نقد فیلم Spontaneous – خودجوش
فیلم Spontaneous درست در روزهایی که کاترین لانگفورد برای بازی در سریال Thirteen Reasons Why چهره شده بود، جلوی دوربین رفت، اما از آن زمان نزدیک به بیش از ۲ سال طول کشید تا بالاخره پارامونت وظیفه انتشار آن را بر عهده گرفت و سرانجام مدتی پیش این فیلم کمدی سیاه، علمی تخیلی و عاشقانه منتشر شد فیلم خودجوش داستان مارا و دیلن را دنبال میکند که سال آخر دبیرستان هستند و یک روز همکلاسیهای آنها شروع به منفجر شدن میکنند و این اتفاقات باعث آشنایی مارا و دیلن و ایجاد یک داستان عاشقانه میشود. برایان دافیلد وظیفه کارگردانی و نوشتن فیلمنامه فیلم Spontaneous را بر عهده داشته که اولین تجربه کارگردانی وی نیز است. حالا شاید سؤال این باشد که فیلم Spontaneous تلاش کرده تا یک فیلم کمدی عاشقانه کلیشهای را به مخاطبش تحویل دهد یا اینکه تصمیم گرفته تا پا به مسیری متفاوت بگذارد و همچنین این فیلم آیا ارزش صبر کردن را داشته است؟ برای رسیدن به جواب این سوالات در ادامه با زومجی و نقد این فیلم همراه باشید.
فیلم Spontaneous شروع خونینی دارد و این تنها شروع یک سلسله انفجار دانش آموزان است و حتی مارا بهعنوان شخصیت اصلی فیلم نیز این موضوع را به مخاطبان فیلم میگوید. اما آیا انفجار دانش آموزان و یافتن راه حلی برای درمان آنها موضوع اصلی فیلم است؟ همان ابتدا بهتر است سر راست بگوییم که انفجار دانش آموزان تنها حکم یک بهانه دارند؛ یک بهانه بسیار بی رحم و خشن و بسیار خونین که در باطن آن یک رابطه عاشقانه شکل میگیرد و قرار است شاهد دل شکستنهای بسیاری نیز باشیم و در مقابل فیلم یک پیام مشخص را به مخاطب تحویل میدهد. فیلم با اینکه با انفجار شروع میشود، اما خیلی زود نشان میدهد که ما قرار است داستان شکل گیری رابطه عاشقانه مارا و دیلن را شاهد باشیم. شاید انفجار یک انسان اونم بدون اینکه منشا و دلیلش مشخص نباشد، چیز واقعی یا عادی نباشد و درواقع باعث اضافه شدن عناصر فانتزی و علمی تخیلی به فیلم نیز شده، اما فیلم از آنچه که نشان میدهد قرار است یک داستان واقع گرایانه را دنبال کند.
رابطه مارا و دیلن شاید چیز جدیدی نباشد، اما فیلم Spontaneous یک رابطه قابل لمس، دلنشین و دوست داشتنی را ارائه میدهد که هر بخش آن پر از نکته، استعاره و ارجاع است. رابطهای که از یک انفجار شروع شده و حالا کم کم باعث نزدیکی دو شخص میشود که پیش از این با یکدیگر آشنا نبودند. از یک طرف مارا را داریم که نسبت به اطرافش بی تفاوت بوده و حتی انفجار هم کلاسیاش آنچنان تفاوتی در او ایجاد نکرده است، اما آشنایی با دیلن باعث شد تا او نگاه متفاوتتری را به اطرافش داشته باشد و حالا اهمیت بیشتری به افراد نزدیکش میدهد. در مقابل دیلن طی این سالها بیش از آنچه مارا بداند، او را میشناسد و حالا رابطهاش با مارا باعث شده تا بهجای اینکه فرصت زندگی در زمان حال را از دست دهد و فرصتها را به آینده بسپرد، در زمان حال زندگی کند و اگر او نفر بعدی باشد، حسرت کمتری از اینکه کاری را انجام نداده یا نیمه کاره رها کرده، بخورد. مارا یا دیلن شخصیت خاص یا متفاوتی نیستند و اتفاقا شخصیتهای ساده و پر از اشکالاتی هستند که صرفا آشنایی آنها باعث شده تا نگاه جدید و متفاوتتری را به زندگی داشته باشند.
مارا و دیلن درواقع میتوانند حکم نماینده هر شخصی را داشته باشند و همین پر از اشکال بودن شخصیتهای آنها باعث شده تا بیننده احساس نزدیکی بیشتری به آنها کند و شکل گیری رابطه آنها برای من بیننده دلنشینتر و جذابتر باشد تا اینکه با تکنیکهای کلیشهای مثل قهر و آشتی در اواسط و اواخر فیلم صرفا یک پایان شاد را تقدیم بیننده کنند. موفقیت و ارائه مناسب شخصیت مارا و دیلن بدون بازی درخشان کاترین لانگفورد و چارلی پلامر تقریبا غیر ممکن بود. این دو آنقدر شیمی خوبی در طول فیلم پیدا میکنند که حتی باعث میشود تا برخی از مشکلات کارگردانی و فیلمنامه کمتر دیده شود و فیلم به اثری بهتری تبدیل شده و حتی مارا و دیلن به شخصیتهای بهتری تبدیل شوند و رابطه طبیعیتر و بهتری در طول فیلم داشته باشند. فیلم Spontaneous درواقع میتواند حکم اثری باشد که باور کنیم بازی لانگفورد در سریال Thirteen Reasons Why اتفاقی نبوده و او همچنان پتلانسیلهای بیشتری برای ارائه کردن دارد. در مقابل پلامر هم تقریبا وضعیت مشابهی دارد و پس از فیلم All the Money in the World سرانجام شاهد عملکرد قابلتوجه و خوبی از وی بودیم.
اگر از این بخشها عبور کنیم، به لحن فیلم میرسیم. گفتیم فیلم Spontaneous ترکیبی از یک اثر کمدی سیاه، عاشقانه و علمی تخیلی است. یکی از نکات مثبت فیلم داشتن یک تعادل مناسب بین ارائه لحنهای مختلف هست. فیلم در بخش عاشقانه افراطی عمل نمیکند و به موقع و در زمان مناسب شاهد آن در طول فیلم هستیم و در مقابل فیلم شوخیهایی که باعث شود تا فیلم حالتی لوس و بی مزه پیدا کند ندارد و در مقابل شوخیهای فیلم بیشتر حکم شوخیهای هوشمندانه یا طعنه و کنایههای هدفدار دارد که به خوبی و به موقع در فیلم به کار برده شدهاند. نکته هم اینجا است که هدف فیلم اصلا خنداندن بیننده نیست و اگر قرار باشد با چنین تفکری به تماشای فیلم بپردازید، قطعا ناامید خواهید شد، اما در مقابل فیلم ارجاع و کنایههای جالبی مثل کنایه به عمر الفها و تنها حالتی که میتوانند بمیرند، دارد و از طرفی سازندگان فیلم به خوبی درام را در فیلم پیاده کرده و باعث ایجاد یک بالانس مناسب بین هر بخش فیلم شدهاند. حالا میرسیم به این نکته که آیا فیلم توانسته دلیل منطقی برای انفجار سال آخریهای یک دبیرستان ارائه کند یا اصلا این تنها یک بهانه برای داستان و اتفاقات فیلم بوده است.
ادامه نقد ممکن است بخشهایی از داستان و اتفاقات فیلم Spontaneous را فاش کند
شاید پس از تماشای تریلر یا حتی خلاصه داستان دنبال دلیل منطقی برای اتفاقات فیلم Spontaneous باشیم، اما واقعیت این است که انفجارها بیشتر از آنکه حکم یک آخر الزمان برای نوجوانان داشته باشد، درواقع دلیلی برای نمایش واقعیتها است. این انفجارها میتوانند حکم هر اتفاقی که برای یک نوجوان در دبیرستان رخ دهد، داشته باشد حالا این موضوع میتواند بهخاطر مصرف مواد مخدر و الکل باشد یا تیراندازی در مدارس یا مسائل دیگر. درواقع فیلم قرار نیست به ما دلیل انفجارها را به شکل علمی توضیح دهد، برعکس فیلم نشان میدهد که محیط دبیرستان صرفا یک محیط امن و ایزوله نیست و ممکن است هر نوجوانی حتی اگر سال آخر باشند نیز در هر حال اتفاقی باعث مرگ آنها شود و فیلم در مقابل تصمیم گرفته تا بهجای ریز شدن روی این بخش، این مرگها را در قالب انفجار به تصویر بکشد و این موضوع قرار نیست با دارو یا درمانی جلوی آن گرفته شود. درواقع این تنها یک پس زمینه برای اتفاقات فیلم است و داستان قرار است براساس آن بنا شود.
اما داستان فیلم درواقع براساس مارا و حتی دیلن روایت میشود. گفتیم که مارا در ابتدا به اطرافش خیلی اهمیتی نمیداد و برای همین هم اولین سری از انفجارها را با چشم خود ندید و تنها میتوانست بقایای خونین آنها را ببیند. در مورد دیلن هم همین موضوع صدق میکند و تنها مارا برایش مهم بود و این اتفاقات باعث شد تا دید بهتری به اطرافش پیدا کند. نکته هوشمندانه در کارگردانی فیلم نیز در همین بخش است که ما نیز مانند مارا و دیلن در ابتدا هیچ یک از انفجارها را چشم قرار نیست ببینیم و کم کم زاویه بهتری به ما داده میشود تا اینکه در یک لحظه یک انفجار کامل را میتوانیم مشاهده کنیم. این تغییر زاویه دوربین در حوادث شاید کمی خشونت فیلم را افزایش دهد و راستش فیلم تا حد زیادی در اواسط خشن و خونین میشود و شاید تماشای آن کمی هم سخت شود، اما فیلم در تلاش است که نشان دهد هیچکس در این دوره قرار نیست امنیت داشته باشد و حتی مارا بدترین ضربه ممکن را از این اتفاقات میخورد و او قرار است یاد بگیرد که زندگی پر از درد است و تنها باید ادامه داد و از زندگی لذت برد، چون زندگی کوتاه است و ممکن است نفر بعدی ما باشیم.
فیلم Spontaneous در جایی به اتمام میرسد که حالا مارا با واقعیت زندگی مواجه شده، حالا توانسته با این واقعیت که ممکن است کسانی وارد زندگی او شوند و پس از آن خارج شده و شاید او در تلاش بوده تا با تصورات ذهنی خودش به نحوی دلیلی منطقی برای این اتفاقات پیدا کند و یک تصویر خیالی از مرگ یا جدایی یک فرد برای خودش ایجاد کند. هرچه که هست این فیلم یک ماجراجویی برای مارا بود که نهتنها اطرافیانش و شهری که در آن زندگی میکند را بهتر بشناسد، بلکه باعث شده تا درک بهتری از زندگی و شخص خودش پیدا کند و تصمیم بگیرد که با آنها کنار بیاید و به زندگیاش ادامه دهد و بهجای اینکه با خاطره آنها زندگی کند، خاطره آنها را زنده نگه دارد و این خاطرهها را برای افرادی که در آینده با آنها آشنا میشود بازگو کند. فیلم Spontaneous درواقع نشان میدهد که شاید برخی از مشکلات و حوادث درمانی نداشته باشند و هرگز هم نتوان آن زخم را احیا کرد، اما زندگی کوتاه است و ادامه دارد و ممکن است مثل یک نوجوان سال آخر دبیرستان خیلی اتفاقی منفجر شود و زندگیاش خاتمه پیدا کند و حالا یک فرد میتواند با این دردها و زخمها کنار بیاید و به زندگیاش ادامه دهد و در لحظه زندگی کند یا تنها این دردها و زخمهای کهنه به تنها دلیل بیدار شدن و خوابیدن یک فرد تبدیل شود.