“کاپیتان باربوسا: دنیا می‌خواد به جای بزرگ‌تری تبدیل بشه.
جک اسپارو: دنیا هنوز همونه، فقط آدمای توش کوچکتر شدن.”
Pirates Of The Caribbean: At World’s End-2007

… داستان مردان مرده …

 تاریخ همیشه آنگونه که می‌خوانیم، می‌دانیم و یا می‌بینیم نیست! … از آن جملاتی که ابتدای هر مقاله‌ای ببینم ، احتمالا بی‌خیال ادامه‌اش شوم و با خودم بگویم: این بابا هم خیلی روشن‌فکر تشریف دارند! ولی حتی «جک اسپارو» هم گاهی( مثل دیالوگ اول مقاله) از این جملات می‌گوید، نه؟! این دفعه هم اشتباهی این جمله قصار مال بنده است و احساس می‌کنم که واقعیتی محض هم باشد. بخشی از همین تاریخ که آن را به ما خورانده‌اند، دزدان دریایی (بخصوص از نوع کارائیبی‌اش) هستند. آیا آنها واقعا به دنیا آمده بودند تا با قتل و غارت و دزدی، سال‌های سال را در دریا بگذرانند و همیشه در حال موش و گربه‌ بازی با کشتی‌ها باشند؟ آیا آنها زاده‌ی شرایط بودند، یا زاده‌ی همان‌هایی که بعد‌ها دشمنشان شدند؟ آیا آنها همیشه همچون پرچم‌هایشان سیاهِ سیاه بودند یا …؟ هرچقدر هم تاریخ بخوانیم نمی‌توانیم از افکار و آنچه در قلب‌شان می‌گذشته با خبر شویم. شاید چند‌تایی‌شان هم مثل جک اسپارو از میمون بدشان می‌آمده و با حرکات موزون بامزه‌بازی در می‌آوردند! به هر حال … نمی‌خواهم در این مقاله به ریشه‌یابی چگونگی پیدایش و تاریخ و … دزدان دریایی بپردازم، همان‌طور که سری فیلم های دزدان دریایی کارائیب قصدشان این نبوده و چه خوب که قصدشان این نبوده. این فیلم‌ها دنیای فانتزی خودشان را روی اقیانوس‌ها ساخته‌اند و با اینکه گاهی به تاریخ هم طعنه‌های معناداری می‌زنند اما کل این سری و بخصوص گور وربینسکی (Gore Verbinski) در سه‌گانه اول خوب بلد بودند تا تاریخ و افسانه و یا هرچی بین این دو تا گیر کرده را با هم مخلوط کنند و با کلی مزه‌دار کردن به سمت دیدگان تماشاگران بفرستند. اینجا دزدان دریایی گاهی غارتگران خوشمزه‌ای می‌شوند و دولتی‌ها گاهی خوش‌پوشانی با آی‌کیوی هویج و همگی با هم کلی ماجراجویی خطرناک ، جذاب و در عین حال بچگانه را از سر می‌گذرانند.
با اینکه هیچ‌گاه فیلم‌های این سری (حتی اولی، Pirates Of The Caribbean: The Curse Of The Black Pearl) فیلم‌های تمام و کمال یا بی عیب و نقصی نبودند و گاهی هم مثل آخری (Pirates Of The Caribbean: On Stranger Tides) افت داشتند، اما بیشتر اوقات ترکیب دیدنی و خوشمزه‌ای را تشکیل داده بودند. حالا تا چندی دیگر شاهد فیلم پنجم این سری خواهیم بود و جک اسپارو باز می‌گردد تا داستانی را از زبان مردان مرده بگوید.

انتقام

وقتی یک دزد دریای مشهور باشی حتما کلی ماجراجویی آن‌هم از نوع خطری‌اش از سر گذرانده‌ای و کلی هم در پیش خواهی داشت. از طرفی حتما یک ایل دشمن هم برای خودت تراشیده‌ای یا خواهی تراشید، آن هم از نوع زنده یا حتی مرده. اگر هم جک اسپارو باشی که دیگر این چیز‌ها خیلی هم عجیب نیست، البته ببخشید … کاپیتان جک اسپارو! کاپیتان بامزه‌ی ما هر کجا که باشد بدون شک دردسر هم دنبالش به آنجا خواهد آمد، اصلا او خود دردسر است و این بار به نظر می‌آید در پنجمین ماجراجو‌یی‌اش با یکی از بدترین دردسر‌هایش روبرو خواهد شد.
آن طور که در بخش‌هایی از یکی از تریلر‌ها دیدیم، جک اسپارو در دوران جوانی که به نظر هنوز کاپیتان نشده، سر به سر یکی دیگر می‌گذارد که البته احتمالا فکر نمی‌کرده که همان فرد یک روز خرخره‌اش را بگیرد. فردی که به نظر می‌آید اسپارو یکی از عوامل از بین رفتن او و کشتی و خدمه‌اش بوده و حالا از دنیای مردگان بازگشته تا انتقام بگیرد. او بقول یکی از دیالوگ‌های تریلر دوم، به‌ همراه مردان مرده‌اش بازگشته تا کنترل دریا‌ها را بدست بگیرد و شاید از همه‌ی آنهایی که او را به این سرنوشت دچار کرده‌اند انتقام بگیرد، و در صدر فهرست انتقام نام چه کسی می‌درخشد؟ … جک اسپارو. ولی شاید این همه‌ی ماجرا نباشد، می‌دانید، شاید اصلا جک اسپارو در سرنوشت او دخیل نباشد، یا شاید قصه چیز دیگری‌ست. به هر حال باید منتظر ماند و دید که جریان از چه قرار است، ولی هر چه هست، جک اسپارو باید بعد از جریانات نفرین آزتک‌ها، دیوی جونز، کراکن، ریش سیاه و … بار دیگر با سرنوشت روبرو شود … با انتقام … با کاپیتان سالازار.

کاپیتان سالازار

اولین چیزی که در مورد کاپیتان سالازار نظرم را جلب و البته مرا امیدوار می‌کند، بازیگر این نقش است. خاویر باردم (Javier Bardem) بازیگر قدرتمندی است و این را در نقش‌آفرینی‌های گوناگونش ثابت کرده، هیچ وقت شیرخط انداختن‌اش را در ایفای نقش فراموش‌نشدنی‌اش برای فیلم «جای برای پیرمرد‌ها نیست» (No Country For Old Men) یادم نمی‌رود. حس می‌کنم باردم یک انتخاب عالی برای این نقش و برای تم انتقام است.
از طرفی با نگاهی به تریلر‌ها می‌توان فهمید که او در گذشته جزو فرماندهان بزرگ نیروی دریایی(احتمالا اسپانیا) بوده و یکی از شکارچیان قهار دزدان دریایی. پس این پدر‌کشتگی با دزدان دریایی فقط معطوف به جک اسپارو نیست بلکه پیش از تبدیل شدن سالازار و خدمه‌اش به ارواح دریایی، او خیلی خوب حساب دزدان دریایی را می‌رسیده، اما این وسط چه ماجرایی پای جک اسپارو را( و آن قطب نمای معروفش که در تریلر هم به‌ آن اشاره می‌شود) وسط می‌کشد و کاپیتان سالازار را به دیار باقی می‌فرستد، با دیدن فیلم برملا خو‌اهد شد.
اما اصل ماجرا از این قرار است که سالازار در دیار باقی، باقی نمی‌ماند و راهی برای فرار از آنجا (که به احتمال زیاد مثلث شیطان یا همان مثلث برمودای خودمان است) پیدا می‌کند و حالا به نظرتان سخت دنبال چه کسی خواهد بود؟
فردی که روزی شاید شکوه ناوگان دریایی بوده حالا جز یک کشتی ارواح و انگیزه‌ی انتقام چیزی برایش نمانده، وقتی این‌ها(با البته چیز های بیشتری که نمی‌دانیم) اضافه می‌کنم به نقش‌‌آفرینی بازیگری با توانایی‌های خاویر باردم، نتیجه‌ی روشنی را در افق می‌بینم. نمی‌دانم فیلم می‌خواهد ابعاد بیشتر و احساسی‌تر ازشخصیت سالازار را (مانند خانواده‌ای که روزی داشته) نشانمان دهد یا خیر، ولی کاپیتان سالازار شخصیتی است که می‌تواند به یکی از جذاب‌ترین‌های سری تبدیل شود و شاید پایان کار هم در این تک فیلم خلاصه نشود و دنباله‌هایی با محوریت او و البته به‌ همراه کاپیتان اسپارو ساخته شود.

مردگان متحرک، مثلث برمودا، عصای پوسایدن و …

سری فیلم‌های دزدان دریایی کارائیب همیشه چندتایی افسانه‌ی دریایی یا غیر دریایی را قاطی ظاهر تاریخی آشی که می‌پخته می‌کرده؛ از نفرین آزتک‌ها در فیلم اول بگیرید تا دیوی جونز و کشتی هلندی سرگردان و کراکن در فیلم های دوم و سوم و در ادامه، چشمه‌حیات و پری‌های دریایی و … در فیلم ‌چهارم. حالا در فیلم پیش رو هم انگار سازندگان چندتایی افسانه‌ی جذاب برای ما کنار گذاشته‌اند. یکی همان مثلث برمودای اسرار‌آمیز است که همیشه اخبار گم شدن کلی کشتی و هواپیما در آن سه گوش شیطانی، آن را به یکی از راز‌آلودترین آبهای جهان تبدیل کرده است. حالا به نظر می‌رسد این مثلث محل تقاطع کاپیتان سالازار و جک اسپارو و به نوعی زندانی برای کاپیتان سالازرار و همراهانش است، ولی همیشه که در روی یک پاشنه نمی‌چرخد. کاپیتان سالازار به طریقی( که احتملا در فیلم می‌بینیم) از این مثلث خارج می‌شود و شروع می‌کند به تسویه ‌حساب.
از طرفی مثلث برمودا تنها مورد باحال و جدید وارد شده به ماجراجویی‌های جک اسپارو نیست. او برای مقاله با کاپیتان سالازار مثل اینکه می‌خواهد عصای پوسایدن را قرض بگیرد. بله، پای خدای دریاها هم دارد وارد ماجرا می‌شود. حالا اینکه خود جناب پوسایدن هم در فیلم حضور دارند یا نه شاید از سورپرایز‌های فیلم باشد و حتی شاید فیلم افسانه‌ها و رازهای بیشتری هم در چنته دارد که هنوز رو نکرده.
این قبیل افسانه‌ها گاهی به این سری کمک کرده‌اند و آن را جذاب‌تر و گاهی هم مثل فیلم چهارم (Pirates Of The Caribbean: On Stranger Tides) خیلی به دردش نخورده‌اند. در فیلم «امواج غریبه» ریش سیاه و پری‌های دریایی و چشمه‌‌ی حیات فقط بودند که کل ماجرا قشنگ به نظر بیاید ولی خیلی به شخصیت‌های جذاب(البته جذابیت ظاهری پری‌ها به کنار!) و به یاد ماندنی تبدیل نشدند، به عبارتی دیگر خیلی عمق شخصیت‌ها و ماجراهای آنها برعکس عمق دریای فیلم زیاد نبود. با این‌ حال فیلم چهارم باز هم می‌توانست گلیم خود را از آب بیرون بکشد. حالا باید دید افسانه‌های فیلم پنجم چقدر خودشان را جلوی تماشاگران شیک و پیک می‌کنند تا باحال به نظر بیایند.

به یک خانم و یک آقای جوان و برازنده نیازمندیم!

ویل ترنر (اورلاندو بلوم، Orlando Bloom) و الیزابت سوان (کایرا نایتلی،Keira Knightley) در سه‌گانه‌ی گور وربینسکی نقش عاشق پیشه‌های البته کله‌ شق را بازی می‌کردند و به نوعی این فیلم ها از همان ابتدا سنتِ بودن یک یا چند زوج عاشق‌پیشه را در سری بنا گذاشتند. از طرفی خود جک اسپارو هم به نوعی عاشق پیشه است، البته بیشتر عاشق دریا و دزد دریایی بودن، نه خانم‌ها. البته که خانم‌ها هم جای خود دارند، آنهم نه یکی بلکه…( خب بگذریم، کم‌کم در صورت ادامه، مطلب غیر قابل پخش می‌شود!).
در فیلم چهارم (Pirates Of The Caribbean: On Stranger Tides) کمی کارها تقسیم شده بود، بین جک و آنجلیکا، و از طرفی هنری (همان کشیش جوان ماجرا) و سرینا یا همان پری دریایی اسیر شده. خب، هر دو زوج کارشان بد نبود ولی نتوانستند خیلی جای ویل و الیزابت را پر کنند(با اینکه آنها هم خیلی درخشان نبودند). جک و آنجلیکا(Penélope Cruz) که تکلیشفان مشخص بود، جک و این حرف‌ها! هنری و سرینا هم که رابطه‌اشان کمی ظاهری و سطحی باقی ماند و کمی هم شعاری و نامفهوم تمام شد.
حالا در فیلم پیش رو ما باز هم دو جوان برازنده یعنی هنری (Brenton Thwaites) و کارینا (Kaya Scodelario) را زیارت خواهیم کرد که اصلا هم معلوم نیست ها عاشق یکدیگر هستند یا می‌شوند! اما یکی از آنها ارتباطی اساسی با زوج عاشق پیشه‌ی قدیمی( ویل و الیزابت ) دارد. هنری پسر ویلیام و الیزابت است، همان پسر ده‌ ساله‌ای که ما در سکانس پسا تیتراژی فیلم سوم سری(Pirates Of The Caribbean: At World’s End) دیدیم. همانطور که از تریلر‌ها معلوم است او انگار یکی از افسران نیروی دریایی شده و حالا از طریق ماجراهایی پایش به داستان کاپیتان اسپارو و سالازار باز می‌شود. خب، یک پسر برازنده یک بانوی برازنده هم لازم دارد. البته دلیل حضور کارینا مطمئنا فقط هنری نیست و به نظر می‌رسد که او برای انجام ماموریت جک لازم است. در هر حال زوج برازنده‌ی ما هم جور شد، حالا فقط می‌ماند اینکه ببینیم، آنها که انگار در خشکی و دریا ول‌کن هم و البته جک اسپارو نیستند، به زوجی مثل ویلیلم-الیزابت و یا بهتر تبدیل می‌شوند یا کلا هستند تا عاشق باشند!

ویلیام و کشتی هلندی سرگردان

وقتی هنری در فیلم حضور دارد پس باید خبری از پدر و مادرش (که بالکل در فیلم چهارم فراموش شده بودند) باشد. خیلی در تریلر‌ها روی ویلیام (اورلاندو بلوم) مانور داده نشد ولی چند جایی کشتی هلندی سرگردان را دیدیم. پس می‌توان انتظار حضور(کوتاه یا بلندش معلوم نیست) ویلیام و کشتی سرگردانش را در فیلم داشت. ولی چه خبر از الیزابت سوان؟ در تریلر‌ها که هیچ خبری از او نبود. کایرا نایتلی چقدر در فیلم حضور خواهد داشت یا اصلا حضور خواهد داشت؟ شاید ویلیام او را ازدست داده. چون در یک صحنه از تریلر‌ها ما فردی را که به نظر میرسد ویلیام باشد با حالتی غم‌زده و با هیبتی که در حال تبدیل شدن به چیزی مانند دیوی جونر است، می‌بینیم. شاید خود ویلیام با این همه سال سرگردانی در دریا‌ها خیلی چیز‌ها را همچون قلبش از دست داده. با همه این حرف‌ها هنوز چیزی قطعی نیست و حتی معلوم نیست که نقش ویلیام و کشتی هلندی سرگردان در ماجراهای بین جک اسپارو و سالازار چه خواهد بود. فقط می‌توان گفت این روابط فامیلی و دوستانه‌ی قدیمی می تواند سکانس‌های جذابی را در فیلم خلق کند.
به غیر از این من در تریلر‌ها چیزی که به پایان فیلم قبلی ربط پیدا کند ندیدم. یعنی جایی که آنجلیکا (Penélope Cruz) در ساحل عروسک جک اسپارو را پیدا می کند و آن خنده‌ی شیطانی‌طور را می‌زند. ایا آن پایان به کل فراموش شده یا به زمان و مکان دیگری موکول گشته‌؛ مثلا دنباله ی بعدی؟
قضیه‌ی کشتی (مروارید سیاهِ) درونِ بطری چطور؟ در فیلم چهارم که این قضیه کمی نامفهوم و ناتمام ماند و دوباره در تریلری از فیلم امسال، ما کشتی مروارید سیاه را درون بطری می‌بینیم. آیا جک اسپارو را دوباره در این فیلم بر روی عرشه‌ی عشقش مروارید سیاه، خواهیم دید؟ این هم از آن سوالاتی‌ است که منتظرم فیلم پاسخ‌ آن را در یکی از سکانس‌هایش داشته باشد.

پنجمین ماجراجویی جک اسپارو

تمام مواردی که تا به اینجا شمردیم و نشمردیم به کنار، بدون شک برگ برنده‌ این سری همیشه یک فرد بوده؛ جک اسپارو، البته، کاپیتان جک اسپارو! با آن ادا اطوار بامزه موقع راه‌رفتن یا دویدن و با آن جست‌وخیز‌ها و مبارزات خنده‌دارش و حتی گاهی با آن جملات قصار به یاد ماندنی‌اش. حالا ما باز هم جک اسپاروی دوست‌داشتنی را خواهیم دید و با او همراه خواهیم شد، من که خیلی منتظرم. تریلر‌ها که نوید فیلم خوبی را می‌دهند، بخصوص تریلر دوم فیلم با آن موسیقی فوق‌العاده‌اش، خیلی جذاب بود. ولی با همه این تفاسیر باید منتظر دست‌پخت دیزنی و البته Joachim Rønning و Espen Sandberg (کارگردانان فیلم و کارگردان فیلم‌هایی همچون Kon-Tiki و Max Manus: Man Of War) باشیم تا ببینیم در اولین تجربه خود در دنیای دزدان دریایی کارائیب، چه گلی به سر ما خواهند زد.

حالا یک چیز دیگر، این همه حرف زدم و کلی اسم را ردیف کردم اما مثل اینکه یکی را کلا از قلم انداختم، آن‌هم اصل کاری، یعنی «جانی دپ». با اینکه اسم جانی دپ در کل مقاله نبود ولی فکر می‌کنم بیشتر از همه حضور داشت، مگر جک اسپارو و جانی دپ جدا از هم هستند؟! به قول معروف، هر جا سخن از جک اسپارو باشد توانایی‌های جانی دپ است که می‌درخشد.

راستش را بخواهید، در دوران کودکی‌ام گاهی پرچم‌های خفن‌طور دزدان دریای را برای خودم می‌کشیدم یا درست می‌کردم و کلی ماجراجویی ذهنی برای خودم ترتیب می‌دادم. نه اینکه به دزدی و غارت علاقه‌مند باشم، نه! ولی خودمانیم، همه‌مان گاهی آن قسمت ماجراجوی وجودمان با قسمت تاریکمان قاطی می‌شود و کلی افکار و تخیلاتمان پر می‌شود از افسانه‌هایی که نقش اولشان خودمان هستیم. دریا‌ها و اقیانوس ها و داستان‌های آنها هم گاهی بخشی از این افسانه‌‌هایی بود که می‌ساختم. این دریا‌های بی‌کران و تا افق کشیده شده برایم حکم صندوقچه‌ی اسرار را داشتند و دارند؛ جذبه‌ی در عین آرامش آنها، فریاد خشم طوفان آن‌ها، زمزمه‌ها و حرف‌های آن‌ها، افسانه‌های آن‌ها و موجودات اسرارآمیز آن‌ها. ولی … فکر نمی کنم جک اسپارو رفقایش و ماجراجویی آن‌ها در فیلم پیش‌ رو جزوی از این راز‌ها باقی بمانند، چون تا چندی دیگر این راز بر ملا می شود و جک اسپارو نشان می‌دهد که خبری از دزدان دریایی بامزه هست یا نه.

“جک اسپارو: چشمه‌ی حیات به تو زندگی می‌بخشه. ولی بهتره ندونی کی می‌خوای بمیری. لحظه لحظه‌ی زندگی کردنت با راز بی نهایت بودن. کی میگه من تا ابد زندگی نمی‌کنم؟ نمی‌تونم چیزی بگم «گیبز» ولی … من زندگی به صورت یه دزد دریای رو دوست دارم.”
Pirates Of The Caribbean: On Stranger Tides – 2011

توسط سجاد فرازی‌مقدم

گیمفا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *