ساخت عناوین دنباله و فرعی و اسپین آف و … از یک فرنچایز بزرگ در دنیای امروز تبدیل به کاری وحشتناک و خوفناک شده است و برخی سازندگان واقعا ترجیح می دهند یک آی پی جدید بسازند تا این که بر روی بازیشان،یک اسم بزرگ و یک شماره یا پسوند حک شود و کار برایشان چندین برابر سخت تر شود و منتقدان و طرفداران آن فرنچایز و کلا صنعت بازی با دیدی سخت گیرانه تر و با یاد نسخه های موفق و بسیار بزرگ آن سری، به بازی جدید نگاه کنند و از آن ایراد بگیرند. دلیل اصلی این موضوع به این خاطر است که در سال های اخیر سطح انتظارات جامعه جهانی بازیبازان نسبت به دوران گذشته بسیار بالاتر رفته است، مخصوصا همانطور که گفته شد در مورد نسخه های جدید فرنچایزی که شماره های اول آن عالی و فوق العاده بوده است. صنعت بازی و طرفداران و منتقدان و… انتظار دارند و داریم که وقتی یک عنوان در شماره اول برای ما خاطرات شیرینی رقم زده است در شماره های بعدی نه تنها خاطرات شیرین تری را برای ما خلق کند، بلکه انتظار هم داریم تا نسخه جدید هم مانند بازی قبلی باشد و هم یک بازی جدید باشد. ما فقط می خواهیم، اما نمی دانیم چطور باید چنین کاری را عملی کرد و فکر نمی کنیم که ایا اصلا این خواسته منطقی است یا خیر؟ از جهتی دیگر در سال های اخیر نقش نمرات و امتیازات بازی ها مخصوصا مراجع معتبر در موفقیت یک بازی و حتی فروش آن بسیار پر رنگ تر شده است و این نمرات کاملا نقش تعیین کننده ای دارند.
حالا وقتی سازنده ای می خواهد نسخه جدید از یک فرنچایز موفق را بسازد واقعا نمی داند که باید دقیقا چه کاری انجام دهد تا منتقدین راضی شوند. اگر بیایند و با المان های موفق عنوان اول یک بازی جدید خلق کنند و تنها کیفیت گرافیکی و .. بازی را ارتقا دهند که منتقدان انگ تکراری بودن به آن بازی می زنند و گاهی از نمره آن کم می کنند در حالی که با خود نمی گویند چرا سازنده باید اصطلاحا به ترکیب تیم برنده دست بزند و بازی موفق خود را کلی تغییر دهد؟ اگر هم تغییرات زیاد ایجاد کنند که همین خود ما می گوییم این که دیگر اصلا فلان فرنچایز نیست و یک بازی دیگر شده است. اما در این زمینه استثناهایی هم وجود دارند و عناوینی هستند که نشان می دهند می شود هم از یک نام بزرگ، عنوانی دنباله یا فرعی ساخت و هم کاری کرد که بازی هم به ریشه هایش وفادار باشد و هم تغییراتی داشته باشد که بازی را جذاب تر می کند. یکی از مثال های بارز این موضوع عنوان Uncharted 4: A Thief’s End بود که هم یک آنچارتد بود و هم به اندازه یک نسل تغییر داشت و بی نظیر هم عمل کرد. عنوانی هم که امروز در مورد آن صحبت خواهیم کرد ادامه و نسخه ای فرعی برای بازی چهارم است که البته چون شماره دار و اصلی نیست و قرار بوده در اصل یک بسته الحاقی باشد، آن قدر انتظار نمی رفت که تغییرات شدید و … نسبت به بازی چهارم داشته باشد اما سازندگان توانمندش موفق شده اند تا هم تغییراتی ریز در بازی ایجاد کنند که آن را برای بازیباز متنوع تر نمایند و هم کاملا به نام سری وفادار بمانند.
صحبت از عنوان فرعی Uncharted: The Lost Legacy است که اخیرا در ادامه شاهکار چهارم منتشر شد و با این که در ابتدا قرار بود بسته الحاقی داستانی باشد اما تبدیل به یک تجربه بیش از ۱۰ ساعته Stand Alone و مجزا شد. نسخه Uncharted 4: A Thief’s End، استانداردهای فرنچایز آنچارتد که با ۳ نسخه اولیه خود، استانداردهای سبک شوتر سوم شخص و اکشن ماجرایی را در نسل هفتم بالا برده بود، باز هم به بالاتر برد و دقیقا با تغییر از نسل هفت به هشت، سری Uncharted نیز به اندازه یک نسل با کیفیت تر شد. به طوری که واقعا باید گفت ساخت دنباله و یک نسخه جدید و حنی فرعی برای شاهکاری مانند Uncharted 4: A Thief’s End آن هم با فاصله زمانی نزدیک واقعا حساس است. خیلی دشوار است که برای چنین بازی بزرگ و شاهکاری دنباله و نسخه جدیدی بسازید که باز هم مورد تحسین همه قرار بگیرد، آن هم با عوض کردن شخصیت اصلی بازی که در کل فرنچایز حضور داشته و ستون آن بوده است، اما همانطور که قبل تر گفته شد سازندگان نابغه این فرنچایز در ناتی داگ باز هم موفق به انجام این کار شدند و با خلق عنوان فرعی Uncharted: The Lost Legacy شاهکاری دیگر آفریدند. عنوانی که مانند نسخه چهارم یک شاهکار گرافیکی و حتی در برخی مواقع زیباتر از آن است و البته از همان مکانیک های موفق و مطمئن نسخه چهارم استفاده کرده و با برخی اضافات جذاب، یک بازی بی نهایت لذتبخش و سرگرم کننده مانند آن چه که انتظار می رفت خلق شده است. در این مطلب قصد داریم تا به بررسی دقیق و جزء به جزء عنوان Uncharted: The Lost Legacy پرداخته و نکات قوت و ضعف آن را با هم بررسی کنیم تا شما عزیزان هر چه بیشتر با زوایای مختلف این بازی و یکی از برترین تجربه های نسل هشتم بازیهای رایانهای آشنا شوید. البته قطعا میدانید که خرید عناوینی مثل Uncharted: The Lost Legacy نیازی به خواندن نقد برای تصمیمگیری در باره خرید یا عدم خرید آن ندارد زیرا که خودش مقیاس و معیاری است برای سنجیدن یک عنوان شوتر سوم شخص و بیچاره شوتر سومشخصی که بخواهند قدرتش را در مقایسه با عناوینی مثل Uncharted 4 و Uncharted: The Lost Legacy بسنجند زیرا که کار بسیار سختی دارد، درست مانند عنوان جهان آزاد و سندباکسی که بخواهد با GTA V مقایسه شود. اگر به هر دلیلی به عنوان Uncharted: The Lost Legacy و فرنچایز آنچارتد علاقمند هستید در ادامه نقد و بررسی این عنوان زیبا با من و وبسایت تحلیلی خبری گیمفا همراه باشید.
در داستان بازی که در هند دنبال می شود، Chloe Frazer که به مانند نیتن دریک یک شکارچی گنج یا اصطلاحا treasure hunter است و شخصیت اول این نسخه می باشد (در نسخه دوم آنچارتد با او آشنا شده بودیم)، از Nadine Ross که وی را در نسخه چهارم دیده بودیم و یک مزدور است درخواست می کند تا با او همراه شود و با هم به جستجوی یافتن tusk of Ganesh که است، بروند. Ganesh فرزند خدای هندوها یعنی شیوا است و این عاج افسانه ای را در زمانی که در حال دفاع از معبد پدرش بوده است گم کرده است. پدر خود کلوئی نیز در جستجوی همین عاج بوده است و سرانجام نیز چانش را در این مسیر از دست داده و توسط گروهی از دزدها و مزدوران کشته شده است. در واقع داستان این نسخه حول محور ماجرای یافتن یک گنج افسانه ای (Tusk of Ganesh) این بار در کوهستان های هند و Western Ghats است و البته مواجهه و مقابله با یک آنتاگونیست و شخصیت منفی اصلی که در این بازی Asav نام دارد.
با توجه به جدید بودن بازی قصد نداریم تا بیشتر از این داستان بازی را برای شما عزیزان لو دهیم تا لذت تجربه آن را از دست ندهید. جالب است بدانید سازندگان در ابتدا می خواستند که نیتن دریک به عنوان شخصیت همراه در Uncharted: The Lost Legacy حضور داشته باشد ولی بعدا به این نتیجه رسیدند که این کار جالب نیست و راستش را بخواهید بسیار خوشحالم که به این نتیجه رسیدند زیرا فکر نمی کنم طرفداران دوست داشته باشند که نیتن دریک همراه آن ها باشد و کنترل شخص دیگری را به دست بگیرند. همچنین سازندگان برای نقش اصلی این نسخه تقریبا تمامی شخصیت های این سری از چارلی کاتر گرفته تا دختر نیتن و سم دریک و ویکتور سالیوان و… را امتحان کردند ولی نهایتا به این نتیجه رسیدند که داستانی را با محوریت کلویی و با حضور نیدین طراحی کنند. Uncharted: The Lost Legacy به سنت همیشگی این فرنچایز، در زمینه شخصیت پردازی نیز فوق العاده عمل کرده است و شخصیت های بازی از اصلی گرفته فرعی همه به بهترین شکل پرداخت شده اند. البته که این موضوع در این فرنچایز چیز جدیدی نیست و همواره در عناوین آنچارتد شاهد شخصیت پردازی بی نظیری بوده و هستیم اما با توجه به این که در Uncharted: The Lost Legacy شخصیت های اصلی عوض شده اند و شاهد حضور نیتن دریک افسانه ای نیستیم،
شخصیت پردازی قوی خیلی بیشتر از قبل اهمیت داشته تا بازیباز بتواند با شخصیت های جدید و حضور کلوئی به جای نیتن دریک که سال ها با او همراه بوده است، کنار بیاید و آن ها را نیز قبول کند که خوشبختانه دقیقا این اتفاق در Uncharted: The Lost Legacy و داستان آن رخ داده است. در مجموع بایستی گفت داستان Uncharted: The Lost Legacy بسیار جذاب و هیجان انگیز است و با وجود این که مانند بازی های اصلی سری طولانی نیست، اما از ساختار و چارچوب محکمی بهره می برد و خیلی خوب و جذاب آغاز شده و به موقع نیز به انتها می رسد و بازیباز را خرسند می کند. داستان در Uncharted: The Lost Legacy مانند همه عناوین قبلی و اصلی سری، یک لحظه هم شما را به حال خود رها نمی کند و همواره از عوامل اصلی و جذاب برای شما در جهت پیشروی در بازی است. ناتی داگ به بهترین شکل ممکن کاری کرده است که سرنوشت دو شخصیت فرعی در نسخه های قبلی و پیشینه آن ها و این که از کجا آمده اند، برای ما اکنون در Uncharted: The Lost Legacy مهم شود و با شخصیت های اصلی این نسخه ارتباط برقرار کنیم و آن ها را دوست بداریم.
Uncharted: The Lost Legacy یک نسخه فرعی و اصطلاحا اسپین آف برای فرنچایز آنچارتد محسوب می شود و حتما می دانید که در چنین نسخه هایی معمولا گرافیک و انجین گرافیکی استفاده شده برای ساخت بازی و جلوه های بصری دقیقا مشابه عنوان آخر و اصلی است که در آن فرنچایز عرضه شده است (و خب البته گبم پلی نیز معمولا همینطور است که در بخش مربوط به خود در مورد آن صحبت خواهیم کرد)، مخصوصا اگر که عنوان فرعی مانند Uncharted: The Lost Legacy قرار باشد با فاصله کم بعد از نسخه اصلی منتشر شود و در ابتدا یک بسته الحاقی بوده باشد. در مورد Uncharted: The Lost Legacy نیز چنین موضوعی کاملا صادق است و این بازی فرعی در واقع می تواند دنباله ای بر مراحل نسخه چهارم از نظر بصری باشد که تنها شخصیت قابل بازی اش تغییر کرده است. البته خب حتما خوب می دانید که وقتی می گوییم گرافیک این نسخه نسبت به نسخه چهارم تغییر زیادی نکرده است، در واقع اصلا نیازی هم نبوده که تغییری کند زیرا که نسخه چهارم این سری یک شگفتی و یک معجزه گرافیکی در نسل هشتم بازی ها به حساب می آید. به همین ترتیب Uncharted: The Lost Legacy نیز یکی از خارق العاده ترین گرافیک ها را در نسل هشتم عرضه می کند و به واقع جزو زیباترین عناوینی است که تاریخ بازی های رایانه ای از لحاظ بصری به خود دیده است. بازی چشم های شما را از زیبایی به خود خیره می کند و به قدری زیبا و با سلیقه و حرفه ای ساخته و پرداخته شده است که جای گرفتن هیچ گونه ایراد و اشکالی را از لحاظ گرافیکی نه برای من و نه برای هیچ منتقد دیگری در سراسر دنیا باقی نمی گذارد.
در مبحث فنی، Uncharted: The Lost Legacy خارق العاده عمل می کند و کاملا روان، بدون کوچکترین مشکل و با ثبات کامل اجرا می شود. به هیچ وجه حتی در شلوغ ترین و پرافکت ترین لحظات و پرجزئیات ترین صحنه های بازی نیز کوچکترین افت فریمی مشاهده نمی شود و بازی از لحاظ ثبات در نرخ فریم ریت نیز بسیار مقتدر عمل میکندکه این واقعا قابل تحسین است. سازندگان به طرز وحشتناکی بر روی تمامی جزئیات گرافیکی بازی اعم از تکسچرها و طراحی چهرهها و … وقت گذاشتهاند و با وسواسی خاص آنها را به بهترین شکل در بازی پیاده کردهاند. جزئیات صورت شخصیتها و حالات چهره آنها هنگام صحبت کردن و گشت و گذار در محیط فوقالعاده دیدنی از کار درآمدهاند و شاهد زیباترین انیمیشن های ممکن در یک بازی رایانه ای در عنوان Uncharted: The Lost Legacy به مانند نسخه چهارم هستیم. از لحاظ کیفیت بافت ها و تکسچرها نیز نوابغ ناتی داگ سنگ تمام گذاشته اند و در بازی اصلا با مواردی مثل بی کیفیتی بافت ها و گوشه دار بود آنها و همچنین تکسچرهای ضعیف یا پارگی تصویر و … برخورد نمی کنیم. از دیگر جهات فنی نیز بازی در بهترین کیفیت ممکن قرار دارد و هیچ گاه مواردی مثل دیر لود شدن برخی تکسچرها که امروزه گریبانگیر بسیاری از بازیهای بزرگ دنیا نیز هست را مشاهده نمیکنید. از لحاظ “عمق دید” نیز بازی فوقالعاده زیبا عمل میکند و شاهد مناظر بسیار زیبا و چشمنوازی در دوردستها هستیم. نورپردازی بازی نیز مانند دیگر بخش های گرافیکی بازی شما را شگفت زده می کند و مواردی مانند ایجاد سایه و تلالو نور و… کاملا به صورت واقعی و Realisic طراحی شده اند و شاهد یک نورپردازی کامل و داینامیک در بازی هستیم. افکتهای نورپردازی به قدری بینقص و طبیعی و در اوج زیبایی کار شدهاند که گاهی در بازی میایستید و به تلالو اشعههای نور از بین شاخ و برگ درختان و یا تابیدن آنها بر روی صورت شخصیتهای جاافتاده و پختهتر شده شخصیتهای بازی مینگرید و کار سازندگان را تحسین میکنید. به طور کلی در مبحث گرافیک فنی باید گفت Uncharted: The Lost Legacy کاملا عاری از ایراد و اشکال عمل می کند.
از لجاظ گرافیک هنری و طراحی ها نیز اوضاع Uncharted: The Lost Legacy چندان تفاوتی با بخش فنی بازی نمی کند. تنها کافیست تا در برخی مراحل بازی دقایقی بایستید و با دقت به اطراف خود و طراحی های مناظر اطراف و دوردست ها نگاه کنید (که حتما هم مانند نسخه چهارم بارها این کار را خواهید کرد) تا متوجه شوید قضیه از چه قرار است و با چه طراحی هنری بی نقص و بی نظیری روبرو هستید. بازی حتی در یک مرحله نیز از لحاظ تنوع طراحی برای بازیباز کم نمی گذارد و شما بازی را در انواع و اقسام محیط هایی با طراحی زیبا و بی نظیر پیش می برید. تک تک مراحل و مناطقی که در بازی مشاهده می کنید، هر یک شما را با طراحی هنری چشم نواز خود شگفت زده می کنند و جای هیچ گونه اما و اگری را برای ما باقی نمی گذارند و چشمهای بازیباز را خیره می کنند و مراحلی فوق العاده جذاب را برای ما رقم می زنند. در مجموع در مبحث گرافیکی بازی در بخش فنی و هنری باید اذعان داشت که Uncharted: The Lost Legacy بدون شک یک الگو و یک میزان برای سایر عناوین است و هر عنوانی را که بخواهیم از لحاظ کیفیت گرافیکی بسنجیم می توان آن را با Uncharted: The Lost Legacy که مثالی از یک عنوان بی نقص در این بخش است مقایسه کرد و آن را سنجید.
Uncharted: The Lost Legacy از لحاظ گیم پلی به مانند نسخه چهارم یک بازی بی نقص و بی نهایت سرگرم کننده است. یک باز اکشن ماجرایی که از زاویه دوربین سوم شخص دنبل می شود و در مبارزات یک عنوان شوتر سوم شخص است و المان های پلتفرمر و پازل و گاها مخفی کاری را نیز داراست. بازیباز در مبارزات می تواند از روش مبارزه نزدیک؛ سلاح گرم و همینطوز مخف کاری استفاده نماید. Chloe Frazer شخصیت اصلی بازی که کنترل وی را در دست دارید هم به مانند نیتن دریک یک شکارچی گنج ماهر و بی کله و نترس در پریدن و بالا رفتن از در و دیوار و انجام حرکات آکروباتیک است! تنوع مراحل و محیط های بازی و طراحی مراحل آن چیزی فراتر از فوقالعاده است و هرگز، به معنای واقعی هرگز احساس تکراری شدن یا بازی کردن در بخشهایی شبیه به هم به شما دست نخواهد داد و مانند نسخه چهارم تجربه ای سراسر تنوع و هیجان خواهید داشت. در طول گیم پلی بازی که البته از نسخه های اصلی کوتاه تر است در انواع و اقسام محیطها از محیط های شهری گرفته تا داخل ساختمان ها و داخل معابد و متاطق سرسبز و … بازی خواهید کرد و از حیث تنوع مراحل، Uncharted: The Lost Legacy فوق العاده است. در بازی بخش هایی نیز مانند همیشه به حل کردن برخی پازل ها و معماهای محیطی اختصاص دارد و همینطور در قسمت هایی از آن، کنترل وسیله نقلیه را به دست می گیرید و باید در بخش هایی بسیار جذاب و زیبا رانندگی کنید که باز هم سبب شده است بازی متنوع تر شود.
تنوع اسلحهها کاملا مناسب است و شما در بازی از رایفل و شات گان گرفته تا پیستول و ریوولور و همینطور سلاح های منفجره دستی مانند نارنجک و سی ۴ و … را برای از پای در آوردن دشمنان در اختیار دارید. گانپلی بازی نیز به مانند همیشه جذابیت بسیار بالایی دارد. مکانیسم شلیک و هدفگیری در بازی به بهترین و خوشدستترین شکل انجام میشود و همچنین سیستم کاورگیری بازی نیز حتی از همیشه هم بهتر است و کاملا درست و به موقع و بدون کوجکترین حرکت اضافی عمل میکند. مبارزات بازی نیز به دلیل بالاتر رفتن هوش مصنوعی دشمنان چالشبرانگیزتر و جذابتر شده است و دشمنان کاملا نسبت به تاکتیک های شما واکنش نشان می دهند و با هم کاملا همکاری می کنند و باعث می شوند تا کار آسانی در به پایان رساندن برخی از مبارزات بازی نداشته باشید که این موضوع بسیار هیجان انگز است. همچنین افراد و یاران همراه شما نیز هوش مصنوعی فوق العاده ای دارند و می توانند کارهای از قبیل پرتاب آبکت ها به سمت دشمنان و گیج کردن آنها، اطلاع دادن محل دشمنان دیده نشده و کمین کرده به شما و همینطور شلیک به دشمنان و کمک در مبارزات را انجام دهند.
سازندگان بازی موفق شدهاند تا بالانس بسیار مناسبی را بین اکشن و بخشهای گشت و گذار و اکتشاف و پلتفرمینگ در بازی ایجاد کنند تا به هیچ وجه باعث خستگی و بیحوصلگی بازیباز نشود. علاوه بر حمله مستقیم به دشمنان شما می توانید از تاکتیک های مخفی کاری و بی سرو صدا از پای در آوردن دشمنان نیز استفاده نمایید. در این نسخه یک نکته جدید در گیم پلی بازی وجود دارد و آن هم اضافه شدن سلاح های مجهز به صدا خفه کن است که بخش مخفی کاری بازی را بسیار ارتقا داده و حرفه ای تر کرده است. یکی دیگر از نکات چذاب در این نسخه، آن است که با این که مسیر رو روند کلی بازی خطی است، اما راه ها و مسیر های گوناگوم و مختلفی برای گشت و گذار و انجام هدف وجود دارد و جالب است بدانید که نقشه های مراحل در Uncharted: The Lost Legacy بزرگتر از نسخه چهارم هستند. در بخش هایی از بازی شما می توانید مسیر و نتیجه دیالوگ ها را با تصمیمات خود تغییر دهید که در این بخش ها از درخت دالوگ ها یا dialog tree استفاده شده است. بازی دسترسی به بخش چند نفره Uncharted 4: A Thief’s End را نیز در اختیار شما قرار می دهد به علاوه محتویات اضافه ای که با نسخه Uncharted: The Lost Legacy به این بخش اضافه می شوند.
در زمینه صداگذاری سازندگان خوب می دانسته اند که در این نسخه، صداگذاری شخصیت ها خیلی بیشتر از قبل اهمیت دارد زیرا دیگر این بار نولان نورث و نیتن دریک دوست داشتنی را ندارند که با بذله گویی ها و شیرین زبانی هایش حتی هنگام خطر مرگ، دل هر بازیبازی را ببرد و این بار بایستی شخصیت های اصلی بازی و در راس آن ها نقش اول بازی یعنی کلویی، به حدی عالی صداگذاری شوند که نه تنها بازیباز از نبود نیتن دلزده و غمگین نشود بلکه شخصیت های بازی و کلوئی را نیز کاملا بپذیرد. در همین راستا نیز صداگذاری شخصیت ها در بازی Uncharted: The Lost Legacy در اوج کیفیت قرار دارد و حتی کوچکترین و جزئی ترین نقش ها نیز به بهترین شکل ممکن کار صداگذاری شخصیت ها را انجام داده اند ک البته این موضوع یک رسم همیشگی نیز در این سری و کلا بازی های ناتی داگ محسوب می شود. در صدای تمامی شخصیت ها کاملا احساسی که در آن لحظه دارند مشهود است و به خوبی حس غم، ترس، شادی، عصبانیت و … همان طور که در یک انسان واقعی وجود دارد در صدای شخصیت های بازی کاملا حس می شود.
Claudia Black و Laura Bailey به ترتیب در نقش های کلویی و نیدین ظاهر شده اند و از صداگذاری گرفته تا موشن کپچر و … را بر عهده داشتند و باید گفت به نظر می رسد که این کار را با بی نقصی هر چه تمام تر به انجام رسانده اند. ترکیب این صداگذاری حرفه ای با گرافیک فوق العاده بازی و انیمیشن های بسیار طبیعی صورت شخصیت ها، باعث شده است تا گوش دادن دیالوگ ها و مشاهده صحبت ها در بازی بسیار لذت بخش تر باشد و به هیچ عنوان لحظه ای حس مصنوعی بودن به بازیباز دست ندهد، طوری که انگار مشغول گوش دادن و مشاهده صحبت کردن بین افراد در دنیای واقعی با انسان های واقعی است. در راس کیفیت کار صداگذاران بازی، صداپیشگی Claudia Black و Laura Bailey به ترتیب در نقش های کلویی و نیدین قرار دارد که واقعا بی نظیر و بدون ذره ای نقص انجام شده است و لذت بازی را بالاتر برده است. همچنین صداپیشگان دیگر شخصیت ها نیز مانند همیشه کار خود را در به عالی ترین شکل انجام داده اند و با عملکرد حرفه ای خود باعث کامل شدن روند صداگذاری شخصیت ها در بازی شده اند،
تم اصلی موسیقی سری Uncharted که توسط Greg Edmonson ساخته شد در تاریخ موسیقی بازی های رایانه ای جاودانه شده است و Greg Edmonson که در عرصه سینما و تلویزیون با موسیقی سری Firefly کاملا شناخته شده است را نیز در زمره بزرگترین موسیقیدانان و Composer های عناوین رایانه ای تا به امروز قرار داد و وی ساخت موسیقی ۳ نسخه اول بازی را عهده دار بود اما همانطور که میدانید در نسخه چهارم دیگر Greg Edmonson کار ساخت و تنظیم موسیقیها را پس از سالها افتخارآفرینی در این فرنچایز، بر عهده نداشت و Composer جدیدی برای این عنوان استفاده شد که Henry Jackman نام دارد و سابقه ساخت موسیقی در فیلمهایی مثل X-men 1st Class را بر عهده داشته است. در این نسخه هم مانند بازی چهارم از همین آهنگساز استفاده شده است و وی نیز به زیباترین شکل ممکن کار بی نقص خود در نسخه چهارم را کامل کرده و ادامه داده است تا باز هم شاهد موسیقی هایی در خور نام بزرگ آنچارتد در Uncharted: The Lost Legacy باشیم. تمامی قطعات، موسیقیها و به طور کلی ساندترک بازی به مانند همیشه در این فرنچایز، بسیار عالی، روحنواز، زیبا و با کیفیت Compose شدهاند و حال و هوای بازی را در هر لحظه و بسته به موقعیت خاص بازی در آن صحنه به خوبی به ما منتقل میکنند و کاملا با جو بازی همخوان و سازگار هستند. در مجموع باید گفت صداگذاری و موسیقی عنوان Uncharted: The Lost Legacy نیز مانند سایر بخش های این بازی در بالاترین سطح ممکن قرار دارد و بدون شک بازی در این زمینه نیز یکی از سردمداران نسل هشتم محسوب می گردد.
Uncharted: The Lost Legacy یک تجربه بیش از ۱۰ ساعته فوق العاده لذتبخش، هیجان انگیز و بی نهایت سرگرم کننده است که لحظه لحظه تجربه آن برای بازیباز، به مانند تمام عناوین قبلی این سری، شیرین و به یاد ماندنی است و خیلی زود تبدیل به یکی از برترین خاطرات وی خواهد شد. با این که Uncharted: The Lost Legacy یک نسخه اسپین آف و فرعی است اما نه تنها هیچ چیزی از عناوین اصلی سری کم ندارد بلکه برخی مواقع برتر هم هست و مثلا با قرار دادن سیستم صداخفه کن برای سلاح ها در بازی، سطح مخفی کاری را در کل این سری یک درجه بالاتر برده و بسیار حرفه ای تر کرده است.
با توجه به این که امتیاز نسخه چهارم آنچارتد از نظر بنده امتیاز کامل و ۱۰ بوده است، واقعا به هیچ عنوان نمی توانم در مورد Uncharted: The Lost Legacy بگویم ایرادی وجود دارد که در نسخه ۴ نبوده است و امتیاز ۹٫۵ که به این عنوان اختصاص داده ام تنها به این خاطر نیم نمره کمتر از نسخه قبلی دارد که واقعا سری آنچارتد با نیتن دریک و کنترل او و بذلوگویی هایش لذت دیگری دارد و هر چند که کلویی هم واقعا شخصیت فوق العاده ای است اما نمی شود بازی کرد و دلت برای بذله گویی ها و شوخی ها و با خود حرف زدن های نیتن دریک تنگ نشود. در واقع Uncharted: The Lost Legacy تمام نکات بی نظیر نسخه چهارم را دارد و هیچ گونه، دقت کنید “هیچ گونه” کم و کسری نسبت به آن ندارد و تنها نیم نمره ای که کسر شده است به این خاطر است که آنچارتد با نتن دریک چیز دیگری است و وی معنای این فرنچایز محسوب می شود.
ناتی داگ باز هم کاری بسیار بزرگ و جاودانه انجام داده است و شاهکاری را ساخته که قدرت و شکوه یک نسل را به همراه خود دارد. کمتر استودیویی میتواند عنوانی و فرنچایزی را خلق کند که یکتنه فروش کنسول را کلی بالاتر ببرد و از منتقدینی که جدیدا بسیار سختگیر شدهاند و گاها انگار مرض خودبزرگبینی دارند پشت سر هم امتیازات عالی را دریافت کند. سونی باید خیلی خوشحال باشد که یکی از بزرگترین و برترین استودیوهای سازنده بازی در تاریخ بازی های رایانه ای را داراست و به واقع ناتی داگ یک افسانه زنده در صنعت بازیسازی امروز دنیا محسوب می شود. ناتیداگ افسانهای و نوابغ حاضر در آن بار دیگر نشان دادند که چطور باید بازی ساخت و موفق شدهاند تا یک عنوان یه یادماندنی دیگر را برای دوستدارارن پلیاستیشن به ارمغان آورده و برگ زرین دیگری را نیز در کارنامه پر از افتخار خود رقم بزنند و ثابت کنند که چیزی جز عنایون بی نظیر نمی سازند حتی اگر بازیشان عنوانی فرعی باشد با زمان ساخت بسیار کم که قرار بوده است در ابتدا یک بسته الحاقی باشد اما تبدیل به عنوانی مجزا می شود و باز هم می توان بی نظیر عمل نماید.