نقد فیلم Hotel Transylvania 3: Summer Vacation – هتل ترانسیلوانیا 3: تعطیلات تابستانی

سری انیمیشن‌های «هتل ترانسیلوانیا» که حالا تبدیل به یک سه‌گانه شده است، شاید هرگز در لیست بهترین انیمیشن‌های قرن بیست و یکم جایی نداشته باشد، ولی فیلم‌های حاضر در آن حداقل در قسمت اول به شدت جذب‌کننده، بامزه و در نوع خودشان، به خصوص بودند. چون این آثار دنیایی از هیولاهای شناخته‌شده و محبوب جهان داستان‌های ترسناک از جمله مومیایی، هیولای فرانکشتاین، کنت دراکولا و چندین و چند شخصیت دیگر را برداشته‌اند و با استفاده از صداگذارانی محبوب با اصوات دل‌نشین و لایق توجه، آن‌ها را در فرمت انیمیشنی جذاب و بامزه‌ای، تحویل‌مان می‌دهند. طوری که شاید اگر از اکثر طرفداران کاراکترهایی چون کنت دراکولا، سراغ نسخه‌ای کمدی و در عین حال عالی از خون‌آشام افسانه‌ای را بگیرید، قطعا فردی به جز کنت دراکولای حاضر در «هتل ترانسیلوانیا» یعنی دِراک با بازی آدام سندلر، به ذهن‌شان خطور نمی‌کند. Hotel Transylvania 3: Summer Vacation، از نظر تلاش برای حفظ اتمسفر خوبی که در فیلم‌های اول و دوم مجموعه به وجود آمد، ساخته‌ی موفقی است. چون هرگز از این کاراکترها چیزی را نشان‌مان نمی‌دهد که با تعاریف شخصیتی‌شان متضاد باشد یا تصویر عالی‌شان در ذهن‌مان را خراب کند. ولی در عین حال، این فیلم هیچ تلاشی برای بهبود بخشیدنِ این تصاویر هم نکرده است و دقیقا مانند Hotel Transylvania 2، حکم یک همراهی دیگر با کاراکترهای فیلم اول بدون هیچ چیز جدیدی را پیدا می‌کند.

این یعنی حسِ دیدنِ Hotel Transylvania 3: Summer Vacation، دقیقا مانند احساس‌تان درون زمانی است که پس از رفتنِ دوباره به سفری که در سال گذشته با آن بهترین روزهای عمرتان را تجربه کرده‌اید، در عین این که همه‌چیز دقیقا مشابه سال گذشته تقدیم‌تان می‌شود، ولی ابدا حسی مشابه را یدک نمی‌کشید. چون سفر اول برای‌تان پرشده از چیزهایی بوده است که آن‌ها را تجربه نکرده بودید ولی سفر دوم با ارائه‌ی دوباره‌ی همان موارد، همگام با دوست‌داشتنی بودن، عادی هم هست و نمی‌توانید به خاطرش هیجان‌زده شوید. به همین سبب، مشخصا می‌توان فهمید که هدف تولیدکنندگانِ محافظه‌کاری چون سازندگان انیمیشن «هتل ترانسیلوانیا ۳: تعطیلات تابستانی» در سونی پیکچرز انیمیشن، اصلا و ابدا ارائه‌ی چیزی سطح بالا به مخاطبان محترم مجموعه نبوده است و آن‌ها تنها و تنها قصد بهره‌برداری بیشتر از این کاراکترها در موقعیت‌های جدید، در لحظات متفاوت و لوکیشن‌های جذاب را داشته‌اند. پس همین‌جا می‌توانیم به دو نکته درباره‌ی این فیلم از منظر داستانی، پی ببریم. نخست آن که یکی از نقاط قوت ساخته‌ی جدید گندی تارتاکوفسکی، حفظ استانداردها و جذابیت‌های گذرای مجموعه در شخصیت‌پردازی، دیالوگ‌نویسی‌ها، آفرینش موقعیت‌های خنده‌آور و در کل داستان‌گویی است. دوم هم این که موقع اشاره به نقاط ضعف جدی اثر، خالی بودن از خلاقیت و عدم اضافه شدن حتی یک نکته‌ی بیشتر به دنیای «هتل ترانسیلوانیا» در طول دقایقش را نباید فراموش کنیم.

موقع اشاره به نقاط ضعف جدی اثر، خالی بودن از خلاقیت و عدم اضافه شدن حتی یک نکته‌ی بیشتر به دنیای «هتل ترانسیلوانیا» در طول دقایقش را نباید فراموش کرد

البته با گذر از این موارد، می‌توان بخشی از جذابیت‌های دیگر انیمیشن را نیز زیر ذره‌بین برد و بررسی کرد. جذابیت‌هایی که از آفرینش موقعیت‌های خنده‌آور و در عین حال سطح بالاتر از بعضی از سکانس‌های تماما بچگانه‌ی «هتل ترانسیلوانیا ۲» آغاز می‌شوند و بعد از پشت سر گذاشتن پرداخت مناسب و آشنای روابط حاضر مابین کاراکترهای قدیمی و جدید مجموعه، به آفرینش فیلم‌نامه‌ای هدفمندتر و منظم‌تر از قسمت دوم می‌رسند. فیلم، نه انسجام ساختاریِ معرکه‌ی قسمت اول را دارد و نه مانند انیمیشن دوم، حکم سکانس‌هایی خنده‌آور و فراموش‌شدنی را که انگار بدون هیچ منطق خاصی پشت سر یکدیگر قرار گرفته‌اند، پیدا می‌کند. ریتم منظم داستان که بر پایه‌ی یک مقدمه‌ی سطح پایین اما قابل قبول، یک قسمت میانی بهتر و سرگرم‌کننده برای شکل دادن به اهداف محوری پروتاگونیست‌ها و آنتاگونیست‌های داستان و چالش‌های متفاوت و صد البته، یک پایان‌بندی شلوغ با الهامات مستقیم و غیرمستقیم از روی آخرین سکانس‌های فیلم‌های دیگر فرانچایز پیش می‌رود، باعث رسیدنش به فرمی اشکال‌دار و پرشده از ایده‌های کلیشه‌ای و در عین حال، قابل دنبال کردن شده است. فرمتی که برای مخاطب بزرگ‌سالی که از دنیای انیمیشن‌ها تنها و تنها تجربه‌های عمیق و محدود تکان‌دهنده‌ی موجود در آن را بخواهد، تهوع‌آور و برای مخاطبان هدفِ اثر یعنی کودکان، بی‌اشکال به نظر می‌رسد.

اما خالی از خلاقیت بودنِ فیلم، فقط در قسمت‌هایی که پیش‌تر به آن‌ها اشاره کردم به چشم نمی‌خورد و خواسته یا ناخواسته، باید پذیرفت که پایش به مفهوم‌سازی‌های زورکی آن هم باز شده است. قسمت اول «هتل ترانسیلوانیا» با این که ابدا فیلمی پیچیده، فلسفی یا حتی عمیق نبود، سعی می‌کرد با استفاده از معانی ساده‌ای که حتی کودکان توانایی درک‌شان را داشتند، به پشتوانه‌ی محکم‌تری تکیه بزند و به همین خاطر، در پسِ تمام قصه‌هایی که داشت، مفهومِ یکی بودن انسان‌ها و هیولاها یا به بیان جدی‌تر لایق احترام بودن تمامی موجودات را به ذهن، منتقل می‌کرد. ولی فیلم دوم و حالا سوم مجموعه، طوری به این موضوع چسبیده‌اند و بارها و بارها آن را مثل سیلی بر صورت مخاطب می‌زنند، که دیگر مفهومی که در فیلم اول قابل لمس به نظر می‌رسید، این‌جا نخ‌نما و پوسیده جلوه می‌کند. نتیجه‌ی چنین کاری هم می‌شود فاصله گرفتن بسیار جدیِ مخاطب بزرگ‌سال از فیلم و محدود شدن بینندگانش به دسته‌ای از تماشاگران که با نود دقیقه سرگرمی که شاید دو ساعت دیگر آن‌ها را نتوانیم به درستی به یاد بیاوریم، کوچک‌ترین مشکلی ندارند.

با این حال هرچه قدر که فیلم از نظر داستانی پتانسیل زیر سوال رفتن را پیدا کرده است، از منظر فنی عالی است و انصافا نمی‌توان اشکال خاصی به آن وارد کرد. از طراحی جذاب محیط‌هایی گوناگون و کاملا جدید که در اکثر اوقات مقابل چشمان مخاطب هستند بگیرید و بروید تا انیمیشن‌های دل‌نشین صورت شخصیت‌ها که همچنان، خواستنی به نظر می‌رسند. رنگ‌پردازی محیط‌ها، تدوین‌های راضی‌کننده و فضاسازی‌های بصری عالی فیلم، کاری کرده‌اند که بعضی مواقع به کل داستان را کنار بگذاریم و فقط با نگاه انداختن به حرکات موزون خنده‌دار کنت دراکولا در کنار ژله (بخوانید برترین هیولای تمام ادوار!) موقع پخش یک موسیقی جذاب، به صندلی‌های‌مان تکیه بدهیم و لبخند بزنیم. این وسط، فیزیک‌های فانتزی و جذاب کاراکترها در انواع و اقسام لحظات، به قدری کامل و راضی‌کننده هستند که به خاطرشان راحت می‌توان در موقعیت‌های گوناگون فیلم و جهانش غرق شد و حتی در برخی سکانس‌ها در عین قوی نبودن فیلم‌نامه از نظر احساسی، به خاطر واکنش‌های طبیعی صورت این کاراکترهای بامزه، می‌شود پا به پای‌شان احساس کرد و حتی شاید دچار احساسی شبیه به هم‌ذات‌پنداری شد.

فرم قصه‌گویی «هتل ترانسیلوانیا ۳» برای مخاطب بزرگ‌سالی که از دنیای انیمیشن‌ها تنها و تنها تجربه‌های عمیق و محدود تکان‌دهنده‌ی موجود در آن را بخواهد، زجردهنده و برای مخاطبان هدفِ اثر یعنی کودکان، بی‌اشکال به نظر می‌رسد

هماهنگی بسیار بالای سکانس‌های موزیکال فیلم با تک‌تک حرکات دوربین و نحوه‌ی گام زدن تمامی شخصیت‌ها، به خوبی نشان از توجه بالای کارگردان و تمام انیماتورهای اثر، به جزئیات دارد و دقیقا به مانند دو محصول سینمایی پیشین، برخی از دوست‌داشتنی‌ترین سکانس‌های مجموعه به واسطه‌ی آن، خلق می‌شوند. اما افزون بر کیفیت بصری لایق ستایش و خیره‌کننده جلوه کردن فیلم در اکثر زمان‌ها، صداگذاری‌های عالی هم بخشی از بزرگ‌ترین داشته‌های این انیمیشن، به شمار می‌آیند. به مانند قسمت‌های قبلی، همچنان آدام سندلر و سلنا گومز در دو نقش اصلی یعنی دِراک و دخترش میویس می‌درخشند و مابقی صداگذاران قدیمی و جدید مانند کریسی تیگن هم عملکردی راضی‌کننده را به نمایش می‌گذارند. طوری که در کنار حرکات معنی‌دار، سیال و پرانرژیِ دوربین و طراحی‌های عالی بخش به بخش انیمیشن از جلمه لباس‌های شخصیت‌ها، صداگذاری‌ها هم دلیلی برای قدم نهادن راحت‌تر به درون دنیای ترانسیلوانیایی‌ها، محسوب می‌شوند.

فیلم Hotel Transylvania 3: Summer Vacation، در داستان و روایت داستانی، ضعف‌های همیشگی دیده‌شده در بلاک‌باسترهای نه‌چندان سطح بالای انیمیشنی را دارد و به همین سبب، نه مخاطبان ناآشنا با این فرانچایز و نه تماشاگران جدی‌تر سینما، دلیل عجیبی برای دیدنش پیدا نمی‌کنند. از آن طرف، فیلم به عنوان یک سرگرمی کودکانه و همچنین یک تجربه‌ی لذت‌بخش گذرا و نه‌چندان خاص برای دیگر سنین، بد هم نیست و احتمالا آن‌قدر روان خواهد بود که اگر اهل دیدن آثاری مشابه با آن باشید، موقع وقت گذاشتن برای سکانس‌هایش حتی یک بار هم چک نکنید که برای به پایان رساندن آن، چند دقیقه‌ی دیگر باید در مقابل نمایشگر باشید.

تانی کال

زومجی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *