مانند فیلم هایی چون Man of Steel (مردی از آهن)، Batman V Superman: Dawn of Justice (بتمن علیه سوپرمن: طلوع عدالت) و Suicide Squad (جوخه ی انتحار)، فیلم Wonder Womann (واندر وومن) نیز جزئی از دنیای سینمایی دی سی و داستان آن بر اساس کمیک واندر وومن می باشد.
فیلم واندر وومن داستان دیانا (گل گدات) را دنبال می کند که از دوران کودکی به ابرقهرمانی در حال حاضر تبدیل می شود. دیانایِ جوان در Themyscira (تمیسکیرا) بزرگ شده است و دختر ملکه هیپولیتا (کانی نیلسن) می باشد که توسط عمه اش، ژنرال آنتیوپ (رابین رایت) آموزش داده می شود، اما زمانی که مردی در ساحل تمیسکیرا سقوط می کند، همه چیز برای دیانا تغییر می کند.
دیانا این سرباز که نام آن استیو تِرِوُر (کریس پاین) می باشد را نجات داده و او نیز آن ها را از جنگ بزرگ و خطرات جدی آن در اروپا مطلع می سازد. دیانا برای نجات بشر از دست خدای جنگ آرِس (فرزند زئوس)، با استیو راهی اروپا می شود تا شاید دشمن قسم خورده ی آمازون را بیابد و او را شکست دهد. دیانا و استیو به کمک همکار خود اِتا کندی (لوسی دیویس) و سر پاتریک مورگان (دیوید تولیس) تیم کوچکی شامل سامیر (سد تاگمویی)، چارلی (ایون برمنر) و چیف (یوجین بریو راک) را تشکیل داده و به دنبال پیدا کردن ژنرال اریک لادندروف (دنی هیوستون) و دانشمند او دکتر مارو (النا آنایا) راهی می شوند.
واندر وومن اولین فیلمی است که بعد از دو همکاری نه چندان موفق کمپانی برادران وارنر و دی سی اکران شده است. بعد از انتقادهای زیادی که به فیلم بتمن علیه سوپرمن وارد شد، انتظار می رفت تا این ضعف ها در فیلم جوخه ی انتحار به کارگردانی دیوید آیر بر طرف شود که این اتفاق نیز نیفتاد و جوخه ی انتحار نیز با ضعف داستانی خود با واکنش های منفی رو به رو شد. همین مسائل فشار را بر روی فیلم واندر وومن زیاد کرد، همچنین این فیلم به کارگردانی پتی جنکینز اولین تجربه ی کارگردانی یک زن با بودجه ای بالای ۱۰۰ میلیون دلار می باشد. خوش بختانه واندر وومن فیلم بسیار موفقی ظاهر شده است و می توان آن را به عنوان یکی از جذاب ترین و الهام بخش ترین فیلم های ابرقهرمانی توصیف کرد که داستان ابرقهرمان خود را از کودکی تا ابرقهرمانی دنبال می کند.
یکی از نکات مثبت فیلم، وقوع آن در قبل از اتفاقات دیگر فیلم های دنیای سینمایی دی سی می باشد و فیملنامه نویس این کار یعنی آلن هینبرگ به فیلم اجازه داده است تا بدون محدودیت، تکامل و پیشرفت های دیانا را دنبال کند. داستان فیلم واندر وومن نیز توسط زک اسنایدر، الن هینبرگ و جیسون فوکس نوشته شده است و این فیلم از لحاظ اتفاقات، دنباله و یا پیش درآمدی از دیگر فیلم های دی سی محسوب نمی شود. تمام مدت فیلم در تمسکیرا و جنگ جهانی اول در اروپا اتفاق می افتد و این مسئله اجازه می دهد تا ابرقهرمان داستان در دو موقعیت مختلف دیده شود و در این شرایط خودش را نشان دهد.
فیلم واندر وومن چشم اندازی از جنگ با سلاح های پیشرفته در جنگ جهانی اول می باشد و این در حالی است که برخی از ارتش ها هنوز به روش های ساده و بودن تکنولوژی پیشرفته ای مبارزه می کنند. با این حال واندر وومن آماده است تا در این نبردها شرکت کند و در این راه نیز تنها از روش های نبرد آمازونی خود، شمشیر و سپرش استفاده می کند و همین باعث شده است تا هر صحنه ی مبارزه گل گدات در این نقش بسیار پویا باشد.
پویایی فیلم باعث شده است تا هیچکدام از صحنه های آن تکراری و خسته کننده نباشد و یکی از بهترین سکانس های نبردی را می توان رویارویی آمازونی ها با گروهی از انسان ها که مجهز به سلاح های جنگ جهانی اول می باشند، نام برد. بخاطر این که آمازونی ها بهترین جنگجویان هستند، کاراکتر آنتیوپِ رابین رایت نیز عامل این می شود که این جنگجویان با سربازان جنگ جهانی هماهنگ شوند، البته این جنگ برای آمازونی های یک نبرد معمولی نیست و دیانا نیز باید در مورد این سلاح های پیشرفته ی ساخته ی بشر اطلاعاتی به دست آورد و ادامه ی ماجراهای دیانا و استیو به دنبال یافتن آرِس باعث به وجود آمدن صحنه های اکشن جذابی می شود.
فراتر از صحنه های اکشن فیلم زمانی است که سفر دیانا با سفر از تمسکیرا به اروپا آغاز می شود، سفری که هسته ی اصلی فیلم و مهمترین بخش در کارگردانی جنکینز می باشد. گدات در فیلم به زیبایی هر چه بهتر دیانا کمک کرده است و حتی اولین تجربه ی زندگی او در محیط انسانی و لندن مدرن کاملا جذاب است و بازی او در نقش در هر صحنه کاملا هوشمندانه و کنجکاوانه می باشد و هر حضور او در فیلم به جذابیت آن و سرگرم شدن مخاطب کمک می کند.
کریس پاین در نقش خود یعنی استیو ترور اصلی ترین راهنما برای سوالات و کنجکاوی های دیانا در مورد بشریت می باشد و در کنار استیو نیز شخصیت اتا کندی نیز با بازی لوسی دیویس شبیه به شخصیت استیو است و در فیلم به دیانا کمک می کند. استیو در فیلم معنای قهرمان بودن را درک و تلاش می کند تا از دیانا در این راه آموخته هایی بیاموزد. بر خلاف جنبه های عاشقانه که در فیلم های قهرمانی با بازی بازیگر مرد وجود دارد، استیو در این فیلم راه جدیدی را دنبال می کند که دیانا در آن نقش بسیار مهمی دارد، دیانایی که از همان ابتدا به عنوان یک مبارز بزرگ شده است و از نقص های انسانی اطلاع دارد و برای نجات آن ها اقدام می کند.
یکی از مشکلات فیلم واندر وومن شخصیت منفی اصلی فیلم یعنی آرِس می باشد، اگرچه این شخصیت ظاهرا در تمام صحنه ها حضور دارد و هدف دیانا شکست دادن او است ولی این شخصیت به اندازه ی کافی معرفی و توسعه داده نشده است. توسعه ندادن نقش منفی یکی از مشکلات رایج در فیلم های ابرقهرمانی می باشد و منشا آن را نیز می توان کمیک فیلم و تمرکز داستان آن بر روی قهرمان دانست، ولی خوش بختانه این امر تاثیر منفی زیادی در فیلم واندر وومن نداشته است.
تصاویر و صحنه های زیبای فیلم در تمام طول آن جلب توجه می کنند و این موفقیت نیز حاصل همکاری جنکیز با فیلمبردار، متیو جنسن (Chronicle)، طراح تولید، آلین بونتو (Amélie) و طراح لباس، لیدی همینگ (The Dark Knight) می باشد. جلوه های ویژه و ویرایش های مختلف نیز باعث شده است تا در مکان های مختلف در اروپای جنگی و تمسکیرا، دیانا همچنان به عنوان قهرمان اصلی کاملا برجسته باشد، موضوعی که یکی دیگر از دلایل موفقیت واندر وومن می باشد.
در پایان نیز می توان گفت که واندر وومن داستان منحصر به فرد و شگفت انگیزی از معروف ترین ابرقهرمان زن جهان را در خود جای داده است. ضعف کوتاهی در معرفی شخصیت منفی فیلم یعنی آرِس دیده می شود که خوشبختانه این ضعف آن قدر بزرگ نیست که بتواند به فیلم آسیب برساند. همچنین زمانی که به دی سی و فشارهای وارد بر این کمپانی و فیلم های قبلی آن و کارگردانانش نگاه می کنیم، متوجه می شویم که جنکیز، فیلم واندر وومن و گل گدات موفقیت چشمگیری برای دنیای سینمایی دی سی محسوب می شوند.
bia2mag