اگر دو بازی تحسین شده سری Dishonored را بازی کرده باشید، به خوبی میدانید که استودیویی کاربلد پشت ساخت آنها بوده که به خوبی به جزییات و ریزهکاریهای آن بازیها توجه داشته و آثاری شایسته و قابل احترام را عرضه کرده است. حال همین استودیو، یعنی استودیو Arkane، به زودی بازی جدید خود یعنی Prey را عرضه خواهد کرد.
البته بیایید آن نسخه لغو شده که با تریلر معرفی خود بسیاری از ما را مشتاق عرضهاش کرده بود فراموش کنیم. حتی بیایید نسخه اول Prey را نیز فراموش کنیم چرا که این نسخهای که به زودی عرضه خواهد شد هیچ ربطی به آن ندارد و انگار که این نام دوباره متولد شده است. این Prey بسیار تاریکتر، مرموزتر و سوالبرانگیزتر از آن چیزی است که در نسخه اول تجربه کردهاید و در آن تریلر معرفی نسخه لغو شده نیز مشاهده کرده بودید. در این ماجرای مرموز به یک ایستگاه فضایی خواهید رفت که شرایط در آن تیره و تار شده و موجوداتی در آن پرسه میزنند که تا به حال در هیچ جا با آنها برخورد نکردهاید.
بازی Prey در سال ۲۰۳۲ میلادی جریان دارد، اما شرایط و اتفاقاتی که در تاریخ دنیا رخ داده با آن چیزی که ما امروزه میشناسیم فرق دارد و شرایط جوری دیگر رقم خورده است. یکی از مهمترین عوامل این ماجرا این است که جان اف کندی، رییس جمهور آمریکا هیچگاه به قتل نرسید و ادامه حیات او جوری رقم خورده که سران قدرتمند دنیا به شدت بروی برنامههای فضایی تاکیید دارند و سرمایههای کلانی را در آن تزریق میکنند. صدها ایستگاه فضایی در سرتاسر کهکشان ساخته شده و ما تنها با ایستگاه فضایی جان اف کندی سر و کار خواهیم داشت، جایی که در سال ۲۰۳۲، در شرایطی مرموز، در ایستگاه فضایی Talos I بیدار خواهیم شد؛ یک ایستگاه فضایی بسیار پیشرفته که خیلی زود متوجه خواهیم شد هیچ چیز سر جایش نیست و اتفاقاتی عجیب در آن رقم خورده است.
شما در نقش شخصی به نام مورگان یو «Morgan Yu» ایفای نقش خواهید کرد. کاراکتر از همه چیز بیبخری که در Talos I به هوش آمده و این مکان را خالی از سکنه، به جز یک سری موجودات عجیب و غریب میبیند. موجودات عجیب و غریبی که ادغامی از تاریکی، شرارت و ابرهای آلوده و سیاه هستند و تایفون «Typhone» نام دارند. مهمترین عنصری که بازی بر اساس آن بنا شده است، تلاش برای بقا و زنده ماندن از این موجودات رعبآور است و باید هرجور که شده خودمان را به سیاره زمین برسانیم.
نکته جالب در مورد کاراکتر بازی این است که او تنها وسیلهای برای یک آزمایش خطرناک بوده است. البته آزمایشی که موجودات بیگانه با آن سر و کار نداشتند، بلکه به دست خود انسانها تحت آزمایشات عجیب قرار گرفته است. شما در ابتدای بازی میتوانید جنسیت کاراکتر را مشخص کنید و به عنوان مورگان یو زن یا مورگان یو مرد بازی را به اتمام برسانید. البته همانند بازی Dishonored 2 قرار نیست دو جنس مخالف دارای داستانی متفاوت از نگاه خودشان باشند. شما هستید و یک ایستگاه متروکه که موجوداتی پلید در آن حکمفرمایی میکنند. البته Prey یک بازی کاملا ترسناک نیست و بیشتر بر اساس تلاش برای بقا طراحی شده، اما مطمئن باشید این موجودات هر کاری میکنند تا بلاهای بدی سر شما بیاورند.
نجات یافتن، پیشرفت کردن و خلاق بودن در این بازی، حرف اول را در هسته مرکزی Prey 2 میزند. موضوعی که این مسئله را جالبتر میکند این است که شما در یک ایستگاه فضایی نظامی قرار ندارید، بلکه این ایستگاه کاملا برای مقاصد آزمایشی طراحی شده بود. چرا که کسی فکرش را هم نمیکرد چنین موجودات عجیبی که در ادامه معرفیشان خواهیم کرد وجود خارجی داشته باشند. بنابراین در گوشه و کنار بازی اشیا و ابزاری وجود دارند که میتوان از آنها به عنوان سلاح سرد استفاده کرد. البته همانطور که میدانید، به هر حال در هر جایی ابزار نظامی و امنیتی وجود دارد و Talos I نیز از این قاعده مستثنا نیست.
البته اسلحهها برجستهترین نکته بازی نیستند، بلکه این ابزاری هستند که در دنیای بازی شما را به سمت بقا هدایت میکنند. به طور مثال ابزاری در بازی وجود دارد که قادر هستید توسط آن تبدیل به اشیا مختلف شوید! بله درست میخوانید، تبدیل به اشیا مختلف! همانطور که گفتم کاراکتر مورگان یو یک ابزار آزمایشی وحشتناک برای انسانها بوده که بلای بدی سر او آوردهاند و حالا این موش آزمایشگاهی نیز تنها شخصی است که در این ایستگاه زنده مانده و از این رو به قابلیتهای عجیبی هم دست پیدا کرده است.
میتوانم به نوعی بگویم که قابلیتها در این بازی شباهتهایی به قابلیتهای کورو و امیلی در بازی Dishonored دارند. مهمترین ویژگی مشترک این دو بازی این است که قابلیتهای شما، این که چگونه پیشرفت میکنید و چه سمت و سویی را برای آپگرید کردن انتخاب میکنید کاملا دست خودتان است و زور بالا سرتان نیست. به همین دلیل میتوانید با انواع و اقسام قابلیتهایی که آنها را معرفی خواهم کرد، کاملا از این بازی لذت ببرید، بازیی که سازندگانش در دو قسمت از سری Dishonored به خوبی جواب پس دادهاند.
البته بخش آپگرید ابزار و خود قابلیتهای مورگان یو شبیه به بسیاری از بازیهای نقشآفرینی است. به این صورت که شما باید ابزار کوچکی به نام Neuromods را در دنیای بازی پیدا کنید و با آن به آپگرید بپردازید. همچنین همانند Dishonored قادر هستید به هر صورت که میخواهید بازی را پیش ببرید. همچنین برای رسیدن از یک نقطه بازی به نقطهای دیگر، چندین و چند راه وجود دارد که میتوانید همه آنها را کشف کنید یا از آن راهی که صلاح میدانید پیش بروید، اما فراموش نکنید که دنیای بازی پر از منابع ارزشمند، اطلاعات جالب داستانی و حتی حوادث غیرمنتظره است که مطمئنا دوست ندارید به خاطرشان از یک مسیر کاملا مستقیم بازی را پیش ببرید.
همچنین علاوه بر خود محل ایستگاه فضایی، برخی از مراحل بازی در جو صفر درجه و فضای بیرونی در جریان هستند که مورگان یو با پوشیدن لباس فضایی مخصوص به انجام این کار خواهد پرداخت، البته استودیو آرکین از هیجانات این بخش که یکی از مهمترین آنها تمام شدن اکسیژن است نگذشته و تماما هر شرایط عجیبی را در چنین موقعیتی پیاده کرده است. یکی از نکات جالب این بازی استفاده جالب سازندگان از سیستم «آسیب» است. اگر از ارتفاع زیاد به پایین بپرید دست و پای شما میشکند، با دشمنان درگیر شوید زخم و زیلی میشوید و هزاران اتفاقی که به نظر جذاب و هیجانانگیز میآیند. همچنین به یاد داشته باشید که شما تنهای تنها نیستید، انسانهایی هم وجود دارند که توانستهاند جان سالم به در ببرند، اما خیلی زود کشته خواهند شد! شک نکنید!
از آنجایی که سازندگان بازی عادت دارند تا جایی که میتوانند گیمپلی بازیهای خود را آزادانه بسازند، بنابراین در کنار سیستم نقشآفرینی، المانهای تلاش برای بقا و سبکهای مبارزه مختلف، سیستم ساخت و ساز پرپیمانی را نیز برای Prey تدارک دیدهاند اما یک درسی که آنها از تجربه گذشته خود در بازی Dishonored گرفتهاند این است که سیستم ساخت و ساز یا همان Crafting در بازی باید بسیار روان، یکپارچه و ساده باشد و زمان زیادی را صرف یاد گرفتن تلف نکند. به همین منظور آنها سیستمی را طراحی کردهاند که خیلی راحت در طول مراحل در دسترس باشد. طبق سنت بسیاری از بازیهای هم سبک، باید به دنبال نقشههای فنی و ابزار مختلف برای ساخت و ساز باشید و با استفاده از فبریکیتور به انجام این کار بپردازید. این وسیله همانند یک دستگاه چاپ سه بعدی جالب، نقشه و ابزار را از شما تحویل میگیرد و چیزی را که سفارش داده بودید، تحویل میدهد.
همانطور که پیشتر گفته بودم، برجستهترین بخش مبارزات بازی روی اسلحهها جریان ندارند و این ابزار مختلف هستند که شما را به جلو هدایت خواهند کرد. اسلحههای بازی بیشتر شامل پیستول یا شاتگان میشوند و در این بین سلاحهای سرد نیز تنها پشتوانه شما خواهند بود. اما یکی از سلاحهای اصلی بازی خود مورگان یو به شمار میرود چرا که او قادر است برخی از قابلیتهای بیگانگان درون بازی را یاد بگیرد و از آنها استفاده کند! برخی سلاحهای دیگر نیز تکنولوژیهایی هستند که در این ایستگاه یافت میشوند که جذابیت خاص خود را دارند که در ادامه نگاهی کوتاه به آنها میاندازیم.
یکی از جالبترین ویژگیهای بازی که پیشتر هم گفته بودم، تغییر شکل مورگان یو به اشیا مختلف است که به نام Mimic Matter شناخته میشود. گاهی اوقات شما در شرایطی قرار خواهید گرفت که با شکل یک انسان قادر به حل معماها و عبور از موانع نخواهید بود، حال باید اطراف خود را نگاه کنید، یک شی مناسب پیدا کنید، تبدیل به آن شوید و آن منطقه را پشت سر بگذارید. این قابلیت نه تنها برای پشت سر گذاشتن یک منطقه یا حل یک مسئله کاربرد دارد، بلکه میتوان گاهی اوقات در مخفیکاری و فریب دادن دشمنان مورد استفاده قرار بگیرد. قابلیت بعدی Lift Field نام دارد که اجازه میدهد تمام اشیا روی زمین را به طور ناگهانی روی هوا معلق کنید. شاید قابلیت عجیبی باشد اما گاهی این کار رمز و رازهای یک مکان را برملا میکند یا حتی میتوان از آنها به عنوان مانعی بر سر راه تایفونها استفاده کرد.
دیگر قابلیت جالب بازی که مورگان یو از بیگانگان به ارث خواهد برد، قابلیت Kinetic Blast خواهد بود. این قابلیت اجازه میدهد یک حلقه بزرگ زرد رنگ ایجاد کنید که هر چیزی را که در اطرافش باشد به شکلی ناگهانی به سمت خود جذب کند. فرض کنید چند تایفون در نزدیکی شما هستند و با ایجاد Kinetic Blast سر راه آنها هر چیزی که در محیط باشد به سمت آنها پرتاب خواهد شد. دیگر قابلیت بازی Mindjack نام دارد که اجازه میدهد اگر یک انسان بیچاره که با کلی دردسر در این جهنم زنده مانده سر راهتان سبز شود، او را به کنترل خود درآورید که اینکار بیشتر به منزله گول زدن دشمنان یا حل معماهای بازی است. راستی این قابلیت برای تایفونها نیز عملی خواهد شد، اما اینکه از پس این کار بربیایید یا خیر، دست خودتان است.
از قابلیت Superthermal نیز نمیتوان گذشت. در میان یک اتاق یک تله ماورایی میسازید، دشمنان در آن گرفتار میشوند و این تله با انفجاری مهیب هرچه که در خود گرفتار کرده را نابود میکند. همچنین قابلیتی به نام Psychoshock وجود دارد که قادر خواهید بود برای چند لحظه قدرت سایفونها را از آنها سلب کنید. دو قابلیت دیگر به نامهای Remote Manipulation و Leverage با کارایی شبیه به هم اما با کاربردهای متفاوت وجود دارد که اجازه خواهد داد اشیا بزرگ را جا به جا کنید تا به مکانهای مختلف دسترسی داشته باشید یا اینکه مثلا یک جعبه بزرگ سنگین را روی سر یک تایفون خراب کنید.
همانطور که گفتم بخش مهمی از بازی را این قابلیتهای عجیب تشکیل میدهند و همین قابلیتها هستند که Prey را نسبت به دیگر بازیهای هم سبک خود متمایز میکنند. اما به خاطر داشته باشید که دشمنان شما نیز، همین قابلیتها را دارند. اصلا این قابلیتهایی که در اختیار دارید به لطف تایفونها در اختیارتان هستند و باید از آنها تشکر کنید.
البته Prey اسلحههای جالبی هم در کنار شاتگان و پیستول در اختیارتان قرار خواهد داد تا بازی جذابتر به نظر برسد. اسلحههایی مانند Gloo Cannon که گل سرسبد آنها به شمار میرود و حسی کاملا جدید را نسبت به بسیاری از بازیها به ارمغان آورده است. این اسلحه به شکلی ناگهانی مقدار زیادی چسب، بله، چسب، به سمت دشمن شلیک میکند و آنها را تبدیل به یک اثر هنری میکند. این کار باعث میشود آنها دیگر قادر به حرکت نباشند یا حداقل سرعت آنها کاهش پیدا خواهد کرد. البته این اسلحه جالب به شما در طی کردن مناطق مختلف نیز کمک خواهد کرد. همچنین بسیاری از بازیهایی که در آنها اسلحه و ابزاری برای مباررزه وجود دارد، ابزار قابل پرتابی هم مثل نارنجک در اختیارتان قرار میدهند. بازی Prey از این قاعده مستثنا نیست، اما نارنجکی که در این بازی در اختیار دارید باعث خواهد شد تمامی اشیا اطراف آن، و حتی دشمنان، تبدیل به متریالهایی برای سیستم ساخت و ساز بازی شوند!
در بخش آخر پیشنمایش را به معرفی اجمالی دشمنان بیگانه بازی بپردازیم. تایفونها شکل و شمایل، رفتار و عکسالعملها و خلق و خوی متفاوتی دارند که با تک تک آنها برخورد خواهید داشت. کوچکترین عضو خانواده تایفونها، سیستویدها «Cystoid» نام دارند. این کوچولوهای دوست داشتنی زمانی خطرناک میشوند که با سرعت به سمت شما میآیند و در نزدیکیتان خودشان را منفجر میکنند تا به شما آسیب برسانند.
موجودات بعدی میمیکها «Mimic» نام دارند. آنها شبیه به عنکبوتهای خطرناکی هستند که میتوانند به اشیا مختلف تبدیل شوند، از یک لامپ گرفته تا یک صندلی و حتی یک لیوان! اگر از آن اشخاصی هستید که از عنکبوتها نفرت دارید، احتمالا هر چه که سر راه خود ببینید نابود خواهید کرد چرا که شاید یک لیوان در سر راهتان یک میمیک باشد! همچنین در هر بازی یک سری دشمنان معمولی وجود دارند که در Prey به نام فانتومها «Phantom» با آنها ملاقات خواهیم کرد. آنها موجودات خطرناکی هستند که به صورت گروهی حرکت میکنند و قابلیتهایی از جمله پرتاب رعد، به آتش کشیدن محیط و مسموم کردن فضا توسط نفسهای سمیشان تنها گوشهای از کارهای این فانتومها خواهد بود.
دشمنان بعدی شبحهایی به نام Poltergeist هستند که همانطور که از نامشان پیداست، قابلیت مخفی شدن دارند و این اوضاع را برایتان بدتر میکند. تنها اسلحه Gloo Cannon است که شاید بتواند شما را از دست آنها نجات دهد! همچنین مینی باسهایی به نام Telepath وجود دارند که ارتش کوچکی از انسانهای تحت کنترل خود را دارند و به سمت شما یورش خواهند آورد.
اما شما هنوز با کابوس خود آشنا نشدهاید! یک موجود بیگانه عجیب، درشت هیکل، خطرناک، قدرتمند و غرق شده در تاریکی در ایستگاه فضایی Talos I پرسه میزند که مورگان یو آن را به نام کابوس یا Nightmare میشناسد. فقط یک Nightmare در محیط بازی وجود دارد که همان یک عدد هم دوست ندارید سر راهتان سبز شود. جالب است بدانید که این موجود وحشتناک به نوعی پویا طراحی شده است. به طوری که هر چه بیشتر قابلیتهای خود را آپگرید کنید، این کابوس راحتتر میتواند رد شما را بگیرد و پیدایتان کند. حال هرچقدر هم که توسط این آپگریدها قوی شده باشید، این موجود سیاه رنگ باز هم چندین و چند مرتبه از شما قویتر است. چنین موضوعی باعث میشود تا با هر بار آپگرید قابلیتهای خود، لرزه بر اندامتان بیوفتند!
میتوان گفت بازی Prey از حیث تبلیغاتی به آن صورت برجسته و به اصطلاح جلوی چشم نبوده و سازندگان و ناشر بزرگ آن یعنی بتسدا زیاد با شلوغ کاریهای فراوان انتظارات را از این بازی بالا نبردهاند. نه به خاطر اینکه Prey یک بازی کوچک است، بلکه از نظر من این اثر میتواند به یکی از آثار برجسته امسال تبدیل شود. تنها با نگاه به دو ساخته گذشته استودیو آرکین یعنی دو قسمت Dishonored، و کیفیت بسیار خوب بازیهای کمپانی بتسدا، انتظار میرود که بازی Prey بتواند حداقل یک بازی متفاوت و جذاب را ارایه دهد. اثری که حس و حالی به قول معروف الد اسکول دارد و Prey برای آن اشخاصی که با بازیهای اول شخص گذشته که دیگر از آنها خبری نیست بزرگ شدند، ارزش توجه کردن دارد. حال باید دید این بازی چه میشود، یک اثر جذاب و دوست داشتنی همانند دیگر ساختههای استودیو آرکین، یا یک اثر ناامید کننده.
zoomg