کارمندان را به خودخواهی تشویق کنید

در اوایل امسال وب‌سایت The Japan Times در مقاله‌ای گزارش داد که سه شرکت بزرگ ژاپنی، سیاست کارآمدی برای مبارزه با استعمال دخانیات در محیط‌های کاری ابداع کرده‌اند. به نظر می‌رسد یکی از آن استراتژی‌ها عملکرد بهتری خواهد داشت؛ زیرا حس خودخواهی افراد را به نحو مؤثر‌تری مهار می‌کند. در مثالی بیان می‌کنیم که چرا تشویق کارکنان به خودخواهی می‌‌تواند باعث نزدیک‌تر شدن علایق آن‌ها و کارفرما شود.

سیاست‌های منع استعمال دخانیات

یکی از شرکت‌های ژاپنی به نام فروشگاه‌های زنجیره‌ای لاسون، قانون ممنوعیت تمام وقت استعمال دخانیات را اعمال کرد. هیچ جریمه‌ یا پاداشی برای زیر‌ پا گذاشتن یا سرسپردگی به این قانون وجود نداشت. مدیر روابط عمومی این شرکت بعد‌ها اعلام کرد که لاسون تمایل دارد در آینده محدودیت‌های سخت‌تری اعمال کند. اظهار نظر او نشان می‌دهد که سیاست‌های فعلی جواب نداده است و مجبور به استفاده از قانون‌های تنبیهی شدید‌تری هستند.

شرکت دوم، بیمه‌ی عمر کُوا هیماواری بود که قانون تمام‌وقت منع استعمال دخانیات را اجرا کرد، ولی سعی کرد با اعطای تشویق‌هایی منعطف‌تر عمل کند و با مطرح کردن دلایل منطقی عدم استعمال دخانیات در محیط کار کارمندان را قانع کند.سومپو مدیر عامل این شرکت گمان می‌کرد که با در پیش گرفتن چنین سیاستی، افراد منطقی در این طرح شرکت و از آن پیروی خواهند کرد و با کمترین هزینه به هدف خود خواهد رسید. متأسفانه سومپو فراموش کرده بود که استعمال دخانیات یک رفتار منطقی نیست. در واقع سومپو به جای پاداش محسوس، حذف داوطلبانه‌ی هزینه‌های پزشکی سیگار را مطرح کرده بود.

شرکت سوم، یک بازاریابی آنلاین به نام پیلا، برای افراد غیر سیگاری ۶ روز تعطیلات اضافه ارائه می‌کرد. تاکائو مدیر عامل این شرکت چنین استنباط می‌کرد که افراد سیگاری اغلب ساعت‌های بیش‌تری در محوطه و سالن برای کشیدن سیگار پرسه زده‌اند و بنابراین کمتر از غیر سیگاری‌ها کار کرده‌اند. مفهوم این انگیزه این بود که به کارمندان حق انتخاب بدهد که اوقات فراغتشان را چگونه بگذرانند، آن را صرف استعمال دخانیات کنند یا به تعطیلات بروند.

منطق

رضایت لحظه‌ای و غیر‌ منطقی

پیلا در واقع روی احساس خود‌ دوستی کارمندان دست گذاشته بود. تلقین ضرر و از دست رفتن منافع قابل درک در صورت استعمال دخانیات بهتر از اجبار‌های توخالی یا تشویق‌های سطحی جواب می‌دهد؛ زیرا همان‌طور که اقتصاد‌شناسان رفتاری از دهه‌ی ۷۰ مطرح کرده‌اند، اکثر انسان‌ها تلاش می‌کنند که رفتار عاقلانه‌ای داشته باشند.

اگر افراد سیگاری متولیان اقتصاد رفتاری بودند، هیچ کدام انگیزه‌ای برای سیگار کشیدن نداشتند. چه دلیلی می‌تواند هزینه‌ی ۱.۱ الی ۲.۳ میلیون دلار برای استعمال دخانیات در طول زندگی را که منجر به مرگ زودرس هم می‌شود، توجیه کند.

تفسیر منطق اقتصاد رفتاری در تخفیف‌های موقتی نشان می‌دهد چرا استراتژی پیلا می‌تواند رفتار غیر‌ منطقی سیگار کشیدن را معکوس کند. محققان کشف کرده‌اند که ما ارزش بیشتری برای پاداش‌های فوری نسبت به پاداش‌های بلند‌مدت (حتی اگر ارزش بسیار بیش‌تری داشته باشند) قائل می‌شویم. ضمن در نظر گرفتن اعتیاد و عادت به سیگار، افراد سیگاری‌ ترجیح می‌دهند که از خوشی لحظه‌ای نیکوتین لذت ببرند تا این که به مزایای ترک سیگار فکر کنند.

پیلا با پیشنهاد پاداش‌ سریع‌الوصول تعطیلات اضافه، جذابیت لحظه‌ای نیکوتین را به چالش کشید. البته این سیاست ضد سیگار می‌تواند بسیار بهتر و مؤثر‌تر باشد اگر کارمندان به محض کاهش استعمال، تعطیلات اضافه را دریافت کنند.

تابو

تابوی خود‌‌خواهی

واضح است که خودخواهی می‌تواند مانعی در برابر بحران‌های خود آسیبی عده‌ای باشد؛ اما کلمه‌ی خودخواهی تصویر خوشایندی در ذهن مجسم نمی‌کند. دیکشنری مریام وبستر؛ خودخواهی را افزایش نگرانی به خواسته‌های شخصی نسبت به سود و زیان دیگران تعریف می‌کند. تعریف‌های جدید‌تر نیز این مفهوم را می‌رسانند که عملی در صورتی خودخواهی محسوب می‌شود که در راستای منافع شخصی، منجر به ضرر دیگران شود.

اما مسئله همیشه این‌گونه تعریف نشده است. آین رند فیلسوف در کتابش به نام «هویت خودخواهی»، معنی تحت‌الفظی خودخواهی را دغدغه درباره‌ی منافع شخصی تعریف می‌کند. این تعریف شامل ارزیابی‌های اخلاقی نمی‌شود و خوب یا بد بودن این دغدغه را بیان نمی‌کند.

در طول زمان فرهنگ ما به تجربه‌های تلخ تصاویر غیر انسانی خودخواهی گره خورده است؛ ولی تعریف خودخواهی به‌عنوان انگیزه‌ی محرک، آن را بسیار قابل قبول‌تر می‌کند. در باب مثال فروشندگانی که ۳۰ درصد مبلغ معامله را کارمزد می‌گیرند، انگیزه‌ی بیش‌تری برای فروش دارند. علت این انگیزه‌ی بیش‌تر کسب منفعت بیش‌تر و به نوعی خودخواهی است. خودخواهی بخشی از ذات انسانی است که بهتر است به جای سرکوب با آن کنار بیاییم.

رهبرانی که با تشویق به خودخواهی و مادی‌گرایی (متریالیسم) مشکل دارند، احتمالا سیاست گیمیفیکیشن را در پیش می‌گیرند. پیلا می‌توانست به افراد غیر سیگاری‌ به جای تعطیلات اضافه، امتیاز و مدال‌هایی اعطا کند. اما مشکل اصلی این بود که بتوان کارکنان را به ارزش این مدال و نشان‌ها متقاعد کرد.

قضاوت

یک ابزار، نه فقط قضاوت

بازی با حس خودخواهی نتیجه‌ی بهتر و در برابر رفتار‌های غیر منطقی، قابلیت اعتماد و مقاومت بیش‌تری دارد. ما نیازمند قانون‌ و سیاست‌‌هایی هستیم تا مطمئن شویم خودخواهی افراد در راستای تضاد با منافع سایرین نباشد. همواره باید حد و مرز خودخواهی مشخص شده باشد.

سیاست انگیزشی ضد سیگار پالی بسیار هوشمندانه بود؛ چرا که در برابر رفتار‌های غیر منطقی مصونیت داشت. هر کسی می‌تواند در آزمایش‌های تست نیکوتین تقلب کند ولی کسی قادر به فریب دادن خود نیست.

رهبرانی که خودخواهی را ناپسند می‌دانند، فرصت‌های ممکن برای ایجاد تغییرات در رفتار‌هایی که به شرکت یا کارکنان آسیب می‌رساند از دست می‌دهند. اگر این روحیه بتواند سیگار کشیدن را محدود کند، می‌تواند بسیاری از عادت‌های رفتاری نامناسب دیگر را نیز تغییر دهد، منجر به کاهش استفاده‌ی غلط از تلفن‌های هوشمند و تشویق به کارایی بالا و بازدهی بیش‌تر نیز شود.

خودخواهی بدون قضاوت فرهنگی، ابزار بافضیلت و قدرتمندی است. از آن استفاده کنید تا بهترین خلق و خو‌‌های انسانی را پرورش دهید.

تانی کال

برگرفته از ENTREPRENEUR

زومیت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *