همانطور که به درون فصل ۲ سریال Preacher (واعظ) عمیق تر می شویم، بیشتر احساس می کنیم که سریال در حال شبیه شدن به منبع اقتباس خود یعنی کتاب های کمیک می باشد. قسمت ۳ فصل دوم سریال که به نام ‘دوشیزه ها’ می باشد، جسی کاستر و دوستانش را به زمینه ای آشنا یعنی نیو اورلئانز می آورد و سازمان فاسدی را معرفی می کند که به احتمال زیاد برای سال های پیش رو یک تیغه در سمت آنها خواهد بود. اگر چه این قسمت، بخشی سریع یا مهیج از سریال نیست، ولی مطمئنا زمینه را برای چیز های بزرگتری آماده می کند که در هفته های آینده می آیند.
این قسمت یک انحراف غیر منتظره را در لحظات افتتاحیه اش دارد، انحرافی که در نهایت به ارتباط دوباره با یوجین ختم می شود و آن عذابی شخصی ای که او در جهنم با آن رو به رو است را پیگیری می کند. همانطور که در فصل گذشته در مورد قدیس آدمکش ها دیدیم، جهنم در واقع این می باشد که یک شخص مجبور شود تا بدترین خاطره اش را بارها و بارها به یاد بیاورد، نه چیزی کمتر، نه چیزی بیشتر. و در مورد یوجین نیز کاملا منطقی است که بدترین خاطره اش، روزی باشد که به این شکل در آمده است.
این داستان منشا در مورد یوجین کمی با منابع اصلی سریال در تناقص است، گرچه لزوما برای بهتر شدن نبوده است. در کمیک، یوجین به عنوان یک فرد غرق در موزیک راک و از اجتماع به دور معرفی شده است که اساسا زندگی را رها کرده و مثلا سعی دارد قهرمانش یعنی کورت کوربین را دنبال کند. بدیهی است که سم کتلین، ایوان گلدبرگ و ست روگن نمی توانستند این داستان را دست نخورده رها کنند. در واقع به هنگامی که کوربین خودشکی کرده، نسخه سریالی یوجین هنوز به دنیا نیامده است.
اما آنچه که در میان باعث سکوت طرفداران می شود، این ایده می باشد که یوجین همیشه مهربان و فرد گناهکار غیر قابل انکاری بوده است. کتاب های کمیک همیشه واضح بیان کرده اند که یوجین این شخصیت را به عنوان راهی برای کاهش استرس پس از تلاشش برای خودکشی و فروپاشی خانواده اش به عنوان نتیجه آن اتخاذ کرده است. یک تراژدی و حادثه غم انگیز برای این کاراکتر وجود دارد و داستان منشا او نیز به طور کامل با این اقتباس سازگار و هماهنگ نیست. و در حالی که نباید کل زمان را صرف مقایسه بین دو نسخه واعظ بکنیم، یوجین به جسی به عنوان شخصیتی می پیوندد که به طور کامل از مرحله گذار به زندگی نجات نیافته است.
اما همانطور که در نقد و بررسی های قبلی گفته شد، به نظر می رسد که جسی آهسته آهسته در حال تبدیل شدن به همان کابوی سر سخت و قوی در منابع اصلی است و امیدواریم که داستان منشا یوجین که دست کاری شده، در این میان چندان اهمیت نداشته باشد. به جدا از این ها، مطمئنا اولین نگاه اجمالی واقعی به جهنم در دنیای واعظ بسیار سرگرم کننده بود. اینکه آنچه که ما دیدیم با جهنم کلیشه ای که در داستان های رایج دیده ایم بسیار متفاوت است، خود بسیار سرگرم کننده و جذاب می باشد. آن یک مکان شگفت آور ساده است که به جای دریاچه ای از آتش سوزان، زندانی بسیار فوق امنیتی می باشد. در واقع این موضوع، شرایطی را یادآور می شود که لِو گراسمن در کتاب های سحر و جادویی خودش بر پا کرده و با نام عمق معکوس شناخته می شود که در آن به جای آن که بیشتر در مقیاس کیهانی فرو برود، بر روی مسائل ساده و عادی دست می گذارد. همین سبب می شود که شما تعجب کنید که بهشت در این داستان ها چگونه خواهد بود؟!
این قسمت با ورود گروه به نیو اورلئانز و جستجوی بی ثمر جسی برای پیدا کردن خدا در شهری پر از کلوب های موسیقی جز سر و کار داشت. با جا به جایی از کازینو هفته گذشته به کلوب جز این هفته، فصل ۲ در حال ایجاد زیبایی شناسی قوی است که به طور برابر از مد افتاده و رنگارنگ است. جمعیت شلوغ نیز به سادگی شرایطی را برای کاوش در گستردگی فاصله بین تولیپ و جسی ایجاد می کند. در شهری که افراد از خود بیخود در حال چرخیدن هستند، این دو نفر بیش از همیشه تنها و بیگانه تر به نظر می رسند. این شگفت انگیز است که چگونه به سرعت مفهوم رابطه بین آنها می تواند تغییر کند. هفته گذشته، جسی و تولیپ در آستانه ازدواج بودند. این هفته، آنها از هم جدا می شوند و جسی مبارزه می کند تا از یک دوشیزه پریشان محافظت کند و تولیپ نیز با دشمنی از گذشته اش دست به گریبان می شود.
در سطح، به نظر می رسد که جستجوی این هفته جسی برای پیدا کردن خدا چندان پر ثمر نبوده است. هر چند مباحثه برای اینکه آیا کاراکتر جز کت در واقع خدا می باشد یا خیر باز است. جالب خواهد بود که فکر کرد جسی تا چند قدمی هدفش پیش آمده و حتی متوجه آن نشده است. اما این جستجو، او را در مسیر گریل و یکی از ماموران برترش به نام لارا فیترستون قرار داده است.
این قسمت توازن مناسبی بین نشان دادن گریل به عنوان یک تهدید جدید و خطرناک برای جستجوی جسی و همچنین نشان دادن سمت پوچ و حتی احمقانه این سازمان باستانی برقرار کرده است. بسیاری از آن در مبارزه مضحک کونگ فویی جسی با سربازان گریل خلاصه شده بود. جنبه و کیفیت ساده و معقولی برای سبک مبارزه جسی وجود دارد که برای این شخصیت بسیار خوب است. در همین زمان، می توان تحت تاثیر اجرای صحنه های مبارزه دنباله دار و نحوه ای که دوربین بر روی دومینیک کوپر متمرکز شده قرار گرفت. متوالی بودن صحنه و نداشتن هیچ برشی در فیلمبرداری بر تاثیر گذاری آن نیز اضافه کرده است.
فیترستون به سرعت در حال ظهور به عنوان یک شخصیت منفی جدید و بسیار قدرتمند می باشد. کسی که در هنر دستکاری و حیله گری به اندازه ای مهارت دارد تا بفهمد که بهترین راه برای کنترل کردن جسی کاستر این است که به او یک دشمن برای مبارزه کردن و دوشیزه ای پریشان برای نجات دادن داد. در حال حاضر، ژرف و عمقی برای کاراکتر فیترستون وجود دارد که کتاب های کمیک خالی از آن است، و ثابت می کند که برخی از تغییرات انجام شده در سریال از کمیک بسیار بهتر است.
با آن همه پیچ و تاب های عجیب و غریب سفر جسی در این هفته، این داستان تولیپ بود که کمی احساس خطر را ارائه کرد. این قسمت با برجسته کردن ترس و اضطراب تولیپ برای بازگشت به نیو اورلئانز، کار بسیار عالی ای انجام داده است. صحنه پایانی قسمت نیز به خوبی در راستای همین هدف به کار گرفته شده بود. زمینه تاریک و رطوبت ماشین های لباسشویی با تمرکز دوربین بر روی تولیپ به جای تمرکز بر روی اعضای گروه پشت سر او کمک کرده تا قسمت با یک لحظه نگران کننده به پایان برسد.
در نهایت، لازم به ذکر است با معرفی بازیگر رونالد گاتمن به عنوان دوست قدیمی کسیدی، ما به طور آهسته در حال ورود به زندگی شخصی گذشته کسیدی هستیم. امیدواریم که این فصل به پس زمینه داستانی کسیدی بیشتر عمیق شود، به خصوص اینکه او در داستان سرایی کمیک در شهر نیواورلئانز نقش بزرگ و کلیدی دارد. خیلی جذاب است که مثلث عشقی بین تولیپ، کسیدی و جسی را دید ولی هنوز یک حس ناخوشایند وجود دارد که از این خبر می دهد که شخصیت کسیدی به طور کامل مورد استفاده قرار نمی گیرد.
در کل، فصل دوم سریال واعظ پس از افتتاحیه خشونت آمیز و سریع، کمی سرعت را کم کرده است، ولی قسمت ۳ زمینه ها برای درگیری های بزرگ آینده را آماده می کند. این قسمت از زمینه و محیط شهر نیو اورلئان استفاده بسیار خوبی کرده و به تولیپ و جسی مسیرهای جدا ولی برابری برای پیشروی اختصاص می دهد. با این حال، معرفی لارا فیترستون و نگاهی اجمالی به داستان منشا یوجین نشان داد که وقتی موضوع به تغییر در منابع اصلی سریال می رسد، سریال هنوز در حال پیدا کردن راه موفقیت است.
bia2mag