نقد فیلم The Jesus Rolls
جان تورتورو فعالیت سینمایی خود را با ایفای نقش کوتاهی در فیلم «گاو خشمگین» ساخته مارتین اسکورسیزی آغاز کرد. اما او بیشتر به خاطر بازی در فیلمهای «بارتون فینک»، «ای برادر کجایی؟» و «لبوفسکی بزرگ» شناخته میشود که هر سه ساخته برادران کوئن هستند. جان تورتورو در فیلم The Jesus Rolls اسپینآفی از فیلم «لبوفسکی بزرگ» را به تصویر کشیده است که در مورد یکی از کاراکترهای آن فیلم به نام مسیح است. جالب است بدانید نقش کاراکتر مسیح در فیلم برادران کوئن را خود او ایفا کرده است. چه فیلم برادران کوئن و چه فیلم جان تورتورو هر دو فیلمهای کمدیای هستند. اما فیلم جان تورتورو برخلاف فیلم برادران کوئن فیلم بدی است و در زمره فیلمهای کمدی ضعیف قرار میگیرد. علت آن هم بیشتر مربوط به شخصیتپردازیهای ضعیف و داستان بیرمق فیلم است. این فیلم از سایت imdb نمره ضعیف ۴/۴ را گرفته است. در این مقاله دلایل ضعیف بودن فیلم از جنبههای گوناگون را توضیح میدهیم. داستان فیلم در مورد مردی به نام مسیح است که از زندان آزاد شده و با دوست خود درگیر ماجراهایی میشود.
در ادامه به بررسی فیلم میپردازیم و ممکن است داستان آن فاش شود
جان توروتورو در فیلم خود به هر نحوی میخواهد خاطره فیلم موفق برادران کوئن یعنی «لبوفسکی بزرگ» را زنده کند اما ضعفهای فیلم کار را خراب کرده است. فیلم در ابتدا با موسیقیای شبیه موسیقی قسمتی از فیلم «لبوفسکی بزرگ» شروع میشود و به این طریق مخاطب رفتهرفته با حال و هوای کمدی فیلم و شخصیت مسیح آشنا میشود. شخصیتی که تا حدودی یادآور شخصیت لبوفسکی در فیلم برادران کوئن هم است. هر دو شخصیت بیکار هستند. اما نکتهای که بیشتر از هر چیز دیگر باعث افت فیلم جان تورتورو شده است شخصیتپردازیهای ضعیف است. شخصیتهایی که سطحی پرداخت شدهاند. همین موضوع باعث شده است تمام کنشها و دیالوگهای طنزآمیز شخصیتها در سرتاسر فیلم چنگی به دل نزند.
کار زمانی برای فیلم تورتورو سختتر میشود که آن را با فیلم برادران کوئن مقایسه میکنند. یکی از دلایل مهم موفقیت فیلم «لبوفسکی بزرگ» شخصیتپردازیهای آن بود. شخصیتهایی که برای انجام کارهای طنزآمیز خود دلایلی داشتند و طنزهای آنها مخاطب را از ته دل میخنداند. اما در این فیلم، خبری از شخصیتهای خوش ساخت نیست. دلیل دیگر موفق نبودن فیلم جان تورتورو داستان نه چندان مهیج آن است. باز هم در این زمینه این فیلم را میتوان با فیلم «لبوفسکی بزرگ» مقایسه کرد. زیرا باز هم در هردو فیلم شخصیتها درگیر داستانی جنایی میشوند. در فیلم برادران کوئن داستان جنایی، شکلی پیچیده و مهیج به خود میگیرد که واقعا مخاطب کنجکاو میشود بداند در انتها چه میشود. اما در فیلم «The Jesus Rolls» داستان، کشش چندانی ندارد و ممکن است بعد از مدتی مخاطب را دلسرد کند. در کل باید گفت فیلم، اصلا داستان منسجمی ندارد که مخاطب را با خود همراه کند. در قسمتهای زیادی از فیلم، موسیقی بهکار رفته است که دلیل آن هم پر کردن زمان فیلم و شاید ایجاد تنوع در مخاطب بوده است.
شخصیتها در فیلم، مُدام دور خود میچرخند و هیچ هدف خاصی را دنبال نمیکنند و این موضوع ضعف بزرگی به حساب میآید. درواقع شخصیتهای فیلم دغدغه خاصی ندارند که به واسطه آن مخاطب را برای دیدن ادامه فیلم ترغیب کنند. همین سردرگمی شخصیتها مخاطب را کلافه میکند. در ابتدای فیلم که شخصیت مسیح از زندان آزاد میشود همراه با دوستش ماشینی را میدزدند. این دزدی آغاز سلسله دزدیهایی است که آنها در طول فیلم انجام میدهند. حتی عکس آنها را هم بهعنوان مجرم در روزنامه چاپ کردهاند. اما باز هم میبینیم که بدون هیچ دغدغهای همهجا سرک میکشند و خبری از پلیس یا افرادی که به آنها مشکوک شوند نیست.
فیلم سرتاسر پر است از حوادث اتفاقی که باعث شکلگیری داستان میشود و همین موضوع مشکل بزرگی برای فیلم است. اولین حادثه اتفاقی فیلم که نیرو محرکه فیلم برای شکلگیری رابطه شخصیتهای اصلی فیلم است، زمانی است که مسیح و دوستش با یک آرایشگر مسلح روبهرو میشوند و دوست مسیح، زخمی میشود. در فیلمها وجود یک حادثه اتفاقی آن هم برای شروع داستان ایرادی ندارد. اما کار زمانی خراب میشود که تعداد این حوادث اتفاقی بیشتر شود. در ادامه مسیح و دوستش به زندان میروند و یک زن که تازه آزاد شده است را با خود همراه میکنند از قضا این زن خودکشی میکند و میفهمیم بچهای دارد که در زندان است. این بچه همان کسی است که پایان فیلم را با عملی که انجام میدهد بهنوعی شکل میدهد. حال این سؤال پیش میآید که اگر مسیح و دوستش بهجای آن زن یک زن دیگر را از زندان با خود همراه میکردند که خودکشی نمیکرد یا بچهای نداشت پایان فیلم چه میشد؟
یک نکته مثبت فیلم تغییر شخصیتها است. شخصیت مسیح و دوستش در مورد عشق هیچچیز نمیدانند و تنها از روی عادت و بدون احساس خاصی با جنس مخالف ارتباط برقرار میکنند اما در انتهای فیلم و وقتی که آنها خود را از دست رفته میبینند جرقهای از عشق در وجود آنها بهوجود میآید. شاید میشد این موضوع را در داستان فیلم بهنحوی قرار داد که اثرگذارتر باشد اما باز هم در همین حد که در فیلم به آن پرداخته شده است نکته مثبتی بهحساب میآید.
نکته مثبت دیگر فیلم، موسیقی آن است که بهخوبی در صحنههایی حال و هوای مخاطب را عوض میکند و او را از کسالت نجات میدهد. بازیهای فیلم، بخصوص بازی جان تورتورو در نقش شخصیت مسیح و بازی اودره توتو شاید بهترین جنبه فیلم بهحساب آید. در کل باید اشاره کرد تا به حال آثار موفق زیادی وجود داشته که اسپینآفی برای آنها ساخته شده است. اما در موارد کمی این اسپینآفها توانستهاند بهتر از فیلم اصلی عملی کنند. مثلا فیلمهای «هابیت» که اسپینآف فیلمهای «ارباب حلقهها» بودند نتوانستند موفقیت آنها را تکرار کنند. فیلم «The Jesus Rolls» هم اسپینآفی است که بهخاطر دلایلی که در متن بیان شد بههیچوجه نمیتواند به موفقیتهای ساخته برادران کوئن یعنی «لبوفسکی بزرگ» دست یابد.