نقد فیلم نفوذ (Intrusion) | هجوم به خانه
فیلم Intrusion «نفوذ»، تریلری جنایی است که بهصورت موریانهوار حرکت میکند و خودش را پر زرقوبرق نشان میدهد. با نقد این فیلم همراه زومجی باشید.
فیلم نفوذ 2021 مانند یک کابوس کمرنگ و نیمه شبی آرام است که سعی زیادی را برای تحت تاثیر درآوردن انسان انجام میدهد. این فیلم از چند ژانر سینمایی متفاوت بهره میگیرد و دوست دارد خودش را با یک درام خانوادگی تعریف کند. نفوذ تلاش دارد که مخاطب را هیجانزده کند و او را با شوکهای پیدرپیِ چندین آمپری تا پایان پای تلویزیون بنشاند که البته در جاهایی موفق میشود و در موقعیتهایی نیز بیننده را از خودش ناامید میکند.
آرامترین شهرها خطرناکترین رازها را با خود بههمراه دارند! و این همان قسمت هیجانانگیز فیلم است که میخواهد برای یک خانوادهی بهظاهر خوشبختِ در جستوجوی آرامش یک موقعیت تریلری و تراژیک را خلق کند. نفوذ که از فکری آشفته و بیاعتماد میآید چشماندازی به روابط خانوادگی دارد و مقداری کمرنگ نیز با خود داستانهای روانشناختی را حمل میکند، بههمین علت Intrusion زیر بار هجمهای از اطلاعات و بلندپروازیها مدفون میشود و تنها تریلری جنایی که از فرم پوشیده شده است را برای ما باقی میگذارد.
در ادامه بخشهایی از داستان فیلم نفوذ فاش میشود
میرا ( Freida Pinto) و هنری ( Logan Marshall) از بوستون به خانهای زیبا و مدرن در منطقهای دور رفتهاند تا بتوانند از آرامش و سکوت آنجا لذت ببرند. آنها شبی غافلگیر میشوند و خانهی زیبایشان مورد هجوم افرادی ناشناس قرار میگیرد. هنری مهاجمان را میکشد و این اتفاق شروعی است برای سرباز کردن رازهایی نگرانکننده و کابوسوار که میرا آرام آرام به آنها پی میبرد.
نفوذ از یک طرح قابل پیشبینی و شلوغ رنج میبرد، قصهای که همه چیز در آن کاشته شده است اما بهعلت نبود بستری مناسب نمیتواند بهخوبی رشد کند و پرداختی گیرا و قابل تأمل داشته باشد
نفوذ از یک طرح قابل پیشبینی و شلوغ رنج میبرد، قصهای که همه چیز در آن کاشته شده است اما بهعلت نبود بستری مناسب نمیتواند بهخوبی رشد کند و پرداختی گیرا و قابل تأمل داشته باشد. Intrusion هم درام است و هم یک تریلر جنایی، فیلم سعی زیادی میکند تا هم خانوادگی باشد و روابط عمیق یک زن و شوهر را نشان دهد و هم اینکه به جنایت، فقر، کشت و کشتار و دیگر مسائل پیرامون آنها بپردازد. اثر مانند جعبهای است که همه چیز داخل آن چپانده شده است ولی هنگام نیاز نمیتوان از داخل آن چیزی را به بیرون کشید و استفاده کرد.
فیلم از ابتدا به مفهوم خانواده میپردازد. هنری کسی است که همه چیزش را پای میرا گذاشته و او را در بحرانیترین روزهای زندگیش همراهی کرده است. اما او هم در مقابل این کارها از میرا خواستههایی دارد! محبتهای دوطرفه انتظارهای غیرمعقول، پارانویا، روابط فداکارانه، پنهانکاری حمایتهای اعضای خانواده از یکدیگر، مسائلی هستند که نفوذ میخواسته در خط اصلی داستانی خود قرار دهد اما اصلاً نتوانسته به این هدف برسد چراکه پرداخت صحیحی از آنها برای مخاطب صورت نگرفته نمیگیرد.
Intrusion دوست دارد بخش بزرگی از محتوای خود را روی روابط هنری و میرا بنا دهد، محتوایی که قسمت زیادی از آن را گذشته این دو تشکیل میدهد اما از این گذشته جز چند دیالوگ کوتاه چیزی نصیبمان نمیشود نه فلشبکی، نه صدایی، نه تکرار خاطرهای و تصویری و نه مهاجرتشان به این شهر کوچک و دور …. هیچ چیز از دوران بیماری میرا روی تصویر نقش نمیبندد و این یکی از ایرادات بزرگ فیلم است چراکه هنری برحسب کارهای بزرگی که برای همسرش انجام داده انتظاراتی افسانهای دارد.
شناخت مسئلهی دیگر و اصلی نفوذ است اینکه ما آدمها چقدر کسانی که دوستشان داریم را میشناسیم؟
شناخت، مسئلهی دیگر و اصلی نفوذ است. اینکه ما آدمها چقدر کسانی که دوستشان داریم را میشناسیم؟ یک زن و شوهر چه زمانی میتوانند به یکدیگر شک کنند و بهدنبال واقعیتهای یکدیگر بگردند. در این فیلم همهی این اتفاقات میافتد و میرا بعد از دیدن اسلحهی هنری متوجه میشود که هیچگاه «مایی» وجود نداشته است و اندازهی یک دنیا با همسرش فاصله دارد و رازهایی برایش کتمان بوده است! میرا نمیتواند درک کند کسی که همچون فرشتهی نجاتی او را از چنگال سرطان بیرون کشیده است حالا روی دیگری از خودش را نمایان کرده است.
همه چیز مانند این است که شما صبح از خواب بیدار شوید و ببینید که فرشتهی خوب زندگیتان هیولایی بوده است که از آن خبر نداشتهاید. شک اتفاقی است که فیلم میخواهد از آن بهرهبرداری کند و به آدمها فرصت رفتارهای پارانوئید گونه را بدهد و تلقین کند که این شک کردنها نیز همیشه بد نیست و گاهی به کار آدمیزاد میآید!
ضعف در شخصیتپردازی یکی دیگر از مشکلات عمدهی نفوذ است. هنری بهعنوات بدمن ماجرا با مخاطب ارتباطی غریبانه دارد. این کاراکتر باتوجهبه نوع کارهایش نیاز بیشتری برای توضیح خود دارد و ما عملا از او نکتهای بهدرد بخور دستگیرمان نمیشود و تنها میدانیم که شخصیت مرد ماجرا هوای همسرش را داشته است و در جستجوی آرامش به یک کویر دور آمده است. چیزی که باعث میشود کارکتر هنری نتواند در درام خوب جا بیفتد مچ نشدن و نبود توضیحی قابل قبول از ابعاد شخصیتی او است چراکه این شخصیت بهعنوان یک فرد سادیسمی و روشن کنندهی موتور درام نمیتواند چیستی خودش را بهنمایش بگذارد و توضیحات سینمایی و دراماتیک بیشتری را در باب رفتارهای خودش به بیننده ارائه دهد.
لوکیشن، فضاسازی و شهری دورافتاده و خلوت نکتهی مثبت فیلم است که چشماندازی فوقالعاده را به مخاطب القا میکند
دیگر نقطه کور نفوذ خانوادهی کاب و دختر گمشدهی آنها است. این کارکترها نیز به مانند هنری کلاً به بیرون از نقشه فیلم افتادهاند و مخاطب نمیتواند آنها را بشناسد و ارتباط مناسبی را برقرار کند.
بعد از پایان فیلم بیننده از خودش میپرسد اصلا آنها که بودند و چطور شد که سر از پروژهی هنری درآوردند؟ و چقدر رفتارهای ناهنجارگونه داشتند که پلیس ممکن بود به حرفهایشان گوش ندهد؟ یا مثلا شخصیت کریستین (Megan Elisabeth) که میتوانست پلی بسیار خوب برای ارتباط درام فیلم با قسمت روانشناختی و جنایی نفوذ باشد تا چه اندازه اطلاعات بهدرد بخور دراماتیکی را ارائه میدهد؟ این شخصیت از آن دسته کارکترهایی است که برای معرفی شخصیت دیگر ماجرا قدرتی فوقالعاده و بالقوه محسوب میشود و میتواند راهی خوب برای پرداخت هنری باشد و رفتارهای سادیسمی او را بیشتر دراماتیزه کند.
لوکیشن، فضاسازی و شهری دورافتاده و خلوت نکتهی مثبت فیلم است که چشماندازی فوقالعاده را به مخاطب القا میکند. خانهای مدرن و سرد در دل آرامشی رعبانگیز که موریانهاش خودی است و برای همین، نفوذاش از چشمها مخفی مانده است. آرامش این خانه تاثیر و تعلیق بعد جنایی فیلم را دو چندان میکند و قدرت راز آن را بهطرزی محکم و خاص روی درام مینشاند.
چرخش در فیلمنامهی Intrusion ایدهی تعلیقبرانگیز و هیجانآوری است که تنها برگ برندهی فیلم محسوب میشود البته این تمهید تنها در حد یک فکر اولیه باقی میماند و نمیتواند رشد خوبی را در بستر درام داشته باشد. وقتی ما متوجه میشویم که آدمهای بد اصلی خانوادهی کاب نیستند و در اصل این هنری است که بهعنوان یک نفوذیِ سادیسمی به دل آرامش این خانه زده و موقعیت جنایت را پدید آورده است، فیلم در این نقطه قصد دارد که لایهی تریلر گونهی خود را به بیننده بیشتر نمایان کند اما نمیتواند به خواستهی خود برسد چرا که قبل از این چرخش نتوانسته مسیر معما را هیجانانگیزتر پیش ببرد و اطلاعات و موقعیتهایی مناسب با این شرایط را به خورد مخاطباش بدهد. بر همین اساس میتوان گفت که تریلر فیلم بهجای نوآوری به سمت کلیشه رفته و نتوانسته حتی عناصر معمایی را خوب جای بیندازد چراکه شخصیتها، سرنوشتها، موقعیتها و… برایمان ناشناخته باقی میمانند.
چرخش در فیلمنامهی Intrusion ایدهی تعلیقبرانگیز و هیجانآوری است که تنها برگ برندهی فیلم محسوب میشود البته این تمهید تنها در حد یک فکر اولیه باقی میماند و نمیتواند رشد خوبی را در بستر درام داشته باشد
ادمهای نفوذ جایگاه یکسانی در اجتماع ندارند، آنها برحسب محل زندگیشان قضاوت میشوند و طبق حساب بانکیشان به حرف آنها گوش داده میشود در این فیلم چنانچه در قسمتهای پایین شهر زندگی کنید از یک سری حقوق محروم هستید و پیشاپیش قضاوت خواهید شد و حتی اگر به کمکهای پلیس نیاز داشته باشید نباید روی آنها حساب کنید. خانوادهی کاب از قسمت کانکسنشین شهر هستند و وقتی که دخترشان گم میشود برای اینکه فقیر هستند و رفتارهای ناهنجاری داشتهاند به کمک پلیس هیچ ایمانی ندارند.
در چنین شرایطی قوانین انسانی بر قانونهای مدنی پیشی گرفته است و پلیس کمترین نقش را در حل مشکلات دارد، پدر کریسیتین خودش بهدنبال دخترش میگردد و میرا هم همچون یک شهروند کارآگاه بهدنبال حل بحرانهای جنایی پیش آمده است که حاصل همهی اینها آزادی یک فرد سادیسمی و جنایتکار در شهری بیقانون و فاقد حقوق شهروندی است.
ضعف در گرهگشایی فیلم که از عدم شخصیتپردازی هنری میآید ایراد بزرگ Intrusion است. او که کلید همهی ماجرا را در دست دارد در پایان اثر نمیتواند بهدرستی علت دقیق رفتارهای خودش را بهتصویر بکشد و بیننده را در میان خلایی از سؤالهای بیجواب رها میکند. مخاطب در انتها باید خودش داستانی را برای هنری بسازد چراکه او بدون کد و المانی در فیلمی با این زیرژانر رها شده است.
فیلم نفوذ فضاسازی خوبی دارد، رنگها، تاریکی، معماری، حرکات و زوایای دوربین همگی میتوانند فضایی وحشتآور را تداعی کنند اما چیزی که آزار دهنده میکند عدم جهتگیری مناسب فیلمنامه است که بیننده را به چندین مسیر متفاوت هدایت میکند. چراکه در این فیلم همه چیز بهچشم میخورد و مخاطب زیر خرواری از محتوا و مضمون پرداخت نشده دفن خواهد شد. این فیلم سرتاسر ایدههای پرداخت نشده با یک هیجان نصفه است که گاهی میتواند خوش آیند به نظر برسد اما نمیتواند تا مدت زیادی در ذهن باقی بماند. Intrusion نمیتواند خواستهی خود که نفوذ در روابط خانوادگی است را به سرانجام برساند.
تانی کال