شاید بازی The Last Of Us قدمت چندان زیادی نداشته باشد، اما در همین زمان کوتاه نیز مغز بازیکنان را آلوده کرده و به یک قسمتی از فکر و ذهن آنان تبدیل شده است. در این مطلب قصد داریم به برخی از نکات جالب این عنوان که شاید تاکنون از آنها بیخبر بودهاید، بپردازیم.
ساخت بازی The Last Of Us دو سال قبل از آنکه به صورت رسمی رونمایی شود، آغاز شده بود و استودیوی ناتیداگ قصد داشت تا این عنوان را قبل از انتشار بازی Uncharted 3 (اواخر سال 2011) به صورت رسمی رونمایی کند، اما به دلیل برخی از مسائل تصمیم گرفت تا رونمایی از آن را به تاخیر بیندازد. جالب است بدانید که در قسمت سوم از بازی آنچارتد روزنامهای وجود داشت که در تیتر آن نوشته بود «دانشمندان هنوز هم در حال تلاش برای کنترل ویروسی کشنده هستند». این جمله در آن زمان معنای خاصی نداشت، اما با انتشار بازی The Last Of Us بازیکنان متوجه شدند که روزنامه مورد نظر در اصل یک ایستراگ بوده که به بازی بعدی استودیوی ناتیداگ اشاره داشته است.
استودیوی سازنده به شکل هوشمندانهای مغازه مشروب فروشی اوایل بازی Uncharted 3 که روزنامه نامبرده شده در آن قرار داشت را به صورت دقیق در بازی The Last Of Us قرار داده است و بازیکنان با دیدن آن متوجه آشنا بودن این مکان خواهند شد. این مغازه «میخانه ایرلندی ویکتور سالیوان» نامگذاری شده است. کسانی که مجموعه آنچارتد را بازی کرده باشند، قطعا میدانند که ویکتور سالیوان در اصل همان سالی (همراه نیتن دریک) است.
استودیوی ناتیداگ شیوه تعامل و ارتباط شخصیتهای مجموعه آنچارتد (که تاثیر زیادی بر بازیهای نسل هفت داشت) را در بازی The Last Of Us ارتقا بخشید و در آن مشاهده میکنیم که شخصیتهای الی و جوئل چطور در جریان مراحل و گیمپلی بازی با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. کارگردان بازی The Last Of Us از بخشی که تنزن با نیتن دریک در قسمت دوم مجموعه آنچارتد همراه شده بود، الهام گرفته و کل این عنوان را بر مبنای همکاری 2 فرد و روابطشان با یکدیگر پایه ریزی کرده است.
پس از آنکه قسمت دوم بازی آنچارتد در سال 2009 منتشر شد، استودیوی ناتیداگ اعضای خود را به 2 گروه مختلف تقسیم کرد. هدف از تقسیم استودیو این بود تا یک گروه بر روی قسمت بعدی مجموعه آنچارتد، و گروه دیگر بر روی پروژه جدیدی که در آن زمان کسی نمیدانست به چه بازی تبدیل خواهد شد، کار کند. گروهی که قرار بود بر روی پروژه جدید کار کند، در ابتدا قصد داشت تا مجموعه Jak and Daxter را ادامه دهد، اما بعدها تصمیمش را عوض کرد و به این نتیجه رسید که ساخت یک بازی (یا مجموعه) جدید بسیار منطقیتر از ادامه دادن یک مجموعه قدیمی است.
سازندگان بازی The Last Of Us برای ساخت زامبیهای عنوان خود از ویروسی واقعی به نام کوردیسپس الهام گرفتهاند. این ویروس قارچی بدین شکل عمل میکند که با وارد شدن به بدن حشرات، سیستم حرکتی آنها را تحت کنترل خود در آورده و با تکثیر شدن بیش از حدش در بدن، جسم و ظاهر حشرات را به شکل ترسناک و زامبیواری تبدیل میکند.
«بروس استارلی» (Bruce Straley)، کارگردان بازی، و «نیل دراکمن» (Neil Druckmann)، کارگردان هنری بازی، در مصاحبههای خود اشاره کردهاند که با دیدن این ویروس قارچی در برنامه مستند سیاره زمین، ایده ساخت زامبیهای بازی The Last Of Us به ذهنشان خطور کرده است.
در ادامه میتوانید صحبتهای آنها را در این رابطه مطالعه کنید:
من و نیل در حال تماشای این ویدیوها بودیم و خود گوینده مستند، مورچههایی که به این ویروس گرفتار شده بودند را مورچههای زامبی خطاب میکرد. این کلمه برای من و نیل همانند روشن شدن یک لامپ و جرقه ایدهای جدید برای بازی The Last Of Us بود.
پس از آن به یکی از طراحان استودیو گفتیم تا طرحهایی مفهمومی از این ویروس و قربانیهایش را نقاشی کند. با نگاه کردن به این طرحها زشتی و زیبایی این ایده را متوجه شدیم چرا که قربانیهای این ویروس از لحاظ ظاهری بسیار تغییر کرده و رنگبندیهای جذابی در بدنشان دیده میشود، اما این حقیقت را هم نمیتوان انکار کرد که آنها به سرنوشتی بدتر از مرگ دچار شدهاند و ویروس مورد نظر در تک تک اندامهای آنها نفوذ کرده و رشد میکند. ما تصمیم گرفتیم تا این طرح مفهومی را در بازی خود اجرا کنیم و لطافت، زیبایی و زندگی را در کنار اضطراب، ترس و زجر با هم داشته باشیم.
با ترکیب کردن ایدههای فراوان، توانستیم زامبی منحصر به فردی را به وجود بیاوریم که با استفاده از ارتعاش صدای محیط، درست مثل خفاشها، محیط اطراف خود را شناسایی کند. این ایده باعث شد تا شاهد یکی از به یادماندنیترین و در عین حال خطرناکترین دشمنان بازی The Last Of Us باشیم.
از دیگر منابع الهام ساخت بازی The Last Of Us میتوان به فیلمهای True Grit ، 28 Days Later و سریال تلویزیونی The Walking Dead و البته کتاب The Road اثر «کارمک مککارثی» (Cormac McCarthy) اشاره کرد. استودیوی ناتیداگ برای درک بهتر چگونگی به وجود آمدن فضای آخرالزمانی، افول انسانیت و نقش حکومت در حل بحران سلامتی جامعه، تحقیقات زیادی درباره آنفولانزای اسپانیایی و دیگر بیماریهای واگیردار در تاریخ انجام داده است.
آقای نیل دراکمن در یکی از مصاحبههایش اعلام کرده بود که برای قابل باور شدن رابطه بین الی و جوئل، از تجربه پدر شدن خودش استفاده کرده است. هدف او این بود تا به بازیکنان نشان دهد که یک انسان برای نجات جان عزیزش دست به هرکاری میزند.
دراکمن در این باره گفته است که بازی The Last Of Us به این سوال که برای نجات دادن فرزند خود تا چه اندازه پیش میروید، میپردازد. عشق میان والدین و فرزندانشان قابل اندازه گیری نیست و نمیتوان گفت خب، برای نجات بچه خود حاضرم 5 نفر را بکشم، اما 6 نفر را نه! بچه من ارزش 6 نفر را ندارد. کسی نمیتواند برای فداکاریهای یک پدر برای دخترش محدودیت و حد معینی را تعیین کند.
نمونه این فداکاریها را همه روزه در دور و بر خود شاهد هستیم. در آخر بازی The Last Of Us زمانی که جوئل فایرفلایها (گروهی خودمختار که قصد داشتن با تخلیه کردن بخشی از مغز الی، واکسنی را برای علاج انسانها تهیه کنند) را به قتل رساند، درواقع خودش را نابود کرد و حاضر شد برای نجات الی از جان و روح خود بگذرد. او حتی به نقطهای رسید که جان تک تک انسانهای روی کره زمین را نیز برای نجات الی فدا کرد. او برای نجات جان کسی که به او یاد داده بود چگونه دوباره عشق بورزد، تا این درجه از فداکاری پیش رفت.
من مطمئن نیستم که این پایان مناسب است یا خیر، اما مطمئنم که در واقعیت هم همین اتفاق میافتاد. شاید به نظر دیوانگی بیاید، اما خود من هم پدر هستم و یک دختر دارم. من اگر روزی در شرایط جوئل قرار بگیرم، امیدوارم که همان رفتاری را از خود نشان دهم که جوئل نشان داد. وقتی بچهای درد میکشد یا مریض میشود، والدین آن، آرزو میکنند تا این درد یا مریضی به سراغ خودشان میآمد نه بچهشان. من قصد داشتم تا بازیکنان در طول بازی The Last Of Us این عشق و محبت میان والدین و فرزندان را درک کنند. مطمئنا افراد زیادی وجود دارند که مخالف رفتار جوئل در آخر بازی هستند، اما همان افراد نیز دیوانگی او را به عنوان یک پدر درک خواهند کرد.
شخصیت «تس» (Tess) در اصل به عنوان نقش منفی و دشمن اصلی بازی طراحی شده بود. داستان اولیه از این قرار بود که جوئل به تس خیانت میکند و تصمیم میگیرد تا خودش به تنهایی الی را به دست فایرفلایها بسپارد، اما تس آنها را تعقیب کرده و سپس جوئل را گروگان میگیرد. در این نسخه از داستان، پس از گروگان گرفته شدن جوئل، بازیکنان باید کنترل شخصیت الی را برعهده میگرفتند و درنهایت تس را به قتل میرساندند. خوشبختانه آقای دراکمن این بخش را به کلی از سناریوی اصلی بازی حذف کرد و معتقد بود که این نسخه از داستان بازی The Last Of Us، بیش از اندازه شبیه به فیلمهای سینمایی بوده است.
استودیوی ناتیداگ در جریان مراسم PAX Prime سال 2013، زامبیهایی را به خبرنگاران نشان داد که هرگز در بازی نهایی از آنها استفاده نشد. ناتیداگ آنها را اینگونه توصیف کرده بود: «افراد آلوده کچلی که به دلیل رشد کردن ویروس در بدنشان، شاخکهایی از پشت آنها بیرون زده و تبدیل به یک هیولا شدهاند»؛ علاوه براین، دشمنان دیگری نیز در بازی وجود داشتند که شبیه به زامبیهای دیگر عناوین موجود در این سبک طراحی شده بودند. استودیوی ناتی داگ دلیل حذف آنها از بازی نهایی را مغایرت داشتن با فلسفه زنده و طبیعی بودن دشمنان بازی دانسته است. زامبیها در اصل نامیراهایی هستند که پس از مرگ شخص، شروع به فعالیت میکنند و کلا با دشمنان بازی The Last Of Us که زنده بوده، رشد کرده و طی مراحلی تغییر شکل میدهند و در آخر به گیاهی که گرد (سمی) تولید میکند تبدیل میشوند، فرق دارند. به همین خاطر است که بسیاری از تحلیلگران این عنوان را از لحاظ فنی یک بازی زامبی محور قلمداد نمیکنند.
بحث از دشمنان حذف شده بازی شد، جالب است بدانید که استودیوی سازنده یک فیل آلوده را برای این عنوان طراحی کرده بود و در یک بخش از بازی جوئل باید برای نجات دادن جان خود، از دست آن فرار میکرد؛ اما اعضای استودیو در نهایت تصمیم گرفتند تا حیوانات آلوده را وارد بازی نکنند. آنها حتی سگی که در نسخههای اولیه قرار بود همراه الی باشد را نیز به کلی از The Last Of Us حذف کردند. شاید در قسمت دوم شاهد وجود حیوانات آلوده و یا سگها باشیم!
تا قبل از انتشار بازی The Last Of Us، استودیوی ناتیداگ همیشه منکر قابل بازی بودن شخصیت الی در این عنوان میشد چرا که قصد داشت این مورد یک سورپرایز بزرگ برای بازیکنان باقی بماند و آنها خودشان متوجه این قضیه که در بخشهایی میتوانند الی را کنترل کنند، شوند.
استودیوی ناتیداگ پس از آنکه متوجه شد همه تست کنندههای بازی مذکر هستند، از بازیکنان مونث نیز درخواست کرد تا در آزمایش کردن این عنوان شرکت داشته باشند و در نهایت مجبور شد تا تصویر الی را که قبلا در مرکز تصویر بود، به پس زمینه انتقال داده و تمرکز بیشتری بر روی تصویر جوئل داشته باشد.
ذکر این نکته نیز حائز اهمیت است که چهره الی، پس از تریلر رونمایی بازی The Last Of Us به خاطر شباهت زیادی که به «الن پیج» (Ellen Page)، بازیگر هالیوود داشت، تغییر کرد. البته همچنان شاهد شباهتهایی میان الن پیج و الی هستیم، اما به دلیل مسائل حقوقی، ناتیداگ حاضر نشد تا از طراحی اولیه چهره الی در بازی استفاده کند.
گیم شات