همه ثروتمند بدنیا آمدهاند
آنچه در پی می آید گلچینی است از کتاب جدید رابرت کیوساکی و دونالد ترامپ به نام “چرا ما میخواهیم شما پولدار شوید: دو مرد – یک پیام”.
در دنیا سه گروه سرمایه گذار وجود دارد:
۱ . کسانی که هیچگاه سرمایه گذاری نمی کنند
۲ . کسانی که با هدف نباختن سرمایه گذاری می کنند ( در اصل پس انداز می کنند)
۳ . کسانی که با هدف برنده شدن سرمایه گذاری می کنند
کسانی که هیچگاه سرمایه گذاری نمی کنند انتظار دارند پس از پایان عمر مفید کاری، خانواده شان یا شرکتی که برایش کار می کنند یا دولت شان از آنها حمایت و مراقبت کند.
کسانی که برای نباختن سرمایه گذاری می کنند(پس انداز کردن) عموماً پولشان را در جایی که فکر می کنند امن است سرمایه گذاری میکنند. اینها درصد خیلی بالایی از کل سرمایه گذاران را تشکیل میدهند. این مردم هنگام سرمایه گذاری بسیار محافظه کار هستند.
کسانی که برای برنده شدن سرمایه گذاری میکنند بدنبال تحصیلات بیشتر، کنترل بیشتر و سود بالاتری هستند.
جالب است بدانیم هر سه گروه از سرمایه گذاران قابلیت پولدار شدن را دارند، حتی آنانیکه انتظار حمایت و مراقبت توسط دیگران را دارند. برای مثال، اخیراً مدیر سئوی کمپانی اکسون – Exxon – با پاداش پانصد میلیون دلاری بازنشسته شد.
یک تفاوت بین پس اندازکنندگان و سرمایه گذاران است.
دیدگاه رابرت
بسیاری از مردم پولشان را در صندوقهای مشترک سرمایه گذاری می کنند. وقتیکه من در مورد سرمایه گذاری با آنها صحبت می کنم، بیشترشان پاسخ می دهند، « ولی من سرمایه گذاری میکنم. من سبدی از سهام صندوقهای مختلف دارم. سهام شرکتها و اوراق قرضه دارم. این سرمایه گذاری نیست؟»
من یک قدم به عقب برگشته و منظورم را بیشتر توضیح می دهم، « بله، پس انداز شکلی از سرمایه گذاری است. بنابراین وقتی شما سهام صندوقهای مشترک یا سهام شرکتها یا اوراق قرضه را می خرید، به نوعی در حال سرمایه گذاری هستید، اما این حالت کمی بهتر از دیدگاه و مجموعه ارزشهای پس انداز کنندگان است.»
اجازه بدهید نگاهی به فلسفه سرمایه گذاران انفعالی بیاندازیم. بیشتر مشاوران مالی به شما توصیه خواهند کرد که :
- سخت کار کنید
- پس انداز کنید
- بدهی نداشته باشید
- بلندمدت سرمایه گذاری کنید ( ترجیحاً در صندوقها )
- متنوع سرمایه گذاری کنید
به زبان مشاوران مالی بدین مفهوم است: « سخت کار کنید. سهم بیشتری در پیشبرد شرکت داشته باشید. در نهایت، حقوقتان را میگیرید. اگر خانه ای خریده اید سریعاً اقساطش را تسویه کنید. وام بانکی اگر دارید تسویه کنید. سبد متنوعی از سهام صندوقهای در حال رشد ، اندوخته اضطراری، اندوخته خرید لوازم منزل، اندوخته ای برای سهام بورسهای خارجی و غیره داشته باشید و وقتی مسن تر می شوید در اوراق قرضه سرمایه گذاری کنید تا درامد ثابتی داشته باشید. البته اکیداً توصیه می شود همه تخم هایتان را در یک سبد نگذارید.»
دونالد ترامپ و من به کسی نمی گوییم تغییر شیوه داده و این شیوه را متوقف کنند. برای گروه معینی از مردم– مردمی که فلسفه پس اندازی دارند یا سرمایه گذاران انفعالی هستند- این شیوه خوبی است.
در فضای کنونی من اعتقاد به ریسک دارترین توصیه برای همه اقسام سرمایه گذاری دارم. از دید ساده لوحی مالی، این توصیه هوشمندانه و بی خطر به نظر میرسد.
در بازگشت به تفاوت بین یک سرمایه گذار و یک پس اندازکننده، یک کلمه اینها ا از هم جدا می کند، و آن کلمه اهرم است. یکی از تعریفهای اهرم کسب توان بیشتر با انرژی کمتر است.
اکثر پس اندازکنندگان از اهرم استفاده نمی کنند. و شما تا زمانیکه تحصیلات یا آموزشهای مالی ندارید نبایستی از اهرم استفاده کنید. اما بگذارید بیشتر توضیح دهم. بیایید نگاهی به این توصیه استاندارد از دیدگاه پس اندازکنندگان و سپس از دیدگاه سرمایه گذاران داشته باشیم.
سخت کار کنید
وقتیکه بیشتر مردم درباره این جمله « سخت کار کنید » می اندیشند، فکرشان این است که خودشان باید سخت کار کنند. در سخت کار کردن شما اهرم بسیار کوچکی جهت ارتقای مالی وجود دارد. زمانیکه دونالد و من درباره سخت کار کردن می اندیشیم، در حالیکه هر کدام بطور مجزا به سختی کار میکنیم، ولی فکرمان این است که دیگران به سختی کار کنند تا ما پولدار شویم. اهرم این است.
پول پس انداز کنید
مشکلی که با پس انداز کردن داریم این است که سیستم اقتصادی کنونی برای توسعه به بدهکار احتیاج دارد نه پس انداز کننده.
اجازه بدهید آن را توضیح بدهم.
پس اندازهای شما در بانک جزو بدهکاری بانک به شماست با اینکه همان پس اندازها به معنی سرمایه شما است. متقابلاً بدهکاری شما به بانک جزو سرمایه بانک محسوب می شود اما برای شما وام محسوب می شود.
سیستم اقتصادی کنونی جهت رشد و توسعه به وام گیرندگان باهوش نیازمند است یعنی کسانی که می توانند وام بگیرند و پولدارتر شوند نه کسانی که وام میگیرند و فقیرتر می شوند. یکبار دیگر قانون ۱۰/۹۰ پول را عنوان می کنم – ۱۰ درصد وام گیرندگان در جهان برای پولدارتر شدن وام میگیرند – ۹۰ درصد دیگر با وام گرفتن فقیرتر می شوند.
دونالد ترامپ و من برای پولدارتر شدن وام می گیریم. بانکهای طرف حساب ما عاشق مان هستند. آنها می خواهند ما هرچه میتوانیم بیشتر وام بگیریم زیرا وام گیرندگان آنها را پولدارتر می کنند. دونالد و من شما را به تحصیلات مالی بیشتر سفارش می کنیم زیرا می خواهیم هنگام استفاده از وام باهوش تر باشید. اگر ما بدهکار بیشتری داشته باشیم، اقتصاد ملی ما رشد می کند. اگر پس اندازکننده بیشتری داشته باشیم، رشد اقتصادی ملی کند می شود. اگر شما بتوانید درک کنید که وام می تواند خوب باشد، و بعنوان یک اهرم از آن بدقت استفاده کنید، نسبت به دیگران برتری قابل ملاحظه ای خواهید داشت.
بدهکار نباشید.
بیشتر پس اندازکنندگان فکر می کنند بدهکاری چیز بدی است و تسویه وام خانه شان کار هوشمندانه ایست. و برای خیلی از مردم هم بدهکاری بد بوده و از بدهی خلاص شدن نشانه هوشمندی است. با این حال اگر شما تمایل دارید روی تحصیلات مالی خود وقت بگذارید، میتوانید با استفاده از وام به آن سرعت ببخشید. اما دوباره هشدار می دهم قبل از هرگونه سرمایه گذاری با استفاده از وام، روی تحصیلات مالی خود سرمایه گذاری کنید.
هم وام خوب و هم وام بد وجود دارد. هدف از کسب هوش مالی دانستن این نکته است که چه زمانی از وام استفاده بکنیم و چه زمانی نکنیم.
دونالد و من عاشق املاک هستیم زیرا حقیقتاً بانکهای طرف حساب ما دوست دارند برای خرید املاک خوب و مدیریت شده به ما وام بدهند. البته املاک هم خوب و بد دارد.
پس اندازکنندگانی که پولشان را در صندوقها سرمایه گذاری می کنند مشکلات زیادی برای استفاده از این اهرم دارند زیرا بانکها از روی سهام این صندوقها به آنها وام نمی دهند. چرا؟ ظاهراً بانکها فکر می کنند سهام این صندوقها خیلی ریسک پذیر است و به املاک اطمینان بیشتری دارند.
میلیونها تن از مردم از نظر مالی سقوط می کنند درست به همان دلیل که در دهه هفتاد پدر فقیر من از نظر مالی سقوط کرد زیرا او اهل پس انداز بود.
در این محیط اقتصادی پس اندازکنندگان بازنده هستند و وام گیرندگان برنده. همیشه باید در استفاده از وام به هر منظوری دقت و احتیاط داشته باشید.
بلند مدت سرمایه گذاری کنید
سرمایه گذاری بلندمدت معانی زیادی دارد.
1 . به این توصیه با این دید که میخواهند شما را سیاه کنند نگاه کنید: « پولتان را برای چندین سال به من بدهید و من برای زمانی طولانی از شما هزینه می گیرم.» من این را سیاه کردن می نامم زیرا « سرمایه گذاری بلند مدت» مثل شرکتهایی هواپیمایی است که به شما پیشنهاد برنامه پیش خرید بلیط برای چندین پرواز را می دهند. آنها می خواهند شما مشتری ثابت و مادام العمر شان باشید.
2 . همچنین به این معنی است که آنها می توانند برای زمانی طولانی از شما هزینه بگیرند. مثل این می ماند که شما به کارگذار املاک برای فروش خانه تان کمیسیون بپردازید و به کارگذار کمیسیون اضافی در طول مدتی که خانه در اشغال شما است بپردازید.
3 . صندوقها بخاطر هزینه های مدیریتی که دارند شاید نتوانند بخوبی سایر سرمایه گذاریها کارایی داشته باشند. و من در فکر پرداخت این هزینه ها نیستم، من برای کارایی زیر متوسط هزینه ای پرداخت نمی کنم.
بسیاری از مردم در این صندوقها سرمایه گذاری بلند مدت می کنند. بهر حال صندوقها اهرم محسوب نمی شوند. همانطور که پیشتر گفتم، بانک برای سرمایه گذاری در این صندوقها بخاطر ریسک پذیر بودن به من وام میلیونی نمی دهد. همچنین از کنترل شما خارج هستند( موضوعی که بعداً به آن می پردازیم).
برای سرمایه گذاری در صندوقهای مشترک زمان و مکانی هست. من گاهی در این صندوقها سرمایه گذاری می کنم. اما به نظر من صندوقهای مشترک مثل فست فود هستند؛ گاهی خوبه، ولی شما که نمی خواهید به مصرف اینها عادت کنید.
متنوع سازی ، متنوع سازی ، متنوع سازی
وارن بافت، پولدارترین سرمایه گذار جهان طبق گزارشها، در مورد تنوع در سرمایه گذاری می گوید:« تنوع سازی، محافظت از سرمایه در مقابل جهالت است. اگر کارتان را بلد باشید این روش حس خوبی در شما ایجاد نمی کند.»
بنابراین سوال این است، خودتان را از جهالت چه کسی محافظت می کنید؟ جهالت شما یا جهالت مشاور مالی تان؟
دوباره می گویم برای کلمه متنوع سازی چندین معنی وجود دارد. عموماً به این مفهوم است که همه تخم هایتان را در یک سبد نگذارید، ولی وارن بافت این کار را کرد. در این مورد یکبار از او شنیدم که می گفت، « همه تخم هایتان را در یک سبد بگذارید اما از نزدیک مراقب آن سبد باشید.»
بالشخصه متنوع سازی نمی کنم، اقلاً نه به روشی که طراحان مالی توصیه می کنند. من دارایی های متفاوت نمی خرم. من ترجیح میدهم تمرکز کنم. در حقیقت روشی که باعث پیشرفت من شد تمرکز بود نه متنوع سازی.
یکی از معانی بهتری که برای کلمه تمرکز (focus) شنیده ام استفاده از کلمه بعنوان یک اکرونیم است.
F=Follow
O=One
C=Course
U=Until
S=Successful
دنباله یک کار را تا رسیدن به موفقیت بگیرید.
این کاریست که من کردم. سالها پیش من در املاک سرمایه گذاری کردم تا به موفقیت رسیدم. امروز هنوز در املاک سرمایه گذاری می کنم. موقعی که می خواستم در مورد اوراق قرضه بیاموزم، در آن سرمایه گذاری می کردم تا موفق شدم. هنگامی که موفق شدم، دیدم این سرمایه گذاری را دوست ندارم بنابراین دیگر در آن سرمایه گذاری نکردم. من دو شرکت نوپا را در زمان عرضه اولیه عمومی سهام شان تصاحب کردم. میلیونها سود بردم و موفق شدم اما دیگر به آن پروسه علاقه ای ندارم. امروز من هنوز املاک را ترجیح میدهم.
به نظر من متنوع سازی یک جور وضعیت دفاعی داشتن است، طوری که من اهرم حمله خیلی کوچکی در متنوع سازی دیدم.
برای بیشتر مردم متنوع سازی استراتژی خوبیست صرفاً به این دلیل که سرمایه گذاران را از خودشان و از مشاوران مالی بی کفایت محافظت می کند.
این توصیه برنامه ریزی مالی که می گوید سخت کار کنید، بدهی نداشته باشید، بلند مدت و متنوع سرمایه گذاری کنید، برای سرمایه گذاران سطوح متوسط – سرمایه گذاران انفعالی که بسادگی پول کمی در هر ماه به یک مدیر مالی می دهند — خوب است. همچنین توصیه خوبی برای کسانی است که ثروتمند شغلی هستند مثل ورزشکاران و فرزندانی که ارث از پدر می برند. کلید موفقیت یافتن مشاور مالی خوب است.
می دانیم که به هر حال در این مسیر اهرم بسیار کوچکی هست — و اهرم کلید ثروت عظیم است.
کلید موفقیت، اهرم است
از زمانیکه انسانها در غار می زیستند، بدنبال اهرم بودند. دو تا از اولین اهرم ها آتش و نیزه بود. آتش و نیزه در آن محیط خشن اهرمی در دست انسانها بود. وقتیکه بچه ای توانایی پیدا می کرد، والدینش طرز استفاده از آتش و نیزه را در جهت محافظت یا شکار حیوانات بعنوان غذا به او می آموختند. سالها بعد نیزه کوچکتر شده و به تیر و کمان، یعنی اهرمی موثرتر، توسعه پیدا کرد. مجدداً می گویم یکی از تعریف های اهرم کارایی بیشتر با انرژی کمتر است. تیر و کمان در برابر نیزه مثالی از این قابلیت است.
همانطور که زمان سپری می شد انسانها از ذکاوت شان برای توسعه اهرم های بیشتر استفاده می کردند. آموختن سواری با اسب نوع قدرتمندی از اهرم بود. اسب نه تنها برای سواری و شخم زدن خاک برای کشاورزی استفاده می شد، همچنین یک نیروی موثر در جنگها شد.
زمانیکه باروت ساخته شد، فرمانروایی که توپخانه در اختیار داشت بر دیگران غالب گشت. مردم بومی مثل سرخپوستان امریکا، هاوایی ها، نیوزیلندی ها، بومیان استرالیا و بسیاری از فرهنگهای دیگر مغلوب قدرت باروت شدند.
تنها در یکصد سال پیش بود که اتومبیل و هواپیما جایگزین اسب شدند. یکبار دیگر شکل جدید این دو اهرم در جهت اهداف صلح طلبانه و در جهت جنگ طلبی بکار گرفته شدند.( جنگهای جهانی)
رادیو، تلویزیون، تلفن، کامپیوتری که در آن می نویسم و شبکه جهانی اینترنت همه اشکالی از اهرم هستند. هر تحول و پیشرفتی قدرت و ثروت بیشتری می دهد به کسانی که به آن دسترسی دارند و نحوه کاربرد این ابزارهای اهرمی را می دانند.
اگر میخواهید ثروتمند شوید و قربانی تحولات جهانی نباشید، مهم است که بزرگترین اهرم تان را توسعه دهید: فکرتان. اگر می خواهید ثروتمند شوید و ثروتمند بمانید، فکرتان و سواد مالی تان بزرگترین اهرم شما هستند.
دونالد و من هر دویمان مزیت پدری پولدار را داشتیم که ما را به دنیای پول معرفی کرد. ما هنوز باید تحصیل، آموزش، تمرین، تصحیح و رشد کنیم. همانطور که والدین آن بچه غارنشین به فرزندشان برافروختن آتش و استفاده از نیزه را آموختند، ما پدری پولدار داشتیم که به ما آموخت چگونه از پول و عقل مان برای ثروتمند شدن استفاده کنیم.
میتوانم صدای بعضی از شما را بشنوم که می گویند، « اما من پدری پولدار ندارم .. من توی پول دنیا نیومدم. تحصیلات خوب ندارم.» این طرز فکر شما شاید دلیلی است بر اینکه شانس تان برای دستیابی و مهمتر از آن حفظ ثروت بزرگ، اندک است. شانس تان شاید به این دلیل کم باشد که شما بزرگترین ثروت تان یعنی فکرتان را علیه خود بکار میگیرید. شما از فکرتان برای آوردن بهانه استفاده می کنید تا درآوردن پول. بخاطر داشته باشید فکرتان بزرگترین اهرم است. اما همه اهرمها میتوانند در دو جهت بد یا خوب عمل کنند. درست همانطور که وام میتواند شما را هم پولدار کند هم فقیر.
من تحصیلات عالیه ندارم، در خانواده ثروتمندی بدنیا نیامدم. چیزی که من داشتم پدری پولدار بود که به من آموخت از فکرم برای درآوردن پول استفاده کنم … نه برای آوردن بهانه. پدر پولدار از بهانه متنفر بود. عادت داشت بگوید،« اگر نتوانی فکرت را کنترل کنی، نمی توانی زندگیت را کنترل کنی.» امروز هرگاه کسی را ناراحت، نا خوش و «بی پول» می بینم، بسادگی می دانم که او کنترل فکرش، یعنی بزرگترین ابزاری که خداوند در ما نهاد، را از دست داده است.
اگرچه امروز دونالد و من پولدار هستیم، ما باختهای مالی فراوانی را تجربه کردیم. اگر ما از فکرمان برای سرزنش دیگران یا آوردن بهانه استفاده می کردیم، امروز فقیر می بودیم.