نقد فیلم به‌ وقت شام

جدیدترین اثر حاتمی‌کیا یعنی به‌وقت شام که بسیاری آن را با حاشیه‌ها و جنجال‌های فراوان ایجادشده در جشنواره‌ی فیلم فجر امسال می‌شناسند، مدتی است که در بین فیلم‌های اکران نوروزی در سینماهای کشور در حال اکران است. این بهانه‌ای شد که به نقد این فیلم در سایت بپردازیم.

در همان اثنا که مردم هنوز درگیر حس و حال و تأثیرات جنگ ایران و عراق بودند، حاتمی‌کیا با بردن دوربینش به مناطق جنگی فیلم‌هایی انسانی و با محوریت جنگ همچون دیده‌بان، مهاجر و… خلق کرد؛ فیلم‌هایی که همچنان از برجسته‌ترین آثار سینمایی حاتمی‌کیا و به‌کل سینمای جنگی ایران محسوب می‌شوند. اکنون، او دوباره دست به ساخت فیلمی جنگی زده است که هرچند این بار درباره‌ی هشت سال دفاع مقدس نیست، اما جنگش از جنس زمانه‌ی حال است و البته موضوعش داغ و مهم. موضوعی که نه‌تنها در منطقه مهم است، بلکه یک تهدید جهانی به شمار می‌رود.

داستان فیلم درباره‌ی پدر و پسر خلبانی است که برای نجات مردم شهر تدمر از دست داعش قصد دارند هواپیمایی را از این شهر به‌سوی دمشق به پرواز درآورند. شخصیت یونس (با بازی هادی حجازی‌فر) پدری دلسوز و شجاع است که در گذشته نیز سابقه‌ی رزمندگی در جنگ ایران و عراق را داشته است. اما علی (با بازی بابک حمیدیان)، پسر او، یک جوان امروزی با دغدغه‌های متفاوت است که ظاهراً می‌خواهد همچون پدرش باشد و راه او را برگزیند. برخلاف آثار قبلی حاتمی‌کیا، این بار شخصیت محوری و اصلی داستان، جوان امروزی فیلم است؛ نه قهرمانی از نسل گذشته. علی برخلاف پدرش از همان ابتدا این حس قهرمانانه را ندارد و در فیلم با یک تحول ناگهانی روبه‌رو می‌شود. متأسفانه، این تحول در فیلم و در شخصیت‌پردازی شخصیت علی هرگز دیده نمی‌شود و انگار بیننده خود باید در ذهن خود چنین دگرگونی و تحولی را تصور و پردازش کند. این باعث می‌شود تا تماشاگر نتواند حداقل تا مدتی به‌خوبی با این شخصیت احساس نزدیکی کند. ضعف بزرگ دیگری که وجود دارد، به رابطه‌ی متقابل پدر و پسر در فیلم بازمی‌گردد. رابطه‌ای که در فیلم به‌صورت گسترده نمایش داده نشده است.  وجود حس در ارتباط این دو، فقط در چند سکانس کوتاه از جمله آن سکانس گفت‌وگوی پدر و پسر در پیش از سپیده‌دم قبل از پرواز هواپیما دیده می‌شود. همچنین بازی حجازی‌فر و حمیدیان نیز کمکی به ایجاد حس بین این دو شخصیت نمی‌کند. هرچند این دو نفر بازی بدی از خود به نمایش نمی‌گذارند اما برخلاف انتظار شاهد چیز عجیب یا بسیار خوبی نیز از آن‌ها نیستیم و صرفاً یک بازی متوسط رو به خوب را شاهد هستیم.

از آن سو، برخی دیگر از شخصیت‌های داستان از پرداخت‌های به‌مراتب بهتری برخوردار هستند. فرمانده سوریه‌ای در حضور کوتاه خود در فیلم کاریزما و شجاعت یک فرمانده متعهد نظامی را نشان می‌دهد و شخصیت‌های منفی فیلم که همان داعشی‌ها هستند، هر کدام نشانگر یک تیپ و گروه خاص از افراد گوناگون این گروه تروریستی هستند. این نشان می‌دهد که فیلم‌ساز به‌خوبی در مورد داعش تحقیق کرده است و از همین رونمایی کامل از این گروه را در فیلم می‌بینیم. نمایی که شاید در بعضی لحظه‌های فیلم خنده‌دار به نظر برسد؛ اما در واقع این‌چنین نیست و همان واقعیت داعش است. گونه‌های مختلف موجود در داعش در فیلم حضور دارند؛ از شیخی که قوم و قبیله‌اش برایش اهمیت فراوانی دارد تا فوق‌ دیوانه‌های داعشی و حتی اروپایی‌های شکست‌خورده یا فریب‌خورده‌ای که در نقش تبلیغات یا برای نبرد به داعش پیوسته‌اند. این تنوع در شخصیت‌ها و به‌درستی نشان دادن آن‌‌ها باعث می‌شود مخاطبی را که اطلاعات چندان زیادی هم از این گروه ندارد، به‌خوبی با داعش و تفکر و کارهایشان آشنا شود. توجه فیلم‌ساز به نکات کمتر دیده‌شده در مورد داعش از جمله تبلیغات حرفه‌ای و دقیقشان حائز اهمیت است. این مسئله به مخاطب در موردعلاقه شدید داعش به ایجاد ترس در دشمنانش آگاهی می‌دهد.

از همان سکانس فوق‌العاده‌ آغازین فیلم، تکنیک در فیلم خودنمایی می‌کند. سکانس اولیه از همان ابتدا نوید یک فیلم‌ خوش‌ساخت را به مخاطب خود می‌دهد. فیلم از لحاظ فنی و تکنیکی در ادامه نیز از رمق نمی‌افتد و در اکثر سکانس‌ها ردپای یک کارگردان کار بلد و حرفه‌ای به چشم می‌خورد. فیلم خوشبختانه علاوه بر یک شروع بسیار خوب، پایان بسیار خوبی هم دارد. پایانی که مخاطب را  هم با داستان و هم با استفاده از شات‌های زیبای دوربین تحت تأثیر قرار می‌دهد. فیلم‌برداری دقیق و حرفه‌ای مهدی جعفری نکته‌ای است که در بسیاری از سکانس‌های فیلم جلب توجه می‌کند. فیلم‌برداری کاملاً در بطن ماجرا و داستان فیلم جریان دارد و فیلم‌بردار می‌داند که برای انتقال حس از چه زاویه‌ای استفاده کند و چگونه دوربینش را حرکت دهد. در واقع، فیلم‌بردار در اغلب سکانس‌ها متناسب با جریان و صحنه یک قاب و حالت ایده آل برای دوربین مهیا کرده است. این فیلم‌برداری مناسب در کنار صداگذاری بسیار قوی فیلم که در سالن سینما معنی  پیدا می‌کند، کمک‌ کرده تا تعلیق به‌خوبی در طول مدت‌زمان فیلم لمس شود. در کنار صداگذاری عالی فیلم، شاید انتظار بیش‌تری از آهنگساز برجسته‌ای مثل کارن همایون‌فر داشتیم. هرچند که موسیقی‌های فیلم با توجه به سابقه‌ی آهنگساز می‌توانست بهتر هم باشد، اما در همین حال هم همایون‌فر موسیقی خوبی را برای فیلم تولید کرده است. موسیقی سعی دارد تا خود را با فضا و حادثه‌ی فیلم جفت‌وجور ‌کند. به واسطه‌ی خرج‌های صورت گرفته، خوشبختانه جلوه‌های ویژه به‌کاررفته در فیلم نسبت به سینمای ایران در سطح بسیار بالایی قرار دارد و همین امر هیجان صحنه‌های اکشن را برای مخاطب دوچندان می‌کند.

فیلم در اکثر بخش‌های فنی ‌می‌درخشد اما نباید فراموش کرد که این خود حاتمی‌کیا است که در نقش ستاره‌ی اصلی فیلم ظاهر شده است. در تک‌تک بخش‌های فنی فیلم و همچنین سکانس‌های آن، ردپایی از حضور یک کارگردان باتجربه و کار بلد دیده می‌شود. کارگردانی که با توجه به سابقه و تسلطش بر روی فیلم‌های جنگی و تحقیقاتش در رابطه با داعش توانسته فیلم را به سمت‌وسوی خوبی هدایت کند. شاید از نظر کارگردانی و فنی، حاتمی‌کیا یکی از بهترین عملکردهای خود را انجام داده است.

فیلم‌ با همه‌ی خوبی‌ها و سکانس‌های قوی‌ خود، ضعف‌ها و سکانس‌های بدی نیز دارد. سکانس‌هایی که گاهی به فضا و لحن  فیلم لطمه می‌زنند یا حتی در جریان فیلم اضافی هستند. این صحنه‌ها به همراه عدم شخصیت‌پردازی قوی شخصیت‌های اصلی داستان (علی و یونس) مانع می‌شوند تا فیلم به درجه‌ی بهتری برسد و شاهد یک اثر بسیار عالی باشیم. برای مثال از سکانس‌های بد فیلم می‌توان به سکانس افتادن آن داعشی از روی اسب یا صحنه‌های مانند آن اشاره کرد. علیرغم اینکه تأثیر گرفتن از بعضی‌ از فیلم‌های خارجی از جمله مد مکس به‌صورت کلی در فیلم به‌خوبی انجام شده است، اما در بعضی سکانس‌ها فیلم دچار کلیشه‌‌های بدی شده که با فضای فیلم هم جور درنیامده است.

انصاف را رعایت نکرده‌ایم اگر آخرین ساخته‌ی ابراهیم حاتمی‌کیا را به خاطر جنجال‌ها و حاشیه‌هایش در جشنواره فجر یا برچسب‌های از قبل زده‌شده به کارگردان و اثر نگاه کنیم. به‌وقت شام بهترین اثر حاتمی‌کیا نیست و ضعف‌های کوچک و درشتی در خود دارد؛ اما بااین‌حال، اثر ارزشمند و باکیفیتی است که تکنیک و حتی حس را در برخی لحظه‌ها خوب فهمیده و در فرم نسبتاً مناسب به مخاطب نشان داده است. برخلاف تصور برخی، فیلم هرگز شعارهای اغراق‌شده و تکراری که بیننده را از فیلم پس می‌زند، نمی‌دهد و در عوض در قالب سینما حرف‌های ارزشمند خود را به‌درستی به تصویر بدل می‌کند. فیلم هم بخشی کوچکی از رشادت‌های مدافعان حرم را نشان می‌دهد، هم داعش و تفکراتش را به‌درستی معرفی می‌کند و هم شاید پاسخی باشد برای چرایی حضور ایران در جنگ‌های منطقه و سوریه‌. به‌ وقت شام قرار نیست در جشنواره‌ها یا مراسم‌های کشورهای خارجی جایزه‌ای بگیرد اما به دلیل موضوع داعش و مهم‌تر از آن تکنیک استانداردش پتانسیل کامل برای نمایش و دیده شدن در مرزهای دیگر را دارد. ای‌کاش فیلم ضعف‌ها و اشکالات ذکرشده در متن را نداشت تا با اثر کامل‌تر و بهتری روبه‌رو می‌شدیم ولی فیلم با همین اوصاف هم به خاطر محتوا و خوش‌ساخت بودنش در سینمای فعلی ایران اثری قابل‌احترام و شایسته تقدیر است.

تانی کال

سینماگیمفا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *