دستانم می لرزد. عرق سرد از پیشانی ام به پایین می چکد.
هنوز مات و مبهوتم. از دور و برم چیزی نمی فهمم. ذهنم هنوز قدرت تجزیه و تحلیل را ندارد.
مدتی می گذرد.
مچ دستم را بلند می کنم و اندکی می چرخانم. فشار زیاد زیادی را تحمل کرده ام. به دور و بر نگاهی می اندازم و تازه توجهم به صفحهی مانیتور جلب می شود که اسم ها در کادرش از پایین به بالا حرکت میکنند.
بازی تمام شده.
چشم هایم را اندکی می مالم. به دست هایم نگاه می کنم. حس می کنم حالا تفاوت زیادی با یک ساعت پیش دارم. به حالت نیم خیز در می آیم و به کلید های کیبورد خیره می شوم؛
تو با من چیکار کردی Nex Machina؟ چیکار کردی؟
ماجرای ما با بازی های ویدئویی حکایت غریبی است. معلوم نیست این لعنتی ها با ما چه می کنند که تا این اندازه بر زندگی و فعالیت هایمان اثر گذار اند. گاهی قلب هایمان را به درد می آورند، گاهی از خشم فریادمان را بلند می کنند و گاهی هم اشک را بر گونه هایمان جاری. هر اثرخوب در این صنعت به گونهای مخاطبش را شگفت زده می کند و درس هایی را یادش می دهد که حتی می توانند زندگی اش را دگرگون کنند. برخی با قصه شان تاثیر گذار اند، برخی با طراحی و برخی هم روش های دیگری را در پیش می گیرند. Nex Machina از آن دسته آثاری است که نه قصه اش توان چندانی دارد و نه سایر ویژگی های هنری اش انقلابی و تاثیر گذار اند.
با این حال اما اگر یک ساعت پای بازی بنشینید و دل بدهید، دیگر اصلا آن آدم سابق نخواهید بود. به راستی این بازی مستقل ریزه میزه چه چیزی در خود دارد که اینچنین شگفتی بر می انگیزد؟ همراه ما باشید تا این اثر را بررسی کنیم.
بدون حد و مرز… و Reload
Nex Machina ساختاری بسیار ساده دارد. بازی با زاویه ی دید ایزومتریکش شما را در نقش یک قهرمان اسلحه به دست قرار می دهد و مراحل و دشمنان را به سرعت و یکی پس از دیگری جلویتان می گذارد. قهرمان بازی به نوعی اسلحه مجهز است که با فاصله ی اندکی می تواند پشت سر هم و بدون وقفه گلوله های آبی رنگ انرژی شلیک کند. بازی ریتم تندی دارد و مراحل آن، بسیار دشوار اند. به همین خاطر سازنده ها هوشیاری به خرج داده اند و هیچ گونه مکانیک و ویژگی ای به نام Reload و غیره در بازی وجود ندارد. شما می توانید بدون وقفه تیر اندازی کنید و هیچ گونه محدودیتی در این زمینه ندارید. در ازای این نعمت بزرگ اما باید گفت کار برایتان اصلا آسان نیست و بازی با ریتمی دیوانه وار دشمنان را در محیط می ریزد. شما باید با استفاده از قابلیت هایی که دارید آن ها را سلاخی کرده و به جلو بروید. خطوط بالا کلیت گیم پلی Nex Machina را بیان می کند. فرمولی که در عین سادگی بسیار، می تواند تا ساعت ها شما را سرگرم کند. در واقع این ساختار با همه ی محدودیت هایی که دارد آنچنان میخکوب کننده است که هر چقدر هم که پای بازی بنشینید خسته نخواهید شد.
الهام گیری، حتی از مینیگیم های NieR
قهرمان بازی بدون هیچ گونه مقدمه ای وارد مراحل می شود وپیش از این که بتوانید به داستان فکر کنید بازی آغاز می شود و خود را در میان سیل دشمنان خواهید یافت. شلیک ها در نسخه ی کامپیوتر های خانگی بوسیله ی ماوس انجام می شود و این جمله شاید خیالتان را راحت کند. اما باید بگویم اتفاقا این ویژگی بازی از منفی ترین نکات آن است و چنان به بازی صدمه زده که شاید اگر وجود نمی داشت امتیاز آن یک نمره ی کامل افزایش می یافت. اکثر بازی های شوتر ایزومتریک نشانگر ماوس را بر روی صفحه نشان می دهند و شخصیت اصلی بر اساس مکان قرار گیری آن در جهت مربوطه تیر اندازی می کند. اما در این بازی از نشانگر ماوس خبری نیست و خود بازیباز باید با چرخاندن ماوس زاویه ی شلیک ها را مشخص کند. این ویژگی تا حدی مرا به یاد مینی گیم های هک در بازی Nier: Automata می اندازد. اگر این بازی را روی پلتفرم پیسی تجربه کرده باشید می دانید که در بخش مینی گیم های هک و یا بخش هایی که دوربین بازی به حالت ایزومتریک در آمده و شما را وارد یک مبارزه ی دو بعدی می کرد نیز چنین مشکلی پیش می آمد. شما به هیچ وجه قادر نبودید به درستی هدفگیری کنید و این از مشکلات بازی بود که همواره پی سی گیمر ها را رنج می داد. هم اکنون در این بازی نیز با چنین پدیده ای روبرو هستیم. بی شک Nex Machina در این زمینه از شاهکار پلاتینیوم گیمز الگو برداری کرده و ظاهرا در الهام گیری از ویژگی های بد آن بازی نیز وفاداری خوبی داشته! جدا از این بحث تیر اندازی ها روان و عالی بنظر می رسند و هر چند در این زمینه دشواری هایی هست اما باز هم می توان از آن ها لذت برد.
وظیفه ی شما صرفا تیر اندازی کردن نیست بلکه باید با حرکت در جای جای محیط از دشمنان فاصله گرفته و حتی از شلیک هایشان فرار کنید. درست همانند مینی گیم های Nier، در این بازی نیز با تعداد بسیار زیادی دشمن و همچنین گلوله های سرگردانی که در محیط در حال حرکت هستند مواجهیم. به همین خاطر شما باید علاوه بر هدف گرفتن دشمنان حواستان به صد ها گلوله ای که در حال حرکت به این طرف و آن طرف هستند نیز باشد! بدین منظور علاوه بر دویدن معمولی، قابلیتی برای بازیباز در نظر گرفته شده تا بتواند به سرعت از حملات، گلوله ها و دشمنان فاصله گرفته و از دستشان فرار کند. این قابلیت که Dash نام دارد شما را قادر می سازد حتی از لابلای صفوف دشمنان نیز جابجا شوید و فرار کنید. در این بازی حتی برخوردتان با بدن روباتی دشمنان هم موجب مرگتان خواهد شد. اما با استفاده از Dash می توانید به سرعت از درون آن ها عبور کرده و به جهت مخالف بروید. با Dash می توانید از بدن دشمنان عبور کنید، از گلوله ها و سایر موارد پرتابی جان سالم به در ببرید و حتی از لیزر های مرگبار و اشعه های پر قدرت انرژی نیز گذر کنید. Dash قابلیت بسیار پر کاربردی است اما باید با دقت و تمرکز از آن استفاده کرد چون محدودیتهایی نیز برای آن در نظر گرفته شده. پس از هر بار استفاده از این قابلیت، نوار کول داونی که برای آن در نظر گرفته شده شروع به پر شدن می کند و تا زمانی که به انتها نرسد شما توانایی Dash کردن ندارید. پس به نفعتان است از این قابلیت درست و به جا استفاده کنید.
آپگرید ها و پاور آپ ها
سازنده ها به طرز حیرت انگیزی در زمینه ی طراحی مبارزات هوشمندانه عمل کرده اند و این مورد را می توانید در جای جای بازی مشاهده کنید. شما علاوه بر امکانات ذکر شده در سر تا سر مراحل از قابلیت های ویژه ی دیگری نیز بهره مند خواهید شد. این قابلیت ها به صورت آیتم های مختلف بر روی موقعیتی خاص از محیط بازی قرار می گیرند و اگر شما موفق شوید خود را سالم به آنجا برسانید، می توانید از آن قابلیت استفاده کنید. این موارد معمولا یا با کشتن دشمنان به دست می آیند و به اصطلاح از دشمنان “دراپ” می شوند و یا این که با شلیک کردن به جعبه ها و لوت باکس های مخصوص می توانید آن ها را به چنگ آورید. این موارد به دو دسته ی کلی تقسیم می شوند. اولین دسته سلاح های ثانویه ی بازی هستند که با بدست آوردنشان می توانید علاوه بر اسلحه ی معمولی و همیشگی تان از نوعی اسلحه ی پیشرفته تر و مرگبار تر نیز بهره مند شوید. اسلحه های ثانویه تنوع خوبی دارند و هر یک از آن ها آنچنان مرگبار است که به شرطی که قلق استفاده شان را یاد بگیرید می توانند در مواقع بسیاری کمک حالتان باشند. دسته بعدی ارتقا های شخصیت هستند که مواردی نظیر سلامتی اضافه تر، قدرت بیشتر شلیک ها، سپر موقت و… را شامل می شوند. این موارد نیز باعث می شوند در طول بازی تجربه ی راحت تری داشته باشید و گیم پلی نیز به لطف وجودشان متنوع و لذت بخش شده.
با Nex Machine وزن کم کنید
یکی از بهترین نکات در مراحل Nex Machina، وجود رمز و راز ها و موارد پنهان بسیار زیادی است که در هر مرحله یافت می شود. شما در پایان هر مرحله گزارشی دریافت می کنید مبنی بر این که دقیقا در آن مرحله چه عملکردی داشته اید و تا چه اندازه موفق شده اید موارد جانبی و پنهان بازی را جمعاوری کنید. در میان فعالیت های جانبی بازی، مهم ترینشان جمع کردن انسان های نگون بخت از چنگال فضایی های بد جنس است. در هر بخش تعداد مشخصی انسان وجود دارد که به محض آغاز آن موظفید علاوه بر کشتن دشمنان، تا آنجا که می توانید آن ها را نیز نجات دهید. البته نجات انسان ها به هیچ وجه اجباری نیست ومی توانید به کلی رهایشان کنید. (اگر به قدر کافی سنگ دل اید!) جمعاوری انسان ها به این آسانی ها هم نیست و باید دقت و تمرکز زیادی به خرج دهید. در هر بخش تعدادی دشمن خاص (با شکل و قیافه ی تقریبا ثابت) وجود دارند که به محض آغاز شدن مبارزه به سمت انسان ها می روند و یکی یکی آن ها را می کشند. اگر تا پیش از کشته شدن یک انسان موفق نشوید نجاتش دهید، او دیگر از دست رفته است.
جدای از عملکرد عالی بازی در سایر زمینه ها، Nex Machina را می توان در طراحی مراحل یک شاهکار دانست. محیط ها، دشمنان، چالش ها و… همگی به هوشمندانه ترین حالت ممکن طراحی شده اند و معنای واقعی این جملات را زمانی خواهید فهمید که خود آن را بازی کنید. علاوه بر ویژگی های محیطی باید به دشمنان اشاره کرد که به قدری تنوع دارند که نمی شود انوع آن ها را شمرد. از طرفی اگر بازی را برای مدت طولانی بازی کنید واقعا نبوغی که در طراحی دشمنان به کار رفته برایتان ملموس خواهد شد. در انتهای هر مرحله نیز با یک باس فایت وحشتناک و بسیار دشوار روبرو خواهید شد و بی شک نیازی نیست بگویم این بخش تا چه اندازه لذت بخش و پر هیجان است. از پای در آوردن هر یک از باس های بازی، دقت و تمرکزی را می طلبد که برای زدن باس های دشوار دارک سولز لازم بود. بیان این که تا چه حد خلاقیت های ریز و درشت در تک تک مراحل بازی به کار گرفته شده واقعا سخت است. شاید به خاطر همین دقت و وسواس سازندگان در طراحی مرحله بوده که بازی تا این اندازه کوتاه است. Nex Machina پنج مرحله دارد که تقریبا می توانید تمامی آن ها نهایتا طی دو ساعت به اتمام برسانید و بزرگ ترین مشکل بازی نیز همین است. بازی برای جبران این کمبود مواردی نظیر کو-آپ محلی و درجات سختی مختلف را افزوده که البته باز هم کمک آنچنانی نمی کنند. متاسفانه بخش مولتی پلیر بازی نیز صرفا به کوآپ محلی خلاصه شده و فرا تر نرفته.
درجات سختی، پر تعداد و متنوع هستند و هر یک علاوه بر بیشتر کردن تعداد و تنوع دشمنان، محدودیت های دیگری را نیز جلوی پای شما خواهند گذاشت. بازی در درجات سختی بالاتر به مراتب متفاوت تر و حتی لذت بخش تر است و نکته ی مهم اینجاست که استراتژی در آن حرف اول را می زند. در درجه های معمولی اگر بدون برنامه و صرفا هر طور که دلتان می خواست بازی می کردید هیچ مشکلی پیش نمی آمد اما وقتی درجه سختی بالا می رود این که چه دشمنی را اول مورد هدف قرار دهید و بعد سراغ بقیه بروید اهمیت بسیاری پیدا می کند. در واقع شما باید برای حرکاتتان برنامه ریزی کنید و از زمانبندی ها نیز اطلاعاتی دقیق داشته باشید.
به جز درجات سختی مختلف، اچیومنت های پر تعداد و بسیار سختی هم برای بازی تعریف شده اند. اچیومنت هایی که به قدری دشوار اند که می توانید با گرفتن همه ی آن ها چند کیلوگرم لاغر شوید.
گرافیک، موسیقی
در بخش گرافیکی، بازی عملکردی عالی دارد. از افکت ها و جلوه های خیره کننده گرفته تا ذرات، گلوله ها و کرکتر های متحرک پرتعداد در هر مرحله، همگی به بهترین شیوه ی ممکن پیاده سازی شده و به اجرا در می آیند. سازندگان برای نمایش این سطح فوق العاده از ذرات و نمایش انفجار ها و موارد مشابه، راه حل جالبی را برگزیده اند. انجین بازی در بسیاری مواقع به جای پردازش تک تک پارتیکل ها، صرفا مکعب هایی را با رنگی خاص پردازش می کند. این مکعب ها که طبعا از چهار وجه تشکیل شده اند و پردازششان به قدرت گرافیکی چندانی نیاز ندارد، در تعداد های بسیار زیاد با الگو های حرکتی ذرات منفجر شونده، شروع به فعالیت می کنند. این گونه از زاویه ی بازیباز بنظر می رسد که این جلوه ها انفجار های بسیار بزرگ و مهیب هستند. سازندگان برای گرافیک بازی زحمات زیادی کشیده اند و نتیجه ی آن در اثر نهایی به وضح مشخص است. بازی گرافیک با شکوهی دارد و صرفا چند ثانیه تجربه ی آن کافی است تا از شلوغی و هیاهوی مطلوب آن به وجد بیایید.
در بخش موسیقی نیز عملکرد خوبی را از Nex Machina شاهدیم. موسیقی همواره ریتمی سریع دارد و سعی می کند گیم پلی سریع بازی را یاری دهد. در عمل نیز باید گفت موسیقی در بوجود آمدن حس و حال موجود در بازی نقش عظیمی دارد. این را زمانی فهمیدم که برای چند ثانیه موسیقی را از صدا های بازی ام حذف کردم. اگر می خواهید نهایت حس و حال بازی را درک کنید و آنقدر در آن فرو روید که متوجه اطرافتان نشوید، همیشه Nex Machina را با صدای بلند بازی کنید!
برای بی اعصاب ها
در پایان باید بگویم اگر اعصابتان خرد است، اگر خسته اید، اگر روحیه تان پایین است و… گیمفا برای هر گونه مشکل از این دست که آزارتان می دهد یک نسخه ی تست شده (!) دارد و آن چیزی نیست جز Nex Machina. عنوانی که به شدت برای آرامش اعصاب توصیه می شود. گرچه این اثر نقص هایی نیز دارد اما باز هم می تواند یکی از بهترین آثار مستقلی باشد که در این سال انجام داده اید.