نقد و بررسی بازی The Godfather II
منطق که نه اما تجربه میگوید فیلمهایی که از روی بازیها ساخته میشوند معمولا موفقیتی کسب نمیکنند. تعداد بازیهای موفقی که فیلم آنها هم موفق بوده است، بدون تعارف انگشت شمارند. از هر ژانر و سبک و بازهی زمانی که میخواهید میتوانم برایتان مثال بزنم. Need for Speed، Hitman، Warcraft، Silent Hill، Max Payne، Assassin’s Creed و خیلی از فیلمهای دیگر. اینکه چرا فیلمهای ساخته شده بر اساس بازیها نمیتوانند خوب عمل کنند یک بحث تخصصی است که پاسخ دادن آن نه در توانایی ماست و نه در حوصلهی این مطلب. نکتهی جالب اما اینجاست که عکس این موضوع هم صادق است. دقیقا همانطور که تجربه میگوید یک بازی خوب، یک فیلم خوب از آب در نمیآید یک فیلم موفق هم اغلب به عنوان یک بازی ضعیف عمل خواهد کرد. مثال برای این موضوع هم به اندازهی کافی وجود دارد. بازیهایی ساخته شدهاند که هرگز نتوانستهاند قشر گیمر هر جامعهای را راضی کنند. برای مثال شاهکاری به نام The Godfather یا همان پدرخواندهی خودمان را در نظر بگیرید. فیلمی که مربوط به سال ۱۹۷۲ است و جزو شاهکارهای سینما به شمار میرود و از آن موقع تا به حال، با این زمان زیادی از اکران آن گذشته همچنان کمتر فیلمی را میبینیم که بتواند به این شاهکار خود را نزدیک کند. سال ۲۰۰۶ کمپانی معروف EA بازیای با عنوان The Godfather را تحویل گیمرها داد. این بازی که بر اساس فیلم پدرخوانده ساخته شده بود داستان مردی به نام Aldo Trapani را تعریف میکرد. مردی که در خانوادهی Corleone بزرگ شده بود. نکتهی جالب در مورد ورژن بازی The Godfather این بود که معمولا کارهایی که شخصیت اول بازی، Aldo Trapani انجام میداد اتفاقاتی بودند که شامل صحنههای فیلم نمیشدند. بازخورد مثبتی که این عنوان داشت انتظارات سازندگان را توانست برآورده کند. فروش بازی هم نشانهی دیگری از موفقیت آن بود. The Godfather توانست ۸ هفتهی متوالی خود را در چارت پرفروش ترین بازیهای بریتانیا جای دهد.
سال ۲۰۰۹ بازی The Godfather II که برگرفته از فیلم پدرخواندهی ۲ بود منتشر شد. برخلاف انتظارات، The Godfather II که بازی ضعیف بود که هیچکدام از موفقیتهای نسخهی قبل از خود را نتوانست تکرار کند. اگرچه هنوز هم کسانی که از این بازی راضی بودند تعدادشان خیلی هم کم نبود ولی به طور کلی کمتر منتقدی به آن نمرهی بالا داد. از این عنوان در شبکههای اجتماعی هم انتقادات زیادی شد و از سوی دیگر فروش آن اصلا راضی کننده نبود. انتقادات وارده به بازی و فروش بسیار کم EA را از ساخت نسخهی سوم آن منصرف کرد. البته همانطور که گفتیم عدهی زیادی هم از این بازی لذت بردند. اما اینکه عملکرد کلی بازی چگونه بود و نقاط قوت و ضعف The Godfather II چه چیزهایی بودند مواردی هستند که میخواهیم در ادامه راجع به آنها صحبت کنیم.
مخالفان بازی میگویند که به طور کلی هر دو نسخهی The Godfather هیچ چیز از خود ندارند و تنها یک کلون از سری GTA هستند! بسیاری از آنها معتقدند که تنها دلیلی که همان نسخهی اول این سری توانسته بازخوردهای مثبت و فروش خوبی داشته باشد همان اسمش است! مسلما چنین چیزی حداقل به نظر مدافعان این بازی غلط است. اینجا ما کاری به اینکه چه کسی درست میگوید و چه کسی حرفش حساب نیست کاری نداریم. صرفا نظرات را بیان کردیم و قضاوت را به عهدهی خودتان میگذاریم. و اما برویم سر وقت داستان بازی. همانطور که اشاره هم شد شخصیت اول نسخهی اول بازی Aldo Trapani بود که به لطف موفقیتهایش روز به روز درجهاش بالاتر میرفت. اتفاقات نسخهی دوم The Godfather چهار سال پس از نسخهی اول رخ میدهند. در واقع هر آنچه در بازی میبینید بعد از مرگ Aldo Trapani رخ داده است. شخصی که در اواخر عمرش به درجههای بالایی هم در خانوادهی Carleone رسیده بود. شخصیتی که شما کنترلش را بر عهده دارید Dominic نام دارد. Dominic یک سرباز درجه بالا در خانوادهی Trapani است. خود Aldo که از سن دوازده سالگی تصمیم میگیرد انتقام خانوادهاش را بگیرد هم برای خود داستانی جدا دارد که از آنجایی که ربطی به مطلب ما ندارد به آن نمیپردازیم. بالاتر گفتیم Dominic یکی از اعضای مهم خانوادهی Carleone است. وی که یکی از مورد اعتمادترین افراد Michael Carleone است دستور دارد که کنترل نیویورک، کوبا و میامی را دوباره در دست بگیرد. Dominic در این راه دشمنان زیادی دارد و خانوادههایی هستند که قطعا به این سادگی نمیگذارند او به هدفش برسد. اگر نسخهی اول بازی را تجربه کرده باشید و داستان آن هنوز در ذهنتان باشد، تمرکز بازی بیشتر روی شخصیت Vito Carleone بود. اما در The Godfather II کسی که بازی روی آن تمرکز زیادی دارد Michael Carleone است. The Godfather II با شخصی سازی شخصیت تحت کنترل شما شروع میشود. شما میتوانید Dominic را هرطور که میخواهید بسازید. از نوع لباس و کفش گرفته تا چهره را میتوانید کاستومایز کنید و تا پایان با شخصیتی که تیپش را میپسندید به بازی کردن بپردازید. البته شخصی سازی در اینجا خیلی گسترده نیست و جای کار دارد ولی در حدی هست که بتوان آنرا قابل قبول دانست. بعد از اینکه Dominic را شخصی سازی کردید وارد بازی میشوید جایی که در کوبا در یک جشن سال نو هستید. میهمانی اما خیلی زودتر از موعد تمام میشود وقتی که نیروهای شورشی در خیابانها شروع به مبارزه میکنند. اینجاست که شما اولین مبارزهی خود را در بازی انجام میدهید. وظیفهی شما این است که Michael Carleone و همراهانش را سالم به هواپیمایی که منتظر شماست برسانید.
چیزی که واضح است، تلاش سازندگان برای ساختن یک بازی شبیه به منبع آن میباشد. آنها سعی میکنند همه چیز تا حد امکان به نحوی پیش برود که فیلم The Godfather II پیش رفته است. البته تا حد زیادی هم سازندگان در این امر موفق عمل کردهاند و انصافا جریان داستانی بازی نه کاملا، ولی تا حد خیلی زیادی به سورس آن که فیلم The Godfather II باشد نزدیک است. البته در این میان همانطور که گفتیم جریان داستانی به صورت کامل و صد در صد مثل فیلم نیست ولی بیانصافیست که بخواهیم از این مورد ایراد بگیریم. از طرف دیگر فیزیک شخصیتها هم نزدیک به شخصیتهای فیلم بوده و EA از پس این موضوع به خوبی برآمده است. تنها بحثی که اینجا مطرح است مربوط به خود Dominic است. Dominic به لحاظ شخصیتی تیپش به چنین درجهای در خانوادهای مثل Carleone نمیخورد. البته این موضوع تا حدودی به خود شما هم بستگی دارد چرا که در قسمتهایی از بازی این خود شما هستید که انتخاب میکنید کدام پاسخ را به طرف مقابل دهید. ویژگیای که قطعا یک نقطه قوت برای بازی است خصوصا اینکه تنوع انتخابهای شما راضی کننده به نظر میرسد.
از بزرگترین مشکلاتی که گریبان گیر بازی شد میتوان به ساده بودن و چالش برانگیز نبودن بازی اشاره کرد. به طور کلی اساس کار شما این است که کنترل شهر و منطقه را به دست بگیرید و اینکار در بازی بیش از آنچه فکر کنید ساده است و در عین حال لذت خاصی در آن وجود ندارد. برخلاف نسخهی اول که عضوی از یک گروه بزرگ مافیایی بودن حس خاص و لذت بخشی را به بازیکن منتقل میکرد، اینجا این موضوع کمی عادی است و دلیلش هم به آسان بودن بازی برمیگردد. متاسفانه گیم پلی بازی به ترتیبی است که بازیکن میتواند به خودش اجازه دهد که فکر کند بازی ساخته شده فقط و فقط میخواسته از نام پرآوازهی The Godfather سوءاستفاده کند تا سازنده پول بیشتری به جیب بزند. البته نمیتوانیم چنین تهمتی را به EA بزنیم ولی عملا چنین موضوعی میتواند ذهن بازیکن را مشغول کند. همانطور که گفتیم هدف اصلی بازیکن و اصلا شخصیت Dominic در اختیار گرفتن شهر است و در این راه باید با دشمنان زیادی در گوشه و کنار شهر که همان محیط بازی میشود مبارزه کنید. در واقع شما باید رقیبهایتان را در شهر یکی یکی حذف کنید و برای موفقیت در چنین راهی، باید کارهای زیادی انجام دهید. خب قطعا در این راه جنگهای زیادی را پیش روی خود میبینید و ضعف بزرگ اصلی همینجا نمایان میشود. گان پلی بازی The Godfather II به هیچ وجه نه راضی کننده است و نه چالش برانگیز. مهمات فوق العادهای بازی در اختیار شما قرار میدهد و با سلاحهای عالی میتوانید دشمنان خود را از بین ببرید. اسلحههایی قدرتمندی مثل شاتگان کار را برای شما میتوانند آسانتر کنند. ولی دشمن بزرگ دشمن شما، سلاحهای Dominic نیستند، بلکه هوش خودشان است. دشمنان شما در بیشتر اوقات خیلی راحت در یک نقطه ایستاده و فقط شلیک میکنند. انگار که چیزی به نام سنگر یا Cover برایشان تعریف نشده است! گروه دیگر هم پشت و سر هم شلیک کرده و به شما نزدیک میشوند و تقریبا بدون هیچ دردسری میتوانید این گروه را هم از پای درآورید. تمام تلاش این دشمنان این است که به نحوی خود را به شما نزدیک کنند و قبل از اینکه این اتفاق رخ دهد میتوانید به سادگی با شلیک چند گلوله آنها را از بین ببرید. البته شما در مبارزات بدون اسلحهی گرم هم کار چندان سختی ندارد و آنجا نیز میتواند با فشردن یک دکمه دشمن را گرفته و به او مشت بزنید یا با سر ضرباتی را به پیکر او وارد کنید.
مشکل هوش مصنوعی بازی به افراد خانوادههای دیگر ختم نمیشود. بگذارید اینطور بگوییم که دشمنان در مقایسه با نیروهای خودی وضعیت بسیار بهتری دارند. شما میتوانید از نیروهای خودی مردانی را recruit کنید و این شاید در ابتدا بتواند کمی به شما قوت قلب بدهد ولی در هنگام مبارزه متوجه میشوید که یار خودی عملا کمکی نمیتواند به شما بکند. ضعف این افراد تنها در مبارزه نیست و حتی هنگام قدم زدن هم از شما جا میماند یا برای بالا رفتن از یک محیط ممکن است چندین بار لیز بخورند. پس با این تفاسیر انتظار نداشته باشید از حضور آنها در وسط مبارزه سود زیادی ببرید یا مثلا از آنها به عنوان یک وزنه استفاده کنید. طبیعتا با توجه به مشکل بزرگ هوش مصنوعی، نیروهای خودی ماموریتهایی که از شما میگیرند را هم نمیتوانند خیلی خوب به پایان برسانند. این افراد معمولا در کار خاصی تخصص دارند و قاعدتا باید بتوان از تخصص آنها استفاده برد ولی ضعف هوش مصنوعی چنین امتیازی را از بازیکن سلب میکند. از سوی دیگر باگهای بازی هم این وسط کار شما را مشکلتر میکنند. باگهایی مثل سرعت فرا انسانی گرفتن به منظور دور خوردن دور خودشان! زمانی که سوار ماشین میشوید هم فقط میتوانید دست به دعا بنشینید و امیدوار شوید که افرادتان تا چند ثانیهی آینده سوار ماشین شوند. برای مبارزه در مکانهای بسته هم پیشنهاد میشود اصلا از این افراد کمک نگیرید! یا حداقل روی کمکشان حساب باز نکنید. مثلا وقتی وارد یک اتاق میشوید و شروع به مبارزه با دشمنان و شلیک به آنها میکنید هیچ تضمینی وجود ندارد که افرادتان با شما وارد اتاق شوند. بهترین کار این است که اول آنها را بفرستید داخل و سپس خودتان وارد شوید که اینجا هم با مشکل مواجه هستید چرا که معلوم نیست این افراد چه مدت بعد از گرفتن دستور از شما وارد شوند. افرادتان به طور کلی هیچوقت عملکرد مثبتی ندارند و اصلا به دستورات شما دقت نمیکنند. در مکانهایی که میخواهید دیده نشوید و پنهانی به کار خود ادامه میدهید بهتر است تنها باشید چرا که افرادتان خیلی ساده با شکاندن یک پنجره به جای باز کردن در، کل نقشه و استراتژی شما را به هم میریزند.
برای شروع شما فقط میتوانید یکی از این سربازهای نه چندان کارامد را با خود همراه کنید. همان اول تک سربازی که میتوانید انتخاب کنید یکی از این دو ویژگی را دارد. او یا میتواند خیلی خوب از روی دیوارها عبور کند و به طور کلی میانبر برایتان بزند، یا یک پزشک ماهر است. معمولا پزشک برای شما انتخاب بهتری است چرا که اولا پزشک همیشه موثر ظاهر میشود ولی مورد اولی که در موردش صحبت کردیم فقط در بعضی جاها میتواند به شما کمک کند. ضمنا در صورتی که کشته شوید، او شما را به بازی برمیگرداند. فردی با چنین قابلیتی در تیم شما میتواند همین لطف را در حق دیگر افراد گروه هم انجام دهد. با گذشت زمان میتوانید تیم بیشتری را با خود به مبارزات و ماموریتها ببرید. ماکزیمم تعداد افرادی که میتوانند به شما ملحق شوند ۷ نفر است. یعنی در بهترین حالت با یک تیم ۸ نفره به مبارزه با افراد دشمن و اعضای خانوادهی رقبا خواهید پرداخت که با صرف نظر از هوش مصنوعی یارانتان، تعدادی کافی به نظر میرسد. پولی که شما در اختیار دارید میتواند برای افرادتان هم استفاده شود. شما میتوانید تواناییهای افراد خود را ارتقا دهید یا برایشان اسلحههای بهترین خریداری کنید. حتی میتوانید تواناییهای آنها را به نحوی ارتقا دهید که بیش از یک تخصص داشته باشند. قطعا تخصص افرادتان در زمینههای مختلف کمکهای زیادی به شما در طول بازی میکند. درست است که هوش مصنوعی افرادتان در مبارزهها کار دستتان میدهد ولی با توجه به ماموریت یا بیزینسی که در پیش رو دارید باید با دقت افرادی که میخواهید با خود ببرید را انتخاب کنید. مثلا اگر میخواهید یک گاو صندوق را باز کنید باید کسی را همراه خود ببرید که توانایی شکستن قفل گاو صندوق را داشته باشد. در بازی مناطق و محدودههایی هستند که بدون داشتن یک متخصص به همراه خود، در آنها واقعا نمیتوانید به موفقیت چشمگیری برسید و در نهایت کاری که انجام دادهاید ناقص میماند. آپگرید کردن نیروهای خودی به این صورت است که شما با استفاده از پولی که از انجام ماموریتهای فرعی یا تحت کنترل گرفتن نواحی مختلف شهر به دست میآورید میتوانید تخصصها، سلاح ها و به طور کلی نیروهای خود را ارتقا دهید. قطعا تجهیزاتی که افرادتان با آنها تجهیز شدهاند برای شما مهم است. ارتقا دادن افراد خانوادهتان به آنها اجازهی حمل سلاح بیشتر و بهتر را نیز میدهد. افراد شما کارهای مختلفی میتوانند برای شما انجام دهند و در واقع این کارها با تواناییهایی که قبلا درموردشان صحبت کردیم کمی متفاوت است. آنها میتوانند به همراه شما بیایند و به شما کمک کنند تا از یک بیزینس دفاع کرده و یا برعکس، یک بیزینس و شغل را که برای خانوادههای رقیب کار میکند را مال خود کنید. یکی از بهترین روشهای غلبه بر دشمن نیز همین است. میتوانید به یک مکان حمله کرده و در نهایت صاحب آنجا را متقاعد کنید تا از این پس به شما پول بدهد. این بیزینسها در واقع منابع خانوادههای دیگر هستند و در اختیار گرفتن آنها یک امتیاز عالی برای شما و یک شکست بزرگ برای رقباست. برای اینکه به چیزی که میخواهید برسید باید با روشهای مختلف افراد زیادی از جمله شهروندان، سیاستمداران و غیره را راضی نگه دارید. در ضمن شما باید مشخص کنید که ترجیح میدهید روی کدام زنجیرهی بیزینسی یا به اصطلاح String of Business تمرکز کنید.
بیزینسهای متعددی در بازی حاضر هستند. قاچاق الماس، قاچاق اسلحه، پخش تفنگ و موارد چند مورد دیگر هستند که میتوانید تمرکز خود را روی یکی از آنها بگذارید. The Godfather II کلا منطقهی کلی یا بهتر بگوییم سه شهر دارد. نیویورک، فلوریدا و کوبا. نیویورک شهر نسبتا کوچکی در بازی است و چیز خاصی جز دادگاه، ادارهی پلیس و چند بیزینس وجود ندارد. بزرگترین شهر بازی فلوریداست که ارزش گشت و گذار را دارد. بیزینسهای زیادی در اینجا جریان دارد و بانک و بیمارستان هم در این شهر یافت میشود. نکتهی دیگر بازی Corrupt Official ها هستند که کمک بزرگی برای شما به شمار میروند. در واقع داریم در مورد افرادی حرف میزنیم که در جایگاههای مهمی هستند و دنبال کسی میگردند که بتواند کارهای فاسد آنها را به بهترین شکل ممکن انجام دهد. در عوض این افراد فاسد هم به شما کمکهایی میکنند که بهترین حالت آن دادن اطلاعات به شماست. شهروندان عادی نیز گاهی اوقات درخواستهایی از شما دارند که رسیدگی به آنها کمک زیادی میتواند برای شما باشد. انجام دادن کاری شاید حتی ساده برای یک شهروند میتواند در نهایت اطلاعات کاملی از یک عضو کلیدی یکی از خانوادههای رقیب به شما بدهد. گیم پلی بازی به طور کلی ۱۰ ساعت است و این بدون در نظر گرفتن Side Missionهاست. خوشبختانه ماموریتهای فرعی بازی هم مهم هستند و هم زیاد. اهمیت آنها را در بازی بیشتر متوجه میشوید هر چقدر که جلوتر بروید. ویژگی محنصر به فرد بازی Don’s View است. Don’s View یک نقشهی سه بعدی از اموال و داراییهای شما و دیگر خانواده هاست. با وجود این نقشهی سه بعدی شما خیلی راحت میتوانید تصمیم بگیرید که حرکت بعدیتان میخواهد چه باشد. استراتژی شما در بازی مهم است و همین Don’s View مهمترین عامل تعیینکنندهی برنامه و استراتژی شماست. الگوی پیشروی بازی The Godfather II هم مثل دیگر بازیهای Open World خیلی ساده است. ماموریت دریافت میکنید و باید آن چیزی که از شما خواسته شده را انجام دهید. کار اصلی شما گرفتن بیزینسهای مختلف شهر از دیگر خانوادههاست. البته این پایان کار نیست و بعدا باید مراقب باشید که این بیزینس از شما پس گرفته نشود. میتوانید به مردانتان دستور دهید که به محل مورد تهاجم رفته و ازآنجا دفاع کنند یا شخصا وارد عمل شوید. در نهایت این امکان که کلا یک خانواده را از بین ببرید نیز وجود دارد. این امر تنها زمانی میسر است که شما تمام بیزینسهای تحت کنترل خانوادهی هدف را تصاحب کرده باشید. رمز موفقیت شما در بازی داشتن یک تیم قدرتمند است که در مورد اینکه چگونه یک تیم قوی بسازید اشارههایی داشتیم. هر چقدر تیم شما قویتر باشد شانس پیروزی افرادی که به ماموریتهای مختلف میفرستید بیشتر است. قطعا داشتن افرادی با مهارتهای مختلف هم برای شما اهمیت دارد که مهارت Medic که قبلا درموردش صحبت کردیم شاید مهمترین توانایی بین دیگر مهارتها باشد.
همانطور که گفتیم تصاحب یک بیزینس هم برای شما مهم است و هم برای دشمن. خانوادههای دیگر اگر تمام بیزینسهای تحت کنترل خود را از دست بدهند خیلی راحت میتوانند به طور کلی از بازی حذف شوند. در این صورت تمام کاری که لازم است انجام دهید کشتن چند سرباز و در نهایت کاشتن یک بمب در یک منطقهی مشخص شده است.
همانطور که گفتیم تصاحب یک بیزینس هم برای شما مهم است و هم برای دشمن. خانوادههای دیگر اگر تمام بیزینسهای تحت کنترل خود را از دست بدهند خیلی راحت میتوانند به طور کلی از بازی حذف شوند. در این صورت تمام کاری که لازم است انجام دهید کشتن چند سرباز و در نهایت کاشتن یک بمب در یک منطقهی مشخص شده است. زمانی که به طور کلی هر پنج خانوادهی رقیب را از بین ببرید دیگر کارتان با بخش Single Player بازی تمام است و باید بخش چند نفرهی بازی را تجربه کنید. البته این تنها به شرطی است که بیش از اندازه از بازی خسته نشده باشید! به طور کلی همهی مدهای Multyplayer بازی برای ۱۶ نفر طراحی شدهاند. در این قسمت شما به عنوان یکی از افراد گروه بخش Single Playerتان به بازی کردن میپردازید و آنجا امتیاز کسب میکنید. امتیازهای به دست آمده هم در بخش آنلاین و هم در بخش آفلاین بازی قابل استفاده هستند. امتیازهایی که در The Godfather II به دست میآورید در واقع امتیاز افتخار یا Honor Point هستند و به وسیلهی آنها میتوانید افراد را آپگرید کنید و یا سلاحهای قوی تر در اختیارشان قرار دهید. متاسفانه بخش چند نفرهی The Godfather II هم آنقدر جذاب نیست که بتواند برای ساعتهای طولانی شما را سرگرم نگه دارد. در مد Multyplayer هم تنوع دیده نمیشود و خیلی کم از شما خواسته میشود کاری جز کشتن یک سری افراد مشخص شده انجام دهید. اما انصاف نیست که فقط از بدیهای بازی گفته باشیم. در حالت چند نفرهی بازی هم ویژگی جالبی دیده میشود. هر تیم یک Don دارد. قطعا طرفداران پدرخوانده به خوبی با این اصطلاح آشنا هستند و نیازی به توضیح اضافه نیست. Don در واقع در مبارزات به صورت فیزیکی شرکت نمیکند بلکه به لطف دوربینی که بازی در اختیار این شخص قرار میدهد، میتواند اطلاعات لازم در مورد دشمن و همچنین لوکیشن آنها را پیدا کند و با پیام صوتی یا نشانه گذاری، این اطلاعات در اختیار هم گروهیهایش که در واقع سربازانش هستند قرار دهد. اگر تیم شما موفق شود یک منطقه را تحت کنترل خود درآورد به شما نیز جوایزی نظیر جلیقهی ضدگلوله و موارد اینچنینی اهدا خواهد شد. درست است که بخش مولتی پلیر بازی هم خسته کننده خواهد شد ولی حالتهایی از جمله Demolition Assault و Fire Starter احتمالا میتوانند نه تنها جذاب تر از دیگر بخشهای قسمت چند نفرهی بازی، بلکه این قابلیت را دارند که حتی از مد Single Player بازی هم لذت بخش تر باشند. یکی از مواردی که بازیکن را تشویق به بازی کردن بخش چند نفره میکند توانایی انتقال پول و بعضی از اسلحهها از قسمت آنلاین بازی به قسمت تک نفرهی آن میباشد.
طراحی شهر و به طور کلی محیط بازی متاسفانه تعریفی ندارد و نه تنها در مقابل بازیهای هم دورهی خود کم میآورد، بلکه حتی برخی بازیهای قدیمیتر هم از این حیث بهتر عمل کردهاند. در بازی و شهرهای آن، شاهد چیزی که شما را متحیر سازد نیستیم. همه چیز کاملا مصنوعی طراحی شده و در کمتر از دو ساعت به این موضوع پی خواهید برد که محیطی که در آن در حال بازی کردن هستید به هیچ وجه پویا نیست. این مشکل در The Godfather هم وجود داشت ولی دیگر نکات مثبت بازی میتوانست تا حدودی این مشکل را بپوشاند ولی حالا، در The Godfather II، این ضعف خیلی بیشتر به چشم میآید خصوصا اینکه بازی در امر گیم پلی عملکرد جالبی ندارد. طراحی کلی بازی The Godfather II بیش از اندازه مصنوعی و مرده است. در خیابانهای مرده و بی جان بازی مردمی را در حال قدم زدن میبینید که به نقاشیهای متحرک شباهت بیشتری دارند. علاوه بر این، زمانی که با شخصیتهای مختلف حرف میزنید انگار دارید با ربات حرف میزنید. هیچ حسی در این شخصیتها دیده نمیشود. بگذارید خیالتان را با یک جمله راحت کنم; چشمهای شما از دیدن مناظر بازی مطمئنا خسته خواهد شد و دنبال تنوع خواهید گشت، چیزی که در بازی هرگز دیده نمیشود. از طرفی دیگر انیمیشنهای بازی هم محدود هستند و اینجا هم چیز تازهای به چشمتان نخواهد خورد. تقریبا بعد از دو ساعت بازی کردن The Godfather II همه چیز آن تکراری میشود. برخی از جلوههای بصری بازی شاید تنها دلخوشی ما از بخش گرافیکی بازی باشند. در کل مبحث گرافیک و کیفیت و زیر مجموعههای آن شاید تنها چیزی که بتواند ما را راضی نگه دارد نورپردازی محیط است که نسبت به نسخهی گذشته خدا را هزار مرتبه شکر پیشرفت کوچک و نه چندان چشمگیر و مشخصی داشته است. تکسچرهای بازی هنوز هم مشکل دارند و باید بیشتر روی آنها کار میشد. در مورد انیمیشنها هم اشاره کردیم که هم تکراری و هم خنده دار هستند! در میان تمام این مشکلات گرافیکی آیا میتوان از طراحی چهرهها تعریف کرد تا حداقل دلمان را به همین یک قلم خوش کنیم؟ خیر! حتی سازندگان نتوانستهاند صدا و دیالوگها را با حرکت دهان هماهنگ کنند.
تنوع موسیقیهای بازی از معدود نکات مثبت بازی است. نیویورک و فلوریدا برای خود ایستگاههای رادیویی دارند که هنگام رانندگی میتوانید موج رادیوی خود را تنظیم کنید و از موسیقیهای ایستگاه رادیویی مورد نظرلذت ببرید. سبکهای متفاوت موسیقی در The Godfather II حاضر هستند که در این میان میتوان به موسیقیهای کلاسیک، جاز و R&B اشاره کرد. قطعا افرادی که در موسیقی سر رشته دارند تا حدودی با این سبکها آشنایی دارند. سبکهایی که نام بردیم تنها ژانر موسیقیهای بازی نیستند ولی با توجه به معروفتر بودن این سه سبک، ترجیح دادیم از این سه به عنوان مثال استفاده کنیم. البته موسیقیهای پاپ و راک بازی را هم نباید فراموش کرد که در ایران نیز این دو سبک طرفداران بیشماری دارند. موسیقیهای گوش نواز بازی اگرچه میتوانند لذت بخش باشند ولی راستش را بخواهید در محیطی که در موردش صحبت کردیم این موسیقیهای زیبا به معنای واقعی تلف شدهاند. شاید بهترین روش از بهره بردن از این موسیقیها این است که آنها را روی گوشی موبایل خود دانلود کرده و لذت ببرید.
اگر مطلب بالا را کامل و با دقت بخوانید شاید این سوال را از خود بپرسید که آیا این بازی واقعا در این حد ضعیف است؟ راستش را بخواهید حتی از آن چیزی که ما گفتیم هم بازی ضعیفتر است. علاوه بر ایراداتی که در متن به آنها اشاره شد و به صورت خلاصه در نکات منفی نیز ذکر خواهیم کرد، بازی مشکلات دیگری هم دارد. از طرفی احترام به نام پرآوازهی The Godfather II تا حدودی دست و پای ما را میبندد و از طرفی دیگر نمیتوان انصاف را رعایت نکرد و مشکلات بازی را نگفت. به هر حال کار کردن روی چنین پروژهای از طرف EA از همان اول ریسک بزرگی بود که در ابتدا تا حدودی جواب داد ولی بار دوم با یک شکست بزرگ مواجه شد. قطعا ساخت یک بازی با عنوان The Godfather مسئولیت سنگینی بر دوش یک سازنده میگذارد اما مشکل بازی تنها به این ختم نمیشود. وقتی هوش مصنوعی NPCها آنقدر پایین است که وقتی شما به سمت راست حرکت میکنید آنها به چپ میروند یعنی بازی جای کار زیاد دارد. برخلاف خیلی از بازیهای ناموفق دیگر نمیتوانیم بگوییم The Godfather II پتانسیل موفقیت را داشت چرا که خیلی خیلی ضعیفتر از انتظارات عمل کرد و مایلها با آنچه باید میبود، فاصله داشت. نمیتوانم تضمین کنم که آیا افرادی که بازی را تهیه کردهاند اینقدر اراده داشتهاند که با وجود تمام این مشکلات باز هم بازی را تا پایان بروند ولی اگر شما از جمله افرادی هستید که بازی را تمام کردهاید، اراده یا تعصبتان را تحسین میکنم. حداقل ۱۰ ساعت بازی کردن در محیطی که به بیابان بیشتر شبیه است تا شهر کار سادهای نیست. در هر صورت اگر هنوز این بازی را تجربه نکردهاید توصیه نمیکنم آنرا بازی کنید چرا که اصلا دوست ندارم خاطرات شیرینتان از شاهکار پدرخوانده خدشهدار شود. اگر واقعا The Godfather را دوست دارید بروید چندین بار دیگر این فیلم را ببینید، آنرا تحلیل کنید و راجع به آن با دیگر دوستانتان تبادل نظر کنید. اصلا بروید The Godfather را بازی کنید و از آن لذت ببرید چرا که در بازی The Godfather II، هیچ چیز جذابی نخواهید یافت.