با نقد و بررسی قسمت ۵ فصل ۱ سریال American Gods (خدایان آمریکایی) همراه با ما باشید. به نظر می رسد که همه فکر نمی کرده اند که سریال American Godss (خدایان آمریکایی) قرار است برنامه ای باشد که به تدریج خشن تر می شود. تنها با هشت قسمت در فصل اول، سریال زمان بسیار کافی برای به راه انداختن مناقشه اولیه و استقرار کاراکترها در هر دو طرف را دارد و در همین حین نیز کار هایی در پیش بردن مناقشه اصلی انجام بدهد.
تاکنون، سریال تلاش هایی برای مبارزه با محدودیت های زمانی با استفاده از توالی های باز هوشمندانه و حضورهای کوتاه در میانه قسمت انجام داده است که برای معرفی بازیکنان مختلفی به کار برده می شود که برای جنگ قریب الوقوع آقای چهارشنبه استخدام می شوند، بازیکنانی همچون بیلکوییس، آقای نانسی، جین و غیره. در حالی که انحرافات کمک کرده اند تا بیننده ها از گسترده شدن بازیگران و کاراکترها بیشتر آگاه شوند و به کسانی که سریال را می بینند ایده ای در مورد اینکه هر خدا در مورد چیست داده است، با این حال، این رویکرد یک عیب دارد. این رویکرد تا حد زیادی کاراکترها و بازیگرهای رو به افزایش سریال را جدا از هم نگه می دارد و به شدت از تاثیر آنها بر روی روایت محدود فعلی جلوگیری به عمل می آورد.
از طرف دیگر، این رویکرد داستان سرایی برای سریال خدایان آمریکایی برخی از لحظات به شدت خاص از کاراکترها را به ارمغان آورده است، همانند صحبت های آقای نانسی در قسمت ۲، یا قسمت ۴ که واقعا در هم و برهم بود و به زندگی اخیر و مرگ و احیای لورا مون پرداخت. با این حال، از سوی دیگر، برای کسانی که کتاب ها را نخوانده اند، سوالات همچنان باقی مانده اند. سوالاتی همچون اینکه جریان از چه قرار است و چرا آقای چهارشنبه خدای مرگ اسلاوی را استخدام کرد و در میان برفی که ظاهرا توسط محافظش به راه افتاده بود به سرقت بانک اقدام کرد؟
این یک سوال خوب می باشد، سوالی که در قسمت ابتدایی و هنگامی که تکنیکال بوی در عقب لیموزین خود با شادو مون ملاقات کرد به آن اشاره شده بود. با توجه به همه این ها، سریال خدایان آمریکایی چهار هفته را صبر کرده است تا چیزی را بسازد و در پنجمین قسمت، سریال به طور قابل توجهی روایت را گسترش می دهد، در حالی که هنوز طرح مناقشه نهایی را به اندازه ای کدر و مات نگه داشته تا فتنه و دسیسه لازم را تولید کند.
در تلاش خود برای گسترش و توضیح طرح و موضوع، قسمت عمدتا در مورد عواقب و واکنش می باشد. لورا به زندگی برگشت و به سمت شوهرش کشیده شد تا تنها بفهمد که او دیگر پاپی او نیست. شادو از زمانی که از زندان آزاد شده، چیزهای بسیار دیوانه واری دیده است و با این حال، احیای زن مرده اش تنها او را به یاد خیانت لورا می اندازد. این ایده که شادو مون خودش را در میان جنگ رو به رشد بین خدایان جدید و قدیم می یابد و هنوز هم در طی حبسش به روی خیانت لورا متمرکز می ماند، کمک می کند تا به انسانیت کاراکتر تاکید شود. لورا به بخشش و عاطفه شوهر خود نیاز دارد و همانطور که قسمت اشاره کرد، این ممکن است راه حلی برای وضعیت فعلی و نامساعد او باشد و تا حد زیادی همان کارکرد را داشته باشد. دو نفرِ انسان در سریال وجود دارد که مشکل آنها در مقابل وضعیتی که ناخواسته به داخل آن کشیده شده اند، خیلی کوچک است، ولی بدون آنها یا ماهیت عمیق شخصی شان، سریال خدایان آمریکایی خود را فاقد سررشته ای عاطفی می یابد که برای برابری کردن با اهمیت و گستردگی طرح آقای چهارشنبه لازم است.
این لزوما به معنای این نیست که شادو و لورا، قلب و روح سریال می باشند. با وجود اینکه شادو نماینده بیننده ها می باشد، او هنوز کمی بیشتر از یک نمونه است و هر چند که ریکی ویتل تمام خود را وفق کاراکتر می کند، ولی او برای واکنش نسبت به وضعیت بیگانه وار و رو به افزایش استفاده می شود. این، قسمت ۵ می باشد و با در نظر گرفتن مقدار زمانی که در روایت واقعی سریال رخ داده، خیلی خوب است که سریال خدایان آمریکایی دیالوگی برای ریکی ویتل پیدا کند تا او در هر اتفاق نپرسد که آیا چیزی که دیده است واقعی است یا خیر.
همچنین این اصلا خوب نیست که او در مورد بازگشت لورا سهل انگارانه برخورد کند و سپس زمانی که مدیا، تکنیکال بوی و آقای ورد به درون اتاق بازجویی پا می گذارند تا آقای چهارشنبه را وادار کنند تا به آنها اجازه بدهد تا نشان او را مدیریت کنند تا از جنگ پیش گیری شود، شادو کاملا پریشان و گیج باشد. تا به حال، شادو بی ثبات بوده است و به جای اینکه داستان را توسط اعمال و تصمیماتش دیکته کند، به نیازهای داستان بر مبنای صحنه به صحنه پاسخ گفته است. به همان اندازه که قسمت ۵ سریال کوشش می کند تا پایه و اساس مناقشه مرکزی را بر پا کند، قسمت سهوا و با نگه داشتن شخصیت مرکزی یعنی شادو در حاشیه داستان، او را تضعیف کرده و از درگیر شدن او در هر اکشن واقعی و قاطع جلوگیری به عمل آورده است، به خصوص که او به دسیسه های ارباب خود یا شرایط به شدت عجیب زندگی شخصی اش وابسته است.
از طرف دیگر، هر چند، سریال خدایان آمریکایی ارزش عملکرد چند وجهی جیلیان اندرسون در نقش مدیا را می داند و به او دو فرصت انتخاب در قسمت می دهد تا به عنوان بازیگر، محدوده و رسایی خود را به نمایش بگذارد. در وهله اول، سبک زیگی استارداست مدیا می باشد که در داخل لیموزین ظاهر می شود و به طرز عجیبی تهدیدی عجیب را به همراه نقل قولی از آهنگ دیوید بویی تراوش می کند و به تکنیکال بوی اصرار می کند تا برای اقدامات خود شخصا از شادو عذرخواهی کند. سپس اندرسون در اتاق بازجویی ذکر شده در ظاهر مرلین مونرو پدیدار می شود. این نمونه ای دیگر از احیای شخصیت های مشهور، تکیه بر شخصیت ها و تشخیص پیکرنگاری بدون زمینه از کاراکتر مدیا می باشد.
به طور مشابه، آقای ورد (کریسپین گلاور) به اندازه توانایی هایش مرموز می باشد و در یک لحظه کنایه آمیز، هر پتانسیلی از موفقیت آقای ورد ناشی از این است که گلاور این نقش را بازی می کند. اساسا سریال، شخصیت گلاور را وصول می کند و همه ی آن را صرف می کند تا به معرفی او، جوهر و مفهوم قرض دهد. و در حالی که قسمت در معرفی شخصیت منفی داستان به مخاطبان موفق می باشد، قسمت ۵ سریال همچنین مسیرهای پیموده شده تا به حال را پوشش می دهد تا در نهایت دو طرف کشمکش را در یک اتاق کنار یکدیگر قرار دهد.
سریال خدایان آمریکایی همچنان به بازی با ایده های بزرگ و لحظات بصری ادامه می دهد ولی قسمتی مثل قسمت ۵، کمک می کند تا این ایده ها به یک طرح قابل اجرا و داستانی ملموس تر تبدیل شوند. جدا از ناامیدی نسبت به توصیفات شخصیت شادو، قسمت ۵ به سریال کمک می کند تا همانطور که به سمت پایان فصل اول پیش می رود، قدمی بزرگ و رو به جلو بردارد.
قسمت ۶ فصل ۵ سریال خدایان آمریکایی، دوشنبه ۱۵ خرداد با نام ‘کشتار خدایان’ پخش خواهد شد.
bia2mag
