شما میتوانید بهانه بگیرید، میتوانید پولدار شوید ولی هردو را نمیتوانید داشته باشید
همسرم کریس در شغل آزادی که از منزل اداره میکند زنی بسیار موفق است. با شرکتی کار میکند که در آن حدود 5 درصد افراد در حدود 95 درصد درآمد را درمیآورند. او یکی از از آن 5 درصد است.
یکی از محبوب ترین اصطلاحاتی که در تمامی محیط کار آنها رایج است، یکی از مفیدترین انگیزه ها برای حرکت افراد بسوی آن گروه 5 درصدی نیز بوده است. آن عبارت این است: میتوانید بهانه بگیرید، میتوانید پولدار شوید ولی هردو را نمیتوانید انجام دهید. صادقانه میگویم دفعه اولی که آن را شنیدم احساس کردم که این عبارت کمی خشن است. در هر حال، پس از بررسی دقیق دریافتم که ابدا چنین نیست. درواقع دستورالعملی عالی برای نگرانی کمتر، و ابزاری مفید برای موفقیت و فراوانی است.
اگر درباره اش فکر کنید “عذرها” اکثرا چیزی جز ترس نیستند: “میترسم وقت نداشته باشم” یا “میترسم آسایشم را بگیرد” یا “مردم چه فکری میکنند” یا “میترسم نتوانم از پس آن برآیم” یا “فکر نمیکنم با من جور باشد”. وقتی ترس های پشت این عذرها را برطرف کنید ( وقتی نگرانی ها را از بین ببرید )، آنوقت میتوانید اعتماد و فضایی برای پیشرفت ایجاد کنید.
اشخاص موفق با یک زندگی پر محتوا، همانند دیگران باید با همان موانع و ترس ها روبرو شوند. فرقشان در چگونگی مواجه شدن با ترسهایشان است. افراد موفق بجای احساس شکست خوردگی و بی تحرک ماندن بخاطر ترس و نگرانیهایشان، بر آنها غلبه میکنند. هانطوریکه در بیشتر کتاب سوزان جفرز آمده است ترس را احساس کنید و به هرحال آن را انجام دهید! روی هم رفته بهترین توصیفی که از شهامت شده است، ترسیدن و آن را به هر صورتی انجام دادن است.
شخصی که عادت دارد بهانه تراشی کند خود را از بزرگترین استعداد بالقوه خویش محروم کرده است. وقتی که بهانه ای در مغز چنین افرادی وارد شود، خود را به فکری وابسته میکنند، آن را خیلی جدی میگیرند، درباره درست بودن بهانه فکر میکنند و سپس آن را به عنوان ترسی علیه خود به کار میبرند. همه اینها خیلی سریع انجام میگیرد، معمولا بدون اینکه خود شخص از آن آگاه باشد. این یک عادت خودمغلوبی است که میتوان با مقداری تغییر در طرز تفکر شخص آن را از بین ببرد. درواقع هر شخص موفقی را که میشناسم اکثرا اعتراف به مقابله کردن با عذرهای درونی خود میکند. بهانه هایی همچون “من خسته ام”، “بعدا آن را انجام میدهم” یا “میترسم” یا “نمیخواهم آن را انجام بدهم”. به هرحال کاری که این افراد میتوانند انجام دهند فکر کردن درباره بهانه ها و ترسهایشان است و اینکه فکر های ترس و تنبلی میتواند نادیده گرفته شود یا حداقل اینقدر جدی گرفته نشوند. بنابراین بجای آنکه غرق در مکالمه درونی منفی خود شوند، میتوانند برآنچه که میکنند و آنچه که سعی میکنند کاملا متمرکز بمانند.