بازیهای بزرگ و قدرتمند، در این روزها، برای موفقیت به شرایطی بسیار استثنایی نیاز دارند. شاید یکی از اساسی ترینِ این شرایط، تبلیغات مناسب و ایجاد تب و تاب بسیار در میان مخاطب ها باشد. تب و تابی که قطعاً در عصری که ما در ان زندگی میکنیم. بیش از هرچیزی وابسته به رسانه ها و تبلیغات مناسب ناشر بازی است. به عنوان مثال میتوانیم به قدرت رسانهای و تبلیغاتی بسیار کمپانی Ubisoft اشاره کنیم. ناشر قدرتمند و حتی دوست داشتنیای که در چندین سال اخیر، به علت تبلیغات گسترده بازیهایش، و گاهی ایجاد تب و تابی کاذب، موجب نارضایتی هواداران شده است. تمرکز بسیار ناشران بزرگ بر روی تبلیغات بازیهایشان، نشان دهنده اهمیت بسیار زیاد این موضوع است. تبلیغات بسیار و البته مناسب که به دور از دروغ گویی و کذب باشد، قطعاً می تواند مخاطبان بسیای را برای محصول فراهم کند و فروش و البته شهرت بسیاری را برای بازی تضمین نماید. این رویه چنان در زمان ما پر اهمیت شده که هیچ عنوانی، بدون تبلیغات گسترده توانایی تبدیل شدن به یک شاهکار را ندارد. چرا که هرچقدر هم که یک عنوان عالی و بی نقص باشد، بدون وجود نامی درشت و دهن پر کن در جایگاه ناشر و یا سازنده و بدون تبلیغات پر سر و صدا، از دید منتقدان هم، دور مانده و به عنوان یک بازی عالی معرفی نمی شود. این موضوع از یک طرف تجاری شدن بیش از حد صنعت بازی سازی را نشان میدهد (که البته لازمه یک صنعت است) و از طرفی دیگر قدرت تبلیغات را به رخ میکشد. تبلیغاتی که حتی یکی از تعیین کننده ترین اقشار در صنعت بازی های ویدئویی، یعنی منتقد ها را هم تحت تاثیر قرار میدهد.
در این میان، بسیار هستند عناوین خوب و جذابی که حتی با وجود نام و نشانی آشنا، به علت عدم تبلیغات مناسب و عدم وجود عناصر جذاب خاص در بعضی مواقع (!) مورد کم لطفی قرار می گیرند. البته این جمله بدین معنا نیست که هر بازی گمنامی را می توان شایسته دانست. بلکه به این معناست که در میان بازی های گمنام، می توان عناوینی شایسته و درخور توجه یافت که متاسفانه مورد کم لطفی منتقدان قرار گرفته اند و گاهی هم به علت تبلیغات نادرست و زمان بندی اشتباه برای عرضه، در فروش دچار شکست شدهاند. از بهترین مثال های این نوع عناوین می توان به بازی درخور توجه و بسیار زیبای Lords Of The Fallen اشاره کرد. عنوانی در سبک نقش آفرینی با داستانی زیبا، گیم پلی جذاب و حتی گرافیکی خیره کننده که مشکلات اندک عنوان را به طور کامل پوشش میدادند. اما به علت ناآشنا بودن سازنده و عدم تجربه کافی، شاهد این بودیم که بازی مورد کم لطفی منتقدین قرار گرفت و از طرفی هم فروش خوبی را تجربه نکرد. البته نمی توان به طور قطع گفت که دلیل این چنین کم لطفی بی سابقه ای چیست. اما می توان امور تبلیغاتی و گاهی قضاوت های وابسته به ظواهر منتقدان را دخیل دانست.
اما در میان هیاهوی تبلیغات عناوین بزرگ، هستند بسیاری از بازی بازهایی که خطر کرده و عناوین مورد کم لطفی قرار گرفته را تجربه میکنند. درست است که گاهی این ریسک با شکستی بزرگ دنبال میشود. اما گاهی، رفتن به سراغ عناوین بی نام و نشان و فراموش شده، با پاداشی بزرگ همراه میشود. در میان بازی ها فراموش شده و بی نام و نشان، هستند عناوینی که حتی توسط نام هایی بزرگ ساخته شده اند و به علت یک ضعف ساده و سطحی، که در مواقع بسیاری از ضعف های عناوین داغ روز هم بی اهمیت تر هستند، دچار شکست تجاری میشوند. شکستی که گاهی موجب از میان رفتن یک تیم بازی سازی خلاق و دوست داشتنی شده و احتمال ادامه یافتن یک عنوان زیبا را از میان می برد. این موضوع در مواقعی دارای اهمیت می شود که عنوان ساخته شده توسط این تیم، قطعاً با پیشرفتی بسیار کم هم می توانسته با عناوین بزرگ روز رقابت کند.
در رابطه با وقوع چنین اتفاقای دلایل بسیاری وجود دارد. اما قصد دارم که به طور خاص، نقش منتقدین بزرگ در وقوع چنین رویدادهایی را گوشزد کنم. در مواقع بسیاری شاهد این هستیم که یک عنوان نه چندان شایسته، با تب و تاب تبلیغاتی، حتی نظر منتقدان را هم جلب می کند و در مقابل، گاهی پیش میاید که عناوینی بسیار شایسته، به علت کم لطفی منتقدان دچار شکست شوند. البته قصد نداریم نقش منتقدان و اثر گذاری و البته اهمیت وجود ان ها در صنعت را زیر سوال ببریم. اما باید دقت کنیم که نظر منتقدان، همیشه و به طور مطلق، نمی تواند نشان دهنده ماهیت یک عنوان باشد. و گاهی، بازی بازها باید بیش از هرچیزی سلیقه خود را به عنوان قاضی انتخاب کنند و نه عددی کمی را. در این رابطه صحبت بسیار است. اما این بار قرار است که به سراغ عنوانی خاص برویم. عنوانی بسیار زیبا و دوست داشتنی که حتی نام های بزرگی چون مارک نلسون و تاد مک فارلین در فرایند ساخت آن دخیل بودهاند. عنوانی که وسعت و سبک خاص گرافیکیاش از همان ابتدا هر بازی بازی را که طرفدار سبک نقش آفرینی بوده جذب خود کرده است. این عنوان زیبا که در سبک نقش آفرینی اکشن توسط استدیو حالا تعطیل شده ۳۸ ساخته شد. شبیه به یک سنتز است. عنوانی که ویژگی های مثبت عناوین نقش آفرینی بزرگ را در قالب یک بسته زیبا و چشم نواز دور هم جمع کرده است. بستهای که شباهت های بسیاری با سری World Of Warcraft و Elder Scrolls دارد. عنوانی بسیار زیبا، اما فراموش شده که داستان قهرمانی بدون سرنوشت را روایت میکند. پس از گذشت زمانی در حدود ۵ سال از عرضه شدن بازی، به سراغ عنوان کمتر شناخته شده اما شایسته تقدیر از Big Huge Games یعنی Kingdoms of Amalur: Reckoning رفتهایم. عنوانی که در صورت موفقیت و رفتار منصفانه منتقدان می توانست به فرنچایزی قدرتمند تبدیل شود. بازی نقد و بررسی Kingdoms of Amalur: Reckoning همراه گیمفا باشید.
Kingdoms of Amalur: Reckoning از آن دست بازی هایی است که تا سالها پس از تجربه کردنش، همچنان در یادتان میماند. و دلیل اصلی این خاطره سازی، وجود سیستم مبارزات بسیار جذاب و البته خلاقانهای است که برای اولین بار و یا شاید اخرین بار در یک بازی نقش افرینی شاهدش بوده ایم. در حقیقت هیچ کس از یک بازی نقش افرینی انتظار ندارد که سیستم مبارزه بی نقص، کامل و به شدت سرگرم کننده و زیبایی را آن هم در اولین شماره ارائه دهد. در حقیقت ان چه که یک بازی نقش آفرینی را متمایز و زیبا می کند، و از اهمیت بسیاری برخوردار است، بدون شک داستان، دیالوگ ها و انتخاب ها هستند. در مورد خاص Kingdoms of Amalur این موضوعات مهم با سیستم مبارزهای بی نقص در هم آمیخته. مبارزات بازی شباهت بسیاری با یک عنوان درجه یک Hack & Slash دارد. فشار دادن پیاپی دکمه ها، زمانبندی، اجرای چند ضرب های دیدنی و سلاح های متنوع و انیمیشن های جذاب، سیستم مبارزه بازی را درست در مقابل عناوینی مثل سری elder Scrolls قرار می دهد. عناوینی که با وجود غنی بودن بسیار زیاد گیم پلی، به هیچ عنوان سیستم مبارزه نرم، خوش دست و روانی را ارئه نمی کنند. موضوعی که در Kingdoms of Amalur به حد نهایی رسیده است و حتی در مواردی از عناوین روز نسل هشتمی هم بهتر عمل می کند. سیستم مبارزات دکمه زنی و سرعتی بازی، در کنار کلاس های چندگانه معروف سبک، تنوع بسیاری را ایجاد میکند. استفاده از سلاح های جدید دور برد در کنار سلاح های کلاسیک سبک همانند شمشیر ها، پتک ها و تبرها، باعث شده که نبرد ها از نظر بصری هم زیبا باشند. سیستم بسیار خوب تشخیص دشمنان، مشابه با بازی های هک اند اسلش عمل کرده و با نشانه گذاری خودکار و البته کارامد دشمنان، کارتان را برای اجرای سریع چند ضرب ها آسان تر میکند. این سیستم در مواقع استفاده از تیر و کمان ها و جادوها هم بسیار خوب عمل کرده و به هیچ عنوان از سرعت گیم پلی کم نکرده و به ریتم بازی صدمه نمی زند.
سرعت بسیار خوب نبرد ها، به واسطه حرکات سینمایی دوربین و اجرای چند ضرب های پیاپی، هیجان نبردهای بازی را بسیار بالا می برد و این مهم، با صحنه های دکمه زنی معروف (QTE) تکمیل میشود. Kingdoms of Amalur در بخش مبارزات بیشتر از آن که شبیه به یک عنوان نقش آفرینی کلاسیک باشد، شبیه به یک عنوان اکشن و سریع است. واکنش های به موقع، اجرای درست چند ضرب ها و بهره بردن از سلاح های متفاوت و البته کارآمد بازی کلید موفقیت در نبردها هستند. ترکیب زیبای تقسیم ضربات مختلف، چند ضرب ها و استفاده درست از مهارت های قهرمان، سیستم مبارزه کلی بازی را شکل میدهد، که به نوعی میان یک نقش افرینی وابسته به مهارت و یک هک اند اسلش وابسته به چند ضرب قرار دارد و طوری طراحی شده طرفداران هردو سبک را کاملا راضی کند. از طرف دیگر وجود سلاح های مختلفی مثل خنجر، شمشیر، و چاکارم ها باعث شده که مبارزات با رفت و آمد سریع سلاح های پرتابی، ضربات سنگین سلاح های دو دستی و ضربه های جادویی عصاها همراه باشد، تنوع سلاح ها بالاست اما هر قهرمان میتواند در آن واحد دو سلاح حمل کرده و در میان مبارزه بین آن ها سوییچ کند، تغییر سربع سلاح ها باعث مسشود که در مبارزه به شدت انعطاف پذیر و سیال به نظر برسد.
اما زیبایی دیگر مبارزات پس از شکست دادن هر دشمن خودنمایی می کند،با شکست دادن هر دشمن و اجرای چندضرب های پیاپی و بدون توقف، در سورتی که هیچ ضربه ای از طرف دشمنان دریافت نکنید، کرکتر بی نام و نشان شما، امتیاز سرنوشت (Fate Point) دریافت میکند که در خط سرنوشت، که درست زیر خط سلامتی جای گرفته، انباشته میشود. مکانیک دیگری که به نبردهای زیبای بازی، رنگ و لعابی جدید می بخشد، به واسطه همین نوار سرنوشت فعال خواهد شد. با پر شدن این نوار، بازیکن می تواند وارد حالت Reckoning Mode شود. در این حالت زمان اهسته شده و فرایند نبرد به صورت اهسته نمایش داده میشود. با توجه به سرعت بسیار زیاد نبردها، این حالت باعث میشود که در مقابل دشمنان قوی تر، به سادگی زمانبندی کرده و ضربات و چندضرب هایی دقیق تر را در زمانی به شدت کوتاه تر اجرا کنید. همچنین در Reckoning Mode، ضربات بازیکن بسیار کشنده هستند و صدمات بسیار زیادی را به دشمنان وارد میکنند. این حالت که مشابه های زیادی در بازی های سبک هک اند اسلش دارد، کمتر در یک بازی نقش آفرینی دیده و استفاده شده است، اما ترکیب این مکانیک زیبا و مبارازت سرعتی بازی، ریتمی بسیار جذاب را ایجاد میکند، شما به کشتن دشمنان ضعیف تر سعی در پر کردن نوار سرنوشت دارید تا به واسطه آن دشمنان قوی تر را راحت تر سر به نیست کنید، این فرمول به علت تنوع بسیار زیاد دشمنان و سبک های مبارزه کاملا متفاوتی که می توانید اتخاذ کنید، برای هر بازی باز کاملا متفاوت خواهد بود. اما با پایان یافتن نوار سرنوشت، بازیکن وارد حالتی بسیار قدرتمند موسوم به تغییر سرنوشت (Fateshifting) خواهد شد. این حالت که به پایان دادن خشمگینانه عمر یک دشمن بخت برگشته اطلاق میشود، در نقش Finisherهای معروف ظاهر شده و با فشردن سریع دکمه های مربوط به حمله ادامه پیدا میکند. در صورت موفقیت آمیز بودن یک تغییر سرنوشت، دیگر دشمنان صدمه دیده هم به کام مرگ فرستاده میشوند و امتیاز تجربه بسیار زیادی را نصیبتان میکنند.
بازی شامل ۴ نژاد و سه کلاس کلی است. نژادها که اغلب برگرفته شده از دیگر عناوین و افسانه های معروف و شناخته شده هستند، با وجود تغییر در اسم، شباهت های درونی خود را حفظ کردهاند، Almain ها، انسان هایی هستند که شهرنشین بوده و در تمدن و صلح زندگی میکنند. Dokkalfarها در نقش همان دارک الف های معروف ظاهر میشوند،،Ljosalfarها لایت الف ها هستند و Varani هم نامی است که برای انسان های شمالی انتخاب شده است. البته نژادی غیرقابل بازی، بسیار باهوش، برتر و البته جاودان به نام Fae هم در دنیای Kingdoms of Amalur حضور دارند که نقشی بسیار مهم را در داستان بازی ایفا میکنند. داستان بازی در سرزمینی به نام Faelands اغاز میشود. جایی که نژاد جاودان Fae با روش زندگی عجیب و نامعمولشان بر آن حکم رانی میکنند. Fae ها به معنایی که ما میدانیم جاودان نیستند، بلکه با فرایندی شبیه به تناسخ (اما متفاوت با آن) به زندگی ادامه میدهند. زندگی آن ها و دیگر موجودات در دنیای Faelands بر اساس سرنوشتی از پیش تعیین شده دنبال میشود. سرنوشتی که برای هر فرد آینده ای مشخص و از قبل نوشته شده را ایجاد میکند، آینده ای که از چشم مردم پنهان است و فقط پیشگو ها قادر به دیدن آن هستند، اما Faeها پس از مرگ، در جسمی دیگر دوباره به زندگی بازگشته و سرنوشت گذشتهشان را تکرار میکنند. این موضوع، از Faeها موجوداتی به شدت مغرور، نچسب و خاص ساخته که اغلب تحمل کردنشان را سخت میکند. در میان Faeها گروهی وجود دارند که به نام خدایی جدید، جنگی پایان ناپذیر را در مقبل تمامی نژادها میرای دیگر اغاز کردهاند. هرج و مرج و ناامنی در سرمین Faelands ایجاد شده و نژادهای میرا به هیچ عنوان در مرکز قدرت قرار ندارند. درونمایه خاص نژاد پرستانه بازی که از المان های اصلی داستان آن هم هست، چندان در گیم پلی و در میان تجربه بازی خودنمایی نمیکند و فقط به عنوان پتانسیلی از دست رفته که به هیچ وجه مورد استفاده درست قرار نگرفته، شناخته میشود. اما داستان بازی در رابطه با شخصیت شماست که به دلایلی قبل از شروع بازی مرده است، اما آزمایشی عجیب او را به واسطه عنصری به نام Wall Of Souls به زندگی بازمی گرداند و موجودی بدون خاطره، شخصیت و حتی سرنوشت می سازد که هیچ چیز از دنیا نمیداند. موضوع بازگشت دوباره به زندگی که برای موجودی میرا کاملاً غیرمعمول است، نظم حاکم بر جهان بازی را زیر سوال می برد. چرا که هر موجود میرا، پس از مرگ، سرنوشت خود را تکمیل کرده و دیگر نباید به زندگی بازگردد. اما حالا که قهرمان شما به زندگی بازگشته و از همیشه هم سرحال تر است، پس تکلیف سرنوشت از پیش تعیین شده چه میشود؟
در دنیای Kingdoms of Amalur چنین موجوداتی را با نام بیسرنوشت (Fateless One) می شناسند. کسانی که بعه واسطه بازگشت به زندگی هیچگونه سرنوشت از پیش تعیین شدهای برای تکمیل کردن ندارند و اینده خود را برخلاف دیگران، بر اساس انتخاب هایشان می سازند. درون مایه جبرگرایانه حاکم بر دیگر موجودات، با وارد شدن عنصری به نام بی سرنوشت، به سادگی کنار رفته و راه را برای پرداخت یک داستان مناسب باز میکند. ان هم در سرمینی که FateWeaverها، یعنی کسانی که توانایی خواندن اینده را دارند (همان پیشگوهای خودمان)، در حکم روحانیون دینی شناخته میشوند. قهرمان داستان با داشتن قدرت تغییر در سرنوشت خودش و هر فردی که با او دیدار میکند. مهم ترین عامل برهم زدن نظم حاکم بر جهان شناخته میشود و به این ترتیب وارد ماجرا خواهد شد. سازندگان از این خصوصیت به زیبایی در گیم پلی استفاده کردهاند. شخصیت شما به واسطه نداشتن ایندهای مشخص، حالا همانند همه بازی های نقش افرینی حق انتخاب داشته و می تواند برای خود و دیگران تصمیماتی را اتخاذ کند. این موضوع در رابطه با کشتن و زنده نگه داشتن دیگر شخصیت ها هم صدق میکند. همچنین به واسطه همین بی سرنوشتی، FateWeaverها نمی توانند اینده او را پیش بینی کنند و استفاده ای دیگر دارند ( که توضیح داده خواهد شد). همانند دیگر عناوین نقش افرینی، با تمام کردن مراحل، انجام ماموریت ها و کشتن دشمنان امتیاز تجربه دریافت کرده و می توانید مهارت هایی متفاوت را از درخت مهرات ۲۲گانه بازی برای هر کلاس انتخاب کنید. کلاس های بازی که به سه دسته تقسیم میشوند، خصوصیت های متفاوتی دارند و به دنبال آن سبک مبارزه متفاوتی را ارائه میکنند. اما به علت ماهیت خاص مبارزات، سبک مبارزه کلاس های Kingdoms of Amalur، در مقابل کلاس های مشابه در عناوین نقش آفرینی دیگر بسیار متفاوت است. مثلا کلاس Mage در این عنوان، به هیچ وجه شبیه به همتایانش در دیگر بازی های نقش افرینی نیست. کلاس Mage در Kingdoms of Amalur جنگجویی کارکشته و بسیار قدرتمند است که در کنار جادو از سلاح های قدرتمند هم استفاده میکند. باغ جمع آوری امتیاز تجربه و افزایش سطح، امتیاز مهارت دریافت کرده و به کمک ان می توانید مهارت های متفاوتی را دریافت کنید. پس از دریافت هر ۲۲ مهارت در یک کلاس خاص، می توانید سرنوشت (کلاس) های دیگری هم بای خود اتخاذ کرده و از توانایی های آنان بهره ببرید. به این ترتیب، در Kingdoms of Amalur شاهد کلاس های ترکیبی و توانایی های ترکیبی ان ها هستیم. اما در هر نقطه از بازی، اگر از مهارت های کسب شده ناراضی بودید، به سادگی سراغ FateWeaverها رفته و سرگذشتتان را همچون لوح سفیدی که جان لاک توصیف کرده بود، پاک میکنید. این عملکرد باعث میشود که بدون از دست دادن امتیاز تجربه، کلاس های متفاوتی را تجربه کنید.
Kingdoms of Amalur در بخش شخصی سازی قهرمان هم بسیار کامل و کارامد عمل میکند، ویژگی های خاص گرافیکی بازی که وام گرفته از سری Fable و البته World Of Warcraft هستند، باعث میشوند که کرکتر هایی به مراتب زیبا و خفن بسازید که به کمک لباس ها و زره های بسیار زیبای بازی خفن تر هم به نظر برسند. استفاده از رنگ بندی زیبا، جزییات بی نظیر در طراحی لباس و زره ها در کنار دقت در موضوع زیبایی و البته احترام به سبک کاملا فانتزی و شادِ بازی، باعث شده که قهرمان ها از نظر ظاهری نسبت به عناپین مشتبه در جایگاه بسیار بهتری قرار بگیرند. به عنپان مثال یکی از مسائلی که نظر من را جلب کرد این بود که میتپانستید یک کلاهخود را به سر قهرمانتان بگذارید تا از زرهه و خصوصیات دفاعی آن بهره ببرید، اما میتوانید به سادگی گزینه نشان داده شدن کلاهخود را حذف کنید، تا قهرمامتان هیچ وقت با چهره ای پوشیده شده نمایش داده نشود و این موضوع در رابطه با بازی ای که رنگ موی قهرمان در تن نقش مهمی دارد بسیار کارآمد و جذاب است. شخصی سازی قهرمانتان، علاوه بر ویژگی های ظاهری در بخش مهارت ها هم خودنمایی میکند. همچنین امکان انتخاب دیالوگ و اتخاذ تصمیم های متفاوت که از عناصر اصلی سبک هستند هم در Kingdoms of Amalur وجود دارند. اما به واسطه داستان نه چندان گیرای بازی و البته شخصیت پردازی نه چندان دلچسب کرکتر های اصلی و فرعی، گاهی توی ذوق می زند. یکی از مشکلاتی که در این رابطه قابل مشاهده است، تضاد عجیب محتوایی و ظاهری بازی است. در حقیقت ظاهر، تم و پس زمینه خاص Kingdoms of Amalur حالتی غیرجدی و بسیار شاداب دارد. اما سازنده ها در انتقال این حس زیبا به دیالوگ ها و داستان بازی ناموفق ظاهر شده اند به نوعی که در طول بازی کمتر به دیالوگ هایی با درونمایه طنز برمی خورید. و این ناهماهنگی در لایه های عمیق تر داستانی و گیم پلی باعث میوشد تا با یکی از مهمترین مشکلات محتوایی (و نه فنی) بازی ملاقاتی طولانی و مفصل داشته باشیم ؛ نداشتن هویت مستقل.
شاید بزرگترین مشکل و حتی دلیل اصلی عدم موفقیت Kingdoms of Amalur را بتوان در نداشتن هویتی مستقل جست و جو کرد. بازی همه چیز تمام است. گیم پلی بی نظیری دارد و به واسطه استفاده از فرمول نقش آفرینی، دنیایی غنی را ارائه میکند. دنیایی که به پنج بخش مختلف با طراحی های خاص تقسیم شده و پر است از ماموریت های فرعی متفاوت، سیاهچال ها، غارها و دشمنان متنوع و جذاب که طراحی هایی چشم نواز دارند. در حقیقت دنیای بازی به حدی بزرگ و غنی است که بسته به زمان عرضه قطعاً در میان بهترین ها جای میگیرد و میتواند برای ساعاتی بسیار طولانی شما را سرگرم کند. تعداد بالای ماموریت های فرعی، سیاه چال ها، گنج ها، محیط های ناشناخته، و امکان تعامل با تقریباً تمامی شخصیت های غیرقابل بازی، حالتی زنده و بسیار جذاب به بازی بخشیده. اما … عدم وجود هویت برای کسی که در یک بازی به دنبال روح می گردد، تمام این نکات مثبت را دچار تزلزل میکند.
مأموریت های فرعی و فعالیت های جانبی بازی، بیش تر از آن که شبیه به سری Elder Scrolls باشند، شبیه به یک عنوان MMORPG طراحی شدهاند. به این معنا که به جای وجود ماموریت های داستان محور، عمیق و خلاقانه، با تعدادی نامحدود از ماموریت هایی رو به رو هسیتد که شما را برای یافتن یک ایتم خاص یا کشتن دشمنی خاص از نقطه A به نقطه B میفرستند و این درحالی است که بازی هیچ وسیله نقلیه خاصی را معرفی نمی کند. به واسطه همین موضوع، بازی هویت نقش افرینی خودش را از دست میدهد و هدف از انجام ماموریت تغییر میکند. در حقیقت یک بازی نقش افرینی خوب از این جهت جذاب است که هر ماموریت فرعی داستانی خاص را برای شما بازگو کرده و به آفرینش نقش و کسب جایگاه در دنیای بازی توسط شما کمک می کند. اما در Kingdoms of Amalur هدف از انجام یک ماموریت فرعی فقط و فقط کسب امتیاز تجربه و سرگرمی است و بازی از این بابت دچار تکرار و بی روحی میشود و نمس تواند جایگاهی خاص در دنیایش برای بازی باز ایجاد کند. همچنین تقلید از سبک ساخت ماموریت MMORPGها در یک بازی آفلاین، باعث عدم وجود هویت مستقل میشود. به این تربیت در اکثر مواقع حس می کنید که در حال انجام ماموریت های فرعی معروف سری WOW هستید تا تجربه و آیتمی خاص را به دست بیاورید.
عدم انطباق گیم پلی کلی بازی با هویت سبک آن، سبب می شود که اکثر فعالیت های جانبی بازی، پس از مدتی کسل کننده و بدون هدف به نظر برسند. چرا که تکراری شدن و البته عدم وجود هویت در ان ها، هیچ کششی برای مخاطب ایجاد نمی کند. این موضوع در کنار استفاده بیش از حد از کلیشه ها در بخش داستانی و ساخت شخصیت هایی که از حد و حدود کهن الگوها و نقش ها فراتر نمی روند،ضرباتی به بازی وارد کرده که شاید عامل اصلی شکست این عنوان باشند. اما با همه این ها، Kingdoms of Amalur بازهم عنوانی شایسته است. سبک گرافیکی بسیار زیبای بازی، به علت این که خاص و منحصر به فرد است، خاصیتی فرازمانی به بازی میدهد، و به نوعی که می توان آن را از این نظر با سری WOW مقایسه کرد. نوع طراحی شخصیت ها، محیط و گرافیک هنری چشم نواز، در کنار استفاده از سبک هنری خاص، باعث شده که Kingdoms of Amalur همیشه تازه و زیبا به نظر برسد. این موضوع در طراحی شخصیت ها، ظاهر بسیار جذابشان و افکت ها انیمیشن های بسیار جذاب مبارزات خود نمایی میکند.
به طور کلی و در انتها، باید گفت که Kingdoms of Amalur در بخش گیم پلی و مبارزات، برای کسانی که به دنبال گیم پلی و سرگرمی هستند به بسیار جذاب، زیبا و پر محتوا به نظر می رسد. این عنوان زیبا، یک بازی کامل است که نقص فنی قابل ذکری ندارد.برای نرخ فریم کاملا ثابت و بدون تغییر، مبارزات کاملا جذاب و دوست داشتنی، عدم وجود هیچ گونه باگ فنی و بهینه بودن بسیار عالی بازی Kingdoms of Amalur را از نظر فنی تبدیل به یک شاهکار تمام عیار میکند، یک بازی زیبا که در بخش گیم پلیو و گرافیک هیچ نقصی ندارد.
این عنوان زیبا، برای طرفداران داستان هم راضی کننده است، چرا که داستانی قابل قبول و معمولی را روایت میکند. داستانی که می تواند تقریباً برای هر بازیبازی راضی کننده ظاهر شود و به عنوان یک بازی به یاد ماندنی در خاطرات باقی بماند.. اما به یاد داشته باشید که این بازی بسیار زیبا و جذاب، برای کسانی که در ماموریت های فرعی به دنبال تنوع و مفهوم هستند، گاهی ناامید کننده خواهد بود. Kingdoms of Amalur یک بازی زیبا و خوب است که شبیه به معجونی خوش طعم به نظر می رسد، معجونی که اگر از سازنده اش طلبِ اسم کنید، بی پاسخ بازخواهید گشت. با این همه اما امیدواریم که روزی دنبالهای زیبا را برای این عنوان شاهد باشیم، امیدی که شبیه به یک ارزوی برآورده نشدنی است.