگذاری مثل Call of Duty چرا باید حال و روز سرورهایش اینطور باشد.
بازگشت به گذشته قطعا یک تغییر دلچسب برای طرفدارانی محسوب میشود که سالهاست با سلاحها و امکانات بسیار پیشرفتهای جنگیدهاند.
WWI دارای پنح کلاس مختلف است که هر یک از آنها کاملا استایل و سبک بازی شما را پوشش میدهد.
مدهای بخش آنلاین عموما همان قبلیها هستند که اعتراف میکنم واقعا در قالب گیمپلی کلاسیک حداقل به من بیشتر از گیمپلی مدرن میچسبند! مد War هم بی هیچ شکی بزرگترین سورپرایز بخش آنلاین WWII است.
توصیف تاریخی که در مورد نبرد نرماندی وجود دارد، فداکاری نیروهای متفقین برای شکستن خط ساحلی و رسیدن به سنگرهای نازیها بوده است. چنین چالش و حسی را بخش داستانی بازی نتوانست ارائه دهد، درست برخلاف بخش War که در مپ نرماندی شما بخوبی میتوانستید درک کنید که یک حرکت اشتباه و یک سر بالا آوردن میتواند به پای جانتان تمام شود!
یکی از مزایای اصلی که مد War برای CoD داشته، ایجاد اهمیت کار تیمی در بازی است. مثلا در تصویری که میبینید، با اینکه من فقط 10 نفر را کشتم اما بدلیل اینکه در کار تیمی بخوبی شرکت داشتم رتبه دوم تیم را با 3955 امتیاز بدست آوردم. امتیازدهی کاملا وابسته به کار تیمی است.
بخش HeadQuarters یکی از بخشهای جالب بازی است که در آن شما میتوانید با سایر بازیکنان آنلاین در ارتباط باشید، لوت باکس باز کنید، مینیگیمهای جذابی مثل شطرنج را تجربه کنید و یا حتی یک توپ مخفی را پیدا کنید و با سایر بازیکنان بازی کنید! به طور کلی این بخش تاثیر و حس مثبتی را به بخش آنلاین داده است.
طراحی برخی از زامبیهای بازی واقعا عالی انجام شده! امیدوارم گذرتان به شخصیت این تصویر نیوفتد! حداقل تنهایی نیوفتد!
نکات مثبت
طراحی عالی و متنوع مراحل بخش داستانی
مُدِ War به تنهایی ارزش بخش آنلاین بازی را بسیار ارتقا داده است
بخش Headquarters یک مقر اجتماعی خوب است
بازگشت به گذشته و تمرکز بر روی نبرد زمینی یک انتخاب درست بوده است
طراحی مناسب مپهای بخش آنلاین
بخش زامبی جذاب و درگیرکننده است
صداگذاری دقیق و عالی
نکات منفی
داستانی قابل پیشبینی همراه با کاراکترهایی که به وفور مشابه آنها را در گذشته دیدهایم
تعداد بسیار کم مپهای بخش War و زامبی
سرورهای بازی
سخن آخر
در نهایت Call of Duty: WW2 قطعا یکی از بهترین نسخههای سالهای اخیر CoD است که یا یک بخش داستانی جذاب و متنوع، بخش مولتیپلیر اعتیاد آور و مُدی فوقالعاده بنام War و یک بخش زامبی عمیق و لذتبخش، خود را به عنوان یکی از بهترین شوترهای نسل جاری معرفی میکند. اما بسیار جای افسوس دارد که بدلیل تعداد مپهای کم بخش War در کنار فقدان عناصر عمیق و نوآورانه در داستان، این نسخه نمیتواند در کنار بزرگانِ مجموعه Call of Duty قرار گیرد.