7 اشتباهی که افراد موفق تکرار نمیکنند
۷ کارآفرین بزرگترین اشتباهی که در گذشته مرتکب شدند، تجربیات و درسهایی که از آن اشتباهات گرفتند را با ما به اشتراک میگذارند.
هیچکس تا به حال بدون مواجه با چالشها، پسرفتها و شکستها به موفقیت نرسیده است. به اندازهی کافی شکست بخورید تا بالاخره موفق شوید.
۱. به اندازهی کافی آزمایش نکردم
بزرگترین اشتباهاتم مربوط به زمانی میشد که بدون انجام آزمایشهای کافی و بر اساس حدس و گمان تصمیم گرفتم.
سال ۲۰۰۹ در یکی از کسب و کارم که مدت سه سال فعالیت داشت به این نتیجه رسیدم که بهتر است بر هزینهای که دریافت میکنیم آزمایشهایی انجام دهم. نتیجه این بود که در این سه سال باید با قیمت بالاتری محصول را به فروش میرساندم و این کار باعث ضرری برابر ۸ میلیون دلار برایم شد.
این اشتباه تبدیل به درسی دردناک را به من آموخت. همیشه قبل از آغاز تولید محصول و یا ایجاد کسب و کاری جدید هزینهها را آزمایش کنید.
این جمله بسیار در تجارت صدق میکند: کسی که بهتر و سریعتر از همه آزمایش میکند برنده است.
– تای لوپز، سرمایه گذار و مشاور بسیاری از کسب و کارهای چند میلیون دلاری، که امپراتوری آنلاین هشت رقمی را ساخته است؛ با Tai در اسنپچت، فیس بوک، اینستاگرام یا یوتیوب ارتباط دارد.
۲. کارهای زیادی را همزمان آغاز کردم
زمانی که به “شکست” فکر میکنم یاد سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱ میافتم. در آن سالها در فرصتهای جدید زیادی سرمایه گذاری کردم و در این سرمایه گذاریها بیش از حد از داراییهایم را قرار دادم.
بر اساس معیارهای اشتباه شریکم را انتخاب کردم. کسانی را انتخاب کردم که نیاز به حمایت بیشتر در کنار سرمایه داشتند. من 100 درصد فکر میکردم که میتوانم همهی کارها را با هم انجام دهم. میخواستم تا حد ممکن درگیر باشم و این زمانی بود که همه چیز بد پیش رفت: نتوانستم خودم را به اندازه کافی در هر شرکت درگیر کنم تا به اثبات برسانم.
در سرمایه گذاریهای اخیر، دقیقتر هستم و با افرادی که مهارتهای مشابهی دارند کار میکنم تا بتوانم به طور مؤثرتری فعالیت داشته باشم.
درس مهمی که از این اشتباهم گرفتم این بود که نمایندگی راجع اعتماد به نفس است. در مورد نقاط ضعف شما نیست؛ بلکه در مورد داشتن یک رهبر خوب و دانستن زمان رها کردن است.
ادارهی سازمانی بزرگتر به این معنی است که نمیتوانید تمام پروژهها را خودتان انجام دهید. آیا سعی میکنید بیش از حد کار کنید؟ نکته شماره 1 این است که 99.9 درصد چیزها مهم نیستند. اگر بتوانید بیاموزید که اکثر کارها مهم نیستند، متوجه خواهید شد که محول کردن آن به شخص دیگری بسیار آسانتر است.
Gary Vaynerchuk، بنیانگذار و مدیر عامل شرکت VaynerMedia ( بیش از 700 کارمند با درآمد سالانه بیش از 100 میلیون دلار )، نویسنده و مربی پرفروش نیویورک تایمز در Planet of the Apps
۳. بیش از حد اعتماد میکردم
تفکر غلط خودم منجر به بزرگترین اشتباهات و پسرفتهای من شد. یکی از بزرگترین نقاط کورم در مورد استخدام افراد مناسب برای نقشهای مناسب بود.
بیش از حد اعتماد میکردم و تمایل داشتم افرادی را استخدام کنم که توسط کار من الهام گرفته بودند و خودشان را به عنوان یک اپراتور یا شریک که میتوانستند کسب و کارم را به سطح بعدی برسانند معرفی میکردند.
برای داشتن یک ارزیابی دقیق برای دیدن اینکه آیا آنها مناسب هستند، بسیار عجول بودم،با امید و دعا وارد این رابطههای کار میشدم .هنگامی که نابودیهای اجتناب ناپذیر اتفاق میافتاد، از آنها حمایت میکردم، از کوتاهیهایشان چشمپوشی میکردم و بیشتر امیدوار بودم طبق حرفهایشان عمل کنند.
امر ضروریِ استخدام آرام و اخراج سریع به منظور پیدا کردن افراد مناسب را آن موقع درک کردم.
اما نقاط کورم باعث شد که قوانین را نادیده بگیرم. این امر منجر به پسرفتهای چندین ساله از طریق یک سری از خروجیهای فاجعه آمیز شد. من اکنون به یک فرآیند دقیق ارزیابی که فرهنگ و معیارهای مالی را تغییر داده، تکیه میکنم.
یاد بگیرید که از تفکر غلط یا نادرست خود، توقع پسرفت داشته باشید. همیشه در جستجوی تلههای ذهنی و درسهای عمیقی باشید که در نتیجه باعث ایجاد عقب ماندگیها میشوند.
– مارک دیوین، بازنشسته نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا، بنیانگذار SEALFIT، Unbeatable Mind و The Courage Foundation نویسندهی نیویورک تایمز و وال استریت ژورنال
۴. از شکست میترسیدم
من ترس از شکست داشتم که این ترس از ترسی عمیقتر که قضاوت در مورد اینکه به اندازه کافی خوب نیستم بود، نشاءت میگرفت.
ساختن یکی از اولین برنامههای آنلاینم شش ماه زمان برد. به دلیل ترس از شکست ساعتها جلوی صفحه نمایش کامپیوتر مینشستم و هیچ کاری نمیکردم.
سپس برنامه را راهاندازی کردم و به طرز جالبی، با شکست کامل رو به رو شد. با وجود اینکه زمان زیادی را صرف برنامه ریزی کردم، هیچکس آن برنامه را نمیخواست.
سپس متوجه شدم که بزرگترین درسها از شکست میآید و موفقیت بزرگتر از یادگیری درسهای شکست نشات میگیرد. به جای ترس از شکست، من متوجه شدم که شکست باعث موفقیت میشود.
اگر در حال کار بر روی یک پروژه بزرگ هستید، در جستجوی کمال نباشید و ایده پیشرفت روزانه از شکست و موفقیت را بپذیرید. شکست هرگز مشکل نیست، اما تسلیم شدن مشکل است.
– مایکل جانسون، استاد Mojo، سخنگوی و مربی ذهنیت برای ورزشکاران حرفهای و کارآفرینان نخبه که بیش از یک میلیارد دلار از کسب و کار و سرمایه گذاری را مدیریت میکنند.
۵. استراتژی نداشتم
وقتی تازه کارم را شروع کردم، با بهترین دوستم شریک بودم. عدم هماهنگی در مهارتهایمان را نادیده گرفتم زیرا تصور میکردم که روابط ما از پس هر مشکلی برمیآید.
شیوه خدمت او به مشتریان با نرخی که من از مشتریان دریافت میکردم ، مطابقت نداشت. سعی کردم روابط کاری را ادامه دهم. در نهایت این کار باعث هدر رفتن زمان، پول و مهمتر از همه، خراب شدن شهرتم شد.
من آموختم که هرگز با کسی شریک نشوم فقط به این دلیل که آسانترین انتخاب است. من آموختم که در مورد شرکای بالقوه استراتژی داشته باشم و آنها را به دقت بررسی کنم.
در هنگام انتخاب شریک از خودت بپرسید…
آیا این شخص چیزی را به ارمغان خواهد آورد که در زمان و پول صرفهجویی شود و به کارها سرعت بخشد؟
آیا تساوی اکنون بعداً هم وجود خواهد داشت؟
آیا صعود منجر به تسویه حساب خواهد شد؟
و سپس، او را انتخاب کنید.
– جوشو هریس، بنیانگذار Quantum Jump Consulting؛ ابتدا کسب و کار را خود را در 12 سالگی آغاز کرد و اکنون به کارآفرینان چگونگی شروع و رشد کسب و کار بازاریابی دیجیتال را از ابتدا آموزش میدهد.
۶. به خودم ایمان نداشتم
چندین سال پیش بر روی پروندهای کار میکردم که فکر میکردم خارج از تواناییهایم است. موکلم به حبس ابد در زندان محکوم شده بود برای اشتباه احمقانهای که فقط به خودش آسیب میرساند. وکیل دیگری را برای این کار استخدام کردم.
به خاطر دارم که ایدهای را با آن وکیل به اشتراک گذاشتم اما او به سرعت مخالفت کرد و گفت که نمیتوانی چنین کاری را انجام دهی اما حسم به من میگفت که ارزش امتحان کردن را دارد. آن ایده را عملی و کردم و کارساز شد. دادستان موافقت کرد که موکل من یک شخص خوب است و اشتباه او، اتهامات جدی را نمیپذیرد.
اگر با شرایطی سخت مواجه شدید، یک گام به عقب بردارید و به تصویر بزرگ نگاه کنید. شما میدانید که هیچکس به اندازهی شما به موکلتان اهمیت نمیدهد. از آن به عنوان سوخت استفاده کنید تا به خودتان باور داشته باشید.
– نفیس نینا هودیت، مؤسس و مدیر وکالت شرکت SLS
۷. ارقام را به درستی محاسبه نکردم
فقط به این دلیل که یک پروژه یا قرارداد دارای مقدار قابل توجهی صفر در انتها است، به این معنی نیست که سود شما بزرگ خواهد بود. برای آموختن این درس بهای سنگینی پرداختم.
فرصت ساخت یک پروژه هفت رقمی در شهر نیویورک من را به وجد آورد. ما این پروژه را به پایان رساندیم و 300000 دلار را از دست دادیم. من به اندازه کافی در محاسبهی اعداد و ارقام دقیق نبودم.
نکتهی اخلاقی این داستان این است که بزرگتر همیشه بهتر نیست. بزرگتر فقط زمانی بهتر است که بدانید هزینه آن چیست. مانند من نباشید و اجازه ندهید که قبل از اینکه این را بیاموزید پولتان را از دست بدهید.
– استیو گرگیز، بنیانگذار و مدیر عامل شرکت طراحی استیو جرگز؛ طراح برتر چشم انداز شهر نیویورک که حیاط خلوت و باغهای پشت بام را به گشتهای خصوصی تبدیل میکند.
برگرفته از Success