15 نشانه هوش هیجانی بالا
کنترل احساسات امری است که روز به روز توجه بیشتری به آن بیشتر می شود، چه در کسب و کار و چه در زندگی شخصی. از دست دادن کنترل احساسات چندان هم دور از ذهن نیست و خود شما نیز احتمالا هر روزه با آن دست به گریبان هستید. شاید هم به همین دلیل باشد که روز به روز به اهمیت کنترل احساسات افزوده می شود.
کنترل احساسات خود و دیگران، پی بردن به اهمیت و قدرت این احساسات و حتی استفاده از آن ها برای کنترل و جهت دهی به افکار، می تواند عاملی مهم برای دستیابی به موفقیت باشد و تمامی این مفاهیم، خود را تحت عنوان هوش هیجانی بروز می دهند.
درست همانند هر مهارت دیگری، هوش هیجانی نیز می تواند با تمرین به دست آید. هر چند، شاید فردی از هوش هیجانی بالایی برخوردار باشد اما خودش هم از این موضوع بی خبر است!
در این مقاله قصد داریم 15 دلیل و نشانه را بیان کنیم که می تواند نشان دهد از هوش هیجانی بالایی برخوردارید.
1. زیاد به احساسات خود فکر می کنید
هوش هیجانی با تفکر و تامل آغاز می شود. شما سوال هایی از این قبیل از خود می پرسید: “چرا احساس من این گونه است؟” و “چه چیزی باعث شد که من (یا یک فرد دیگر) این گونه رفتار کنم (کند)؟”
با شناخت این احساسات و واکنش ها، شما به انسان متفکرتری تبدیل شده و سعی می کنید رفتار خود را سنجیده تر کرده و با استفاده از این اطلاعاتی که به واسطه تفکر درباره خود به دست آورده اید، منفعت بسیار زیادی خواهید برد.
2. دیدگاه دیگران را درباره خود جویا می شوید
شما متوجه می شوید که دیگران شما را به نحو دیگری نسبت به آنچه که شما خودتان را می بینید، مشاهده می کنند. این امر درباره درست و یا غلط دیدن نگاه شما و یا دیگران نیست، بلکه درباره طرز نگاه متفاوت افراد است.
3. شما از دیگران تشکر می کنید
بسیار تعجب برانگیز است که چرا این عبارت (تشکر می کنم)، امروزه کمتر مورد استفاده قرار می گیرد.
اما اطمینان داریم در صورتی که هوش هیجانی بالایی داشته باشید، این امر در مورد شما صادق نیست. شما از قدرت نهان این دو واژه کاملا آگاه هستید و می دانید که عبارت ساده ی “تشکر می کنم”، چقدر می تواند در زیبایی های روزِ یک نفر دیگر تاثیرگذار باشد. شما می دانید که این دو واژه چگونه می تواند سبب محکم تر شدن روابط شود و دقیقا به همین دلیل است که شما از این عبارت بارها در طول روز استفاده می کنید.
4. شما می دانید چه زمانی باید صبر کرد
شما دقیقا می دانید که چه زمانی باید متوقف شد و صبر کرد. شما می دانید که پیش از انجام یک کار و یا صحبت کردن با یک شخص، باید صبر کرد و کمی به آن فکر کرد (شاید این کار در تئوری ساده باشد اما در عمل بسیار سخت است).
البته هیچ کس به معنای واقعی کلمه، کامل نیست. اما این را می دانید که صبر کردن و تفکر درباره کارها و صحبت ها، می تواند باعث شود که شرمندگی و خجالت زدگی شما کمتر شده و قطعا می تواند باعث رفتار و گفتار سنجیده تر شما شده و همچنین می تواند روابط شخصی و کاری شما را حفظ کرده و مستحکم تر نماید.
5. شما به دنبال “چرایی” یک موضوع می گردید
شما ، می دانید که پشت رفتار و گفتار هر فرد، دلیلی نهفته است، بنابراین به جای تهمت و برچسب زدن به آن ها، به دنبال چرایی رفتار آن ها می گردید.
شما با در نظر گرفتن احساس همدلی و هم دردی، می توانید از چشمان طرف مقابلتان، به راز نهفته در دل او پی ببرید. شما سوال هایی از این قبیل از خود می پرسید: “چرا احساس این شخص این گونه است؟” و “چه چیزی پشت رفتار او نهفته است؟”.
با انجام این گونه کارها، تقریبا شما می توانید با هر کسی ارتباط برقرار کنید.
6. گوش شما به روی انتقادات باز است
هیچ کسی از دریافت بازخوردهای منفی درباره خود لذت نبرده و خوشحال نمی شود، حتی شما!
اما شما به این موضوع آگاه هستید که در پسِ هر انتقادی، می تواند ذره ای از یک حقیقت نهفته باشد. شما می دانید که هرچقدر هم که طرز بیان یک انتقاد تند و زننده باشد، اما این انتقاد نمی تواند شخصیت شما را تضعیف کند، بلکه تنها یک دیدگاه درباره شخصیت رفتاری شماست. شما می دانید که با شنیدن تمامی طرز فکرهایی که درباره شما وجود دارد، می توانید نکات بسیاری را یاد گرفته و شخصیت خود را ارتقا دهید.
بنابراین در این مواقع، شما تمامی احساسات خود را کنترل کرده و تا جایی که می توانید یاد می گیرید.
7. شما به طور مداوم عکس العمل دیگران را در نظر می گیرید
از زمانی که شما یک شخص را ملاقات می کنید، شما تمامی رفتار او را مورد تحلیل و بررسی قرار می دهید و شاید انجام ارادی این کار از توان شما خارج باشد. اما تمامی این تحلیل و بررسی ها می تواند مزایای فوق العاده ای برایتان به همراه داشته باشد؛ شما تمامی صحبت هایی که می کنید و رفتارهایی که از خود بروز می دهید را تجسم می کنید، بنابراین، این موضوع نه تنها باعث می شود که شما بر روی مواردی که قصد بیان آن را دارید، تمرکز کنید، بلکه باعث توجه و تمرکز شما به طرز بیان تان نیز می شود.
8. شما عذرخواهی می کنید
شما می دانید که عبارت “من متاسفم”، یکی از سخت ترین عبارات دو کلمه ایِ موجود در هر زبانی است. اما در عین حال، شما به قدرت بسیار بالای این دو واژه نیز کاملا آگاهید.
با پی بردن به اشتباهات تان و بیان تاسف و عذرخواهی در زمان مناسب، شما ارزش های معنوی خود مثل انسانیت و اصالت تان را نیز نشان می دهید که همین موضوع نیز می تواند به صورت کاملا طبیعی، سبب جذب افراد به شما شود.
9. شما می بخشید
در حالی که شما همواره به این موضوع باور دارید که هیچ کس کامل نیست، شما می فهمید که نبخشیدن اشتباه یک نفر، درست همانند فرو رفتن و ماندن یک چاقو در بدن است؛ زخمی که هیچ گاه خوب نخواهد شد.
به جای پرخاش و پافشاری بر روی خشم خود که تقریبا رفتاری رایج در بین تمامی افراد خشمگین است، شما می بخشید و همین موضوع می تواند قدرت درونی بیش از حد شما را نشان دهد و در نتیجه خود به خود شخص خاطی را به عقب نشینی وا می دارید.
10. شما از واژگان احساسی گسترده ای بهره مند هستید
با یادگیری بیان احساسات تان، شما توانایی خود را برای درک آن ها افزایش می دهید. شما می خواهید که دقیقا به احساسی که در حال حاضر دارید پی ببرید و به همین دلیل نیز از واژگان احساسی گسترده ای بهره مند هستید. شما درباره احساسات تان، شروع به پرسیدن سوال هایی از خود می کنید که “آیا نا امید هستم؟”، “آیا ناراحت هستم؟”، “آیا احساس شکست خوردن، دارم؟” و … .
شما با گسترش دایره واژگان احساسی تان، می توانید دید عمیقی نسبت به احساسات داشته و چیزهای زیادی در این مورد یاد بگیرید که قطعا در زمان مناسب می تواند باعث شود رفتار مناسبی از شما سر بزند.
11. شما به طور خاص و خالصانه ای دیگران را ستایش می کنید
به دلیل خصلت شما مبنی بر پیدا کردن یک نکته خوب در دیگران و سپس بیان آن ها به همان شخص که چه چیزی تحسین شما را برانگیخته است، شما به آن ها روحیه بسیار خوبی داده اید. بنابراین افراد از کار کردن با شما احساس خوشایندی داشته و انگیزه دارند تا بهترین عملکردشان را ارائه دهند.
12. شما بر روی کنترل تفکرات تان کار می کنید
هنگامی که شما یک موقعیت منفی را تجربه می کنید، شاید شما نتوانید رفتار احساسی و طبیعی خود را کنترل کنید، اما قطعا می توانید اتفاقی که پس از آن خواهد افتاد را کنتر نمایید؛ شما می توانید انتخاب کنید که بر روی تفکرات تان تمرکز کنید.
شما به جای اینکه به این احساسات منفی دامن بزنید و به این فکر کنید که این اتفاقی که برای شما رخ داده، ناعادلانه است، شما از جنبه مثبت این قضیه وارد می شوید و برنامه ای برای ادامه راه، ترتیب می دهید.
13. شما هرگز مردم را در لحظه قضاوت نمی کنید
قضاوت دیگران در لحظه، بدون در نظر گرفتن دلیل و چراییِ رفتار آن ها که باعث انجام رفتاری اشتباه شده، عادتی بسیار بد و ویرانگر است.
شما کاملا آگاهید که هر کس می تواند یک “روزِ بد” و یا حتی یک “سال بد” داشته باشید. شما با در نظر گرفتن این موضوع، به دیگران برچسب نزده، آن ها را قضاوت نکرده و دیدتان نسبت به آن ها، همچنان مثبت باقی خواهد ماند.
14. شما نقاط ضعف خود را تحلیل خواهید کرد
برای شناخت و تحلیل نقاط ضعف، باید زمان زیادی برای درک، بینش و تفکر و تامل درباره خود صرف نمایید، اما در عین حال می دانید که شما با رفع نقاط ضعف خود می توانید عملکرد بهتری داشته باشید.
با تحلیل موقعیت هایی که باعث شده شما کنترل خود را از دست دهید و نتوانید احساسات خود را به خوبی کنترل نمایید، شما می توانید استراتژی و سناریویی برای موقعیت های مشابهی که در آینده برای شما رخ خواهد داد، ترتیب دهید.
15. شما می دانید که احساسات می تواند علیه شما استفاده شود
درست همانند هر توانایی دیگری، هوش هیجانی می تواند هم از جنبه اخلاقی و هم از جنبه غیر اخلاقی مورد استفاده قرار گیرد. هنگامی که افراد توانایی خود را در یک خصوص افزایش می دهند، می توانند از این قدرت برای خرابکاری و اعمال منفی استفاده نمایند.
و البته این دقیقا می تواند عاملی باشد که چرا شما باید هوش هیجانی خود را افزایش دهید. آری، در بعضی مواقع نیز باید بتوانید تا در مواجه با چنین افرادی، از خود محافظت نمایید.
برگرفته از inc