کایرا کریستینا نایتلی (Keira Christina Knightley) در بیست و ششم مارس سال ۱۹۸۵ در شهرک پدینگتون واقع در لندن به دنیا آمد. پدر وی ویل نایتلی بازیگر انگلیسی و مادرش شارمن مک دونالد، بازیگر و نمایشنامهنویس اسکاتلندی است. شارمن بنا به علاقهاش به کیرا ایوانوا (Kira Ivanova) اسکیتباز اهل شوروی سابق، قصد داشت نام دخترش را کیرا بگذارد ولی در ثبت احوال، نام وی به اشتباه کایرا ثبت شد و این اشتباه تا به امروز نیز پابرجا مانده است.
کایرا که دوران کودکیش را در ریچموند سپری کرده، از سه سالگی مورد توجه آژانسهای استعدادیابی قرار گرفت و در ۶ سالگی در تعدادی از نمایشهای محلی همچون بعد از ژولیت (After Juliet) نوشتهی مادرش و ایالت متحده (United States) نوشتهی یان مک شین به ایفای نقش پرداخت. در همین زمان بود که والدین وی متوجه اختلال نارساخوانی در کایرا شدند به طوری که او قادر به خواندن درست کلمات نبود. البته او در ادامه با کمک اطرافیانش و آموزشهای ویژه هرچند بسیار آهسته و با استفاده از عینک های خاص، موفق به خواندن شد. کایرا در حال حاضر نیز دچار همین مشکلات است. بازی مورد علاقهی وی در کودکی، خانهی عروسکی بود و او در این مقطع، همیشه در حال ساخت چیزهای مختلف بود. خودش مهمترین دلیل بازیگر شدنش را همین موضوع میداند. اینکه هیچگاه دست از بازی کردن و ساختن بر نمیدارد.
کایرا در ۸ سالگی پس از حضور در چند آگهی تبلیغاتی، با ایفای نقش دختری کوچک در فیلم تلویزیونی جشن سلطنتی (Royal Celebration) به طور رسمی وارد عرصهی بازیگری شد و در ادامه در تعدادی از محصولات تلویزیون بریتانیا همچون جویندگان گنج (The Treasure Seekers)، بازگشت به خانه (Coming Home) و الیور تویست (Oliver Twist) نقشهای کوچکی را بر عهده گرفت. در همین زمان بود که علیرغم میل والدینش، برای حضور در فیلم جنگ ستارگان اپیزود اول: تهدید شبح (Star Wars Episode I: The Phantom Menace) تست داد و به دلیل شباهت ظاهری و بدنیش به ناتالی پورتمن (بازیگر نقش پدمه آمیدالا) برای نقش خدمتکار وی انتخاب شد. شباهت نایتلی و پورتمن با آن گریمها و لباسهای خاص، به حدی بود که مادر کایرا، در هنگام بازدید از مراحل تصویربرداری کار قادر به تشخیص دخترش نبود.
من عاشق سری اول مجموعهی جنگ ستارگان هستم. با این حال وقتی خودم نیز جزوی از این مجموعه شدم، دیگر آن حالت جادویی کار برایم از بین رفت.
کایرا نایتلی در نمایی از سریال Coming Home
حضور کایرا در جنگ ستارگان، نقطهی عطفی در کارنامهی بازیگری وی به حساب میآمد و به نوعی او را به بازی در نقشهای بزرگتر هدایت کرد. نایتلی پس از بازی در فیلم حفره (The Hole) و حضور در فیلم پرفروش مثل بکام کات دار بزن (Bend It Like Beckham)، در دو فیلم تلویزیونی شاهزاده دزدان (Princess of Thieves) محصول دیزنی و دکتر ژیواگو (Doctor Zhivago) محصول ITV در نقشهای اصلی ظاهر شد و در ادامه، در فیلم خالص (Pure) نقش یک دختر معتاد به هروئین را بازی کرد که این نقش آفرینیاش مورد توجه منتقدان نیز قرار گرفت. نیک هام، کارگردان فیلم حفره (The Hole)، نایتلی را نسخهی جوان شدهی جولی کریستی توصیف کرد و جالب اینجاست که وی در دکتر ژیواگو (Doctor Zhivago) نقشی را بازی کرد که پیش از این، کریستی را در سینما به اوج شهرت رسانده بود.
کایرا که دوران ابتدایی را در مدرسهی استنلی جونیور و مقطع دبیرستان را در مدرسهی تدینگتون سپری کرده بود، برای ادامهی تحصیل در رشتهی هنر، تاریخ و ادبیات به کالج اشر رفت ولی پس از یک سال به دلیل تمرکز بیشتر روی بازیگری، دانشگاه را ترک کرد.
نایتلی در حالی که هنوز ۱۷ سالگیش به اتمام نرسیده بود، برای بازی در نقش الیزابت سوان در سری فیلمهای دزدان دریایی کارائیب تست داده و موفق به تصاحب نقش شد. دزدان دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه (Pirates of the Caribbean: The Curse of the Black Pearl) پس از نمایش، با استقبال فوقالعادهی تماشاگران همراه شد و محبوبیتش به حدی رسید که جا برای ساخت قسمتهای بعدی آن هم باز شد. نایتلی نیز که با این مجموعه به شهرتی جهانی رسیده بود، در دو قسمت بعدی آن، صندوقچه مرد مرده (Dead Man’s Chest) و پایان جهان (At World’s End) نیز به نقش آفرینی پرداخت. او به گفتهی خودش پیش از حضور در این مجموعه، مطمئن بود که در هنگام تصویربرداری کار اخراج خواهد شد، بنابراین در هنگام سفرش به کالیفرنیا، فقط به اندازهی چند روز لباس و لوازم همراه خود برد.
آرتور شاه (King Arthur) به کارگردانی آنتوان فوکوآ فیلم بعدی نایتلی بود که چه در گیشه و چه در بین منتقدان با شکست مواجه شد. کایرا که پیش از این به واسطهی بازی در نقش دختر رابین هود در شاهزاده دزدان (Princess of Thieves)، آموزش سوارکاری و تیراندازی دیده بود، برای حضور در این فیلم به مدت سه ماه، به صورت جدیتر دورههای آموزش اسب سواری، مبارزه ی تن به تن، مبارزه با شمشیر و تیراندازی را پشت سر گذاشت. با وجود عدم موفقیت آرتور شاه (King Arthur)، کایرا توسط مجلهی Hello به عنوان امیدوار کننده ترین بازیگر جوان سینما انتخاب شد و مجلهی تایم نیز از وی به عنوان یکی از جدیترین بازیگران این عرصه نام برد.
نایتلی در سال ۲۰۰۵ در سه فیلم سینمایی ظاهر شد که هر کدام از آنها، بازخوردهای کاملاً متفاوتی را از طرف منتقدان در پی داشتند. او در ابتدا در فیلم ژاکت (The Jacket) به کارگردانی جان میبری، نقش مادری را بازی میکند که طی اتفاقاتی درگیر گذشتهی خود میشود. فیلم بعدی کایرا، غرور و تعصب (Pride & Prejudice) بر اساس رمان مشهور جین آستین بود که او در آن نقش الیزابت بنت، شخصیت اصلی داستان را ایفا میکند. او به گفتهی خودش از هفت سالگی که برای اولین بار کتاب غرور و تعصب را خواند، همیشه جزو طرفداران این اثر ادبی به حساب میآمد و همواره دوست داشت روزی نقش الیزابت را بازی کند. رایت به عنوان کارگردان، ابتدا با حضور نایتلی در نقش اصلی فیلم مخالف بود چرا که فکر میکرد او برای شخصیت الیزابت زیاد از حد جذاب است. با این وجود رایت پس از دیدارش با کایرا، به این نتیجه رسید که نقش را به او بدهد. با موفقیت غرور و تعصب (Pride & Prejudice) و فروش بسیار خوب آن در سطح جهان، نایتلی نیز ضمن اثبات تواناییهای بازیگریش، با نامزدی در بخش بهترین بازیگر زن جوایز اسکار، سومین بازیگر جوانی لقب گرفت که نامزد دریافت این جایزه شده است. در همین هنگام، مجلهی ورایتی طی نقد خود بر فیلم، از کایرا نایتلی به عنوان آدری هپبورن بعدی سینما نام برد.
نایتلی در حالی که سر تصویربرداری فیلم غرور و تعصب (Pride & Prejudice) حضور داشت، به طور همزمان خود را برای بازی در اثر جدید تونی اسکات تحت عنوان دومینو (Domino) آماده میکرد. او تمرینات بدنسازی ویژهای را آغاز کرده و به خاطر کوتاه کردن موهایش، در روزهای آخر تصویربرداری غرور و تعصب با کلاهگیس جلوی دوربین قرار گرفت. کایرا در دومینتو (Domino) نقش دومینو هاروی، دختری بریتانیایی را بازی میکند که زندگی مرفه خود را رها کرده و پس از تجربه کردن شغلهای متفاوت، به آمریکا رفته و به گروه شکارچیان جایزه بگیر میپیوندد. در طول ساخت این اثر٬ هاروی دومینوی واقعی بر تمام مراحل تولید نظارت داشت و در ساخت موسیقی متن و همینطور انتخاب بازیگران نیز با عوامل فیلم همکاری کرد. با این حال وی مدتی پیش از نمایش فیلم، در سن ۳۵ سالگی بر اثر مصرف زیاد از حد متآمفتامین درگذشت. خود فیلم هم با واکنش بسیار منفی منتقدان روبرو شد و در گیشه نیز شکست سنگینی را متحمل شد.
کایرا پس از آرتور شاه (King Arthur) و غرور و تعصب (Pride & Prejudice)، بازی در آثار تاریخی را با دو فیلم دوشس (The Duchess) به کارگردانی سال دیب و تاوان (Atonement) به کارگردانی جو رایت ادامه داد.
من در فیلمهای تاریخی بسیاری بازی کردهام و اینگونه فیلمها به سلیقهی من نزدیکترند. بیشتر ترجیح میدهم که در اروپا کار کنم تا در آمریکا. چرا که اولاً اینجا خانهی من است و دوماً اینکه این قبیل آثار بیشتر در انگلستان ساخته میشوند. عاشق تاریخ هستم و تا به امروز، شخصیتهای جذابی به من پیشنهاد شده است.
کایرا نایتلی در کنار جو رایت
تاوان (Atonement) علاوه بر دستیابی به فروشی بسیار خوب، با جلب نظر منتقدان و نامزدی در ۷ بخش مختلف جوایز اسکار، به یکی از موفقترین آثار کارنامهی هنری نایتلی بدل شد. رایت در ابتدا نقش بوریونی تالیس را برای کایرا در نظر گرفته بود، ولی از آنجا که او به دنبال ارائهی تصویری زنانه از خود بود، نقش شخصیت سیسیلیا تالیس را ایفا کرد. نایتلی پس از حضور در این فیلم و البته قسمت سوم از مجموعه فیلمهای دزدان دریایی کارائیب، توسط مجلهی فوربز پس از کامرون دیاز، به عنوان پردرآمدترین بازیگر زن سال (ژوئن ۲۰۰۷ تا ژوئن ۲۰۰۸) معرفی شد. او در همین زمان در تبلیغات تلویزیونی عطر کوکو شانل به کارگردانی جو رایت حضور پیدا کرد.
کایرا در اواخر سال ۲۰۰۹، با شرکت در نمایش مردم گریز (The Misanthrope) اثر مولیر، برای اولین بار در تئاتر وست اند به روی صحنه رفت و به واسطهی اجرای فوق العاده اش، علاوه بر نامزدی جایزهی لارنس الیویه در بخش بهترین بازیگر نقش مکمل زن، نامزد دریافت جایزهی ناتاشا ریچاردسون نیز شد. او در ادامه در فیلم هرگز رهایم مکن (Never Let Me Go) به کارگردانی مارک رومنک، نقش دختری به نام روث را بازی کرد. کسی که به همراه تعداد دیگری از هم سن و سالانش در یک مدرسهی شبانه روزی عجیب و غریب زندگی میکنند و پس از رسیدن به سن بلوغ، به این حقیقت پی میبرند که آنها فقط یک اهدا کنندهی اعضا هستند و همگی به زودی خواهند مرد. با وجود موفقیت هرگز رهایم مکن (Never Let Me Go)، کایرا طی مصاحبهای اعلام کرد که فقط با اصرار کری مولیگان بود که در این فیلم حضور پیدا کرده و در طول کار نیز نمیتوانست با شخصیت داستانیش چندان ارتباط برقرار کند یا در گیر مثلث عشقی درون فیلم شود. البته کایرا شخصیت پیچیدهی روث و حسادت درونی وی را تحسین میکرد.
او در گام بعدی، پس از بازی در دو فیلم نه چندان موفق شب گذشته (Last Night) به کارگردانی مسیح تاج الدین و بلوار لندن (London Boulevard) به کارگردانی ویلیام موناهان، در فیلم یک روش خطرناک (A Dangerous Method) با دیوید کراننبرگ، فیلمساز برجستهی کانادایی و استاد آثار روانشناسانه همکاری کرد. نایتلی در این فیلم نقش یک دختر روسی به نام سابینا اسپیلرین را بازی میکند که مبتلا به هیستری است. او که هیچگونه کنترلی بر رفتارها و حرکات بدنش ندارد تحت درمان کارل یونگ و استاد وی، زیگموند فروید قرار میگیرد. کایرا در ابتدا آشنایی چندانی با بیماری هیستری نداشت ولی پس از خواندن یادداشتهای اسپیلرین پی برد که وی همچون کسی بود که تحت تسلط شیطان قرار دارد. او در ادامه به تمرین ویژگیهای این شخصیت پرداخت و از طریق اسکایپ با کراننبرگ ارتباط برقرار کرده و برای رسیدن به شخصیتی باورپذیر از راهنمایی وی بهره برد. کراننبرگ پس از اتمام تصویربرداری کار، ضمن رضایت کامل از نحوهی اجرای نایتلی طی مصاحبهای از وی به عنوان یکی از بهترین بازیگران حال حاضر سینما نام برد. یک روش خطرناک (A Dangerous Method) نخستین بار در جشنوارهی ونیز به نمایش درآمد که در ادامه واکنش بسیار خوب منتقدان را در پی داشت و در این میان، نقش آفرینی نایتلی نیز به شدت مورد ستایش قرار گرفت. او در همین سال در نمایش زمان کودکان (The Children’s Hour) نوشتهی لیلیان هلمن و به کارگردانی یان ریکسون شرکت کرد.
کایرا در فیلم آنا کارنینا (Anna Karenina) شاهکار لئون تولستوی، نقش آنا همسر یکی از درباریان امپراطوری روسیه به نام کنت کارنین را بازی میکند که دلبستهی افسری جوان شده و رابطهای آتشین را با وی آغاز میکند.
زندگی کردن همراه با شرمساری بسیار دشوار است. آنا کارنینا قراردادهای اخلاقی زمانهاش را زیر پا میگذارد. او هم قهرمان است و هم یک ضد قهرمان و در عین اینکه از خود متنفر است، خودش را بسیار دوست میدارد.
نایتلی که با این فیلم، سومین همکاریش را با جو رایت تجربه میکرد، بازی در آثار این کارگردان را درخشانترین نقاط کارنامهی هنری خود میداند. نقش آفرینی او در آنا کارنینا (Anna Karenina) چنان درخشان بود که حتی نام وی توسط آکادمی هنرهای سینما در فهرست اولیهی نامزدهای جایزهی اسکار بهترین بازیگر زن سال ۲۰۱۲ نیز قرار گرفت. کایرا در ادامه در فیلم دوباره شروع کن (Begin Again) به کارگردانی جان کارنی، جانشین اسکارلت جوهانسونی شد که مدتی پیش از آغاز تصویربرداری، به دلایل شخصی از پروژه کنار کشید. او برای بازی در این فیلم طریقهی نواختن گیتار را از همسرش، جان رایتون فرا گرفت و چندین ترانه هم با صدای خودش ضبط کرد که در فیلم استفاده شد. نایتلی و رایتون در طول تمرینات موسیقیشان، به دلیل روشهای عجیب آموزشی رایتون دچار مشکلات شدیدی شدند و تا مرز جدایی و حتی کشتن یکدیگر نیز پیش رفتند. نایتلی با نقش آفرینیاش در فیلم دوباره شروع کن (Begin Again) علاوه بر جلب نظر مثبت منتقدان، نامزد دریافت چندین جایزهی سینمایی شد. این در حالی است که جان کارنی دو سال پس از نمایش اثرش، اعتراف کرد که علی رغم نقش آفرینی خوب بازیگران فیلم، بازی نایتلی چندان به دلش ننشته و او بیشتر شبیه یک مدل است تا یک بازیگر و اینکه در آثار بعدیش هیچگاه سراغ سوپر مدلها نخواهد رفت. خود نایتلی نیز در ادامه اظهار کرد که علاقهی چندانی به دنیای موسیقی ندارد و هنرهای نمایشی و ادبیات را به آن ترجیح میدهد. او گفت که احساس میکند به پایان دورهی اول کار حرفهایش رسیده و فیلم دوباره شروع کن (Begin Again)، حکم شروع دورهی دوم حرفهی بازیگری وی را دارد.
جک رایان: سرباز سایه (Jack Ryan: Shadow Recruit) به کارگردانی کنت برانا فیلم بعدی نایتلی بود که وی در آن، نقش همسر جک رایان، شخصیت مشهور رمانهای جاسوسی تام کلنسی را ایفا کرد. او در همین سال به واسطهی حضور در فیلم بازی تقلید (The Imitation Game) به کارگردانی مورتن تیلدام و بازی در نقش جوآن کلارک، کدشکن ماهر بریتانیایی٬ همکار و نامزد آلن تورینگ، نامزد جوایز متعددی از جمله اسکار، بفتا و گلدن گلوب در بخش بهترین بازیگر نقش مکمل زن شد. کایرا پس از این موفقیت، نقش کوتاهی را در فیلم اورست (Everest) ایفا کرد که تصویربرداری تمام صحنههای مربوط به وی بیشتر از ۶ روز به طول نینجامید. او در ادامه با شرکت در نمایش ترز راکین (Thérèse Raquin) اثر امیل زولا، برای نخستین بار در برادوی روی صحنه رفت. او در این نمایش، نقش ترز، دختری جوان را بازی میکند که پس از مرگ مادرش، با پسر عمهی بیمار خود ازدواج میکند و بدین ترتیب وارد یک زندگی خالی از عشق و احساس میشود. در همین هنگام ترز با یکی از دوستان همسرش به نام لارن آشنا شده و رابطهای را با وی آغاز میکند. عملکرد نایتلی در این نمایش با واکنش متفاوت منتقدان همراه شد. به طوری که گروهی بازی وی را ستودند و گروهی دیگر، نقش آفرینیاش را تک بعدی و کم احساس توصیف کردند.
جودیت لایت و کایرا نایتلی در نمایش Thérèse Raquin
غافلگیری بزرگ سازندگان سری فیلمهای دزدان دریایی کاراییب، بازگشت نایتلی به نقش الیزابت سوان در فیلم دزدان دریایی کارائیب: مردان مرده داستان نمیگویند (Pirates of the Caribbean: Dead Men Tell No Tales) بود آن هم در شرایطی که خود او پیش از این از عدم حضورش در این مجموعه سخن گفته بود. کایرا به تازگی بازی در فیلم های فندق شکن و چهار قلمرو محصول دیزنی و عواقب بعدی (The Aftermath) با موضوع وقایع بعد از اتمام جنگ جهانی دوم را به اتمام رسانده است و دیگر اثر وی نیز به نام کولت (Colette) به کارگردانی واش وستمورلند مراحل پیش تولید خود را سپری میکند. او در این فیلم نقش سیدونی گابریل کولت، رماننویس فرانسوی نامزد جایزهی نوبل را ایفا خواهد کرد.
کایرا در خلال ساخت فیلم شاهزاده دزدان (Princess of Thieves) با بازیگر ایرلندی، دل سینات آشنا شده و با وی وارد رابطه شد. او در ادامه به مدت دو سال با جیمی دورنان و پنج سال با هم بازیش در فیلم غرور و تعصب (Pride & Prejudice)، روپرت فرند رابطه داشت. کایرا اوایل سال ۲۰۱۱ با موزیسین انگلیسی، جیمز رایتون آشنا شده و در ماه می سال ۲۰۱۳، در یکی از روستاهای جنوب فرانسه با وی ازدواج کرد. آنها هم اکنون در کننبوری لندن زندگی میکنند و صاحب دختری به نام ادی هستند که در ماه می ۲۰۱۵ به دنیا آمد.
کایرا شخصیتی اجتماعی ندارد و آدم خوش مشربی هم نیست. به مهمانی نمیرود و دوستان بسیار کمی دارد. بسیار تنبل است تا جایی که به گفتهی خودش، سنگینترین فعالیت روزانهی وی برداشتن کنترل و روشن کردن تلویزیون است. اهل مطالعه نیست و اخبار سینما را هم دنبال نمیکند.
کایرا نایتلی در خلال سفرش به کشور سودان، دسامبر 2013
در رأیگیری مؤسسهی ملی نابینایان بریتانیا٬ صدای کایرا پس از صدای شان کانری به عنوان جذابترین صدا انتخاب شد. از آنجایی که وی از همان شروع فعالیتش در چندین اثر پر هزینه و محبوب حضور پیدا کرده است، میخواهد در ادامهی حرفهی بازیگریش بیشتر در فیلمهای مستقل و کم هزینه نقش آفرینی کند. کایرا٬ کاترین هپبورن و ویوین لی را قهرمانان زندگی خودش میداند. آن هم نه به خاطر قدرت بازیگری آنها بلکه به خاطر پشتکاری که همواره در کارهای مختلف از خود نشان میدادند. او از جفری راش نیز به عنوان اسطورهی بازیگری نام میبرد.
نایتلی تا به امروز کارهای خیریه وفعالیتهای انسان دوستانهی فراوانی انجام داده است که از میان آنها میتوان به حمایت از سازمان عفو بین الملل، حمایت از حقوق زنان افغانستان، افزایش آگاهی دربارهی بحران پناهندگان و کمک به درمان آسیبهای نخاعی اشاره کرد. او همچنین به منظور امدادرسانی، به کشورهایی نظیر سودان و اتیوپی نیز سفر کرده است.
فهرست فعالیتهای هنری کایرا نایتلی:
زمینه | کارگردان | نام | سال |
سریال تلویزیونی | فردیناند فیرفاکس | Royal Celebration | ۱۹۹۳ |
سریال تلویزیونی | پیپ براتن | The Bill | ۱۹۹۵ |
فیلم تلویزیونی | مویرا آرمسترانگ | A Village Affair | ۱۹۹۵ |
فیلم سینمایی | پاتریک دیوولف | Innocent Lies | ۱۹۹۵ |
فیلم تلویزیونی | جولیت می | The Treasure Seekers | ۱۹۹۶ |
سریال تلویزیونی | گیلس فاستر | Coming Home | ۱۹۹۸ |
فیلم سینمایی | جورج لوکاس | Star Wars: Episode I – The Phantom Menace | ۱۹۹۹ |
مینی سریال | رنی رای | Oliver Twist | ۱۹۹۹ |
فیلم تلویزیونی | پیتر هویت | Princess of Thieves | ۲۰۰۱ |
فیلم سینمایی | نیک هام | The Hole | ۲۰۰۱ |
فیلم کوتاه | راجر اشتون گریفیتز | Deflation | ۲۰۰۱ |
فیلم سینمایی | گاریندر چادا | Bend It Like Beckham | ۲۰۰۲ |
فیلم سینمایی | گیلیس مک کینن | Pure | ۲۰۰۲ |
فیلم کوتاه | کال اسپکتر | New Year’s Eve | ۲۰۰۲ |
فیلم کوتاه | راجر لان | The Seasons Alter | ۲۰۰۲ |
مینی سریال | جیاکومو کامپیوتی | Doctor Zhivago | ۲۰۰۲ |
انیمیشن کوتاه | فیومی اینوئه | Gaijin | ۲۰۰۳ |
فیلم سینمایی | گور وربینسکی | Pirates of the Caribbean: The Curse of the Black Pearl | ۲۰۰۳ |
فیلم سینمایی | ریچارد کورتیز | Love Actually | ۲۰۰۳ |
فیلم سینمایی | آنتوان فوکوآ | King Arthur | ۲۰۰۴ |
فیلم سینمایی | جان میبری | The Jacket | ۲۰۰۵ |
فیلم سینمایی | جو رایت | Pride & Prejudice | ۲۰۰۵ |
فیلم سینمایی | تونی اسکات | Domino | ۲۰۰۵ |
فیلم سینمایی | گور وربینسکی | Pirates of the Caribbean: Dead Man’s Chest | ۲۰۰۶ |
فیلم سینمایی | گور وربینسکی | Pirates of the Caribbean: At World’s End | ۲۰۰۷ |
فیلم سینمایی | جو رایت | Atonement | ۲۰۰۷ |
فیلم سینمایی | فرانسوا جرارد | Silk | ۲۰۰۷ |
انیمیشن کوتاه | دنی اندرسون | Robbie the Reindeer in Close Encounters of the Herd Kind | ۲۰۰۷ |
فیلم سینمایی | جان میبری | The Edge of Love | ۲۰۰۸ |
فیلم سینمایی | سال دیب | The Duchess | ۲۰۰۸ |
فیلم کوتاه | آرون و کوران براونلی | The Continuing and Lamentable Saga of the Suicide Brothers | ۲۰۰۹ |
تئاتر | مارتین کریمپ | The Misanthrope | ۲۰۰۹ |
فیلم سینمایی | مارک رومنک | Never Let Me Go | ۲۰۱۰ |
فیلم سینمایی | مسیح تاج الدین | Last Night | ۲۰۱۰ |
فیلم کوتاه | روپرت فرند | Steve | ۲۰۱۰ |
فیلم سینمایی | ویلیام موناهان | London Boulevard | ۲۰۱۰ |
فیلم سینمایی | دیوید کراننبرگ | A Dangerous Method | ۲۰۱۱ |
مینی سریال | نیک ویلینگ | Neverland | ۲۰۱۱ |
تئاتر | یان ریکسونز | The Children’s Hour | ۲۰۱۱ |
فیلم سینمایی | لورین اسکافاریا | Seeking a Friend for the End of the World | ۲۰۱۲ |
فیلم سینمایی | جو رایت | Anna Karenina | ۲۰۱۲ |
فیلم کوتاه | کارل لاگرفلد | Once Upon a Time… | ۲۰۱۳ |
فیلم سینمایی | جان کارنی | Begin Again | ۲۰۱۳ |
فیلم سینمایی | کنت برانا | Jack Ryan: Shadow Recruit | ۲۰۱۴ |
فیلم سینمایی | لین شلتون | Laggies | ۲۰۱۴ |
فیلم سینمایی | مورتن تیلدام | The Imitation Game | ۲۰۱۴ |
فیلم سینمایی | بالتاسار کورماکور | Everest | ۲۰۱۵ |
تئاتر | اوان کابنت | Thérèse Raquin | ۲۰۱۵ |
فیلم سینمایی | دیوید فرانکل | Collateral Beauty | ۲۰۱۶ |
فیلم کوتاه | ریچارد کورتیز، مت وایتکراس | Red Nose Day Actually | ۲۰۱۷ |
فیلم سینمایی | جیمز کنت | The Aftermath | ۲۰۱۷ |
فیلم سینمایی | اسپن سندبرگ و یواخیم رانینگ | Pirates of the Caribbean: Dead Men Tell No Tales | ۲۰۱۷ |
فیلم سینمایی | لاسه هالستروم | The Nutcracker and the Four Realms | ۲۰۱۸ |
فیلم سینمایی | واش وستمرلند | Colette | ۲۰۱۸ |
zoomg